به گزارش خبرگزاری حوزه، واقعه عاشورا بهعنوان یکی از عظیمترین و تأثیرگذارترین رخدادهای تاریخ بشریت، همواره الهامبخش جریانهای انقلابی، فکری و هنری بوده است. این حماسه تاریخی نهفقط در جغرافیای اسلام، بلکه در گستره وجدان انسانی، نمادی از ایثار، حقطلبی و مقاومت در برابر ظلم تلقی شده و ظرفیتهای بیبدیلی برای خلق آثار هنری فراهم کرده است.
با این حال، بهرغم اهمیت و عمق این واقعه، سینمای ایران آنگونه که باید و شاید نتوانسته از ظرفیتهای گسترده و غنی عاشورا بهرهمند شود. هرچند در پنج دهه گذشته آثاری نظیر «روز واقعه»، «سفیر» و «مختارنامه» تولید شدهاند، اما این موارد بیشتر بهعنوان استثناهای شاخص در کارنامه هنر دینی ما باقی ماندهاند و از نظر کمیت و تداوم، با یک خلأ جدی مواجهیم.
محسن علیاکبری، تهیهکننده باسابقه سینما و تلویزیون، با سابقهای بیش از چهار دهه فعالیت در حوزه آثار دینی و ارزشی، در این گفتوگو با صراحت از موانعی سخن میگوید که هنرمندان دغدغهمند را در مسیر تولید آثار عاشورایی با چالش مواجه کرده است. او معتقد است که نبود اتاق فکر منسجم، نگاه تبلیغی مدیران فرهنگی و درک نادرست از زبان هنری، از مهمترین عوامل عقبماندگی در این حوزه است.
علیاکبری همچنین به پروژهای تازه با عنوان «موسی بر خاک» اشاره میکند؛ فیلمنامهای درباره تلاش حاکمان عباسی برای محو بارگاه امام حسین (ع) که به نوعی ریشه تاریخی راهپیمایی عظیم اربعین را تبیین میکند. این تهیهکننده باتجربه، معتقد است که فهم دراماتیک از عاشورا، نیاز به زبان تدوینی و روایی دارد، نه صرفاً شعاری و تبلیغی، و این موضوع باید در ساختار سیاستگذاری فرهنگی کشور مورد بازنگری جدی قرار گیرد.
در بخش پایانی گفتوگو نیز علیاکبری به پروژه «نامیرا» و تأخیر در پرداخت مطالبات عوامل آن اشاره میکند و با تأکید بر لزوم حفظ کرامت هنرمندانی که به عشق امام حسین(ع) وارد میدان شدهاند، از مدیران مسئول میخواهد که با جبران تعهدات معوق، از رنجش خاطر این گروه پرهیز کنند.
خبرگزاری حوزه پیرامون این موضوع با محسن علیاکبری، تهیهکننده سینما و تلویزیون، گفتوگویی انجام داده که در ادامه با آن همراه میشویم.
با توجه به حماسه عاشورا بهعنوان یکی از زندهترین و جاریترین وقایع در تاریخ ادیان، خصوصاً در فرهنگ اسلامی، از دیدگاه شما این واقعه چه ظرفیتهایی برای پرداختهای هنری، بهویژه در حوزه سینما و تلویزیون دارد؟ و ارزیابیتان از میزان بهرهگیری هنرمندان از این ظرفیتها طی پنج دهه اخیر چیست؟
در میان جریانات انقلابی در سراسر جهان، آنچه که موتور محرکه و الهامبخش حرکتها بوده، معمولاً از بطن ایمان و آموزههای دینی سرچشمه گرفته است؛ چه در مسیحیت و چه در اسلام. در این میان، عاشورا نقطه اوج این حرکتهای الهی است. عاشورا صرفاً یک واقعه تاریخی نیست، بلکه یک فرهنگ عمیق و یک نظام فکری جامع است. فرهنگ عاشورا، فرهنگ ایثار، شهادت، ظلمستیزی، عدالتخواهی و مقاومت است؛ فرهنگی که میتواند بنیانهای بسیاری از آثار هنری قدرتمند را شکل دهد.
اما متأسفانه ما در حوزه تولیدات هنری بهویژه در قالب فیلم و سریال، نتوانستهایم آنگونه که شایسته است از این ظرفیت بیبدیل بهره ببریم. در طول این پنج دهه، با وجود همه شعارها و علاقهها، آثار محدودی تولید شدهاند که واقعاً بتوانند با تکیه بر مفاهیم عمیق عاشورایی به تولید هنری فاخر برسند. نمونههایی چون سریال «مختارنامه»، فیلم «روز واقعه» و اثر سینمایی «سفیر» وجود دارند، اما اینها بیشتر استثنا هستند تا قاعده. در دهههای اخیر، بهویژه در ده سال گذشته، تولیدات مرتبط با فرهنگ عاشورا بهشدت کاهش یافتهاند. این نشاندهنده یک خلأ جدی در نظام برنامهریزی فرهنگی و هنری کشور است.
به باور من، یکی از دلایل اصلی این کمکاری، فقدان اتاق فکرهای منسجم و راهبردی در سطح کلان مدیریت فرهنگی کشور است. یعنی جایگاهی که در آن تصمیمسازان و اندیشمندان، خوراک فکری و محتوایی را برای هنرمندان تولید کنند، عملاً یا وجود ندارد یا اگر وجود دارد، عملکرد ضعیفی داشته است. وقتی بهعنوان یک تهیهکننده و کارگردان که بیش از ۴۵ سال در حوزه سینما و تلویزیون فعال هستم، میگویم تاکنون هیچگاه از من برای مشارکت در یک اتاق فکر با موضوع عاشورا دعوت نشدهام، این خود یک زنگ خطر است. این بدان معناست که نظام سیاستگذاری فرهنگی ما، در حوزه هنر دینی و عاشورایی، هنوز آنگونه که باید ساختارمند و فعال نیست.
در این سالها، چه آثار سینمایی یا تلویزیونی مرتبط با عاشورا برای شما برجسته بودهاند؟ به نظر شما چه عناصری در این آثار سبب ماندگاریشان شده است؟
آثاری که در ذهن ما ماندگار شدهاند، قطعاً دارای ویژگیهایی بودهاند که آنها را از دیگر تولیدات متمایز کرده است. از جمله این آثار میتوان به فیلم «روز واقعه» اشاره کرد که نهتنها به لحاظ فیلمنامه، بلکه از حیث ساختار، بازیگری، و پرداخت تصویری نیز در سطح بالایی قرار داشت. این فیلم توانست با زبان هنری خود، مفاهیم عمیق عاشورایی را به مخاطب منتقل کند و احساس او را درگیر کند. درضمن باید تاکید کنم که «روز واقعه» به زیبایی کلام « هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی » را معنا کرد.
همچنین فیلم «سفیر» با بازیهای تأثیرگذار و کارگردانی منسجم، یکی دیگر از نمونههای موفق در این حوزه بود. در سریالها نیز «مختارنامه» ساخته داوود میرباقری، بهویژه بهدلیل روایت مستقیم از قیام مختار که بهشدت با واقعه کربلا مرتبط است، جایگاه ویژهای دارد.
در کنار اینها، آثاری هم بودهاند که با نگاه غیرمستقیم به مفاهیم عاشورایی پرداختهاند، ولی تأثیرگذاری بالایی داشتهاند. بهعنوان مثال سریال «شب دهم» با داستانی معاصر، بهشکلی هنرمندانه مفاهیم حماسی عاشورا را به زندگی روزمره پیوند زد. یا فیلمهایی مانند «به خاطر هانیه» و «پرواز در شب» از آثار زندهیادان کیومرت پوراحمد و رسول ملاقلیپور، یا سریالهایی از فرجالله سلحشور، که با زبان روز و قصهگویی غیرمستقیم، ارتباط مؤثری با مخاطب برقرار کردند.
نکته مهم در ماندگاری این آثار، نگاه ویژه و دغدغهمند عوامل تولید است. فیلمنامهنویس، کارگردان، بازیگر، فیلمبردار و حتی تدوینگر، وقتی با نیت و شناخت صحیح وارد عرصه شوند، میتوانند اثری بسازند که در حافظه جمعی ملت ماندگار شود. بنابراین، کیفیت اثر به شدت وابسته به نگاهی است که عوامل سازنده نسبت به موضوع دارند.
بهعنوان یک فیلمساز با تجربه طولانی در حوزه آثار ارزشی، لطفاً بفرمایید که مهمترین موانع پیش روی تولید آثار عاشورایی چیست؟ آیا نگاه تبلیغاتی یا تدوینی نادرست در این حوزه مانع شده است؟ و آیا تجربهای شخصی در این زمینه داشتهاید؟
موانع متعددی بر سر راه تولید آثار عاشورایی وجود دارد. مهمترین آن، همانطور که پیشتر اشاره کردم، نبود حمایت ساختاریافته و نداشتن سیاستگذاری فرهنگی جدی در سطح بالا است. وقتی اتاق فکر منسجمی برای تغذیه فکری هنرمندان وجود ندارد، وقتی بودجه مشخص و برنامهریزی شدهای برای تولید اینگونه آثار دیده نمیشود، طبیعی است که شاهد خلأ و کمکاری در این عرصه باشیم.
نگاه صرفاً تبلیغی و دستوری نیز یکی دیگر از موانع مهم است. وقتی به هنرمند از بالا گفته شود که باید در مورد عاشورا فیلم بسازد، ولی نه ایده، نه منابع و نه حمایت در اختیارش قرار دهند، نتیجهای حاصل نخواهد شد. هنر عاشورایی باید با الهام، ایمان و درک عمیق از مفاهیم ساخته شود، نه با فشار و دستور. ضمن اینکه ساخت اثر عاشورایی به معنای واقعی کلمه، هزینهبر و دشوار است. اینگونه آثار نیاز به پژوهش عمیق، طراحی صحنه سنگین، بازیگران حرفهای و تیم تولید مجرب دارند. اگر پشتیبانی مالی، فکری و معنوی نباشد، ساخت آن ممکن نیست.
خود من در سالهای گذشته تلاشهایی برای تولید اثری مستقیم درباره عاشورا داشتم. نمونهاش کاری بود با همکاری آقای بهرامی، که میخواستیم بهطور مستقیم به واقعه عاشورا بپردازیم. اما در مسیر تولید، بهدلیل نبود حمایت کافی، و عدم تأمین بودجه از نهادهای بالادستی، کار متوقف شد. این تجربه برای من نشان داد که اگر نگاه تدوینی، حمایتی و اجرایی در دستگاههای فرهنگی اصلاح نشود، همچنان با مانعتراشی در مسیر تولید آثار دینی روبهرو خواهیم بود.
به نظر میرسد یکی از چالشهای اساسی در مسیر تولید آثار مرتبط با عاشورا، تفاوت نگاه میان هنرمندان و مدیران فرهنگی کشور است. لطفاً این اختلاف دیدگاه را بیشتر توضیح دهید. منظور شما از تفاوت نگاه تدوینی و تبلیغی چیست؟
دقیقاً یکی از مهمترین موانع در مسیر خلق آثار عاشورایی، تفاوت بنیادین میان نگاه هنرمند و نگاه مدیران فرهنگی و اجرایی است. بسیاری از مدیران، متأسفانه هنوز به مقوله هنر با رویکرد تبلیغاتی نگاه میکنند. آنان گمان میبرند که هر اثر هنری در این حوزه باید بهطور صریح و شعاری، پیام خود را منتقل کند. در حالیکه هنرمند، خاصه هنرمندی که به معنای واقعی کلمه دغدغهمند و آشنا با زبان سینماست، به دنبال خلق «تأثیر» از مسیر «احساس» است، نه از مسیر شعار و تبلیغ مستقیم.
مشکل آنجاست که این تفاوت رویکرد، باعث درک نادرست مدیران از طرحهای هنرمندان میشود. وقتی ما با رویکرد تدوینی، یعنی بازنمایی مفاهیم عاشورایی در دل روایت، شخصیتپردازی و طراحی درام وارد میشویم، مدیران دچار سوءتفاهم میشوند. چون زبان غیرمستقیم و گاه نمادین برایشان دشوار است، یا بهتر بگویم، اساساً با این گویش آشنا نیستند. در نتیجه تصور میکنند اثر ما فاقد پیام و بیجهت است، یا حتی ممکن است مانع تولید آن شوند. این همان نقطه اختلافی است که از دیرباز میان بدنه هنرمند و سیستم اداری وجود داشته و هنوز حل نشده است.
متأسفانه این دیدگاهِ تبلیغزده، مانع تولید بسیاری از آثار درخشان شده است. زیرا مدیران میخواهند همهچیز روشن و بهظاهر پندآموز باشد، در حالیکه مخاطب امروز، بیش از هر چیز، نیاز به حس دارد. باید در دل روایت، اندیشه را تجربه کند، نه آنکه آن را دیکتهشده دریافت نماید. این همان هنر تدوین یک جریان فکری در بطن درام است، که متأسفانه در نگاه تبلیغی جایی ندارد.
با توجه به همه این محدودیتها و موانع، آیا پروژه تازهای در حوزه عاشورایی در دست دارید که بتواند افق تازهای بگشاید؟
بله، در حال حاضر پیگیر یک پروژه سینمایی با عنوان اولیه «بوسه بر خاک» هستم. این فیلمنامه را سالها پیش آقای حسین لطیفی نوشته بود، و پس از مطالعه و مشورت، تصمیم گرفتم آن را فعال کرده و به تولید برسانیم. این اثر، روایتی تاریخی دارد و در مقطع حکومت متوکل عباسی میگذرد. داستان، با محوریت تلاش حاکمیت عباسی برای از بین بردن قبر مطهر امام حسین علیهالسلام و از بین بردن نماد و نشان قیام عاشورا، پیش میرود. قصه، ظرفیت بسیار بالایی برای درام دارد. در فیلمنامه، شخصیت اصلی باید برای رسیدن به بارگاه، یکی از دستان خود را قطع کند، تا مانعی را از میان بردارد؛ و این نماد بسیار تأثیرگذاری از ایثار، مجاهدت و وفاداری است.
برای نگارش مجدد و توسعه این فیلمنامه، یک تیم جوان و متعهد از نویسندگان را گرد هم آوردهایم که تحت نظارت مستقیم استاد هوشنگ توکلی و همراهی مجدد آقای لطیفی مشغول به کار هستند. هدف ما رسیدن به یک فیلمنامه قابل دفاع و همتراز با نیازهای مخاطب امروز است؛ اثری که نه فقط از نظر محتوا، بلکه از نظر ساختار روایی، زبان تصویر و مفاهیم انسانی نیز در تراز جهانی باشد.
این فیلم چه نسبتی با جریان راهپیمایی اربعین دارد و آیا پیوندی میان روایت تاریخی آن و حرکت عظیم معاصر وجود دارد؟
بله، به جرأت میتوانم بگویم که «بوسه بر خاک» یک مقدمه سینمایی برای درک عمیقتر اربعین است. ما امروز شاهد حضور میلیونها انسان از اقصینقاط جهان در راهپیمایی اربعین هستیم. این حضور جهانی، ریشه در همان واقعه تاریخی دارد که در این فیلم بازگو میشود. داستان ما روایتگر لحظهای است که حاکمیت تلاش میکند این بارگاه و این یاد را از میان ببرد. اما از دل همان تهدید، مقاومتی شکل میگیرد که تا امروز ادامه دارد. این فیلم، تلاش میکند نشان دهد که چرا شیعیان، و حتی مسیحیان، و دیگر اقلیتها، امروز با قلبی پر از عشق به کربلا میروند. از کجا این تعلق شکل گرفته؟ ریشه تاریخی این حضور عظیم چیست؟ چرا این حرم، این بارگاه، تا این حد برای انسان معاصر الهامبخش شده است؟ اینها پرسشهایی است که «بوسه بر خاک» در قالب درام بدانها پاسخ میدهد.
در واقع، این فیلم میتواند حلقه ارتباطی میان تاریخ قیام عاشورا و حرکت امروزین اربعین باشد. فهم این پیوستار، برای مخاطب عام بسیار ضروری است، و ما میخواهیم این معنا را با زبان سینما به او منتقل کنیم.
آیا برای ساخت این اثر، برنامه مشخصی دارید؟ آیا در پی ارائه آن به جشنواره فجر هستید؟ و اگر امکان دارد، کمی از چشمانداز تولیدی اثر نیز بفرمایید.
در حال حاضر، تمام تمرکز ما بر تکمیل و بهثمررساندن فیلمنامه است. هنوز وارد مرحله تولید نشدهایم و هیچ برنامه اجرایی مشخصی، مثل انتخاب لوکیشن یا طراحی صحنه و شهرک، نهایی نشده است. تنها هدف فعلی ما رسیدن به یک فیلمنامه کامل، تأثیرگذار و روزآمد است؛ متنی که بتوان با اطمینان به تولید آن پرداخت.
اگر همهچیز طبق برنامه پیش برود، تلاش خواهیم کرد که فیلم را برای حضور در جشنواره فیلم فجر سال آینده آماده کنیم. اما این مشروط به حمایت، تأمین مالی و فراهم بودن زیرساختهای تولید است. اگر موانع قبلی تکرار نشوند، امیدوارم بتوانیم اثری درخور شأن عاشورا و تماشاگر ایرانی تولید کنیم.
لطفاً در پایان اگر نکتهای درباره پروژه «نامیرا» و مسائل باقیمانده پیرامون آن دارید، بفرمایید.
بله، پروژه «نامیرا» از جمله آثاری بود که با نیت خالص و دغدغهمند و با محوریت عاشورا تولید شد. اما متأسفانه در مسیر اجرا با مشکلات متعددی روبهرو شد. ما نباید اجازه دهیم که در پروژهای که به نام امام حسین (ع) و برای احیای فرهنگ عاشورا تولید شده، کسی دلآزرده و بدهکار باقی بماند. این نه فقط برای هنرمند، که برای نظام، برای فرهنگ دینی، و برای اعتماد عمومی آسیبزاست. به همین دلیل از مدیران محترم و مسئولین تصمیمگیر انتظار داریم که هرچه زودتر نسبت به پرداخت تعهدات مالی این پروژه اقدام کنند. نباید کاری که به عشق امام حسین (ع) انجام شده، با رنجش و گلایه هنرمندان پایان یابد.
انتهای پیام










نظر شما