پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۰
فلسفه سهروردی با معارف قرآنی و ادبیات روایی شیعه گره خورده است

حوزه/ جوارشکیان با اشاره به پیوند عمیق حکمت اشراق با آموزه‌های دینی، تأکید کرد: فلسفه سهروردی برخاسته از بستر قرآن، عرفان اسلامی و روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام است و این پیوند معرفتی، جایگاه ویژه‌ای به حکمت او در تاریخ اندیشه اسلامی بخشیده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از مشهد، عباس جوارشکیان، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، در نشست علمی بزرگداشت شیخ شهید شهاب‌الدین سهروردی که روز چهارشنبه ۸مردادماه در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد، با تمرکز بر مسأله بنیادین فلسفه اشراقی، به تبیین نسبت علم و عمل در اندیشه فلسفی و عرفانی اسلامی پرداخت.

وی با اشاره به اهمیت علم در منظر دینی و قرآنی، یادآور شد: علم، جایگاه بنیادینی در هویت انسان دارد و اساس کرامت و قداست اوست.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با تأکید بر اینکه «علم، حقیقتی یگانه با ذات انسان است و بدون آن، عمل معنا نمی‌یابد»، اظهار داشت: در داستان حضرت آدم(علیه‌السلام)، شرافت و قداست آدم نزد فرشتگان نه به‌خاطر ظاهر اعمال او، بلکه به دلیل بهره‌مندی از علم الهی بود؛ سجده فرشتگان در برابر او نیز به سبب همین جنبه علمی و معرفتی صورت گرفت.

وی افزود: حقیقت عبادت، فیزیکی نیست؛ روح عمل در نیت، نیت در فهم، و فهم در ساحت علم و معرفت شکل می‌گیرد؛ به تعبیر دیگر، آنچه در ظاهر «عمل» دیده می‌شود، در باطن متکی به حیثیت علمی و معرفتی آن است.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد توضیح داد: همان‌طور که برخی بزرگان از جمله آیت‌الله مکارم نیز تاکید کرده‌اند، علم مورد نظر دین، فراتر از مفاهیم انتزاعی و اصطلاحات متداول است؛ علمی است که نور است، در دل انسان قرار می‌گیرد و او را به عمق بندگی می‌برد.

جوارشکیان با اشاره به دیدگاه‌های صدرالمتألهین، تصریح کرد: در حکمت متعالیه، قوا و شئون نفس انسان با هم متحدند و به هیچ وجه نمی‌توان میان عقل، اراده و عمل، تفکیکی سفت‌وسخت قائل شد.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه در نگاه صدرایی، عقل، معقول و عاقل، یگانگی وجودی دارند، گفت: از این منظر، علم مساوی با عمل است؛ نه به معنای آنکه هر دانا اهل عمل است، بلکه بدان معنا که هر معرفتی که به «ادراک حقیقی» برسد، ناگزیر در شخصیت انسان اثر می‌گذارد و به عمل منتهی می‌شود.

معرفت، نه لذت، اوج سعادت انسان است

وی با نقد نگاه مدرن به علم و معرفت، خاطرنشان کرد: در دوران جدید، رویکرد اشعری نسبت به علم در ذهن برخی روشنفکران ما نفوذ کرده است. در این نگاه، اراده مقدم بر علم دانسته می‌شود و خداوند نیز تنها در مقام فاعل بالقوه و قدرت جلوه می‌کند.

جوارشکیان ادامه داد: همین نگرش در فلسفه غرب مدرن نیز بروز یافته و سبب شده است که معرفت به حاشیه رانده شود و عنصر اراده و خواست فردی بر آن غلبه یابد؛ اما در نگاه دینی، عقل و علم، حقیقت اصیل‌اند و به تعبیر روایات، «جنود عقل» هستند که همه هستی انسان را سامان می‌دهند.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به این نکته که «لذت حقیقی، برخاسته از معرفت است، نه برعکس»، تأکید کرد: انسان در مسیر سلوک و رشد، به لذتی می‌رسد که ناشی از شناخت و درک حقیقت است. این لذت، برآمده از پاسخ‌گویی به نیاز بنیادین و اصیل انسان نه ارضای غرایز است.

وی اضافه کرد: به همین دلیل است که خواجه نصیرالدین طوسی، در اوقات خلوت شبانه و تأملات فلسفی‌اش، از لذتی سخن می‌گوید که شاهان و ثروتمندان از آن بی‌بهره‌اند.

جوارشکیان با اشاره به اخلاق اسلامی، اظهار داشت: به‌نظر می‌رسد که اخلاق اصیل اسلامی، سنخیت بیشتری با اخلاق افلاطونی دارد تا با اخلاق مبتنی بر حکمت مشاء.

