شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۵
أین عمار؟! / گلایه‌های تلخ از امت ناسپاس!

حوزه/ خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه واپسین سخنرانی امام علی علیه‌السلام در مسجد کوفه به شمار می‌آید و حضرت علی علیه‌السلام از زاویه‌ی وظیفه‌ی امامت که از سوی ایشان ادا شده سخن می‌گویند و به واکنش مردم در برابر این مسئولیت اشاره کرده و در این خطبه گلایه‌هایی از نافرمانی و بی وفایی مردم نسبت به رهبری و هدایت الهی در کلام ایشان دیده می‌شود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین حمید محمدی، محقق و پژوهشگر قرآن و نهج‌البلاغه به بررسی خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه، آخرین خطبه امام علی (ع) در مسجد کوفه پرداخته است که تقدیم شما فرهیختگان می‌شود.

بسم الله الرحمن الرحیم؛ خطبه‌ای که با عنوان «این عمار؛ عمار کجاست؟» شناخته می‌شود.

این خطبه، واپسین سخنرانی امام علی علیه‌السلام در مسجد کوفه به شمار می‌آید و حضرت علی علیه‌السلام از زاویه‌ی وظیفه‌ی امامت که از سوی ایشان ادا شده سخن می‌گویند و به واکنش مردم در برابر این مسئولیت اشاره می‌کنند.

همچنین، گلایه‌هایی از نافرمانی مردم نسبت به رهبری و هدایت الهی در کلام ایشان دیده می‌شود.

* اجرای مسئولیت امامت و برخورد مردم با این وظیفه سنگین

نکته‌ی مهم این است که این خطبه در واپسین روزهای عمر شریف امیرالمؤمنین علیه‌السلام ایراد شده است.

حضرت در این سخنان، بار دیگر به مسئله‌ی اجرای مسئولیت امامت از سوی خود و نیز برخورد مردم با این وظیفه‌ی سنگین اشاره می‌فرمایند.

خطبه، سرشار از تعبیرات فاخر، عمیق و تکان‌دهنده است که عمق دغدغه‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام را در لحظات پایانی زندگی‌شان به تصویر می‌کشد.

امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ، إِنِّی قَدْ بَثَثْتُ لَکُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِی وَعَظَ الْأَنْبِیَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ؛ ای مردم، بی‌گمان من برای شما موعظه‌هایی را منتشر ساختم که پیامبران، امت‌های خود را با آن موعظه می‌کردند.»

در این عبارت، حضرت علی علیه‌السلام به یکی از مهم‌ترین ابعاد رسالت خود اشاره می‌فرمایند؛ یعنی بیان و نشر اندرزهایی که در حقیقت امتداد همان اندرزهای پیامبران الهی در طول تاریخ است.

منظور ایشان این است که همه آنچه را که انبیاء برای هدایت امت‌هایشان به کار می‌بردند، ایشان نیز در میان امت خود بکار بسته‌اند و چیزی فروگذار نشده است.

در ادامه می‌فرمایند: «وَ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِیَاءُ إِلَی مَنْ بَعْدَهُمْ؛ و آنچه را که اوصیای پیامبران به آیندگان خود می‌رساندند، من نیز به شما رساندم.»

در این بخش، حضرت به وظیفه‌ی خویش به‌عنوان وصی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اشاره دارند و تأکید می‌کنند که همچون سایر اوصیاء، تمامی آنچه را که برای هدایت مردم لازم بوده، ابلاغ کرده‌اند.

أین عمار؟! / گلایه‌های تلخ از امت ناسپاس!

* ابزارهای تربیتی و هشداری برای هدایت جامعه

سپس می‌فرمایند:«وَ أَدَّبْتُکُمْ بِسَوْطِی فَلَمْ تَسْتَقِیمُوا؛ و شما را با تازیانه‌ام تأدیب کردم، ولی استقامت نورزیدید.»

اینجا، حضرت به مرحله‌ی عمل و تدبیر اجتماعی اشاره می‌کنند، جایی که پس از تبلیغ زبانی و پند و اندرز، برای اصلاح جامعه از ابزار حاکمیتی و انضباطی نیز بهره گرفته‌اند، اما با این حال، جامعه همراهی و استقامت لازم را از خود نشان نداده است.

در ادامه آمده است: «وَ حَدَوْتُکُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا؛ شما را با بازدارنده‌ها و نهی‌ها برانگیختم، اما گرد هم نیامدید و انسجام پیدا نکردید.»

در این بیان، حضرت علی علیه‌السلام بر استفاده از ابزارهای تربیتی و هشداری برای هدایت جامعه تأکید می‌کنند، اما عدم انسجام اجتماعی و فقدان التزام جمعی نسبت به حق، یکی از دغدغه‌های بزرگ ایشان است که با حسرت بیان می‌شود.

سپس مولا با لحنی تند و آمیخته با گلایه می‌فرمایند: «لِلَّهِ أَنْتُمْ، أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَیْرِی؟ یَطَأُ بِکُمُ الطَّرِیقَ وَ یُرْشِدُکُمُ السَّبِیلَ؟؛ خدا را! آیا امامی جز من انتظار دارید؟ کسی که در مسیر، همراه شما قدم بردارد و شما را به راه خدا رهنمون شود؟»

در این عبارت، حضرت به نوعی اتمام حجت می‌فرمایند. با تأکید بر اینکه تمام آنچه برای هدایت مردم لازم بوده، انجام داده‌اند، از مردم می‌پرسند که آیا امامی غیر از او را انتظار دارند؟

امامی که همچون او در مسیر همراه آنان باشد و به سوی حق راهنمایی‌شان کند؟

* بررسی واژگان مهم خطبه

واژه‌ی «یَطَأُ بِکُمُ»: فعل «یَطَأُ» به معنای «گام برداشتن» است. در این ترکیب، حرف «ب» برای بیان همراهی آمده است. عبارت «یَطَأُ بِکُمُ الطَّرِیقَ» به معنای «همراه با شما در مسیر گام برمی‌دارد» است.

این تعبیر، بیان‌گر امامی است که هم‌مسیر امت است و نه از آنان جدا.

واژه‌ی «أَزْمَعَ»: این واژه به معنای «عزم نمودن و تصمیم قطعی گرفتن» است.

واژه‌ی «عزم» در عربی کاربرد عام‌تری دارد و به اراده‌ای گفته می‌شود که نسبت به تمام افعال انسان وجود دارد، اما شکل دیگر آن یعنی «زمع» که با جابه‌جایی حرف «ع» به انتهای واژه ساخته می‌شود، کاربرد خاص‌تری دارد و به‌طور ویژه برای اراده‌ی سفر به‌کار می‌رود.

بنابراین «العزم» و «الزمع» از لحاظ معنایی مشابه‌اند، ولی از نظر کاربرد، «زمع» ناظر به عزم بر سفر است.

در این قسمت از خطبه، امام علی علیه‌السلام با لحنی صریح، روشن و همراه با دلسوزی، به امت خود گوشزد می‌کنند که هیچ کوتاهی‌ای در انجام وظیفه‌ی امامت و هدایت نداشته‌اند.

حضرت تمامی ابزارهای موعظه، انذار، تنبیه، و راهنمایی را به کار برده‌اند، ولی جامعه با ایشان همراهی نکرده است.

در واقع، این بخش از خطبه، نوعی اتمام حجت است. امام علی علیه‌السلام در روزهای پایانی عمر شریف خود، پس از انجام کامل مسئولیت الهی، مخاطبان را به پاسخ‌گویی در برابر عملکرد خودشان دعوت می‌کنند و با بیانی سرشار از اندوه، مسئولیت عدم پیروی و نافرمانی را به عهده‌ی مردم می‌گذارند.

ایشان تأکید می‌کنند که هیچ سخن ناگفته و هیچ راهنمایی ناگفته‌ای باقی نمانده و تمام پیام‌های الهی را همان‌گونه که انبیاء و اوصیاء پیشین ابلاغ کرده‌اند، به مردم رسانده‌اند.

در عبارت «بَثَثْتُ» که ریشه در «بثّ» دارد، دلالتی نهفته است بر گستردگی و فراگیریِ موعظه‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام.

تعبیر «بَثَثْتُ لَکُمُ الْمَوَاعِظَ» یعنی: «موعظه‌ها را برای شما نشر دادم»، و آن‌گونه که خود حضرت در ادامه تصریح می‌فرمایند: «الَّتِی وَعَظَ بِهَا الْأَنْبِیَاءُ أُمَمَهُمْ»؛ یعنی همان موعظه‌هایی که پیامبران الهی برای امت‌های خود بیان می‌کردند.

این تعبیر به‌روشنی نشان‌دهنده‌ی آن است که سطح موعظه‌ها از عالی‌ترین و فاخرترین کلام بهره‌مند بوده؛ موعظه‌هایی برگرفته از وحی، اثرگذار، زیبا، و ژرف، در راستای هدایت کامل جامعه.

* عدم همراهی و پذیرش مردم با حضرت امیر علیه السلام

در نکته‌ی دوم، حضرت علی علیه‌السلام با تعبیر «وَ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِیَاءُ إِلَی مَنْ بَعْدَهُمْ» به ابلاغ کامل خود اشاره می‌فرمایند؛ یعنی: «آنچه را که جانشینان پیامبران الهی به آیندگان خود رساندند، من نیز به شما رساندم».

حضرت، همه‌ی آنچه را که در مسیر هدایت و رشد انسان‌ها ضروری بوده، اعم از احکام، معارف، راهکارها، و اصول سعادت، به امت ابلاغ فرموده‌اند.

حضرت با کلمه‌ی «أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ» که از ریشه‌ی «أداء» به معنای ادای کامل و بی‌نقص است، بر انجام رسالت ابلاغ تأکید می‌ورزند.

در نکته‌ی سوم، حضرت علی علیه‌السلام به مسأله‌ی تربیت و تأدیب جامعه می‌پردازند؛ ایشان در این‌باره می‌فرمایند: «وَ أَدَّبْتُکُمْ بِسَوْطِی فَلَمْ تَسْتَقِیمُوا»، یعنی: «شما را با تازیانه‌ی خود ادب کردم، اما استقامت نیافتید».

«وَ حَدَوْتُکُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا»، یعنی: «شما را با نهی و بازدارندگی‌ها راندنم تا در مسیر حق گرد آیید، ولی گرد نیامدید».

این بیانات نشان می‌دهند که حضرت در مسیر تربیت عملی جامعه کوتاهی نکرده‌اند، اما به‌دلیل عدم همراهی و پذیرش مردم، این مرحله به‌صورت کامل تحقق نیافت.

حضرت در ادامه، با لحنی پر از گلایه و خطاب مستقیم به مردم، چنین می‌فرمایند: «لِلَّهِ أَنْتُمْ، أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَیْرِی؟ یَطَأُ بِکُمُ الطَّرِیقَ وَ یُرْشِدُکُمُ السَّبِیلَ؟»؛ یعنی: «شما را به خدا، آیا انتظار امامی غیر از من دارید که در مسیر هدایت با شما قدم بردارد و شما را به راه خدا رهنمون شود؟»

در اینجا، تعبیر «یَطَأُ بِکُمُ الطَّرِیقَ» از ریشه‌ی «وَطَأَ» به‌معنای گام برداشتن آمده و با «ب» متعدی شده تا معنای همراهی در حرکت را برساند.

یعنی امامی که در کنار شما، گام‌به‌گام در مسیر هدایت حرکت کند. حضرت این سخن را برای اتمام حجت بیان می‌فرمایند و از مردم می‌خواهند با انصاف پاسخ دهند که آیا هدایتگری شایسته‌تر از او یافته‌اند؟

در ادامه، حضرت علی علیه‌السلام با اشاره به یاران وفادار خویش، بندگان خالص خداوند را یاد می‌کنند که با بینش صحیح نسبت به دنیا، آن را به‌سادگی رها کردند و آخرت را برگزیدند.

ایشان می‌فرمایند: «أَلَا إِنَّهُ قَدْ أَدْبَرَ مِنَ الدُّنْیَا مَا کَانَ مُقْبِلًا»، یعنی: «آگاه باشید، آنچه از دنیا روی آورده بود، اکنون پشت کرده است»؛

و سپس می‌فرمایند: «وَ أَقْبَلَ مِنْهَا مَا کَانَ مُدْبِرًا»، یعنی: «و آنچه از دنیا پشت‌کننده بود، روی آورده است».

مقصود از این جملات، ناپایداری دنیا و چرخش حالات آن است؛ به‌گونه‌ای که نیروی جوانی، که روزی روی آورده بود، اکنون در حال افول است و ضعف و ناتوانیِ پیری که روزگاری پشت‌کننده بود، اکنون فرا رسیده است.

* زدودن دلبستگی به دنیا و به آغوش کشیدن حقیقت آخرت

حضرت با این سخنان، یادآور می‌شوند که این تغییر و دگرگونی، سرنوشت همیشگی دنیاست و دلبستن به آن، در حکم اعتماد به سراب است. در چنین شرایطی، بندگان صالح خدا کوچ به سوی آخرت را برگزیده‌اند.

زیرا به چهار نکته‌ی بنیادین آگاه بودند:

نخست، دنیا اندک است (قلیله).

دوم، دنیا ناپایدار است.

سوم، آخرت فراوان است (کثیره).

و چهارم، آخرت پایدار است.

این درک چهارگانه باعث شد که آنان دلبستگی به دنیا را وانهاده و حقیقت آخرت را در آغوش کشند.

* ظاهر و باطن هماهنگ امیرالمومنین علیه السلام در حاکمیت

در اینجا اشاره به یک روایت تاریخی مفید است؛ مرحوم آیت‌الله دستغیب در کتاب «آدابی از قرآن»، صفحه ۲۷۲، داستانی نقل کرده‌اند.

طبق این روایت، یکی از بزرگان عرب برای میهمانی نزد امام حسن مجتبی علیه‌السلام رفت.

زمانی که حضرت سفره غذا را گستردند تا شام صرف کنند، آن مرد ناگهان حالت اندوه و ناراحتی به خود گرفت و گفت: «من چیزی نمی‌خورم.» امام حسن مجتبی علیه‌السلام به او فرمودند: «چرا چیزی نمی‌خوری؟»

آن مرد پاسخ داد: «ساعتی پیش فقیری را دیدم. اکنون که چشمم به غذا افتاد، یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت. نمی‌توانم چیزی بخورم مگر اینکه شما دستور دهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر ببرند.»

در پاسخ به او، امام حسن مجتبی علیه‌السلام فرمودند: «آن فقیر که بود؟» آن مرد عرض کرد: «ساعتی قبل که برای نماز به مسجد رفته بودم، مرد فقیری را دیدم که مشغول نماز بود.

بعد از اینکه نمازش را به پایان رساند، دستمال خود را باز کرد تا افطار کند. غذای او نان جو و آب بود.

وقتی مرا دید، از من دعوت کرد که با او هم‌غذا شوم، اما چون به چنین غذای ساده‌ای عادت نداشتم، دعوت او را رد کردم. اکنون که یاد آن فقیر افتادم، احساس شرمندگی می‌کنم.»

راوی می‌گوید: امام حسن مجتبی علیه‌السلام با شنیدن این سخنان گریستند و فرمودند: «آن شخص، پدرم امیرالمؤمنین و خلیفه مسلمانان، علی علیه‌السلام بود. او با اینکه حاکم بر سرزمینی پهناور است، اما مانند فقیرترین مردم زندگی می‌کند و همواره غذای ساده می‌خورد.»

این نکته بسیار مهم است که مولای متقیان، هنگامی که در خطبه خود از زوال دنیا و ضرورت بی‌اعتنایی به جلوه‌های فریبنده آن سخن می‌گویند، خود نخستین کسی هستند که این توصیه‌ها را در زندگی فردی و اجتماعی خود عملی کرده‌اند.

ایشان در ظاهر و باطن، در سبک زندگی و در عملکرد حکومتی، ساده‌زیستی را به طور کامل رعایت کرده‌اند.

امروز که ما نهج‌البلاغه را می‌خوانیم و ادعای پیروی از امام علی علیه‌السلام داریم، باید این آموزه‌ها را به صورت عملی در همه ابعاد زندگی خود جاری و ساری کنیم.

* اقتدا در عمل و رفتار به سیره حضرت علی علیه السلام

کسانی که دسترسی به بیت‌المال دارند و امکان تأمین زندگی‌های تجملی و تشریفاتی برایشان فراهم است، باید بدانند که فردایی سخت و دشوار در پیش دارند.

بنابراین اگر کسی توانایی زندگی مجلل دارد، باید آگاهانه از آن بگذرد و بخش عمده‌ای از توان و ظرفیت خود را در اختیار مستضعفین قرار دهد، و خود با حداقل‌های ممکن زندگی را اداره کند، به‌ویژه اگر در ساختار حکومت مسئولیتی بر عهده دارد.

به همین جهت، شایسته است که مسئولان کشور به‌صورت عملی به امام علی علیه‌السلام اقتدا کنند و نهج‌البلاغه را بخوانند. در سال جاری، مقام معظم رهبری نیز بر توجه ویژه به نهج‌البلاغه تأکید کردند.

از این‌رو باید تصمیم بگیریم که حداقل یک‌بار نهج‌البلاغه را همراه با ترجمه کامل آن مطالعه کنیم، و گزیده‌هایی از خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های این کتاب عظیم را مرور نماییم.

همچنین خوب است حداقل این شش جلد درس‌نامه نهج‌البلاغه که در سال‌های گذشته مورد گفت‌وگو قرار گرفته‌اند، یک‌بار دیگر مرور و بازبینی شوند، تا ببینیم کدام بخش‌های زندگی ما با این معارف و حقایق منطبق نیست، و سپس آن را با این آموزه‌ها هماهنگ کنیم.

ما که ادعای علوی بودن داریم، چرا در عمل و رفتار، مطابق با آن ادعا نیستیم؟ ما که پیروی از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را بزرگ‌ترین آرمان، خواسته و نشان شرافت خود می‌دانیم، چرا در عمل به ایشان اقتدا نمی‌کنیم؟ پس بهتر است تصمیمی جدی بگیریم و مسیر زندگی‌مان را تغییر دهیم.

در اینجا به آیات ۱۴ تا ۱۷ سوره اَعلیٰ نیز می‌توان اشاره کرد که دقیقاً همین پیام را منتقل می‌کنند:

«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی» (آیه ۱۴): بی‌تردید رستگار است کسی که خود را پاکیزه دارد؛

«وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی» (آیه ۱۵): و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز گزارد؛

«بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا» (آیه ۱۶): بلکه شما زندگی دنیا را ترجیح می‌دهید؛

«وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَی» (آیه ۱۷): در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است.

در این آیات، خداوند متعال اشاره دارد به همان سبک زندگی یاران واقعی امیرالمؤمنین علیه‌السلام، که دلبسته دنیا نشدند و آخرت را بر دنیا ترجیح دادند. اینان به خوبی دریافتند که دنیای فانی، فریبنده و گذراست، و رستگاری حقیقی در آن نیست. بنابراین دل به دنیا نبستند و در مسیر پاکی و تقوا گام برداشتند.

منبع: رادیو قرآن

برای دانلود صوت اینجا را کلیک کنید

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha