سه‌شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۶
اربعین؛ پلی مستحکم بین عاشورا و ظهور حضرت ولی‌عصر (عج)

حوزه/ اربعین تحقق عاشورا و زمینه‌ساز ظهور است؛ این واقعه، پیام عاشورا را جهانی و زنده نگه می‌دارد و هرچه پرشورتر باشد، زمینه ظهور را بیشتر فراهم می‌کند. محبت ولی خدا در سه مرحله قلبی، زبانی و عملی کامل می‌شود و اربعین ظهور عملی این محبت و ولایت، همراه با مقاومت در برابر دشمنان است. محبت و بغض الهی باید در عمل نشان داده شود تا انسان به ولایت حقیقی برسد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین عابدینی در یکی از سخنرانی های خود به موضوع «حقیقت اربعین و ظهور» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم؛ بحث در مورد «حقیقت اربعین و ظهور» است؛ یعنی بررسی رابطه‌ای که میان اربعین و ظهور وجود دارد. محور سخن نیز ان‌شاءالله روایتی از امام عسکری علیه‌السلام است.

نکته نخست آن است که مصیبتی که بر امام حسین علیه‌السلام وارد شد، بنا بر آنچه در زیارت عاشورا و دیگر روایات آمده، در تاریخ بشریت به‌عنوان «اعظم مصائب» معرفی شده است.

این مصیبت از چنان عظمت و جلالی برخوردار است که در روایات، به‌صراحت از آن به‌عنوان بزرگ‌ترین مصیبت در آسمان‌ها و زمین یاد شده است.

* عاشورا غایت انبیا و تکیه‌گاه آینده است

از نظر تاریخی، جریان عاشورا برای همه انبیا و اولیای الهی در گذشته، یک غایت و نقطه اوج به شمار می‌آمد؛ به‌گونه‌ای که همه پیامبران، با توسل به آن، در مسیر هدایت امت خود گام برمی‌داشتند.

ذکر موارد آن فعلاً ضروری نیست. امّا نسبت به آینده نیز، عاشورا نقش یک تکیه‌گاه را ایفا می‌کند. به همین دلیل است که هنگام ظهور حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، شعار ایشان «یا لثارات الحسین» خواهد بود؛ زیرا مردم امام زمان را از مسیر شناخت امام حسین علیه‌السلام می‌شناسند و پیوند میان ظهور و عاشورا، پیوندی بنیادین است.

این نگاه به ما می‌آموزد که عاشورا در سنگین‌ترین لحظات ابتلای انبیا نیز مطرح بوده است. برای نمونه، ابراهیم خلیل‌الرحمن علیه‌السلام در ماجرای ذبح فرزندش اسماعیل ـ که آخرین ابتلای بزرگ او به شمار می‌آمد ـ وقتی فرمان الهی به ذبح صادر شد و کارد بر گردن فرزند نگرفت، خطاب رسید که «کشتن اسماعیل برای تو آسان‌تر است یا کشته شدن فرزند پیامبر خاتم که او نیز فرزند توست؟» و وقتی ویژگی‌های آن واقعه را برای ابراهیم بیان کردند، عرض کرد: «خدایا، کشته شدن فرزند پیامبر خاتم برای من سخت‌تر است.»

این نشان می‌دهد که ابتلا به مصیبت امام حسین علیه‌السلام، حتی برای ابراهیم خلیل نیز سنگین‌تر از ذبح فرزند خویش بوده است.

همین معنا در سرگذشت دیگر پیامبران اولوالعزم همچون موسی کلیم‌الله و عیسی روح‌الله نیز وجود دارد، تا زمانی که نوبت به پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله رسید.

در روایات آمده است که هنگامی که خبر واقعه کربلا و شهادت امام حسین علیه‌السلام به پیامبر اکرم داده شد ـ آن هم در زمان تولد حضرت ـ ایشان دچار سوز و اندوه فراوان شدند؛ گاه همراه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به صحرا می‌رفتند و گریه می‌کردند، و گاه در خانه خلوت می‌گزیدند و به ام‌سلمه می‌فرمودند: «کسی وارد نشود، می‌خواهم تنها باشم.»

در یکی از این موارد، امام حسین علیه‌السلام ـ که کودکی دو یا سه ساله بودند ـ وارد شدند. ام‌سلمه می‌گوید: «دلم نیامد به فرزند رسول خدا بگویم که وارد نشود.»

وقتی حضرت وارد شد، پیامبر با دیدن او گریستند. ام‌سلمه عرض می کند که پیامبر (ص) فرمودند: «از خدا خواستم، امّا خداوند فرمود: این فرزند، با شهادت خود، ویژگی‌هایی خواهد یافت؛ از جمله شفا در تربتش قرار داده می‌شود، و مهم‌تر از همه، نسل آن حجتی که قیام خواهد کرد، در صلب او خواهد بود.»

این بیان، پیوندی مستقیم میان شهادت امام حسین علیه‌السلام و ظهور حضرت ولی‌عصر برقرار می‌کند. این پیوند تنها یک ارتباط ظاهری نسبی و صلبی نیست، بلکه ارتباطی حقیقی و اثرگذار است که در وجود مبارک امام زمان و تحقق ظهور نقش دارد.

* اربعین تحقق عاشورا و زمینه‌ساز ظهور است

اگر این باور در ما شکل بگیرد، آنگاه حقیقت اربعین روشن‌تر می‌شود. اربعین تحقق عاشوراست.

همان‌گونه که گفته‌اند: «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود»؛ یعنی آنچه پیام عاشورا را به جهان رساند و آن را آشکار کرد، حرکت اربعین و اسارت اهل‌بیت بود که کمتر از خود عاشورا نبود. اسارت زنان و فرزندان، بیداری‌ای عظیم آفرید و مصائبی به همراه داشت که از حیث عمق، هم‌سنگ شهادت امام حسین علیه‌السلام بود.

به این ترتیب، جریان اربعین رسالتی بزرگ بر دوش دارد: «تبیین و تحقق عاشورا».

از آغاز نیز این مسئولیت بر عهده اربعین گذاشته شد و تا امروز نتایج آن آشکار است. اربعین زمینه‌ساز ظهور است؛ هرچه اربعین پرشورتر و آشکارتر باشد، هرچه حضور در آن قوی‌تر و جهانی‌تر گردد، و هرچه پیام آن وجدانی‌تر و فطری‌تر دیده شود، این زمینه‌سازی بیشتر تحقق می‌یابد.

اربعین تنها یک رویداد درون‌دینی نیست؛ وجدان‌های انسانی را بیدار کرده، اندیشه دگراندیشان را متأثر ساخته، و حتی پیروان ادیان دیگر مانند مسیحیان را منقلب کرده است.

این حقیقت تا امروز نیز ادامه دارد و اربعین همچنان یک حقیقت زنده دینی است.

امام عسکری علیه‌السلام از پدران بزرگوارشان نقل می‌کنند که رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله در جمع اصحاب فرمودند: «محبت و بغض خود را در راه خدا قرار دهید؛ ولایت و عداوت خود را نیز در راه خدا قرار دهید.»

این محبت و عداوت، صرفاً امری قلبی نیست؛ زیرا بلافاصله پس از ذکر قلبی، دستور به ظهور عملی و آشکار ساختن محبت شده است.

یعنی کافی نیست تنها در دل دوستدار اهل‌بیت باشید و دشمنان خدا را دشمن بدارید؛ بلکه باید این محبت و عداوت را در صحنه عمل نشان دهید.

سپس فرمودند: «هیچ‌کس به ولایت خداوند نمی‌رسد مگر با این روش.» واژه «الا» در اینجا دلالت بر حصر دارد؛ یعنی راه دیگری جز این وجود ندارد.

محبت قلبی، ولایت عملی، بغض قلبی و عداوت عملی، همه با هم، شرط رسیدن به ولایت الهی‌اند. محبت و ولایت، تکرار یکدیگر نیستند؛ محبت، امر قلبی است و ولایت، ظهور بیرونی و عملی آن.

به همین صورت، بغض، احساس قلبی است و عداوت، آشکار ساختن آن در عرصه عمل.

* محبت ولی خدا در سه مرحله قلبی، زبانی و عملی کامل می‌شود

در ادامه روایت شریف، امام عسکری علیه‌السلام نقل می کند که پیامبر اکرم صل الله علیه و اله فرمودند: «یا علی، تو همچون سوره قل هو الله احد هستی.»

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند که هر کس یک بار سوره قل هو الله احد را بخواند، مانند آن است که یک سوم قرآن را قرائت کرده است؛ اگر دو بار بخواند، دو سوم قرآن را و اگر سه بار بخواند، تمام قرآن را ختم کرده است.

منظور از «مَثَل تو، مَثَل قل هو الله احد است» این است که کسی که فقط تو را در دل دوست داشته باشد، به اندازه یک سوم قرآن ایمان را دریافت کرده است.

اگر این محبت را به زبان بیاورد، یعنی اظهار کند، این به اندازه دو سوم قرآن و دو سوم ولایت و ایمان است. و اگر آن را به عمل و یاری تو برساند، یعنی در عمل به کمکت بیاید، آن زمان به کامل‌ترین مرتبه می‌رسد.

اینجا سه مرحله محبت بیان شده است: اول محبت درونی و قلبی، دوم اظهار محبت به زبان و سوم اثبات محبت در عمل و کمک کردن به ولی خدا.

ممکن است دو مرحله اول برای حفظ انسان کافی باشد، اما کامل‌ترین کمال زمانی است که هر سه مرحله وجود داشته باشد. البته نفی دو مرحله اول نمی‌شود، ولی بدون حضور مرحله سوم، محبت ناقص خواهد بود.

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله همچنین فرمودند: کسی طعم ایمان واقعی را نمی‌چشد مگر آنکه محبت ولی خدا را داشته باشد، بغض دشمنان او را داشته باشد، او را یاری کند و از راهنمایی‌های او پیروی کند.

این طعم ایمان تنها با عبادات ظاهری مثل نماز و روزه به دست نمی‌آید، بلکه باید این عبادات به ولایت خدا و اهل بیت منتهی شود.

بنابراین این عبادات مقدمه‌اند اما بدون اتصال به ولایت، نتیجه‌بخش نیستند. این حقیقت در دوران پیامبر هم بود؛ حتی اصحاب و مسلمانان صدر اسلام که در سختی بودند، بیشتر روابط و محبت‌هایشان بر اساس امور دنیوی شکل می‌گرفت.

در حقیقت، امروز هم بسیاری از روابط بین مومنان بر اساس نیازها و منافع دنیوی است. مثلاً دو نفر بر اساس نیاز به همدیگر ارتباط دارند؛ اگر نیاز نباشد، رابطه قطع می‌شود و محبت یا بغض آنان بر اساس منافع دنیایی است. این نوع محبت و بغض، حقیقی و کامل نیست و برای ولایت الهی کافی نیست.

اگر محبت و بغض انسان بر اساس دنیا باشد، به درد ولایت الهی نمی‌خورد و انسان در دنیا باقی می‌ماند. اما اگر محبت و بغض بر اساس چیزی بالاتر قرار گیرد، آن‌گاه این محبت و بغض انسان را به حقیقت ایمان و ولایت می‌رساند.

* محبت ولی خدا بر هر پیوند خونی مقدم است

از پیامبر اکرم صل الله علیه و اله سؤال شد که: چگونه می‌توان محبت و بغض الهی پیدا کرد؟

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام اشاره کرد و فرمود: «این ولی خدا است، او را دوست بدار، و این دشمن خدا است، از او بیزار باش.»

حتی اگر این دوست، قاتل پدر یا فرزند تو باشد، باید او را دوست داشت؛ چرا که این محبت نسبت به ولی خداست و فراتر از روابط دنیایی است. این نکته‌ای بسیار مهم و دقیق است که نشان‌دهنده عمق محبت واقعی و ولایت است.

من هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم چند سال پیش، در جریان موکب‌ها خبری منتشر شد و سپس تلویزیون هم مصاحبه‌ای با یکی از آن‌ها انجام داد. ماجرا این بود که موکب‌های عربی به زائرین کمک می‌کردند با ماشین جابه‌جا شوند و ماشین‌هایشان را پارک کنند؛ اما در همین حین، متأسفانه کودکی زیر چرخ ماشین رفت و جانش را از دست داد.

خیلی سخت است وقتی بشنوی پدر آن بچه، که عموش هم در تلویزیون حرف می‌زد، گفته بود برای اینکه هیچ کدورتی بین این‌ها پیش نیاید، حتی به آن‌ها نگفتند چه اتفاقی افتاده است. بچه را بردند و دفن کردند و پدرشان در پذیرایی از زائران کوتاهی نکرد.

واقعاً دیدن چنین صحنه‌ای که کودکی به این شکل زیر چرخ ماشین قرار می‌گیرد و راننده که به عشق امامش این کار را کرده حتی لحظه‌ای برای پذیرایی خودش را کنار نکشیده، خیلی دردناک است.

حالا این مثال برای نشان دادن میزان رسیدن ولایت به جایی است که اگر آن شخص، به عمد یا از روی سهو، باعث چنین حادثه‌ای شده باشد، یا حتی اگر آن‌ها مستحق قصاص باشند، یا در جبهه کفر جنگیده باشند، مثل فرزند «ادیه بن حاتم» که در لشکر امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود اما وقتی دید عمویش توسط کسی در لشکر مقابل کشته شده، نتوانست خونخواهی خود را کنترل کند و به آن شخص حمله کرد، باز هم این محبت ولایت است که محور قرار می‌گیرد.

حتی وقتی فرزند یا پدر در صف دشمن باشند، محبت به ولی خدا باید بر هر پیوند خونی مقدم باشد.

محور محبت در ولایت این است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام دوست داشته باشی ولو اینکه حضرت قاتل فرزند یا پدر خودت باشد.

همچنین بغض نسبت به دشمن ولی‌الله، حتی اگر آن دشمن، پدر یا فرزندت باشد. این محور محبت و بغض است که ولایت واقعی را می‌سازد و نباید به ساده‌ترین دلایل، مانند یک کلام ناآگاهانه یا رفتار جاهلانه، دشمنی گفته شود بلکه باید دشمن واقعی شناسایی شود.

* اربعین ظهور عملی محبت و ولایت امام و مقاومت در برابر دشمنان است

هدف اصلی بیان این روایات، تبیین جریان اربعین است که در آن اظهار محبت به اهل بیت و دشمنی نسبت به دشمنان ایشان عیان می‌شود.

این مسیر، تمرین واقعی دوستی اهل بیت است، تمرینی که در زندگی روزمره ما بسیار سخت است. در زندگی معمولی، دوستی اهل بیت دائمی دیده نمی‌شود؛ هر کس مشغول کار و زندگی خودش است، اما در اربعین، هر لحظه، هر عمل، از نفس کشیدن و خوابیدن در مسیر گرفته تا غذا خوردن در خیمه، همگی تجلی و اظهار محبت به اهل بیت است.

این چند روز راهپیمایی، ظهور ولایت امام است؛ یعنی هر کار و هر رفتاری که در این مسیر انجام می‌شود، تجلی فرمان و ولایت امام است.

همه کسانی که در این جریان حضور دارند، یا زائرند یا خادم. بودن در این مسیر یعنی هیچ بندگی جز بندگی خدا و ولایت امام ندارند.

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند بهترین نامی که دوست دارم شما مرا صدا کنید عبد است؛ یعنی بنده خدا بودن و این معنا در جریان اربعین به بهترین شکل تحقق می‌یابد.

همین محبت و ولایت است که گذشت را آسان، صبر را ساده و سخاوت را فراوان می‌کند.

محبت بین مومنان و بغض نسبت به دشمنان اهل بیت، دو بالی هستند که اگر درست شکل بگیرند، انسان را به امام نزدیک می‌کنند. محبت و بغض باید در عرصه عمل به ظهور برسند تا انسان به ولایت الهی برسد.

در سال‌های اخیر، جریان داعش که با خونریزی سعی در جلوگیری از شعله‌ور شدن اربعین داشت، نتوانست جلوی این حرکت را بگیرد، بلکه برعکس، اربعین را شعله‌ورتر کرد و این نشان‌دهنده عمق و قدرت این محبت و ولایت است.

امروز نیز جریان مقاومت فلسطین و ظلم‌های صهیونیست و استکبار، وجدان جهانی را به تحرک واداشته است. حتی دانشجویان در آمریکا که معمولاً از مسائل سیاسی دور هستند، اکنون در مقابل ظلم به فلسطین به حرکت درآمده‌اند و این نشان می‌دهد که مسائل با انگیزه و شور قوی می‌توانند افراد را از رخوت و بی‌تفاوتی بیرون بیاورند.

امام خمینی رحمه‌الله‌علیه نیز در دوران انقلاب گفته بود وقتی در یک روستا حتی یک آخوند با مردم همراه باشد و آنان به دنبال او بروند، انقلاب پیروز است، حتی اگر اطلاع‌رسانی دشوار باشد. این نشان می‌دهد که دل‌ها به ولایت و محبت الهی متصل شده‌اند و این اتصال راه را هموار می‌کند.

پس در جریان اربعین امسال باید به دنبال تقویت بغض و دشمنی در راه خدا نیز باشیم. راه‌های مختلفی وجود دارد، مثلاً پرچم فلسطین را در موکب‌ها به نمایش بگذاریم یا همراه خود داشته باشیم و با شعارها و سرودهای حماسی این بغض و محبت الهی را نشان دهیم.

ان‌شاءالله خداوند همه ما را با حقیقت اربعین، محبت الهی، بغض الهی، ولایت و عداوت در راه خدا همراه سازد و این مسیر را برای ما هموارتر کند.

برای دانلود صوت اینجا را کلیک کنید

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha