یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 28, 2024
بدحجابی

حوزه/ تکرار یک مسیر اشتباه در مسئله زیست عفیفانه ما را به مقصد درست نمی رساند؛ ما نیازمند تغییر ریل در این موضوع هستیم.

به گزارش خبرگزاری حوزه، دکتر حسین مروتی فعال فرهنگی جمعیت و خانواده در گفت و گویی با موضوع"زیست عفیفانه" که به همت میز تخصصی عفاف و حجاب مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه انجام شده است به تبیین راهکارهای تحقق فرهنگ عفاف و حجاب و مقابله با ناهنجاری های اجتماعی پرداخته است که تقدیم مخاطبان می شود.

به نظر شما اجرای سیاست های مربوط به زیست عفیفانه در ایران موفق بوده است؟

روند تغییرات فرهنگی در دنیا به سمت فساد و فحشای بیشتر است. انقلاب اسلامی حرکت شتابان ایران در این مسیر را متوقف کرد و حتی جهت آن را تغییر داد. اینکه ما سیاست هایی برای زیست عفیفانه داریم، یک نوع حرکت در خلاف جریان آب است و طبیعتا دشواری های خودش را دارد. در دوران سیطره فرهنگ و تمدن غرب، فرض بر عدم موفقیت سیاست های زیست عفیفانه است و اگر خلاف آن رخ بدهد جای تعجب دارد.

مقصودم این نیست که شرایط ما در این مسئله مطلوب است. بنا هم ندارم که کوتاهی ها و نابلدی ها را بپوشانم، بلکه می خواهم جایگاه فعلی ایران در دنیا را نشان بدهم. اکنون وضعیت اخلاق جنسی در ایران، نسبت به اغلب کشورهای دنیا بهتر است. در عین حال باید بپذیریم که در موضوع زیست عفیفانه موفق نبوده ایم و به مطلوبمان نرسیده ایم. در فهم مسئله و در طراحی و اجرا، عالمانه عمل نکرده ایم و طبیعتا خوب نتیجه نگرفته ایم.

مهمترین دلیل عدم موفقیت سیاست های زیست عفیفانه چه بوده؟

به نظرم ما مسئله را درست نفهمیده ایم. اگر اخلاق جنسی را یک درخت تصور کنیم، ریشه این درخت غریزه جنسی- عاطفی است. اگر این غریزه از ابتدا به رسمیت شناخته شود و به صورت صحیح ارضا گردد، می تواند میوه عفت بدهد. ولی اگر نیاز جوان و نوجوان را از همان ابتدا به رسمیت نشناسیم، در قریب به اتفاق موارد، این درخت میوه فاسد می دهد و فرد، دچار مراتبی از فساد اخلاقی می شود. اگر به ریشه نپردازیم، اسیر شاخ و برگ های انبوه می شویم و خیال برمان می دارد که با اصلاح و هرس کردن شاخه ای که میوه فاسد داده، مسئله را حل کرده ایم. امروز درگیر شاخه حجاب هستیم و فردا احیانا درگیر شاخه همجنسبازی خواهیم شد.

مقصودتان از پرداختن به ریشه را بیشتر توضیح دهید.

مخاطبین شما علما هستند و شاید حرف بنده برای ایشان نکته جدیدی نداشته باشد. اما چون فرمودید نکاتی را عرض می کنم. ما نیازمند طراحی، تبیین، اجرا و پافشاری بر الگوی صحیح ازدواج هستیم. اساس این الگو مبتنی بر این مسئله فقهی است که با خوف گناه، ازدواج بر نوجوان و جوان واجب می شود. متاسفانه بعضی از مبلغین ما از این حکم کوتاه آمده اند و آن را مهجور گذاشته اند. دلایل و بهانه های مختلفی نیز دارند. به نظر من اصلاح اساسی زیست جنسی جامعه، هیچ چاره ای جز صیانت از این حکم فقهی ندارد.

شما تنها راه اصلاح زیست جنسی را احیای این حکم فقهی می دانید. این قطعیت از کجا آمده؟

بنده نگفتم تنها راه اصلاح است. عرض کردم این تنها راه اصلاح اساسی است. راهکارهای دیگری هم وجود دارد ولی همه درمان علامتی می کنند و در حد مسکّن هستند. فی المثل یک نفر بیمار است و آن بیماری منجر به تب شده، اما شما صرفا با تب بر، درمان می کنید و به ریشه بیماری که میکروب باشد کاری ندارید و آنتی بیوتیک نمی دهید. علایم را از بین برده اید ولی بیماری پابرجاست.

اینکه اصلاح اساسی زیست جنسی جامعه صرفا با احیای حکم فقهی ازدواج هنگام خوف گناه مقدور خواهد بود، تا حد زیادی به ماهیت غریزه جنسی- عاطفی باز می گردد. به اعتقاد من اگر فردی بخواهد در حیطه زیست عفیفانه به فعالیت فرهنگی بپردازد، در نخستین گام باید این غریزه را بشناسد. یک راه خوب برای این شناخت، رجوع به آیات و روایات مربوطه است. اینکه برهان رب به کمک یک پیامبر می آید تا او را از ورطه گناه جنسی نجات بدهد، نشان دهنده قدرت این غریزه است. همچنین نسخ حکم عدم همبستری با همسر در ماه مبارک رمضان و اینکه در قرآن به این غریزه میل عظیم گفته شده که انسان در مقابل آن ضعیف آفریده شده و اینکه در قرآن آمده به زنا نزدیک نشوید؛ همه و همه نشان دهنده قدرت بسیار این غریزه است. اندیشیدن در علت احکام شرعی مربوط به مسائل جنسی نیز موید قدرت این غریزه است. علم تجربی هم از طرق مختلف به قدرت این غریزه شهادت می دهد.

اساس زیست عفیفانه پاسخ به این غریزه قدرتمند است و هر آنچه به جز این موضوع در درجات بعدی اهمیت هستند.

قرآن می گوید «ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا». ولی شما پاسخ به غریزه را مهمترین بخش عفاف می دانید.

طبق آیه ای که شما ذکر کردید کسانی باید عفت بورزند که ابتدا پیگیر ازدواج دائم بوده اند، اما برایشان ممکن نشده و به تعبیر قرآن «نیافته اند». فعل یافتن متضمن مفهوم «جست و جو کردن» نیز هست. حال آیا پسر ۱۷ ساله ما که در او غریزه بیدار شده و خوف گناه به وجود آمده، به خواستگاری می رود؟ خیر. ما بخشی از آیه که گفته دنبال ازدواج بروید را رها کرده ایم و بخش دوم که گفته عفاف پیشه کنید را هم اشتباه تفسیر نموده ایم. امام صادق علیه السلام می فرمایند: و لیستعفف الَّذین لا یجدون نکاحا بِالْمُتْعه. کسانی که امکان ازدواج دائم ندارند با ازدواج موقت، عفت پیشه کنند.[۱] نمی خواهم بحث ازدواج موقت را مطرح کنم چون نکات متعددی پیرامون آن وجود دارد؛ اما این حدیث اثبات می کند که پاسخ به غریزه لااقل بخشی از عفت اسلامی است. وقتی که این حدیث را بگذاریم در کنار آیات قرآن که می گوید این غریزه، میل عظیم است و انسان در مقابلش ضعیف آفریده شده، به این نتیجه می رسیم که در عفت اسلامی، اصل بر پاسخ به غریزه است. در واقع اگر یک مدعی فهم دین، برای خودسازی و احیانا سیر و سلوک، نسخه ریاضت جنسی بپیچد، مشخصا ربطی به اسلام ندارد و احتمالا ناشی از اتمسفر تعالیم مسیحیت تحریف شده است. معرفی سرکوب این غریزه قدرتمند به عنوان عفت اسلامی، ظلم در حق دین است، با خلقت و عدالت خداوند سازگار نیست و سبب رویگردانی از اسلام می شود.

روایاتی که به ما می گویند برای عفت، روزه بگیرید را چگونه تفسیر می کنید؟

آنها برای زمانی هستند که امکان ازدواج فراهم نباشد. آنجاست که روزه گرفتن و واگذاردن موی بدن و مانند اینها کارکرد پیدا می کند. تا چه زمانی؟ صرفا تا زمانی که ازدواج دائم یا موقت مقدور شود. این تکنیک ها، طبیعتا و معمولا فرصت بسیار اندکی فراهم می کنند برای پاسخ به غریزه. تا این لحظه خداوند متعال تکنیک رفتاری، روانی یا معنوی ای که جایگزین پاسخ به غریزه جنسی- عاطفی باشد، خلق نکرده. طبعا بشر هم به چنین تکنیکی نرسیده.

در این زمانه موفق ترین این تکنیک ها، صرفا در آقایان چند روز و در بانوان چند ماه، فرصت ایجاد می کنند تا فرد به نیاز طبیعی اش پاسخ بدهد.

یعنی هیچ کس نمی تواند چند سال با عدم پاسخ به غریزه عفت پیشه کند؟

در این موضوع تفاوت زیادی بین زن و مرد است ولی کسانی هستند که پس از بیداری غریزه، موفق می شوند چند ماه یا بیشتر به غریزه پاسخ ندهند و به ورطه گناه هم نیفتند. ولی این افراد به خصوص در میان مردان، استثنا هستند و کسی بر اساس موارد خاص، برای عموم جامعه سیاست گذاری نمی کند. این موارد نیز هیچ برتری ای نسبت به نوجوان و جوانی که با خوف گناه، ازدواج کرده ندارند.

لازم است اینجا یک توضیحی بدهم. بلوغ به معنای ایجاد یک سری تغییرات و توانمندی ها در بدن است ولی بیداری غریزه، یعنی زمانی که پسر و دختر ادراک می کنند که خویشتنداری برایشان بسیار دشوار شده و خوف گناه می رود. بیداری غریزه معمولا پس از بلوغ و یا طی آن رخ می دهد. ازدواج باید هنگام بیداری غریزه باشد نه لزوما پس از رخداد بلوغ. بیداری غریزه را از طرق مختلف، می توان تا حدی به تاخیر انداخت ولی غریزه پس از بیداری، باید پاسخ بگیرد و امکان مدیریت آن بسیار اندک است.

دلیل بی توجهی خانواده ها به این مسئله، حیای اشتباه است و اینکه تصور می کنند فعلا مشکلی وجود ندارد و سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند. بنده وقتی با مردم صحبت می کنم به آنها می گویم تصور نکنید پسر و دختر مجرد بیست ساله شما حضرت یوسف (ع) و حضرت مریم (س) هستند. اگر تاکنون خطایی از آنها ندیده اید معمولا به دلیل زیرکی آنهاست که توانسته اند، مسائلی را از شما مخفی کنند و شما هم نخواسته اید و یا نتوانسته اید مچشان را بگیرید. اینکه مال حلال به فرزندانتان داده اید و احیانا نماز شبتان ترک نشده نیز دلیل نمی شود که فرزندتان گرفتار فساد نشود. باید مدل ازدواج فرزندانمان اسلامی شود و به فرموده مقام معظم رهبری ازدواج ها باید «در آغاز احساس نیاز» صورت پذیرد. اگر جامعه مومنین به این سبک از ازدواج روی بیاورند، یقین بدانید که این فرهنگ به جامعه سرریز می کند؛ زیرا مذهبی ها، یکی از مهمترین قشرهای مرجع در جامعه ما هستند. برای بهبود شرایط اخلاق جنسی در جامعه، ضروری است تا گروه قابل اعتنایی از مردم حکم فقهی «وجوب ازدواج با خوف گناه» را اجرا کنند. اکنون چنین الگویی در جامعه وجود ندارد و مواردی که با این شیوه ازدواج می کنند، استثناء هستند. خانواده هایی داریم که شرایط مالی مناسبی دارند و می توانند به تشکیل زندگی فرزندانشان کمک کنند، از سوی دیگر مومن هستند و نگران عاقبت فرزندشان هستند ولی با این همه، ازدواج فرزندشان درست مانند دیگر اقشار جامعه و مبتنی بر عرف غلط کنونی است.

آیا شرایط برای احیای این حکم مهیاست؟

اگر واقعا به این حکم الهی معتقد باشیم و اهمیت آن را بدانیم، شرایط احیای آن را فراهم می کنیم. ازدواج در هنگام خوف گناه واجب شرعی است و فرضا اگر این مدل از ازدواج، مقدمه ای داشته باشد، آن مقدمه به دلیل مقدمه واجب بودن، واجب می شود. درست مانند وضو که به دلیل مقدمه واجب بودن، واجب است. البته ما چنین مقدمه ای نداریم ولی اگر هم بود، واجب بود که آن را محقق کنیم. می خواهم بگویم راهی برای رفع تکلیف وجود ندارد.

راهزنان دین و ایمان برای اینکه این حکم فقهی مهجور شود تدارک زیادی دیده اند. تبلیغ کرده اند که ازدواج در سنین پایین با احتمال بیشتری به طلاق منتهی می شود؛ در حالی که بررسی ها و مطالعات صورت گرفته در ایران خلاف این ادعا را نشان می دهد. ازدواج را منوط کرده اند به بلوغ عقلی و عاطفی و اجتماعی؛ جالب آنکه هیچ کس هم تعریف مشخصی از این بلوغ ها ارائه نمی کند، فقط همه به عنوان پیش فرض پذیرفته اند که یک نفر در سنین زیر ۲۰ سال نمی تواند به این بلوغ ها برسد. احتمالا در آینده بلوغ فلسفی و انسان شناختی و معرفت شناختی را هم به شروط ازدواج بیفزایند!

فرضاً اگر این بلوغ ها برای ازدواج لازم نباشد، آیا لازم نیست که شرایط اقتصادی برای ازدواج فراهم شود؟

دین گفته که چه این بلوغ ها باشد و چه نباشد باید فرد مکلف هنگام خوف گناه ازدواج کند. عقل هم اگر «ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» تعریف شود، می گوید که انسان پس از بیداری غریزه، معمولا حریف آن نیست و برای عاقبت به خیری باید ازدواج کند. یعنی اگر این مدل ازدواج حتی واجب شرعی نبود، عقل سالم به آدم می گفت که در شرایط کنونی دنیا و اوضاع اخلاقی جامعه و فضای مجازی و رسانه لازم است که ازدواج پیش از ابتلا و اعتیاد به فساد صورت پذیرد. اگر ۵۰ سال پیش ممکن بود افرادی تا ۲۵ سالگی ازدواج نکنند و پاک بمانند، اکنون این احتمال بسیار کم شده و ازدواج در سنین پایین، یک الگوی مطابق با زمانه است.

ما موظفیم الگوی ازدواج هنگام خوف گناه را بین مومنین تبلیغ کنیم، زیرا در مسئله اخلاق جنسی، ام الفساد، فاصله زمانی طولانی بین بیداری غریزه جنسی و ازدواج است. همچنین باید این الگوی ازدواج را تعریف و تبیین کنیم. سؤالاتی پیرامون این الگو وجود دارد که پاسخ به آنها سخت هم نیست. مثلا در جامعه باید چه روندی در بلند مدت طی شود تا این الگوی ازدواج مورد پذیرش قرار گیرد؟ اگر نوجوانی بخواهد برای پاسخ به نیاز جنسی خود ازدواج کند، باید چه مهارت هایی را آموخته باشد؟ آیا می توان برای آموزش این مهارت ها به نوجوان، دوره های کوتاه مدت آموزشی تعریف کرد؟ برای این مدل از ازدواج چه الگوهای اقتصادی ای وجود دارد؟ اقشار فقیر، متوسط و ثروتمند، هر یک چگونه باید ازدواج نوجوانان خود را تسهیل کنند؟ وظایف مردم و حاکمیت در این زمینه چه خواهد بود؟ آیا اموری مانند بلوغ عقلی، بلوغ عاطفی و بلوغ اجتماعی، لزوما باید پیش از ازدواج واقع شوند؟ برای همزمان کردن این سه بلوغ، با بلوغ جنسی چه می توان کرد؟ آیا با به تاخیر انداختن ازدواج تا بعد از ۲۰ سالگی، لزوما این بلوغ ها حاصل می شوند؟ آیا این بلوغ ها مانند بلوغ بدن هستند و باید منتظر ماند تا در سنی خاص اتفاق بیفتند، یا اینکه می توان آن را کسب کرد؟ و سوالات دیگری از این دست.

شما تمام مسئله را به سمت ازدواج سوق می دهید. آیا مثلا مخالف کار فرهنگی در زمینه حجاب هستید؟

خیر. بنده، هم موافق فعالیت ایجابی و فرهنگی هستم و هم موافق فعالیت سلبی و برخورد با هنجارشکنان. اما وقتی که در جامعه الگوی غلط ازدواج غالب باشد، شما یا درگیر نوجوان و جوان مجردی هستید که تحت فشار غریزه و مبتلای فساد است یا درگیر متاهلینی هستید که به دلیل فاصله زیاد بین بیداری غریزه و ازدواجشان، مبتلا به فساد شده بودند و پس از ازدواج نیز نتوانسته اند اعتیادشان را کامل ترک کنند و حساسیتشان به گناه را از دست داده اند. در این فضا اساسا گوش شنوایی برای کار ایجابی شما وجود ندارد، مجبورید ذره بین بردارید و در جامعه به دنبال تک و توک موارد اثرگذاری فعالیت های فرهنگیتان بگردید و با آنها «از لاک جیغ تا خدا» بسازید و خوشحال باشید که ما موثریم. برخورد سلبی شما نیز زیاد موفق نخواهد بود، زیرا جوان و نوجوان هنجارشکن، تحت فشار غریزه، پریشان و خشمگین است و خویش را محق می داند و برخورد شما را نوعی زورگویی می پندارد. کار سلبی همواره ضرورت دارد ولی در این شرایط لزوما اخلاقی نیست. پس اثرگذاری کار سلبی و ایجابی ما در زمینه زیست عفیفانه منوط به الگوی صحیح ازدواج است.

باقی ماندن اثر کار موفق سلبی و ایجابی ما هم منوط به الگوی صحیح ازدواج است. فرض کنیم فردا که از خواب بیدار شدیم تمام زنان جامعه، حجاب شرعی و مردان نیز مسائل اخلاقی را رعایت کنند. در این جامعه نیز اگر الگوی پاسخ به غریزه درست نشود، مشکلات کنونی به سرعت بازتولید می شوند و در مدت کوتاهی شرایط به روز اول باز می گردد. این فرض تا حدودی شبیه به شرایط عفاف جامعه، هنگام دفاع مقدس است. آن شرایط مطلوب، حتی با توصیه هزاران شهید در وصیت نامه هایشان و تشییع ایشان در شهرها پابرجا نماند. طبیعی هم بود.

به عبارتی، مدل ازدواج هنگام خوف گناه، شرط محدثه و مبقیه زیست عفیفانه است.

آیا اگر الگوی ازدواج درست شود و همه هنگام خوف گناه ازدواج کنند، مسئله حجاب حل می شود؟

ریشه که درست شود، معمولا میوه فاسد در کار نخواهد بود. هرس و اصلاح شاخ و برگ ها نیز مقدور و موثر می شود. همچنین در این جامعه، بدپوششی آسیب قابل ذکری به عفت اجتماعی نخواهد زد. درست مانند شرایط زیست جنسی در مدینه هنگام حکومت حضرت رسول (ص). با وجود اینکه بدحجابی به عفت اجتماعی آسیب می زند، شاهدیم که در زمان حضرت رسول (ص)، شارع برای حجاب کنیزان سختگیری نکرده. به نظرم دلیلش الگوی مناسب پاسخ به غریزه در آن زمانه بوده. زن و مرد معمولا به راحتی و درستی به نیازشان پاسخ می داده اند و بدحجابی کنیزان، نمی توانسته آسیب عمده ای به عفت عمومی بزند. شرایط آن جامعه متفاوت بوده.

اگر نکته پایانی دارید، بفرمایید.

حضرت امام صادق (ع): می فرمایند العامل علی غیر بصیرة کالسائر علی غیر طریق، فلا تزیده سرعة السیر إلا بعدا. هر که بدون بصیرت عمل کند مانند کسی است که بیراهه می رود هر چقدر شتاب کند از هدف دورتر می شود.

تکرار یک مسیر اشتباه در مسئله زیست عفیفانه ما را به مقصد درست نمی رساند. ما نیازمند تغییر ریل در این موضوع هستیم.

[۱] مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۴۴۸

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha