یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۳۴
سلمان فارسی، نیکو صورت، نیکو سیرت و نیکو صیرورت بود

حوزه/ حجت الاسلام و المسلمین سید محمد طباطبایی گفت: سلمان نیکو سیرت بود، همان طور که قرآن می فرماید: فطرت هر انسانی فطرت الهی است، مگر آنکه انسان بعدها آن را آغشته به گناه و معصیت نماید و منحرف بشود، اما باطن و سیرت ایشان نیکو بود؛ چون فطرت پاک خود را حفظ کرد و به مقامات عالی دست یافت.

حجت الاسلام و المسلمین سید محمد طباطبایی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، با اشاره به سالگرد ارتحال سلمان فارسی، صحابی بزرگ پیامبر (ص) و امام علی (ع) در هشتم صفر، اظهار داشت: سلمان فارسی را باید جستجوگری در مسیر توحید دانست.

وی با اشاره به نیکوصورت بودن سلمان افزود: از برخی روایات به دست می آید که حضرت سلمان، صورت زیبایی داشتند و شاید یکی از علت هایی که گفته‌اند پدرش، ایشان را مدّت های زیادی از منزل بیرون نمی آوردند، همین بوده تا از چشم زخم مصون بمانند.

استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: سلمان نیکو سیرت بود، همان طور که قرآن می فرماید: فطرت هر انسانی فطرت الهی است، مگر آنکه انسان بعدها آن را آغشته به گناه و معصیت نماید و منحرف بشود، اما باطن و سیرت ایشان نیکو بود؛ چون فطرت پاک خود را حفظ کرد و به مقامات عالی دست یافت.

حجت الاسلام و المسلمین طباطبایی اظهار کرد: سلمان، نیکو صیرورت هم شد، چون در قرآن کریم به معنای «شدن» است، انسان و عالم در حال «شدن» هستند، از این رو این صحابی خاص پیامبر (ص) صیرورت ایشان هم نیکو شد. چون صیرورت ایشان با اعمال و رفتار و آن حس جستجوگری که ایشان در مسیر شناخت خداوند شروع کرده بود و در آخر هم عاقبت به خیر شد؛ همان که در لسان نبی مکرم اسلام (ص) به «سلمان محمدی» و در لسان معصومین (ع) به «لقمان اهل بیت» مفتخر گردید.

وی با اشاره به سکوت و فکر، به عنوان بیشترین عبادت سلمان، یادآور شد: علامه نجم الدین حسن زاده آملی (قدّس سره) در رساله نورٌ علی نور فی ذکر ذاکر و مذکور، که به عنوان ضمیمه کتاب شریف «مفتاح الفلاح» شیخ بهایی نوشته شده، در فصل ششم می فرماید: «ذکر عاری از فکر یعنی قلب بی حضور، و قلب بی حضور چراغ بی نور است، و شخص بی نور از درک حقایق دور است، و مَثَل فکر بی حضور مَثَل کوری است که در دست او مشعل نور بدهند.»

استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: محقق طوسی در شرح فصل هشتم نمط اشارات و تنبیهات در مقامات عارفین فرمودند: «إنّ العبادة تجعل البدن بکلیة متابعا للنفس، فإن کانت النفس مع ذلک متوجه الی جناب الحق بالفکر، صار الانسان بکلیّة مقبلا علی الحق؛ و الا فصارت العبادة سببا للغشاوة کما قال عزّ و جل «ویل للمصلین الذین هم علی صلاتهم ساهون».

وی تأکید کرد: اگرچه ممکن است برخی در اصل لزوم صحبت درباره سلمان فارسی تشکیک کنند، اما قرآن کریم و روایات و بزرگان ما و شاگردان مکتب اهل بیت (ع) برای ما ملاک شناختن افراد را بیان کردند، از این جهت محدث قمی در سفینة البحار در ماده «سلم» می گوید: «لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقتله» اگر ابوذر به آنچه در قلب سلمان بود، علم داشت، او را می کشت.

استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: بسیاری از کسانی که مراحل معرفتی را طی کرده اند، اما زبانشان به سکوت ملحق نبود و این مطلب موجب درد سر ایشان و جامعه می شد؛ اما پیامبر (ص) درباره سلمان فرمود که او سکوت کرده، یعنی خیلی از مسائل را می توانست بگوید، اما نگفته بود، فکر و ذکر سلمان مانند دو بال پرنده ای است که می خواهد پرواز کند و مانند چراغی در دست انسانی بینا و بصیر است و البته بصیرت به معنای واقعی خودش، نه به معنایی که برخی لقلقه زبان می کنند، بصیرت واقعی را باید از سلمان و عمار بیاموزیم.

حجت الاسلام و المسلمین طباطبایی تأکید کرد: سلمان فارسی زمینه ای که فراهم کرد، توانست فکر در مسائل مهم خداشناسی، عالم شناسی و انسان شانسی داشته باشد. برای اینکه آنچه از مشهور روایات در این باره بیان شده، معلوم می گردد ایشان انسان مشرک و کافر و ملحد نبود، سلمان فارسی در مسیر توحید بود، سلمان فارسی در یک خانواده موحد زرتشتی رشد یافته و در مسیری قرار گرفت که گم شده خود را در توحید از وجود مقدس پیامبر یاد بگیرد.

وی با بیان حدیث مشهور نبوی (ص) که «سلمان منّا اهل البیت» گفت: بارها در کلام معصومین (ع) از این بزرگوار یاد شده است؛ جستجوگری که در پی گم شده خود از توحید زرتشت، مسیحیت، یهودیت و نهایتا اسلام سرچشمه گرفته است و برای اثبات آن، در مناظرات مهم، مخصوصا در جریان سقیفه اینها را به اثبات رسانده و ادلّه امامت را و ادله امامت حضرت وصی (ع) را به خوبی بیان کرده و جزو اصحاب خاص نبوی و علوی و فاطمی بوده است.

وی تصریح کرد: کم نبودند افرادی که در غدیر بیعت کرده بودند، «بخّ بخّ یا علی» گفتند؛ اما با باد سوزناک سقیفه مسیرشان را عوض کردند، اما سلمان آن بیدی نبود که با این بادها بلرزد، بلکه در کنار کوه استوار رسالت و امامت، جویباری بود که هم خودش توانست بجوشد و هم توانست بجوشاند.

حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی ضمن اشاره به کلام معروف پیامبر (ص) که فرمودند: «سلمان منّا اهل البیت»، خاطرنشان کرد: شاید برخی (العیاذ بالله) به حضرتشان تهمت مبالغه بزنند یا صرفا می خواستند تا جمله معروفی را درباره سلمان فرموده باشند.

وی یادآور شد: وقتی آیات و روایات را بررسی می کنیم، قرآن کریم هم در رابطه با تمثیل و هم تمثّل بحث می کند؛ هم مَثَل می زند و هم صیرورت و تمثل و واقعیت درونی او را بیان می دارد، قرآن ناطق، یعنی پیامبر (ص) و ائمه (ع) به تبع قرآن صامت این چنین هستند و در هیچ جایی ما نداریم خلاف شیوه قرآن عمل کرده باشند.

استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: سید الشهداء (ع) در کربلا تمثیل هایی نسبت به لشکر دشمن داشته اند و به گرگ یا درندگان تعبیر کردند؛ امام باقر (ع) نسبت به آن شخص که قبل، از شیعیان آن حضرت بود و بعد فرار کرد، فرمود: مانند گاو نر وحشی تعبیر کردند و اینها تمثیل هایی است که نشان از تمثل های آنها است.

وی ابراز کرد: حدیث نبوی «سلمان منّا اهل البیت» حکایت از قصه شیرینی از قصه سلمان است. سلمان زرتشتی بود، کتاب خواند و جزو علمای آنها شد و نتوانست سؤال های اعتقادی خود را از آنها پاسخ بگیرد، چون سؤال های اعتقادی از موارد تحقیقی است و زیبنده یک شیعه نیست که در مسائل کلامی و اعتقادی مقلد باشد. از این رو سلمان فارسی ذهن فلسفی و ذهن شکوفای جستجوگر ایشان سؤالات متعددی را بیان کرد. می دید که عالمان زرتشتی نمی توانند پاسخگوی جواب های او باشند.

حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی اظهار کرد: در مورد اینکه سلمان در کدام شهر زندگی می کرد، نقل های مختلفی وجود دارد؛ برخی رامهرمز و برخی اصفهان را نقل می کنند و البته نقل های دیگری هم وجود دارد؛ روبروی منزل ایشان کلیسایی بود؛ او مخفیانه به کلیسا می رفت و با کشیشان آنجا صحبت می کرد و سؤالاتش را مطرح می نمود؛ تا جایی که بزرگان کلیسا از پاسخ به آنها عاجز ماندند و نتوانستند سؤالات اعتقادی او را پاسخ بدهند؛ جالب این است که او را به برخی از شهرهای عراق مانند موصل حواله می دهند.

وی تصریح کرد: سلمان به سوی عراق مهاجرت می کند و سال ها در کلیساهای آنجا ماند؛ ایشان هم عالم بود و هم جستجوگر بود، تا جایی که به مقامات بالای مسیحیت رسید. طبق مشهور یهودیان حجاز عراق را غارت کردند؛ با او ملاقات کردند که دارای ویژگی های مهم و اموال فراوان است، او را با خود به حجاز آوردند و به صورت اسیر و برده بین خودشان فروختند.

استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: یکی از عجائبی که کمتر بیان شده، آن است که سلمان در میان کلّ جزیرة العرب از جمله نوادر عالمان محقّق بصیر در آن دیار بوده است، اگر می گویند کلّ جزیرة العرب به اندازه انگشتان یک دست هم عالم نداشت، سلمان یکی از آن عالمان انگشت شمار بوده است، جالب که ایشان را از دیدگاه زرتشتی ها نگاه کنیم، عالم زرتشتی است، کتاب تحریف نشده زرتشتیان را خوانده است؛ کما اینکه کتاب تحریف نشده مسیحیان را مطالعه کرده و همین طور کتاب یهودیان را خوانده و عالم به آن است.

وی بیان کرد: سلمان تحقیقات خودش را کامل کرده و دنبال گمشده رسول است، که در کتاب های آسمانی تحریف نشده وقتی شواهدی بر موعود آخر الزمان نقل می کنند، که در آخر الزمان در جزیرة العرب انسانی ادعای نبوت می کند، همه اینها را مطالعه کرده و به دنبال او عالما و عامدا منتظر یک جرقه است که او را ببیند و چون در بین یهودیان به عنوان اسیر بوده است، اجازه رفتن به مکه و انجام تحقیقات را نداشته و از این رو پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم را در مکه زیارت نکرده است.

حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی خاطرنشان کرد: کتاب‌هایی که در این زمینه است را مطالعه کردم، نوشته اند در همان روزهای اول که پیامبر (ص) به مدینه تشریف آورده بودند، سلمان برای اینکه به دیگران ثابت کند که این رسول همان رسول الهی است، مقداری خرما در جمع پیامبر و اصحاب آورد، عرض کردند: این صدقه ای است برای شما. پیامبر (ص) میل نکردند، به ایشان عرض کردند: چرا میل نمی فرمایید! فرمودند: صدقه بر ما حرام است.

وی ادامه داد: روز بعد هدیه دیگری آوردند و گفتند: این هدیه ای است. در این حالت پیامبر (ص) قبول کردند و جالب است که قبول کردن پیامبر (ص)، خود، یکی از نشانه هایی است که در کتاب های توحیدی به آن اشاره شده بود، بعد از آن پیامبر تصمیم می گیرند که ایشان را آزاد کنند، درباره مبلغی که برای آزاد کردن این عالم بزرگوار پرداخت شده است، مقدار سنگینی را بیان کرده اند. ظاهرا آن مبلغ را نداشتند و از این رو از اصحاب کمک می گیرند و آن مبلغ را برای خرید سلمان جمع می کنند.

حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی بیان کرد: جالب اینجا است که در قرآن کریم اگر برای مهاجران و برای انصار اوصافی را بیان می کند، بنده معتقدم که سلمان هم جزو انصار بوده و هم از مهاجران بوده است، انصار بود، چون در مدینه پذیرای پیامبر (ص) و اصحاب بوده اند، مهاجر بود، زیرا قرآن کریم می فرماید: «و من یهاجر الی الله... ه.» و می دانیم که ایشان مهاجرت ها کرده است.

استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: وقتی ایشان را می خرند و آزاد می کنند، در بین یهودیان و زرتشتیان و مسیحیت و انصار و مهاجر اختلاف شده که سلمان متعلق به کدام دسته از آنها است؟ همه او را از خودشان می دانستند. پیامبر (ص) فرمود: سلمان منّا اهل البیت.

وی ادامه داد: این لقب کمی نیست. نشان می دهد که هم از لحاظ علمی و عملی از ما اهل بیت است و هر چه دارد از ماست، هم به لحاظ اینکه او شخصیتی است که ما در باره او سرمایه گذاری کردیم، از این رو وقتی در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود، از صحابه خاصّ بوده است و وقتی از دنیا می رود، از اصحاب امیرالمؤمنین صلوات الله علیه می شود، ایشان از کسانی بودند که در تشییع شبانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حضور داشتند، از کسانی بودند که حتی زمان حکومت خلیفه دوم قرار شد تا حاکم مدائن شوند، با امام علی(ع) مشورت می کنند و حضرت موافقت می نمایند؛ به این ترتیب حاکم مدائن می گردند.

استاد حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: از ویژگی‌های سلمان فارسی، زهد و پارسایی ایشان است، زهد و پارسایی نه به این معنا که این خصوصیت را داشته باشد و استفاده نکند، زهد و پارسایی به این معنا است که علاقه به نعمت های الهی را در قلب خودش قرار ندهد، او در این زمینه مقدم و مثال زدنی بود، نه اینکه از مطامع دنیا استفاده نکند، اما اینکه در آن موقعیت علمی و عملی علاقه‌ای به مسائل دنیایی در قلب ایشان نفوذ نکرده باشد، چیزی شبیه اعجاز است.

حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی خاطرنشان کرد: یکی از بزرگان معرفت گفت، «سلمان منا اهل البیت»، بیانگر گواهی رسول خدا (ص) به مقام عالی طهارت و سلامت نفس سلمان است، اگر انسان سلامت نفس داشته باشد زاهد هم هست و دستش و پایش نمی لغزد، چون مقصود از سلمان منا اهل البیت نه پیوند نَسَبی، بلکه پیوند بر اساس صفات عالی انسان است، البته شاهدیم که برخی ایشان را در حدّ یک صحابی معمولی پایین می آوردند، اما صفات عالی انسان که اختصاص به نبوت و امامت ندارد؛ می شود سلمان وار به آن مقامات عالیه دست یافت.

انتهای پیام. /

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha