شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۶
سینمای کمدی؛ سطحی‌نگری با فرمول‌های تکراری

حوزه/ تهی شدن آثار کمدی از حداقل ارزش ها و شاخصه های هنری و دچار شدن به ابزاری صرف برای سرگرمی سطحی، معضلی است که باید به شکلی دقیق و عمیق به تحلیل آن همت گماشت

به گزارش خبرگزاری حوزه، یکی از رسانه های تخصصی حوزه سینما به تازگی در گزارشی با اشاره به جدیدترین آمارهای مربوط به فروش فیلم های سینمایی و همچنین تحلیل اوضاع و احوال اکران آثار به نمایش درآمده در ساحت هنر هفتم وطنی، این پرسش را با مخاطبان خود در میان گذاشته است که "آیا سلطنت بی‌چون و چرای فیلم‌های کمدی تمام می‌شود!؟ "

نویسنده در آن مطلب این چنین پیش بینی کرده بود که با بررسی گیشه سینمای ایران متوجه می‌شویم که گویا سلطنت بی‌چون و چرای فیلم‌های کمدی که در این چند سال شاهد آن بوده ایم به‌نوعی در حال پایان است.

چنین تحلیلی در حالی مطرح می شود که کمدی سینمایی «دایناسور» به کارگردانی مسعود اطیابی همچنان فروش قابل توجهی دارد و بر این اساس کماکان صدرنشین جدول گیشه سینمای کشورمان است.

بررسی جدول فروش فیلم ها در هفته های اخیر حاکی از آن است که در بین ۹ فیلمی که بر روی پرده سینماها قرار دارند، سه فیلم کمدی جدول یعنی «دایناسور» در رتبه اول گیشه است، «کوکتل مولوتف» در رتبه سوم قرار دارد و «عینک قرمز» در رتبه نهم یعنی رتبه آخر جدول است.

نکته حائز اهمیت این که هر چند فیلم «دایناسور» به‌تنهایی بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار مخاطب داشته اما جذب مخاطب و فروش فیلم‌های ژانرهای دیگر نیز حاکی از آن است که چنین فیلم‌هایی نیز مخاطب خود را دارند و هرچقدر فیلم‌های این حوزه از مؤلفه های لازم فروش بهره مند باشند، به همان میزان نیز در گیشه خوش اقبال تر خواهند بود.

از سوی دیگر واقعیتی که وجود دارد این است که برخی مدیران سینمایی می کوشند تا ضعف های خود را پشت فروش آن چنانی برخی فیلم های کمدی پنهان سازند و حال آن که برپایه برخی آمار متوسط مخاطب سینما در هر سانسی حدود ۲۵ نفر است!

تهی شدن آثار کمدی از حداقل ارزش ها و شاخصه های هنری و دچار شدن به ابزاری صرف برای سرگرمی سطحی، معضلی است که باید به شکلی دقیق و عمیق به تحلیل آن همت گماشت، ضمن آن که از این نکته نیز نباید غافل شد که به مرور ذائقه مخاطب در این سال ها دچار افت شده و این وضع چنان است که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نیز برای بسیاری از مخاطبان، محتواهای زرد و سخیف، مطلوبیت خاصی یافته است.

معضل جدی تر در این میان، افزایش بهره گیری از شوخی های جنسی در آثار کمدی است که عوارض نامطلوبش دامن فرهنگ عمومی را نیز گرفته و می گیرد.

به هر صورت آنچه غیرقابل انکار است این که تکرار بیش‌ازحد فرمول‌های دم‌دستی، شوخی‌های تکراری در تولید فیلم های سینمایی به اسم طنز و کمدی باعث شده که بخشی از مردم و خانواده ها نسبت به این قبیل فیلم ها واکنش منفی از خود نشان دهند.

از سوی دیگر معتقدیم چنانچه از ظرفیت کمدی و طنز در هنر هفتم وطنی برای نقد و تحلیل جامعه استفاده شده و در عین توجه به بُعد سرگرمی سازی مخاطب بتوان تا حدودی به ارتقای آگاهی جامعه کمک کرد، می توان به آینده این قبیل آثار تا حدی امیدوار بود و گرنه ...

سید محمدمهدی موسوی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha