پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۶
چرا امام صادق علیه السلام قیام نکردند؟

حجت‌الاسلام نورافشان گفت: ابوسلمه خراسانی که در ظاهر به حمایت از خاندان پیامبر(علیهم‌السلام) قیام کرده بود، از امام صادق(علیه‌السلام) درخواست کرد تا رهبری خلافت را بپذیرند، با این حال امام صادق(علیه‌السلام) این دعوت را نپذیرفتند، زیرا ایشان آگاه بودند که در میان مردم، جز شمار اندکی، خواهان واقعی حکومت امام نبودند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، امام جعفرصادق(علیه‌السلام)، ششمین پیشوای شیعیان در هفدهم ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری در مدینه متولد شد. پدر ایشان امام باقر(علیه‌السّلام) و مادرش ام فروه است. امام صادق(علیه‌السلام) در سال ۱۱۴ هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخرحکومت بنی‌امیه و اوایل حکومت بنی‌عباس.
جامعه اسلامی در زمان آن حضرت از نظر سیاسی و اجتماعی با فراز و نشیب‌ها و تحولات مهمی روبرو بود. امام صادق(علیه‌السّلام) از اوضاع آشفته دستگاه خلافت اموی استفاده و برنامه اصلاحی و نهضت فرهنگی خود را آغاز کرد و با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به‌وجود آورد و در رشته‌های مختلف علمی شاگردان بزرگی تربیت کرد.

سرانجام در سال ۱۴۸ هجری قمری منصور دوانیقی به‌وسیله انگوری که آن را به زهرآلوده کرده بود، امام صادق(علیه‌السّلام) را مسموم و به شهادت رساند. ایشان در سن شصت و پنج سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش را در قبرستان بقیع کنار قبر پدرش امام محمدباقر(علیه‌السّلام) به خاک سپردند.

به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفرصادق(علیه‌السلام) با حجت‌الاسلام سیدجلال نورافشان از پژوهشگران حوزوی به گفتگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

در بین اهلبیت(علیهم‌السلام)، امام صادق(علیه‌السلام) بیشتر از همه‌ آن بزرگواران موفّق به نشر و ترویج علوم و معارف اسلامی شدند. بفرمایید علّت آن چیست؟

اولین مسئله آن است همان طور که رهبر معظم انقلاب در کتاب انسان ۲۵۰ ساله به تفصیل این مبنای دینی را توضیح دادند که همه‌ی اهل‌بیت(علیهم‌السلام) نور واحد هستند و در کمالات تفاوتی بین آنان نیست، پس اگر می‌بینیم که یک انسان ۲۵۰ ساله در یک زمان، کاری را انجام می‌دهد و در زمان دیگر کار دیگر را انجام می‌دهد مثل: امام حسن(علیه‌السلام) که صلح می‌کند و آن هم با شرایط و شروطی و برادر ایشان و امام بعدی قیام می‌کند و آن هم قیام حاد سیاسی و اجتماعی که منجر به جنگ می‌شود و در نهایت شهادت امام حسین(علیه‌السلام) می‌شود، تمام تفاوت در شرایط و موقعیت آن انسان ۲۵۰ ساله است نه تفاوتی در شخصیت و ویژگی‌های فردی آنان.

پس این مطلب که حضرت امام صادق(علیه‌السلام) موفق به نشر و ترویج علوم و معارف اسلامی شد، اگر به این معنا باشد که ائمه دیگر ناتوان یا ناموفق بودند به حسب شخص امام تعبیر صحیحی نیست اما اگر به معنای این باشد که شرایط و موقعیت چگونه رقم خورد که بستر مناسبی برای امام صادق(علیه‌السلام) فراهم شد و ایشان از این موقعیت و فرصت بهترین بهره را برد، سوال دقیق و مناسبی است.

برای جواب به این مسئله باید اول شرایط دوران ائمه قبلی و دستاوردهای آن را بررسی کنیم، امام حسین(علیه‌السلام) با وضع بسیار فجیعی به شهادت رسیدند، و به تعبیر امام سجاد: ارتدّ الناس بعد الحسین علیه‌السلام إلّا ثلاثة: أبو خالد الکابلیّ، و یحیی بن أمّ الطویل، و جبیر بن مطعم، ثمّ إنّ الناس لحقوا و کثروا. رجال الکشیّ صفحه ۹۵‌. یعنی فقط سه نفر ولایت اهل‌بیت را قبول داشتند و به سمت آنان آمدند اما به تعبیر روایت ثم ان الناس لحقوا و کثروا یعنی بعد از مدتی مردم ملحق شدند و جمعیت زیاد شد. این کلمه ثم در روایت بسیار نکته مهمی است. از سعید بن مسیب به نقل آمده است: فلما ان مات شهد البر و الفاجر و اثنی علیه الصالح و الطالح و انهال الناس یتبعونه حتی وضعت الجنازة. چون که حضرت وفات کردند هر نیکوکار و فاجری برای تشییع جنازه حضرت حاضر شد و نیکوکار و بدکار زبان به ستایش حضرت گشودند و سیل اشک از دیدگان همگان جاری بود در حالی که همه جنازه را مشایعت می‌کردند تا حضرت دفن گردیدند.

سعید بن مسیب می‌گوید: در آن روز به گونه‌ای همه مردم در تشییع حضرت خارج شده بودند و همگان در مراسم مشارکت داشتند که احدی دیگر در مسجد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم باقی نماند مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، جلد۴۶، صفحه۱۵۰، به نقل از رجال کشی

خلاصه این که با فعالیت‌های امام سجاد(علیه‌السلام) مثل: تربیت بردگان و القای دعای‌های کاربردی و ارتباط با مردم و رسیدگی به امورات آنان و مباحثات و حضور در مجالس علمی؛ کم کم رغبت به اهل‌بیت بیشتر شد، شما این را مقایسه کنید با زمان شهادت امام حسین(علیه‌السلام)، در زمان امام باقر(علیه‌السلام) کار به صورتی ادامه پیدا کرد که ایشان را شکافنده علوم گفتند یعنی ارتباط و مقبولیت حضرت به اندازه‌ای رسید که همه از او استفاده می‌کردند، همین مسیر در زمان امام صادق(علیه‌السلام) اوج گرفت و رجوع مردم برای سوال از حضرت به صورت فزاینده‌ای افزایش پیدا کرد، اما در دوره امام حسن و امام حسین به تعبیری که منقول از علامه طباطبایی است به اندازه انگشتان یک دست هم از حضرات سوال فقهی پرسیده نشده است، یعنی چه؟ یعنی اصلا جایگاه علمی پسران رسول خدا برای مردم روشن نبود و از طرفی خفقان حکومت هم اجازه این کار را نمی داد.

بله در زمان ائمه بعدی هم چنان فضا باز نبود که فکر کنیم مردم و خواص حتی به راحتی و سهولت سوالات و ارتباطات خود را با ائمه داشتند، اصلا این گونه نبوده است، بعضی تنها عامل نشر معارف و گسترش زمان امام صادق(علیه‌السلام) را تبدیل حکومت از بنی امیه به بنی عباس می‌دانند که این کاملا غلط است مثلا در روایت داریم که شخصی برای یک سوال از امام تمام خیارهای یک خیار فروش را می‌خرد و لباس دهاتی او را می‌خرد و با صدای بلند صدا می‌زند خیار، خیار تا به درب خانه حضرت می‌رسد و با این پوشش دقایقی وارد خانه حضرت می‌شود و سوال خود را می‌کند. بحار الانوار، جلد ۱۱، چاپ کمپانی، صفحه ۱۵۴.

یعنی این گونه نبود که فقط چون شرایط خفقان و اطلاعاتی آن زمان نسبت به امام صادق(علیه‌السلام) کم شد ایشان توانست معارف را گسترش دهد، بلکه برنامه بلند مدت امام سجاد(علیه‌السلام) و بعد از آن امام باقر(علیه‌السلام)، الحمدلله به بار نشست به صورتی که حتی موسسان مذاهب اربعه اهل سنت هم با واسطه یا بی واسطه از حضرت کسب علم کردند.

از طرف دیگر دوران امام صادق(علیه‌السلام) به دو مرحله تقسیم می‌شود، یکی از سال صدو چهارده تا خلافت منصور عباسی که این دوره نسبت به مرحله بعد دارای سختی کمتری است و مرحله دوم: خلافت منصور است که اختناق بیشتر و حضرت تبعید می شود به حیره، به رمیله و احضار متعدد حضرت به دارالخلافه منصور.

قدرت اجتماعی امام صادق(علیه‌السلام) در آن دوران به اوج خود رسیده بود و دستگاه بنی عباس نمی‌توانست مثل بنی امیه اهل‌بیت را تحت فشار بگذارد، پس به خاطر کار تشکیلاتی بی وقفه امام سجاد(علیه‌السلام) و امام باقر(علیه‌السلام) پشتوانه بسیار خوبی برای امام صادق(علیه‌السلام) ایجاد شد و این پشتوانه قدرت نرمی برای حضرت تولید کرد که باعث شد دشمن و طاغوت زمان در برهه ای به تعبیر مقام معظم رهبری با دست چدنی و دستکش مخملی کار خود را پیش می بردند.

چرا امام صادق(ع) قیام نکرد؟

موقعیت امام صادق(علیه‌السلام) نزد بزرگان و دانشمندان شیعه و اهل سنت چگونه است؟

می‌توان شاگردان امام صادق(علیه‌السلام) را به‌طور اجمالی به چند دسته تقسیم کرد: شاگردان فقهی، حدیثی، کلامی و حتی فلسفی. در اینجا به تعدادی از شاگردان برجسته اهل سنت امام صادق(علیه‌السلام) و نظر آنان درباره آن حضرت اشاره می‌کنیم:

شاگردان برجسته و نظراتشان

ابوحنیفه نعمان بن ثابت، بنیان‌گذار مذهب حنفی، از شاگردان معروف امام صادق(علیه‌السلام) است. خود او گفته است: لولا السنتان لهلک النعمان؛ اگر آن دو سال نبود، نعمان هلاک می‌شد. همچنین گفته: ما رأیت افقه من جعفر بن محمد؛ دانشمندتر از جعفر بن محمد ندیده‌ام. اعلام الهدایة، جلد۸، صفحه۲۲۹.

مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی، گفته است: ما رأت عین و لا سمعت اذن و لا خطر علی قلب بشر افضل من جعفر بن محمد علماً و عبادة و ورعاً تهذیب التهذیب، جلد۱، صفحه۸۸. سفیان ثوری از بزرگان اهل سنت و ناقل روایات فراوان از امام صادق بود. امام به او سفارش‌هایی کرده است که خود او نقل کرده است. اعلام الهدایة، جلد۸، صفحه۲۲۹. سفیان در مکه به دنیا آمد و از امام صادق بهره علمی برد. از جمله منابعی که به شاگردی او نزد امام اشاره دارند: نورالابصار، صواعق، حلیه اعلام الهدایة، جلد۸، صفحه۲۳۰.

یحیی بن سعید انصاری قاضی مدینه در عصر منصور دوانیقی و از شاگردان امام صادق بود. اعلام الهدایة، همان. یحیی بن سعید قطان از محدثین بزرگ اهل سنت و مورد اعتماد صحاح سته اعلام الهدایة، صفحه۲۳۰-۲۳۱. محمد بن اسحاق بن یسار مؤلف کتاب مغازی و از شاگردان امام صادق. اعلام الهدایة، همان. شعبة بن الحجاج از بزرگان حدیث در اهل سنت و شاگرد امام. اعلام الهدایة، همان. ایوب سجستانی فقیه برجسته اهل سنت در بصره از شاگردان امام صادق بود. تهذیب الکمال، جلد۲، صفحه۴۱۹.

روایت راویان اهل‌سنت از امام‌صادق(علیه‌السلام)

در میان اهل سنت، بسیاری از محدّثین و حتی صاحبان صحاح، به غیر از بخاری، از امام صادق روایت نقل کرده‌اند، از جمله: اسماعیل بن جعفر، سفیان ثوری، مالک بن انس، یحیی بن سعید قطان، سفیان بن عیینه و ده‌ها نفر دیگر که در منابعی چون ترمذی، نسائی، مسلم، ابی‌داود و ابن‌ماجه آمده‌اند اعلام الهدایة، همان؛ مختصر تاریخ العرب، صفحه۱۹۳؛ دائرة المعارف، جلد۳، صفحه۴۴۴.

شاگردان فلسفی و کلامی امام‌صادق(علیه‌السلام)

حسن بصری، از بزرگان علم و فلسفه در بصره و شاگرد فلسفی امام صادق بود. مختصر تاریخ العرب، صفحه۱۹۳. واصل بن عطا، بنیان‌گذار مکتب معتزله و شاگرد کلامی امام شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید، جلد۱.

چرا امام صادق(ع) قیام نکرد؟

برای جواب دقیق به عوامل عدم قیام امام یا بهتر بگویم عدم پذیرش رهبری قیام توسط ایشان باید نگاهی کوتاه به تاریخ امامت داشته باشیم. پس از گذشت ۲۵ سال که امیرالمومنین(علیه‌السلام) در انزوای سیاسی و اجتماعی قرار داشتند، ایشان تنها برای مدت کوتاه پنج سال زمامداری مسلمانان را بر عهده گرفتند. این دوره نیز با مشکلات فراوانی مواجه بود و از جمله با سه جنگ بزرگ که بر حکومت نوپای ایشان تحمیل شد.

در این میان، معاویه با فریبکاری، مردمی که درک صحیح سیاسی و دینی درستی نداشتند را با ادعای جهاد و عبادت علیه امام علی(علیه‌السلام) و امام حسن(علیه‌السلام) تحریک کرد. این روند از انحراف، تا جایی پیش رفت که مردم کوفه که خود با هزاران نامه از امام حسین(علیه‌السلام) برای پذیرش خلافت دعوت کرده بودند، در صحرای کربلا با قساوت تمام ایشان و یاران وفادارشان را به شهادت رساندند.

با این وجود، ظلم‌ها و جنایات بنی‌امیه، از جمله فاجعه کربلا، چهره واقعی آن‌ها را برای مسلمانان آشکار کرد. این موضوع زمینه‌ساز سقوط حکومت بنی‌امیه پس از هزار ماه حاکمیت شد. با این حال، آگاهی عمومی مردم به حدی نرسید که بتوانند حکومتی مبتنی بر امامت مانند حکومت امام صادق(علیه‌السلام) را بپذیرند. حیله‌گری‌های فرصت‌طلبانی چون سفاح و منصور عباسی نیز در این میان مزید بر علت بود.

ابوسلمه خراسانی که در ظاهر به حمایت از خاندان پیامبر(علیهم‌السلام) قیام کرده بود، از امام صادق(علیه‌السلام) درخواست کرد تا رهبری خلافت را بپذیرند. همچنین، ابوسلمه نامه‌ای مشابه به سایر بزرگان علویین از جمله عمر اشرف بن زین‌العابدین و عبدالله محض ارسال کرد. با این حال، امام صادق(علیه‌السلام) این دعوت را نپذیرفتند، زیرا ایشان آگاه بودند که در میان مردم، جز شمار اندکی، خواهان واقعی حکومت امام نبودند. به علاوه، نیت امثال ابوسلمه بیشتر به دنبال اهداف شخصی و بهره‌برداری از نام امامان برای پیشبرد مقاصد خود بود.

برای امام صادق(علیه‌السلام) روشن بود که زمینه‌های اجتماعی و سیاسی برای تحقق خلافت ایشان فراهم نیست. به همین دلیل، ایشان به جای پذیرش قدرت، بر تربیت شاگردان و تبیین اصول حقیقی اسلام تمرکز کردند. امام به مردم گوشزد می‌کردند که شرایط برای قیام علیه ظلم، نیازمند یاران واقعی است. در ماجرایی، وقتی سهل بن حسن خراسانی از امام پرسید چرا قیام نمی‌کنند، امام با آزمایش او و نشان دادن کمی یاران وفادار، عمق این مسئله را توضیح دادند.

در نهایت، امام صادق(علیه‌السلام) در پاسخ به درخواست ابومسلم خراسانی که از ایشان برای رهبری دعوت کرده بود، فرمودند: «نه تو از یاوران من هستی و نه این زمان، زمان من است.» این پاسخ نشان‌دهنده بینش عمیق امام نسبت به شرایط و نیت واقعی کسانی چون ابوسلمه و ابومسلم بود که از نام اهل بیت برای مقاصد دنیوی خود استفاده می‌کردند.

زمانی که یکی از یاران خراسانی حضرت بسیار به حضرت اصرار می‌کند به قیام امام می‌فرماید: اگر به اندازه این بزغاله‌ها یار داشتم، سکوت برای من جایز نبود، یعنی بر حضرت واجب بود که قیام کنند فکر می کنید تعداد آن بزغاله‌ها چند تا بود؟ هفده عدد، یعنی امام ۱۷ یار واقعی نداشتند.

چرا امام صادق(ع) قیام نکرد؟

در مورد ویژگی های عصر امام صادق(علیه‌السلام) و حضور آن حضرت در عرصه های علمی توضیح دهید.

عصر امام صادق(علیه‌السلام) به‌عنوان دوره‌ای ویژه و پراهمیت در تاریخ شیعه معرفی شده است. ویژگی‌های این دوره و نقش امام صادق(علیه‌السلام) در عرصه‌های علمی و اجتماعی به‌طور مفصل مورد بررسی قرار گرفته است. در پاسخ به سؤال شما، می‌توان به ویژگی‌های عصر امام و حضور ایشان در عرصه‌های علمی به شرح زیر اشاره کرد:

ویژگی‌های عصر امام صادق(علیه‌السلام)

تحولات سیاسی بزرگ: این دوره مصادف با پایان حکومت بنی‌امیه و آغاز حکومت بنی‌عباس بود. انتقال قدرت میان این دو سلسله، فضای سیاسی پرآشوب و متلاطمی را ایجاد کرده بود. بنی‌عباس برای تثبیت قدرت خود، از شعارهای مربوط به اهل‌بیت و حمایت از حقانیت آنان بهره‌برداری کردند؛ اما پس از دستیابی به قدرت، به همان میزان، یا حتی بیشتر از بنی‌امیه به مقابله با امامان شیعه و پیروان آنان پرداختند.

فرصت طلایی برای فعالیت علمی و فکری: ضعف نسبی دولت مرکزی و درگیری‌های داخلی میان بنی‌امیه و بنی‌عباس، تا حدی موجب شد فشارها بر اهل‌بیت کاهش یابد. امام صادق(علیه‌السلام) از این فرصت برای تبیین و نشر تعالیم اسلام حقیقی استفاده کردند.

تشتت فکری و مذهبی: در این دوره، مکاتب فکری مختلفی در جهان اسلام شکل گرفته بود. جریان‌های معتزله، اشاعره، مرجئه، خوارج، و دیگر فرق و نحله‌ها در حال تبلیغ عقاید خود بودند. شبهات فکری و عقیدتی بسیاری در میان مسلمانان مطرح می‌شد که نیازمند پاسخ‌های دقیق و مستدل بود.

بنیان‌گذاری حکومت‌های کوچک شیعی: در گوشه و کنار جهان اسلام، گروه‌هایی از شیعیان تحت تأثیر نهضت‌های علویان به پا خاستند و تلاش کردند حکومتی مبتنی بر آموزه‌های اهل بیت(علیهم‌السلام) برپا کنند. هرچند این قیام‌ها اغلب به دلیل عدم هماهنگی با رهبری امام، ناکام ماند.

حضور امام صادق(علیه‌السلام) در عرصه‌های علمی

بنیان‌گذاری مکتب علمی شیعه: امام صادق(علیه‌السلام) با ایجاد یک نهضت علمی گسترده، مکتب فقهی و کلامی شیعه را بنیان‌گذاری کردند. این مکتب در تقابل با جریان‌های انحرافی، به بیان اصول و مبانی اسلام ناب پرداخت. شاگردان برجسته‌ای مانند هشام بن حکم، جابر بن حیان، زراره بن اعین، مؤمن طاق، و محمد بن مسلم در مکتب ایشان تربیت شدند.

توسعه علوم مختلف: تعالیم امام صادق(علیه‌السلام) محدود به فقه و اصول نبود. ایشان در حوزه‌هایی چون کیهان‌شناسی، شیمی، طب، و علوم طبیعی نیز نقش‌آفرینی کردند. جابر بن حیان، شاگرد امام، به‌عنوان پدر علم شیمی در تاریخ شناخته می‌شود.

مباحثات علمی: امام صادق(علیه‌السلام) در جلسات متعدد علمی با دانشمندان و متفکران آن عصر به مباحثه می‌پرداختند. این مباحثات که با غلبه علمی امام همراه بود، به اثبات حقانیت اهل‌بیت و آموزه‌های اسلامی کمک شایانی کرد.

مبارزه با انحرافات عقیدتی: امام صادق(علیه‌السلام) با دقت به شبهات زمان پاسخ می‌دادند و با جریان‌هایی مانند غلات، خوارج، و دهریون مقابله می‌کردند. ایشان در تبیین توحید، عدل الهی، امامت، و سایر مباحث اعتقادی، جایگاهی بی‌بدیل داشتند.

ترویج اخلاق و سبک زندگی اسلامی: امام صادق(علیه‌السلام) با شیوه زندگی ساده و رفتار کریمانه خود، الگوی عملی برای جامعه اسلامی ارائه دادند. ایشان به تربیت انسان‌هایی متعهد و آگاه پرداختند که در برابر ظلم و انحرافات زمان ایستادگی کنند. عصر امام دورانی حساس و فرصتی طلایی برای گسترش تعالیم اسلامی و شیعی بود. امام با بهره‌گیری از فضای به‌وجود آمده، ضمن پرورش شاگردان برجسته و تأسیس مکتب علمی شیعه، به مبارزه با انحرافات فکری و گسترش اصول اسلام ناب پرداختند. این تلاش‌ها بنیان‌های فکری و عملی تشیع را برای قرن‌های آینده تثبیت کرد.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha