محمدعلی شکوهیانراد، پژوهشگر و نویسنده مطالعات سایبرنتیک و مدرس دانشگاه، در گفتوگو با خبرنگار حوزه در اصفهان درباره مذاکرات اخیر ایران و آمریکا ضمن اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب، اظهار داشت: به حسب ۸ بار تجربهی مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم با آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محرز شده که مذاکره با دولت آمریکا نهتنها مشکلات کشور و مردم را حل نمیکند، بلکه موجب افزایش مشکلات و فشارها میشود.
وی افزود: لذا به استناد تجربهی متعدد، مذاکره با آمریکا نامعقول و بینتیجه است، از زمان دولت بازرگان که تلاش برای مذاکره با آمریکا بیحاصل ماند و منجر به سقوط دولت موقت شد تا شکست مذاکرات برجام بهدلیل بدعهدی و خلف وعدهی آمریکا، تجربیاتی وجود دارد که عبرت حال و آینده است.
شکوهیانراد با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ گفت: از سوی دیگر علاوه بر تجربیات گرانبار تاریخی، ما از تأکیدات مکرر و صریح ولیامر مسلمین بهرهمند هستیم که مسیر مذاکره با آمریکا و نتایج آن را کاملاً روشن نموده و جای تردیدی باقی نگذاشته است.
وی ادامه داد: ایشان صراحتاً اعلام کردند که «برخی تصور میکنند اگر پای میز مذاکره بنشینیم، مشکلات حل خواهد شد، اما واقعیت این است که مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد»، رهبر انقلاب همچنین تأکید کردند که «تجربهی دو سال مذاکره، امتیاز دادن و کوتاه آمدن، اما به نتیجه نرسیدن، نشان میدهد که مذاکره با چنین دولتی نه عاقلانه است، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه».
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه با اشاره به سخنان ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ رهبر انقلاب تاکید کرد: رهبر انقلاب اسلامی بار دیگر هشدار دادند که مذاکره با آمریکا نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه فشارها را افزایش خواهد داد و تصریح کردند که چند روز پیش به مسئولان گفتهاند که مطالبات زیادهخواهانهی جدیدی مطرح شده است که همین امر موجب خواهد شد مشکلات، بیش از پیش افزایش یابد و هیچ گرهای از طریق مذاکره باز نشود، ایشان بهطور مطلق تأکید کردند که مذاکره با آمریکا هیچ نتیجهای نخواهد داشت.
وی افزود: گاهی در تحلیل برخی مسائل، بهدلیل فقدان اطلاعات دقیق و تجربهی زیسته، حصول نتیجهی مطمئن با سختی و تردید مواجه میشود، اما در موضوع مذاکره با آمریکا، با توجه به آنچه در دو زمینهی تجربیات عبرتآموز و تصریحات امام انقلاب اسلامی عرض شد، همه چیز شفاف و روشن است.
شکوهیان راد ادامه داد: ضمن آنکه علیرغم حمایت و احترامی که برای تیم مذاکرهکنندهی فعلی قائل هستیم، اما باید درنظر داشته باشیم که در مذاکرات برجام که منجر به خسارت محض شد، همین تیم مذاکرهکنندهی فعلی، حضور داشته است، بنابراین انتظار وقوع یک نتیجهی کاملاً متفاوت از تجربیات ۴۶ سال گذشته، منطقی بهنظر نمیرسد.
این پژوهشگر همچنین بیان کرد: یقیناً طرفی که به این مذاکرات نیازمند بوده، آمریکا است، نه ایران، زیرا اولاً در شرایط فعلی منطقه که شرایط مرگ و زندگی برای هر دو جبههی حق و باطل است، همینکه آمریکا از طریق دست برتر رسانهای در جهان بتواند چنین بازتاب دهد که جمهوری اسلامی ایران بهعنوان حامی اصلی محور مقاومت، سر میز مذاکره با آمریکا نشسته است، از منافع سیاسی، دیپلماتیک و حتی دفاعی بهرهمند میشود، لذا پیروزی آمریکا صرفاً در این نیست که توافق جدیدی نظیر برجام حاصل شود، بلکه یک وجه پیروزی آن، بهرهبرداری رسانهای از انتشار خبر مذاکره در افکار عمومی بینالملل است.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه افزود: همچنین از آنجا که تاریخ اتمام قطعنامهی ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل که برجام بهواسطهی آن وجاهت حقوقی یافته است، اواخر مهر ۱۴۰۴ است، آمریکا نیازمند حصول توافق جدید یا تمدید همان قطعنامهی ۲۲۳۱ است، چرا این موضوع برای آمریکا مهمتر است؟ چون حیات سیاسی ترامپ بهعلت ادعاهایی که مطرح کرده، به این نتیجه گره خورده است اما برای ما که نه تنها قطعنامهی ۲۲۳۱ باعث رفع تحریمهای هستهای نشد، بلکه حتی تحریمهای بیشتری نیز وضع گردید، تمدید توافق اهمیت واقعی ندارد.
وی افزود: همچنین مدنظر داشته باشید که اهم خباثتها و دشمنیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی نظیر ترور شهید سلیمانی، حمله به سفارت ایران در سوریه، به شهادت رساندن فرماندهان محور مقاومت و ... همگی پس از سال ۱۳۹۸ واقع شده است، یعنی زمانی که بیش از ۴ سال از امضای قطعنامه گذشته، با این اوصاف، شاهدیم برخی رسانههای داخلی با تأکید بر ادبیاتی نظیر اسنپبک و مکانیسم ماشه، بهدنبال حیاتی نشان دادن حصول توافق جدید از مذاکرات فعلی هستند و وانمود میکنند که ایران ملزم است تا پیش از پایان مهلت قانونی قطعنامهی ۲۲۳۱، به توافق جدیدی با آمریکا دست یابد.
شکوهیانراد به بررسی دو پرسش مهم پیرامون مذاکرات فعلی ایران و آمریکا پرداخت و با اشاره به تفاوتهای رویکرد دولت سیزدهم و شرایط کنونی، تأکید کرد که سناریوی برجام ۱۳۹۴ بهطور دقیق در حال تکرار است.
وی بیان کرد: مذاکرات فعلی بین ایران و آمریکا تفاوتهای قابلتوجهی با مذاکرات زمان شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان دارد، زیرا اولاً رویکرد شهید رئیسی و دولت سیزدهم کاملاً بر عدم اعتماد به آمریکا استوار بود و صراحتاً اعلام میکردند که برای رفع موانع و مشکلات، هیچ تکیهای بر مذاکرات ندارند.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: ثانیاً عموم توان دیپلماسی کشور در ایام دولت سیزدهم، معطوف به پیشبری موفقیت جبههی مقاومت در منطقه بود و مذاکرات، سهم اندکی از ظرفیت وزارت خارجه را به خود اختصاص داده بود، ثالثاً شرایط داخلی اعم از اقتصاد و سیاست و ... به پالسهای مذاکره متصل نبود و هیچوقت چنین نشد که با اخبار مذاکرات، قیمت دلار و طلاو شرایط معیشت مردم نیز تغییر یابد.و نهایتاً آنکه اساساً دولت سیزدهم بهدلیل امضای قطعنامهی ۲۲۳۱ توسط دولت قبل، ملزم بود به مذاکرات ادامه دهد، ولو که آمریکا از توافق خارج شده بود، در واقع برجام، خسارت محض و توافق بدی بود که حتی گریبان دولت انقلابی را نیز گرفته بود.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا در مذاکرات فعلی، همان سناریوی سال ۱۳۹۴ در خصوص برجام در حال تکرار است؟ گفت: ما با تکرار دقیق و گامبهگام سناریوی برجام در ۱۳۹۴ مواجه هستیم، زیرا اولاً همان یکپارچهسازی رسانهای را شاهد هستیم و هیچ حرفی جز تعریف و اغراق در خصوص مذاکره با آمریکا در تیتر اصلی رسانهها نیست و چند رسانهای هم که بعضاً نقدهایی وارد کردند، متحمل فشار سیاسی شدهاند.
شکوهیان راد عنوان کرد: ثانیاً دوباره شاهد هستیم که انجام مذاکرات در فضای سیاسی و رسانهای داخلی، به امام جامعه نسبت داده میشود و هزینهی مذاکرات را از جایگاه ولایت صرف میکنند در حالی که معظمله بارها بر مخالفت مذاکره با آمریکا تصریح نمودهاند، لذا هرچند مذاکرات با اجازهی ایشان است، اما گزینهی مطلوب ایشان نیست، کما اینکه در بیانات چند روز اخیر نیز نسبت به انجام مذاکرات مجدداً تأکید کردند «نه خیلی خوشبینیم، نه خیلی بدبینیم، البتّه به طرف مقابل خیلی بدبینیم، طرف مقابل را قبول نداریم». ثالثاً در برخی رسانهها و خاصتاً در فضای سایبر، شاهد هستیم نوعی تقدس نقدناپذیر برای هیئت محترم مذاکرهکننده توصیف میشود تا آنجا که هیچگونه نقد و تذکری ولو در حد یادآوری خطوط قرمز ولیامر مسلمین را برنمیتابند.
وی ادامه داد: در نهایتاً اینکه شرطیسازی جامعه به نتایج مذاکرات در حال انجام است، برای نمونه بهدنبال ترویج ادبیات مقاومت و عزتمندانه، قیمت دلار تا ۱۰۶ هزار تومان افزایش مییابد اما بهصرف برگزاری دور اول مذاکرات در عمان که هنوز هیچ نتیجهی مشخصی در پی نداشته است، کاهش ۲۰ هزار تومانی دلار را شاهد هستیم، لذا به استناد چهار نکتهای که عرض شد و تشابه آنها با فضاسازی مذاکرات برجام در سال ۱۳۹۴، سناریوی کلان مذاکرات فعلی و برجام تا این لحظه، یکسان است مگر آنکه در ادامه تغییراتی داشته باشد.
نظر شما