حجت الاسلام جوادی مقدم، مدیر مدرسه علمیه شهید مطهری شهرستان تنکابن در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، به تشریح نکاتی در رابطه با شخصیت امام صادق (ع) پرداخت.
متن این گفتوگو به شرح زیر است:
با توجه به شرایط سیاسی دوران امام صادق (ع)، چگونه ایشان موفق شدند چنین نهضت علمی بزرگی را پایهگذاری کنند؟
دوران امام صادق علیهالسلام یکی از حساسترین و مهمترین دورهها در تاریخ اسلام بود، چرا که ایشان در شرایطی زندگی میکردند که حکومت اموی در حال سقوط بود و عباسیان در حال قدرتگیری بودند، لذا این وضعیت سیاسی خاص، زمینهای را فراهم کرد که امام صادق (ع) بتوانند از آن برای پایهگذاری نهضت علمی بهره بگیرند.
در دوران انتقال قدرت از امویان به عباسیان، تمرکز حکومت بر مسائل سیاسی، جنگ قدرت و تثبیت حکومت جدید بود، این وضعیت باعث شد فشار و نظارت بر فعالیتهای علمی و فرهنگی کاهش یابد، امام صادق(ع) با هوشمندی از این فضای نسبی آزاد استفاده کردند تا شاگردان زیادی را تربیت و علوم مختلف اسلامی، فقهی، کلامی، فلسفی و حتی علوم طبیعی را گسترش دهند.
یکی دیگر از زمینهها، جایگاه علمی و معنوی این امام همام در میان مسلمانان، اعم از شیعه و سنی، بسیار والا بود. بسیاری از علما و دانشمندان زمان ایشان، حتی از مذاهب مختلف، به شاگردی ایشان افتخار میکردند، شخصیت نافذ و علم وسیع ایشان موجب جذب هزاران دانشطلب شد.
امام صادق (ع) از این فرصت نهایت استفاده را کردند و حدود ۴۰۰۰ شاگرد را تربیت و هر کدام را به منطقهای برای نشر علوم اعزام کردند، کسانی مانند هشام بن حکم، مفضل بن عمر، جابر بن حیان (پدر شیمی) از برجستهترین شاگردان ایشان بودند، امام صادق (ع) با ارائه بینشی دقیق، منطقی و غنی از معارف اسلامی بر اساس سنت پیامبر و اهل بیت، توانستند چارچوبی مستدل برای مکتب تشیع ترسیم کنند، اما نکته حائز اهمیت این بود که ایشان علیرغم گسترش علمی، از درگیری مستقیم با حاکمان عباسی خودداری کردند، این سیاست مدبرانه موجب شد که فعالیت علمی ایشان متوقف نشود.
امام صادق (ع) در زمانهای زندگی میکردند که عباسیان در حال تثبیت حکومت خود بودند. تحلیل شما از تعامل یا تقابل ایشان با دستگاه خلافت چیست؟
تحلیل تعامل یا تقابل امام صادق علیهالسلام با دستگاه خلافت عباسی، نیازمند درک عمیقی از فضای سیاسی و روش امام در برابر حکومتهای وقت است. امام صادق (ع) نه سیاستزده بود و نه گوشهنشین، بلکه با هوشمندی تمام، روشی اتخاذ کردند که نه در دام همراهی با ظالمان افتاد، نه بهانهای برای سرکوب گسترده علیه شیعیان فراهم کرد.
در ادبیات شیعه، مذهب ما به نام "مذهب جعفری" شناخته میشود. چه مؤلفههایی باعث شد این عنوان، به نام امام صادق (ع) تثبیت شود؟
اینکه مذهب شیعه به نام "مذهب جعفری" معروف شده، بیدلیل نیست و کاملاً ریشه در نقش بنیادین امام صادق علیهالسلام در تثبیت، توسعه و تدوین مبانی این مکتب دارد. در واقع، امام صادق (ع) کاری کرد که تشیع از یک جریان صرفاً سیاسی-مذهبی به یک مکتب فقهی، کلامی و علمی مستقل و جامع تبدیل بشود.
امام صادق (ع) در دورهای زندگی کرد که شرایط سیاسی اجازه فعالیت علمی بیشتری میداد (بین سقوط امویان و تثبیت عباسیان). امام از این فرصت استفاده کرد تا معارف اصیل اهل بیت را تبیین کند، فقه شیعه را نظم و ساختار بدهد، شبهات کلامی و فلسفی را پاسخ دهد لذا این فعالیتها باعث شد بخش اعظم میراث فقهی شیعه از طریق حضرت منتقل شود.
از طرفی حدود ۴۰۰۰ نفر شاگرد از امام صادق(ع) کسب علم کردند که از مهمترین فقها، زراره، محمد بن مسلم، ابوبصیر و از بین متکلمان هشام بن حکم و از میان دانشمندان علوم طبیعی جابر بن حیان هستند.
امام صادق (ع) با تبیین دقیق فقه اهل بیت، مکتب شیعه را بهعنوان یک مکتب فقهی مستقل و رقیب تثبیت کرد، در واقع، وقتی مکاتب فقهی اهل سنت شکل میگرفت، مکتب جعفری هم به عنوان مکتب فقهی اهل بیت(ع) جا افتاد، بخش زیادی از قواعد اصول فقه و روش استنباط احکام، توسط امام صادق(ع) آموزش داده شد، این روش اجتهادی، باعث شد شیعه بتواند تا قرون بعدی به اجتهاد پویا ادامه بدهد.
همچنین فرقههای زیادی شکل گرفته بود (مثل غلات، مرجئه، معتزله، ...)؛ امام صادق (ع) با مناظره و تبیین عقاید درست، مرز تشیع را مشخص کرد، این مرزبندی اعتقادی هم باعث شد مکتب اهل بیت هویت روشنتری پیدا کند.
شهادت امام صادق (ع) به چه شکل و در چه شرایطی اتفاق افتاد؟ آیا میتوان آن را به عنوان یک ترور فکری و فرهنگی تحلیل کرد؟
شهادت امام صادق علیهالسلام را فقط نباید بهعنوان یک اتفاق ساده تاریخی یا صرفاً فیزیکی نگاه کرد، اتفاقاً تحلیل "ترور فکری و فرهنگی" دقیقاً همان چیزیست که عمق ماجرا را نشان میدهد.
بنا بر مشهورترین گزارشها، امام صادق علیهالسلام در سال ۱۴۸ هجری قمری در مدینه و با زهر مسموم شد. عامل این جنایت به دستور مستقیم منصور دوانیقی، خلیفه عباسی، بوده است.
اما اینکه انگیزه منصور چه بوده است باید گفت که منصور از نفوذ گسترده امام در میان مردم و همچنین از گستردگی حوزه علمی ایشان بهشدت بیمناک بود. او چند بار تصمیم به قتل امام گرفت اما بهخاطر جایگاه عظیم اجتماعی ایشان، از برخورد علنی ترس داشت. در نهایت، با توطئهای پنهانی، از طریق حاکم مدینه یا یکی از نزدیکان امام، ایشان را مسموم کرد.
اما سوال اینکه آیا شهادت امام، یک ترور فکری-فرهنگی بود؟ پاسخ قطعی بله و بلکه از نوع خطرناکترین و هوشمندانهترین ترورها و با اهداف مختلفی مانند خاموش کردن یک جریان علمی، قطع پیوند بین مردم و معارف اهل بیت، تضعیف تولید علم دینی اصیل و جلوگیری از ادامه نهضت فرهنگی اهل بیت انجام شد.
شهادت امام صادق (ع)، فقط قتل یک انسان نبود، بلکه ترور یک مکتب بود. ترور یک دانشگاه سیّار، یک جریان تمدنساز و یک رهبر فرهنگی، منصور با این جنایت میخواست شیعه را از مهمترین قدرتش یعنی علم و اندیشه محروم کند.
انتهای پیام. /
نظر شما