وی در این باره توضیح داد: در اخلاق اسلامی، تعالی وجودی اصل است؛ یعنی انسان باید مراتب وجودی خود را از عالم محسوس به عالم معقول و سپس به عالم نورانی ارتقا دهد. اعمال، فضائل و کمالات، میوه‌های این سیر معرفتی هستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد افزود: اگر حقایق اشیا در مراتب عالی هستی قرار دارند، برای رسیدن به آن‌ها باید از طریق تهذیب نفس و رشد وجودی، به آن مراتب تقرب یافت. این نگاه، اساساً با رویکرد فلسفه مشاء تفاوت دارد که بیشتر بر قیاس و تحلیل مفهومی متمرکز است.

فلسفه سهروردی هنوز آن‌گونه که باید معرفی نشده است

جوارشکیان با ابراز تأسف از وضعیت ارائه و ترویج حکمت اشراق در فضای علمی معاصر، گفت: حق شیخ اشراق ادا نشده و آثار او یا در سایه خوانش‌های فلسفه مشاء قرار گرفته یا در چارچوب‌های خاصی تحریف شده‌ان؛. اگر تلاش‌های افرادی همچون استاد جوادی آملی نبود، شاید هنوز فلسفه اشراقی مهجور باقی می‌ماند.

وی با تأکید بر اینکه سهروردی، فیلسوفی نواندیش و نوگرا بود، یادآور شد: شیخ اشراق با بهره‌گیری از سنت مشائی، دستگاهی نوین از حکمت را بنیان گذاشت و فلسفه‌ای ارائه داد که در عین عقلانیت، عمیقاً شهودی و قدسی است.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد خاطر نشان کرد: متاسفانه تاکنون کمتر شاهد آن بوده‌ایم که فلسفه او آن‌گونه که هست، در حوزه‌ها و مراکز علمی معرفی و تدریس شود.

جوارشکیان ادامه داد: ارائه تفسیر دقیق، منسجم و مستقل از نظام فکری سهروردی، ضرورتی علمی و فرهنگی است. بازخوانی و احیای حکمت اشراق، نه‌تنها نیاز امروز تفکر فلسفی شیعی است، بلکه می‌تواند افق‌های نوینی برای تمدن‌سازی اسلامی در دوران معاصر بگشاید.


نقش نوآورانه شیخ اشراق در تأسیس دستگاهی مستقل از حکمت مشاء و صدرایی

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، با اشاره به نوآوری‌های بنیادین این حکیم و متفکر شیعی، اظهار کرد: شیخ اشراق نه‌تنها فیلسوفی برجسته بود، بلکه موفق شد دستگاهی نو در حکمت اسلامی ایجاد کند که از بسیاری جهات، مستقل و بی‌سابقه در سنت مشایی و حتی صدرایی است.

جوارشکیان تأکید کرد: نوآوری‌های سهروردی تا آن‌جا پیش می‌رود که می‌توان او را از معدود فیلسوفانی دانست که به‌تنهایی وارد میدان فلسفه شده و ساختارهای جدیدی در باب هستی، مراتب وجود، و نسبت‌های معرفتی و نوری ارائه داده است؛ ساختارهایی که در فلسفه مشاء هیچ سابقه‌ای نداشته‌اند.

وی افزود: این نوآوری‌ها تنها در سطح مفاهیم نیست، بلکه در قالب یک نظام منسجم فلسفی متبلور شده که حتی در ادبیات و سبک نگارش آثارش نیز آشکار است.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به تفاوت ادبیات فلسفی سهروردی با مشائیان و حکمت متعالیه، گفت: ادبیات شیخ اشراق از حیث سبک بیانی، به مراتب به زبان قرآن نزدیک‌تر از ابن‌سینا و ملاصدرا است.

وی یادآورشد: این نزدیکی، نه‌تنها در تمثیلات و استعارات نوری، بلکه در مفاهیم بنیادین آن نیز دیده می‌شود. کافی است به مفردات قرآن نگاه کنیم؛ بسیاری از امور مقدس با تعابیری چون «نور»، «سراج»، «مصباح» و نظایر آن توصیف شده‌اند. حتی ذات مقدس الهی در آیات نور، با تعبیر «اللَّه نور السموات و الارض» بیان شده است.

جوارشکیان افزود: برخلاف پندار رایج، مفاهیم نوری در آثار سهروردی صرفاً تمثیلی نیستند، بلکه بخش عظیمی از معارف اسلامی در قالب همین زبان نور بیان شده‌اند. او توانست «نور» را از محدوده یک مفهوم ماهوی خارج کرده و آن را به جوهره هستی و پایه‌ای برای سنجش مراتب وجود تبدیل کند.

وی خاطر نشان کرد: تعریف مشهور او از نور به‌عنوان «ذات ظاهر بذاته و مظهر لغیره» دلالت دارد بر اینکه هر چیزی که در عالم شأنی از ظهور دارد، از سنخ نور است.

به گفته وی، فلسفه سهروردی در عین عقلانیت، با عرفان اسلامی، ادبیات روایی شیعه و معارف قرآنی پیوندی عمیق دارد. عرفا نیز مسیر سلوک را بر اساس مراتب نور طی می‌کنند.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد افزود: هر مرتبه‌ای از وجود، نوری خاص دارد و شیخ اشراق دقیقاً به همین معنا تأکید کرده و با تکیه بر این مبنا، در آثار تمثیلی خود دستگاهی از معرفت نوری بنا نهاده است.

جوارشکیان با اشاره به همخوانی فلسفه اشراق با جهان‌بینی شیعی افزود: یکی از جهات مهم در تفکر سهروردی، بحث ولایت و عصر نورانی ولایت است که مفاهیمی چون قطب، خائف مستور و امام نورانی را در دل خود دارد.

وی ادامه داد:این مفاهیم در دستگاه معرفتی شیخ اشراق، به شکلی نزدیک به آموزه‌های شیعه مطرح شده‌اند، به‌طوری‌که در فضاهای غیر شیعی نیز مورد استقبال و توجه قرار گرفته است.

وی با مقایسه آثار سهروردی با کتاب‌هایی همچون «شفا» از ابن‌سینا، اظهار داشت: برخلاف شفا که در کل آن، تنها یک آیه از قرآن نقل شده است، در آثار سهروردی، به‌ویژه در مجموعه «حکمت‌الاشراق»، آیات متعددی از قرآن کریم مورد استفاده قرار گرفته‌اند. همین مسئله نشان‌دهنده پیوند درونی فلسفه اشراق با منابع اصیل دینی است.

جوارشکیان با انتقاد از برخی نگاه‌های جزئی‌نگر و سطحی به فلسفه، تصریح کرد: یکی از خطاهای رایج این است که نگاه منظومه‌ای و سیستماتیک به اندیشه‌ها نداریم. نمی‌توان صرفاً با استناد به یک یا چند نقل قول یا اصطلاح، فلسفه‌ای را به فردی نسبت داد. باید یک اندیشه را در چارچوب منظومه فکری و کلان‌نگرش آن فیلسوف بررسی کرد.

سهروردی، بنیان‌گذار نظام وحدت‌گرای نوری در برابر تفکیک‌های مشائی

جوارشکیان در ادامه با اشاره به تفاوت‌های اساسی فلسفه اشراق با فلسفه مشاء گفت: ابن‌سینا به صراحت، قائل به اصالت وجود نیست و به تباین ذاتی ماهیات اعتقاد دارد؛ اما سهروردی بسیاری از این مرزها را درهم می‌شکند.

وی افزود:او از وحدت نفس و بدن، وحدت ماده و صورت، وحدت جوهر و عرض، و حتی وحدت عقل و معقول سخن می‌گوید؛ مفاهیمی که در نظام مشائی به‌دلیل باور به تمایزهای جوهری، امکان پذیر نیست.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: اندیشه‌های سهروردی در زمینه عقول، کلی طبیعی، و شناخت اشیاء، تفاوت‌های ماهوی با سنت مشائی و حتی حکمت متعالیه دارد؛در حالی‌که در مشاء و ملاصدرا، بسیاری از این مفاهیم با تأکید بر تمایز نوعی تبیین می‌شوند، سهروردی با تکیه بر اصل نور، همه را در یک بستر وحدت وجودی و نوری تفسیر می‌کند.

نگاه امام خمینی، استمرار تفکر وجودی است

وی با اشاره به اینکه ریشه تفکر امام خمینی مبتنی بر اصالت وجود و نگاه فلسفی صدرایی است، افزود: بنیاد تفکر امام، برخلاف آنچه برخی تصور می‌کنند، بر ماده و قوّه استوار نیست، بلکه در عمق خود، متکی به تفکری است که به معقولات و امور نادیدنی باور دارد. این، همان چیزی است که در فلسفه ملاصدرا به‌وضوح قابل مشاهده است؛ جایی که مرزهای میان محسوس و معقول در پرتو نگاه وجودی شکسته می‌شود.

جوارشکیان با تعجب از اینکه برخی شیخ اشراق را به اصالت ماهیت منتسب می‌کنند، گفت:
«چگونه می‌توان فیلسوفی را که بنیاد جهان را بر نر قرار می‌دهد و حقیقت را واحد و نوری می‌داند، اصالت ماهیتی دانست؟ سهروردی به تشکیک در حقیقت وجود در بُعد نوری آن قائل است؛ در حالی‌ که اصالت ماهیت با این دیدگاه در تضاد است. از این‌رو، انتساب اصالت ماهیت به ایشان دقیق نیست.

وی در ادامه با نقد دیدگاه‌هایی که تشکیک در ماهیت را ممکن می‌دانند، تصریح کرد:
تشکیک مفهومی است که تنها در بستر وجود معنا دارد. ماهیت چون در خارج تحقق عینی ندارد و صرفاً از ذاتیات شیء است، نمی‌تواند موضوع تشکیک واقع شود؛ بنابراین، از نظر فلسفه وجودی، سخن گفتن از تشکیک در ماهیت، از اساس بی‌معنا و نامعقول است.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی با اشاره به تحلیل نوری سهروردی از ظلمت و عالم برزخ، خاطرنشان کرد: برخلاف تصور برخی، تفکر اشراقی سهروردی ثنوی و دوجوهری نیست.

وی ادامه داد: سهروردی وجود را به دو بُعد نور و ظلمت تقسیم می‌کند، اما ظلمت را نیز در پرتو تحلیل نوری بررسی می‌کند. همین نگرش، مانع از آن است که تفکر او به ثنویت منتهی شود.

جوارشکیان به انتقاد ملاصدرا از سهروردی نیز اشاره کرد و گفت: ملاصدرا در برخی از آثارش، شیخ اشراق را دچار تناقض می‌داند، به‌ویژه در جایی که سهروردی از (یافتن نور مجرد در ذات خویش) سخن می‌گوید. اما این انتقاد شاید بیشتر ناشی از اختلاف زاویه دید صدرایی و اشراقی باشد تا یک تناقض حقیقی.

وی با اشاره به برخی از آثار سهروردی، از جمله کتاب حکمه‌الاشراق، افزود: سهروردی در مواضعی مانند نفی زیادت وجود بر ماهیت در خارج، سخنانی دارد که می‌تواند به اصالت ماهیت نزدیک شود؛ اما این بیانات در واقع بیشتر در تقابل با فلسفه مشاء و نفی دیدگاه خاص آنان نسبت به وجود است تا تأیید مطلق اصالت ماهیت.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد اظهار داشت: اگرچه سهروردی در برخی از مواضع، از عدم تحقق وجود به‌عنوان صفتی عینی در خارج یاد می‌کند، اما این به معنای انکار کلی تحقق خارجی نیست؛ در واقع، او مفهوم وجود را در چارچوب نور تحلیل می‌کند، و این نور، همان حقیقتی است که در نگاه او منشأ هستی است. بنابراین نمی‌توان او را صریحاً در جبهه اصالت ماهیت قرار داد.

مفهوم وجود از نگاه سهروردی، اعتبار عقلی است

جوارشکیان افزود: سهروردی مفهوم (وجود) را نیز از این دسته مفاهیم می‌داند و معتقد است که این مفهوم، یک مفهوم عام، بدیهی و انتزاعی است که در عالم خارج به صورت مستقل تحقق ندارد. اینجا او به روشنی با فلسفه مشاء و به‌ویژه نگرش ابن‌سینا فاصله می‌گیرد.

وی در ادامه با اشاره به تحلیل ملاصدرا در خصوص مراتب معنایی وجود، بیان داشت:
ملاصدرا وجود را دارای معنای اسمی، فعلی و مصدری می‌داند و تلاش می‌کند نشان دهد که وجود، چیزی بیش از یک مفهوم ذهنی است و تحقق خارجی دارد.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد افزود: اما به نظر می‌رسد که سهروردی بر آن است که این مفهوم هرچند بدیهی و پایه‌ای است، اما تحقق عینی و خارجی ندارد، بلکه صرفاً در مقام تحلیل عقلی و ذهنی معنا دارد.

شیخ اشراق، منکر ماده و صورت نوعیه است

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی تصریح کرد: سهروردی، ماده و صورت نوعیه را نیز انکار می‌کند و مبنای هستی را نه در صورت و ماده، بلکه در نور می‌بیند. از دیدگاه او، حقیقت نهایی هستی، نور است و همه تمایزات در عالم، تمایزات نوری‌اند، نه تمایزات ماهوی یا مادی.

تبیین کثرت عرضی در فلسفه نوری سهروردی

جوارشکیان ادامه داد: یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای سهروردی، تبیین کثرت عرضی بر مبنای نور است ؛ برخلاف ملاصدرا که کثرت را بیشتر در بستر طولی و تشکیکی تحلیل می‌کند.

وی اضافه کرد: شیخ اشراق موفق شده است با حفظ اصالت نور، کثرت ارضی و محسوس را توضیح دهد؛ بدون آن‌که به ثنویت یا استقلال وجودهای متکثر تن دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد تأکید کرد: نظام نورانی سهروردی، تنها نظامی است که به‌درستی توانسته با حفظ وحدت حقیقت، کثرت‌های عالم را معنا کند؛ این نظام، بدیلی فلسفی برای ساختارهای هستی‌شناسانه متکی بر ماهیت است و ظرفیت بالایی برای بازخوانی در فضای فلسفی امروز دارد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha