شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ |۱۲ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 14, 2024
تصاویر/ مراسم سالگرد شهادت علمدار روایتگری شهید حاج عبدالله ضابط

حوزه/ مراسم گرامیداشت هجدهمین سالگرد عروج علمدار روایتگری، حجت الاسلام عبدالله ضابط در شهر مقدس قم برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، مراسم هجدهمین سالگرد عروج حجت الاسلام عبدالله ضابط در مدرسه علمیه امام کاظم (علیه السلام) شهر مقدس قم با حضور خانواده ایشان، راویان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و نیز برخی مسئولین، به همت مؤسسه روایت سیره شهدا، برگزار گردید.

سردار حسین کاجی از فرماندهان دوران دفاع مقدس، حجت الاسلام استقامت عضو شورای اسلامی شهر قم و احمد امیر آبادی فراهانی نماینده مردم قم از جمله حضار جلسه بودند.

بر اساس این گزارش: حجت الاسلام ماندگاری و حجت الاسلام حسین جوشقانیان مدیر مؤسسه روایت سیره شهدا و همچنین سردار عظیم ابراهیم پور مسئول قرارگاه پیشرفت و آبادانی سپاه کل کشور و مهندس مصطفی ضابط فرزند شهید عبدالله ضابط میهمانان ویژه بودند که در نشستی صمیمی به پرسش‌های حجت الاسلام نادم مجری برنامه در رابطه با سیره شهید عبدالله ضابط پاسخ دادند.

حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی ماندگاری در پاسخ به علت تأسیس مؤسسه روایت سیره شهدا توسط شهید ضابط، گفت: او مجاهد عرصه تبیین بود. هم تلاشش حداکثری بود هم توکل و توسل او ویژه بود، حجت الاسلام ضابط، آیه ۴۴ سوره نحل که می‌فرماید: أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ را چشیده بود و برای تأمین نیازهای جامعه، یعنی تبیین معارف و ایجاد حس امید، تربیت مبلغ و تربیت کادر، شبانه روز تلاش کرد و این مؤسسه را تأسیس نمود.

در ادامه مهندس مصطفی ضابط فرزند شهید عبدالله ضابط نیز با اشاره به تخصص‌های شهید ضابط غیر از سطح ۴ تخصصی تبلیغ، گفت: بنده بیش‌تر از دیگران همراه پدرم بودم و در کارهای تبلیغی نیز به او کمک می‌دادم. وی برای پیشبرد بهتر کارهای تبلیغی رایانه‌ای خرید و برخی کارهای کامپیوتری را به من واگذار کرد، اما علاقه‌ای نسبت به فراگیری کار با آن نشان نداد.
فرزند شهید ضابط ادامه داد: سال‌ها بعد یک عالمی را دیدم که گفت: «من ۲۰ سال است به صورت تخصصی با قرآن آشنا شده ام، ولی اگر امام زمان (عجل الله) دستور بدهند که در زمینه دیگری ورود کنم این کار را انجام خواهم داد.» من باخود فکر کردم که امام زمان (عجل الله) به فرمان پذیر احتیاج دارد. پدر من وقتی متوجه می‌شد که وظیفه‌ای دارد تمام زندگی خود را وقف آن کار می‌کرد.

سردار عظیم ابراهیم پور نیز در پاسخ به اینکه چرا شهید ضابط پرچم روایتگری و شهدا را برداشت در حالی که می‌توانست به فعالیت‌های دیگری بپردازد، گفت: شرایط مختلف و پست‌های مختلفی به او پیشنهاد شد و تجربه‌های زیادی داشت، اما وقتی به ایستگاه شهدا رسید توقف کرد و خود را برای این راه وقف نمود.

این راوی دفاع مقدس ادامه داد: شهید ضابط یقین داشت که شهدا زنده اند. گاهی صورت جلسه، جلسات مؤسسه را برمی داشت و کنار قبر مطهر شهید مهدی زین الدین در گلزار شهدای قم می‌رفت و نتایج جلسه را با او در میان می‌گذاشت. در یکی از گفت و گوهای خود با شهید مهدی زین الدین به یکی از بدهی‌های مؤسسه اشاره کرده و درخواست کمک کرده بود. فردای آن روز پدر شهید مهدی زین الدین نزد ایشان آمد و گفت: «چرا مشکلاتت را به مهدی می‌گویی؟ مهدی دیشب به خوابم آمد و مرا با خبر کرد.» پدر شهید نیز مبلغی را برای پیشبرد فعالیت‌ها به شهید ضابط داد.
وی ادامه داد: اگر شهید ضابط زنده بود دانشگاه‌ها را با شهدای هسته‌ای فتح می‌کرد.

آخرین سوال نیز از حجت الاسلام حسین جوشقانیان پرسیده شد که سرّ نفوذ کلام حجت الاسلام ضابط چه بوده است؟ وی در پاسخ به این سوال و تأیید نفوذ کلام عجیب شهید گفت: کلام وی، کمتر از چند ثانیه گریزپا ترین مخاطب را جذب می‌کرد. شهید تن صدای ممتازی که مناسب روضه و سخنرانی باشد نداشت اما چون از تمام وجود حرف می‌زد کلامش به دل می‌نشست.
مدیر مؤسسه روایت سیره شهدا برای اشاره به اوج وظیفه مداری شهید عبدالله ضابط ضمن بیان خاطره‌ای گفت: برای شرکت در مراسم بزرگداشت ۱۹ دی با سخنرانی مقام معظم رهبری عازم بودم که شهید ضابط، گفت: «وقتی ایشان را دیدی ازجانب من به ایشان سلام بده.» گفتم: «چرا خودت نمی آیی؟» گفت: «جلسه ای در اصفهان وعده داده ام. اگر آن را لغو کنم و رهبری از من پرسیدند چرا الان در سنگرت نیستی؟ چه جوابی بدهم؟»

خاطر نشان می‌شود: حجت الاسلام عبدالله ضابط در تاریخ ۱۹/‏۱۱/‏۱۳۸۲‬ هنگام بازگشت از سخنرانی هیئت‌های مذهبی دانشجویان شهر بابل در محور ساری نکا تصادف کرد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

در پایان مراسم نیز ابوذر بیوکافی مداح اهل بیت (علیهم السلام) به ذکر مصائب حضرت زینب (سلام الله علیها) پرداخت.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha