ارسطو خوشرزم، بازیگری که طی سالها حضور در عرصه سینما و تلویزیون چهرهای شناختهشده شده، اینبار با نقش حاج اسماعیل رضایی در فیلم «صبح اعدام» با یک چالش بزرگ و متفاوت روبرو شد. نقشی که هم حساسیتهای تاریخی داشت و هم بار سنگین روایت یک شخصیت کمتر شناختهشده در دل یکی از مهمترین رویدادهای معاصر ایران. خوشرزم در این گفتوگو با خبرگزاری حوزه از تجربهها و نگاه خود به این نقش مهم میگوید؛ از دغدغههایش در بازیگری، پیچیدگیهای شخصیت حاج اسماعیل و تأثیر عمیق این همکاری بر مسیر حرفهایاش.
* میخواهم ابتدا از نحوه پیوستنتان به پروژه «صبح اعدام» بپرسم. این همکاری چطور شکل گرفت؟ آیا از قبل آشناییای با عوامل پروژه داشتید یا اینکه به صورت کاملاً اتفاقی وارد این کار شدید؟ چه شرایطی باعث شد که تصمیم بگیرید پیشنهاد ایفای نقش در این فیلم را بپذیرید؟
در واقع، همکاری من با پروژه «صبح اعدام» یک مسیر تدریجی داشت. قبلاً با چند نفر از عوامل فیلم از طریق پروژههای قبلی آشنا بودم و احترام زیادی برایشان قائلم. وقتی پیشنهاد نقش حاج اسماعیل رضایی مطرح شد، ابتدا خیلی فکر کردم چون نقش پیچیده و حساسی بود. از یک طرف شخصیت تاریخی و واقعی بود و از طرف دیگر، فضای فیلم به شدت سنگین و دراماتیک بود. اما وقتی با کارگردان جلسه گذاشتیم و از دیدگاهشان نسبت به فیلم مطلع شدم، احساس کردم این پروژه از آن دسته کارهایی است که باید در آن حضور داشته باشم.
باور داشتم که میتوانم نقش را به درستی و با احترام به واقعه تاریخی ایفا کنم. در نهایت، انگیزهام این بود که سهمی در روایت داستانی مهم از تاریخ معاصر کشورم داشته باشم.
* شما در فیلم «صبح اعدام» نقش حاج اسماعیل رضایی را بازی کردید؛ شخصیتی که شاید برای بسیاری از مخاطبان کمتر شناختهشده باشد. چه مؤلفهها یا ویژگیهایی در این نقش برایتان جذاب بود؟ آیا از همان ابتدا میدانستید با چه جنس شخصیتی روبرو هستید یا به مرور و در جریان تمرینها و تحقیقها این شخصیت برایتان شکل گرفت و عمیقتر شد؟
در ابتدا شناخت من از حاج اسماعیل خیلی سطحی بود، چون نامش کمتر در منابع تاریخی مطرح شده بود و تمرکز بیشتر روی دوستش، طیب حاج رضایی بود. اما در طول تحقیق و جلسات تمرین، کمکم متوجه شدم که این شخصیت بسیار پیچیدهتر و چندلایهتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد.
حاج اسماعیل فردی است که ترکیبی از قدرت، رازآلودگی، احساس و وفاداری را به خوبی در خود دارد. این تضادهای درونی و ظرافتهای شخصیتی، برای من به عنوان بازیگر، بسیار جذاب بود و باعث شد بیشتر و بیشتر برای جانبخشی به او وقت و انرژی صرف کنم. به مرور با مطالعه منابع، صحبت با مشاوران تاریخی و تمرینهای مکرر، ابعاد مختلف این شخصیت در ذهنم شکل گرفت.
* در روایتهای تاریخی مربوط به واقعهی ۱۵ خرداد، عمدتاً نام طیب حاج رضایی برجستهتر شده و حاج اسماعیل رضایی در حاشیه مانده است. شما برای اینکه شخصیت حاج اسماعیل را باورپذیر و ملموس بسازید، از چه منابع و روشهایی بهره گرفتید؟ آیا به مستندات تاریخی خاصی رجوع کردید یا مجبور شدید برای پر کردن خلأهای اطلاعاتی، از تخیل و قدرت خلاقیت خود استفاده کنید؟
واقعیت این است که منابع تاریخی درباره حاج اسماعیل بسیار محدود بود و من هم مثل بسیاری دیگر، بیشتر با اسم و کلیاتی از داستانش آشنا بودم. برای همین ناچار شدم علاوه بر مراجعه به کتابها و اسناد موجود، با پژوهشگران و کارشناسان تاریخ معاصر مشورت کنم تا بتوانم تصویری واقعیتر و انسانیتر از او به دست بیاورم. اما با این وجود، بخشی از کار بازیگری، پر کردن خلأها با تخیل خلاقانه است؛ به خصوص وقتی که میخواهیم ابعاد درونی و احساسات یک شخصیت تاریخی را زنده کنیم. پس سعی کردم با حفظ احترام به اصل تاریخ، آنچه را که ممکن بود در واقعیت رخ داده باشد، با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی آن زمان، در نقش خودم بگنجانم.
* حاج اسماعیل رضایی در فیلم، شخصیتی محکم، پر رمز و راز و در عین حال انسانی و عاطفی تصویر شده است. برای رسیدن به چنین ترکیب متعادلی از عقلانیت و احساس، از چه شیوههایی در بازیگری استفاده کردید؟ چطور این لایههای مختلف را در رفتار، گفتار و نگاه این شخصیت پیادهسازی کردید که برای مخاطب قابل باور باشد؟
رسیدن به تعادل میان عقلانیت و احساس در نقش حاج اسماعیل یکی از چالشهای اصلی بود. من از تکنیک بازیگری روشهای مختلفی بهره گرفتم. همچنین تمرین کردم که چگونه در یک لحظه کوتاه بتوانم لایههای مختلفی از شخصیت را نشان دهم، مثلاً هم تسلط و قدرت، هم لطافت و نگرانیهای درونی. ضمن اینکه به تأثیر سکوت در نقش اهمیت دادم؛ سکوتهایی که بار معنایی بسیار سنگینی داشتند. این نوع پرداخت به نقش باعث شد حاج اسماعیل نه یک شخصیت سطحی و کلیشهای بلکه انسانی واقعی و پرجذبه جلوه کند.
* از آنجایی که تجربه زیسته و درونیات فردی همیشه نقشی مهم در خلق یک نقش تأثیرگذار دارند، دوست دارم بدانم چقدر از تجربهها و زیست شخصیتان را در پرداخت شخصیت حاج اسماعیل به کار گرفتید؟ آیا وجوه مشترکی میان شما و او یافتید که در فرایند همذاتپنداری به کمکتان بیاید، یا اینکه بیشتر به ابزارهای تکنیکی و آکادمیک بازیگری متکی بودید؟
قطعاً بازیگری بدون تکیه بر تجربههای شخصی دشوار است، چون هر بازیگر باید بخشی از خود را وارد نقش کند. من سعی کردم شباهتهایی میان خودم و حاج اسماعیل پیدا کنم، مثلاً در احساس مسئولیتپذیری، تعهد به ارزشها و حفظ آرامش در موقعیتهای بحرانی. البته ما از نظر موقعیت و شرایط زندگی بسیار متفاوت بودیم، اما این وجوه مشترک کمک کرد تا بتوانم بهتر با دنیای درونی او ارتباط برقرار کنم. در کنار آن، ابزارهای تکنیکی مانند تحلیل نقش، تمرین دیالوگها و کار با کارگردان نقش مهمی داشتند. این تلفیق تجربه شخصی و تکنیک باعث شد نقش پرعمقتر و باورپذیرتر شود.
* بسیاری از بازیگران باور دارند که برخی نقشها فقط یک بار در طول عمر حرفهایشان به آنها پیشنهاد میشود؛ نقشهایی که میتوانند نقطه عطفی در کارنامهشان باشند. آیا برای شما هم نقش حاج اسماعیل رضایی چنین جایگاهی داشت؟ وقتی این فرصت را دریافت کردید، با چه ذهنیتی به سراغش رفتید؟ و چطور تلاش کردید که تمام توانتان را برای تحقق این نقش به کار بگیرید؟
بله، برای من هم این نقش دقیقاً از آن دست فرصتهایی بود که ممکن است دیگر تکرار نشود. وقتی پیشنهاد را دریافت کردم، با احترام و در عین حال نگرانی وارد کار شدم، چون حس میکردم مسئولیتی بزرگ بر دوش دارم، هم نسبت به تاریخ و هم نسبت به مخاطبان. بنابراین همه انرژیام را گذاشتم تا بهترین اجرا را داشته باشم؛ از مطالعه عمیق، تمرینهای فیزیکی و روانی، تا همکاری نزدیک با تیم کارگردانی. معتقدم بازیگری در چنین پروژههایی بیش از هر چیز نیاز به صداقت و تعهد دارد و من تمام تلاشام را کردم تا این تعهد را حفظ کنم.
* نکتهای که در اجرای نقش حاج اسماعیل خیلی به چشم میآید، نوع لبخندهای خاصی است که در لحظات مختلف از او میبینیم؛ لبخندهایی که معانی مختلفی دارند، از شوخی گرفته تا تأسف، از تمسخر تا ترس. چطور توانستید در دل چنین سکانسهایی، این ظرافت را حفظ کنید و مخاطب را با خود همراه کنید؟ آیا برای این بخش از شخصیتپردازی تمرین خاص یا روش ویژهای داشتید؟
لبخندهای حاج اسماعیل برای من بخش مهمی از زبان بدن او بودند که میتوانستند بارهای معنایی متفاوتی را منتقل کنند. تمرین کردم که هر لبخند، بسته به موقعیت، حس متفاوتی داشته باشد و به همین دلیل با کارگردان و فیلمبردار زیاد کار کردم تا میزان و شدت لبخندها دقیق باشد. همچنین از تمرینهای بازیگری مانند «تمرین حالات چهره» استفاده کردم تا بتوانم ظریفترین تفاوتها را در لبخندها اجرا کنم؛ مثلاً لبخندی که بیشتر تمسخر است یا لبخندی که نشانه تأسف دارد. این توجه به جزییات کمک کرد تا شخصیت به شکل چندبُعدی دیده شود و مخاطب درگیر احساسات مختلف شود.
* فضای فیلم «صبح اعدام» بهشدت سنگین، تلخ و پرتنش است، بهویژه در نیمه پایانی فیلم که به اجرای حکم اعدام نزدیک میشویم. این فضای سنگین چه تأثیری بر شما گذاشت؟ آیا درگیر شدن با نقش حاج اسماعیل، از نظر روحی و روانی شما را تحت فشار قرار داد؟ چگونه با این فشار روانی کنار آمدید و توانستید آن را در خدمت اجرای بهتر نقش به کار بگیرید؟
بدون شک فضای سنگین فیلم تأثیر عمیقی روی من گذاشت. بازی در این شرایط، خصوصاً وقتی نزدیک به صحنههای حساس فیلمبرداری میشدیم، گاهی احساس فشار روحی و روانی ایجاد میکرد. من سعی کردم این فشار را به جای اینکه سد راه اجرای بهتر نقش کنم، به عنوان محرکی برای غنای بیشتر بازی استفاده کنم. از تکنیکهایی مثل مدیتیشن، گفتوگو با مشاوران روانشناس و زمان گذاشتن برای خودم استفاده کردم تا تعادل روانیام را حفظ کنم. در کنار این، حمایت عوامل فیلم و دوستان بازیگر به من کمک زیادی کرد تا این تجربه سخت را پشت سر بگذارم و در نهایت اجرای نقش بهتر و صادقانهتر شود.
انتهای پیام










نظر شما