جمعه ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۰
منابع تاریخی را درباره اربعین بشناسیم

حوزه/ استاد حوزه علمیه قم گفت: غـالب دانـشـمـنـدان روز بـیـسـتـم صفر را اربعین حسینی دانسته اند.

حجت الاسلام و المسلمین ناصر ابراهیمی از اساتید حوزه علمیه قم در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، با اشاره به تشکیک ذهنی برخی از افراد نسبت به واقعیت داشتن اصل اربعین حسینی، اظهار داشت: بعضا سؤال می شود که آیا اربعین حسینی واقیت دارد یا اینکه مورخان شیعی آن را برای تراژدی کربلا ساخته اند تا عاشورا را احساسی تر نشان دهند؟ آیا جریان اربعین در ۶۱ یا سال دیگر بوده است؟

وی افزود: در پاسخ باید دانست که اربـعین حسینی در لغت، به معنای چهل، چهار دهه (لغت نامه دهخدا، ۵/۱۶۴) و در اصطلاح، سپری شدن چهل روز از مرگ کسی و بر پای داشتن مراسمی برای بزرگداشت او است، این واژه در اصطلاح شیعه، به طـور خـاص بـر روز بسینم ماه صفر یعنی چهل روز پـس از واقـعـه عـاشـورا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش اطلاق می گردد و به اربعین حسینی نامبردار است.

استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: غـالب دانـشـمـنـدان روز بـیـسـتـم صفر را اربعین حسینی دانسته اند، قـول شیخ بهایی در این باره یکتا و استثنایی است. او نوزده صفر را روز اربـعـیـن حسینی دانسته و تمام ویژگی های اربعین از لحاظ دینی، مانند زیارت وارد برای آن روز و از لحاظ تاریخی، مانند حـضور جابر بن عبداللّه انصاری در کربلا را در روز نوزده صفر دانـسـتـه اسـت.

وی خاطرنشان کرد: ایـن اخـتـلاف از آنجا است که ظاهراً شیخ بهایی روزعـاشـورا را نـیـز در ایـن مـحـاسبه وارد کرده است، امّا باید گفت این مـحـاسبه در صورتی قابل توجیه است و می توان روز عاشورا رادر زمره چهل روز قرار داد که امام حسین (ع) پیش از ظهر آن روز به شـهـادت رسیده باشد.

حجت الاسلام و المسلمین ابراهیمی خاطرنشان کرد: البتّه شیخ طوسی (تهذیب، ۶/۴۲) و علامه حلّی (تحریرالاحکام / ۱۳۱) این معنی را تأیید کرده و آورده اند که واقـعـه عاشورا پیش از ظهر خاتمه یافته و امام به شهادت رسیده بـود. امـّا شـیـخ مـفـیـد (ارشـاد / ۲۵۲) و طبرسی (اعلام الوری / ص۲۴۱) هر دو برآن هستند که نبرد تا زوال ظهر ادامه داشت و امام حسین (ع) و بـاقـیـمـانـده اصحاب پس از ظهر نماز خوف خواندند و زید بن قیس و سعید بن عبدالله حنفی در این وقت برابر امام ایستادند تا در بـرابـر تـیـرهـای دشـمـن از حـضرت محافظت کنند، سیّد بن طاووس (لهوف / ۱۶۴) نیز همین نظر را ابراز داشته است. امّا ابن نما حلّی مـعـتـقـد اسـت کـه امـام حـسـیـن (ع) هـنـگـام زوال ظـهـر هـنـوز مـشـغول جنگ بود و نمی توانست نماز بخواند و بنابراین به طور فـرادی و با اشاره نماز خوف به جای آورد (مثیرالاحزان، ۳۴). باایـن بـیـان، مـعـلوم مـی گـردد کـه بـه اغـلب احـتـمـال، شـهـادت امـام حـسـین (ع) بعد از ظهر روز عاشورا اتّفاق افتاده است.

استاد حوزه علمیه قم ابراز کرد: چـهـل روز مـیـان عاشورا و بیستم صفر در روایات ما، دهـشتناک ترین و غمناک ترین ایام عالم شمرده شده است. زراره، از بـزرگـانِ فـقـهـا و مـحـدّثـان امـامـیـّه، از امـام صـادق (ع) نـقـل کـرده: (در پـی شـهـادت امام حـسـیـن (ع)، آسـمـان چـهـل روز خـون بـاریـد و زمین چهل روز سیاهپوش گردید و خورشید چـهـل روز روی در پـوشـیـد و خـونـرنـگ شـد و فـرشـتـگـان چهل روز بر حسین گریستند، هیچ زنی از ما، حنا نبست و سرمه نکشید تـا آنگـاه کـه سـر عـبـیـداللّه بـن زیـاد را بـیـاوردنـد)) (مـستدرک الوسـایـل، ۲/۲۱۵؛ کـامـل الزّیـارات، / ۸۱) خاندان امام حسین(ع) هفت روز در دمشق ماندند و چنان شوری درافکندند که یزید به صلاحدید مروان بن حکم، ایشان را روانه مدینه گردانید تا خلق رابـر ضدّ او نشورانند و کار خلافتش دشوار نگردد (قطیفی، ۲۱۷ ـ۲۱۹؛ معالی السبطین ۲ / ۱۸۴)

وی بیان کرد: تا اینجا میان دانشمندان و مورخان، اخـتـلافـی مـگـر درباره بعضی از جزئیّات وجود ندارد. بلکه اختلاف بر سـر راه بـازگـشـت اسـت که آیا اهل بیت امام مستقیماً از شام به مدینه رفتند یا به کربلا آمدند و از آنجا رهسپار حجاز گشتند، از امام حسن عسکری (ع) نـقـل کـرده انـد کـه نـشـانـه هـای مـؤمن پنج چیز است و یکی از آنها خواندن (زیارت اربعین) است. (تهذیب، ۶ / ۵۲).

حجت الاسلام و المسلمین ابراهیمی خاطرنشان کرد: مقصود از زیارت اربـعـیـن حسینی، زیـارت نامه ای است که با سند معتبر به وسیله صفوان بـن مـهـران از امـام صـادق (ع) مـخـصوص روز اربعین وارد شده است (مصباح المتهجد، ۷۷۷).

وی تأکید کرد: دربـاره حـضـور اهـل بـیـت(ع) در اربـعـیـن حـسینی در کربلا، باید گفت بـعـضـی از دانـشـمندان برآنند که چون کاروان اسیران از دمشق به قـصـد مـدیـنـه بـه راه افـتـاد و بـه عـراق رسـیـد، اهـل بـیـت امـام حـسین (ع) از راهنمای کاروان خواستند تا ایشان را به کـربـلا بـَرَد. (المـلهـوف / ۲۲۵) و ایـشـان بـنـا بـرنـقـل بـرخـی از مـورخـان (حـبـیـب السـیـر، ۲ / ۶۰) در بـیـستم صفرسـال ۶۱ هجری بدان جا رسیدند و سرهای شهدا را که همراه ایشان کرده بودند، بازگردانده، در کنار تَن ها دفن کردند.

استاد حوزه، اظهار کرد: در این میان، جـابـر بـن عـبدالله انصاری، از صحابه بزرگ پیامبر که در آن ایـّام سخت پیر و نابینا شده بود، همراه عطیّة بن سعد عوفی، به عـنـوان نـخـستین زائران مزار امام حسین (ع) در حالی که پای برهنه کـرده و بـر تـن خـود عـطـر زده بـودنـد و در راه ذکر خدا می گفتند، بـدان جا رسیدند. میان ایشان و اهل بیت امام حسین (ع) ملاقات دست داد و هـمـه سـه روز در آن جا به عزاداری پرداختند و سپس راه مدینه را در پـیـش گـرفتند (الملهوف / ۲۲۵، ۲۲۶؛ اعیان الشیعه، ۴ /۴۷؛ قطیفی ۲۲۷؛ مثیرالاحزان / ۵۹). ظاهراً این روایت را با این جزئیّات، نـخـسـتین بار سیّد بن طاووس ذکر کرده و از او به دیگر منابع راه یـافـتـه اسـت.

وی خاطرنشان کرد: بـا ایـن هـمـه از روایـتـی کـه ابـن اثـیـر(الکـامل، ۴/۸۸) در ذیل حوادث کربلا آورده، نیز برمی آید که درعصر او نیز خبر بازگشت اهل بیت به کربلا کم و بیش وجود داشته اسـت، او متذکّر شده که مطابق یک روایت، رباب دختر امرؤالقیس و همسر امام حسین(ع)، تا یک سال بر سر قبر امام ماند و با دیگران بـه مـدیـنـه نـرفـت. امـّا بـسیاری از مورخّان برآنند که وقوع چنین اتّفاقی بر حسب اوضاع تاریخی و جغرافیایی، ممکن نبوده و باتـوجـّه بـه اقـامـت خـاندان امام و شهدا در کوفه و دمشق، نمی توان گفت که آنان مسیر طولانی کوفه به دمشق را رفته و بازگشته و در بـیـسـتـم صفر به کربلا رسیده باشند (لولؤ و مرجان، ۱۵۴؛ مـنـتـخـب التـواریـخ، ۳۶۷ ـ ۳۶۳؛ مـنـتـهـی الامـال / ۴۴۳ ـ ۴۴۲؛ وقـایـع الشهور / ۵۳).

استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: در آثار مورخّان بزرگ چـون بـلاذری، طـبـری، یـعقوبی، ابوعلی مسکویه، ابن اثیر، وابـن اعـثم (تاریخ الامم، ۴/۳۵۲؛ الکامل، ۴/۸۷؛ انساب الاشراف، ۳/۲۱۷؛ الفـتـوح، ۵/۲۵۰) که از واقعه کربلا یاد کرده اند، هیچ اشـاره ای بـه تـغییر مسیر کاروان به سوی کربلا وجود ندارد. ازنـویـسـنـدگـان متقدم، تنها ابوریحان بیرونی (الاثار الباقیه، ۳۳۱) اشـاره ای کـلی بـه ایـن واقـعه کرده و متذکر گردیده که دربیستم صفر سال ۶۱ هجری، خاندان امام حسین که از شام می آمدند، سـر ایشان را بـه تـن وی در کـربـلا مـلحق کردند، او هیچ اشاره ای به جـزئیـّات ایـن امـر نـکـرده است. سیّد بن طاووس که نخستین بار این حـادثـه را بـا جـزئیـّات یاد شده، در کتاب لهوف، از نخستین آثارخـویـش در دوره جـوانـی آورده، بـعـدهـا در کـتـاب ((اقـبـال))، از آخرین آثار خود، (اقبال / ۵۹۹) با آنکه الحاق سرامـام حـسـین (ع) را به بدن وی مسلّم دانسته، لحن گفتارش حاکی از تردید در امکان بازگشت اهل بیت امام به کربلا در روز اربعین است. (هـمـان، ۳ / ۱۰۰).

وی تصریح کرد: مـحـدّث نـوری از دانشمندانی است که در کتابی بـه تفصیل، محال بودن وقوع این سفر را مورد بحث قرار داده است. (لؤلؤ و مـرجـان، ۱۵۴). بـه عـقـیده او، دوری مسافت میان کربلا وشـام بـا تـوجـه بـه تـوقـّف هـای اجباری کاروان در مسیر رفت و برگشت، امکان حضور اهل بیت در بیستم صفر در کربلا را منتفی می سازد (اقبال، ۳ / ۱۰۰؛ وقایع الشهور، ۵۳؛ زاد المعاد، ۳۷۱).

حجت الاسلام و المسلمین ابراهیمی خاطرنشان کرد: چه طـیّ ایـن مـسـیـر بـرای چـنـان کـاروانـی لااقـل یـک مـاه بـه درازا مـی کـشـیـده اسـت. بـه عـلاوه، اهـل بـیـت امام حسین (ع) چند روزی را در کوفه محبوس بودند. خطبه حضرت زینب (س) در آن شهر و آنچه میان مردم و ابن زیاد و حضرت زینب و امام سجّاد (ع) گذشت، همه حاکی از این اقامت است (الفتوح، ۵ / ۲۲۲؛ مـقـتـل الحسین، ۲ / ۴۸ ـ ۴۵؛ طبری، ۴ / ۳۵۰ ـ ۳۴۹).

وی تأکید کرد: ازهـمـین جا، عبیداللّه بن زیاد از یزید استفسار کرد که با اسیران چه کند و چون پاسخ رسید که ایشان را روانه شام کند، اسیران را بالشکریان شامی روانه گردانید (طبری، ۴ / ۳۵۱؛ لهوف / ۲۰۸).مخالفانِ امکان حضور اهل بیت در روز اربعین بر مزار امام حسین (ع)، هـمـچنین برآنند که رفت و برگشت پیک ابن زیاد به دمشق و کوفه نیز مانع از پذیرفتن فرض مذکور است (لؤلؤ و مرجان، همانجا).بـی گـمان، دو بار طیّ این مسیر توسّط فرستادگان ابن زیاد ویـزیـد، و رفـت و بـرگـشـت کـاروان اسـیـران، بـیـش ازچـهـل روز بـه طول می انجامیده است. برخی از مدافعینِ امکان حضور اهـل بـیـت در روز اربـعـیـن در کـربـلا، ایـن اشکال را با فرضِ استفاده ابن زیاد و یزید از کبوتران نامه بر، بـرای ارسـال پـیـام پـاسـخ داده انـد (تـحـقـیـق دربـاره اوّل اربـعـیـن حـضـرت سـیـدالشـهـداء (ع) / ۹۹ ـ ۱۱۹) ولی شـواهد مـقـتـضـی بـرای وقـوع یـا رواج این شیوه ارائه نکرده اند، گر چه بـرای طـیّ مـسـافـت مـیان کوفه و دمشق در عرض یک هفته تا ده روزشـواهـد تـاریـخـی مـتـعـدّدی آورده انـد، هـمـچـون وصول خبر مرگ معاویه از شام به کوفه در عرض یک هفته (تنقیح المـقـال، ۳ / ۲۶۲؛ مـیـثم تمار، / ۲۸) یا رسیدن مالک اشتر از شام بـه عـراق طـیّ ده یـا دوازده روز (تـحـقـیـق دربـارهاوّل اربـعین / ۵۰). امّا فراموش کرده اند که این شواهد در مورد پیک های تندپای پیام رسان یا گردان های نظامی است که مجبور بوده انـد بـه سـرعـت خود را به هدف برسانند؛ نه کاروانی از زنان و کـودکـان مـجـروح و خـسـته و بی پناه.

وی اظهار کرد: البته در این میان، چند خبرتـاریخی می تواند احتمال حضور کاروان اسیران را در کربلا به هـنـگـام بـازگـشـت از شام تقویت کند، نخست آنکه ابوریحان (همان، ۳۳۱) و قـزویـنـی (عـجـایـب المخلوقات، ۶۷) تاریخ ورود کاروان اسیران را به شام، اول صفر سال ۶۱ هجری دانسته اند، قزوینی تـأکـیـد کـرده کـه امـویـان بـه هـمـیـن مـنـاسـبـت روز اول صـفـر را عـیـد مـی دانـستند.

دوم آنکه مدت اقامت اسیران در دمشق ظـاهـراً از هـفـت یـا ده روز تـجـاوز نـکـرده است (معالی السبطین، ۲ /۱۸۷). چـنـان کـه گـفـتـه انـد، بـیـمـنـاکی یزید و امویان از بروز شورش در دمشق در پی سخنرانی های امام سجّاد(ع) و حضرت زینب(س)، بـاعـث شـد تا به اهل بیت اجازه عزاداری دهند و سپس ایشان راروانـه حـجـاز کـنند (الفتوح ۵ / ۲۴۹؛ اعلام الوری، ۲۴۹).

سوم، سخن از راه کوتاه و مستقیمی است که شام را به عراق پیوند می زد و مـسـافران می توانستند این مسافت را هفت روزه طی کنند، گفته اند ایـن راه اکـنـون نـیـز مـورد اسـتـفـاده بـعـضـی قبایل عرب است و بعضی از آن قبایل فاصله حوران تا نجف را هشت روزه طـی می کنند (اعیان الشیعه، ۱ (۴) / ۲۷۱).

استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: اگر این اشارات و اخـبـار بـا یـکـدیـگـر جـمـع گردد، می توان نتیجه گرفت که در اول مـاه صـفر کاروان اسیران به دمشق رسیده و حدّاکثر ده روز در آنجـا مـانـده انـد و سـپـس مـیـان هـشـت تـا ده روزطـول کـشیده تا به کربلا باز گردند و بدین ترتیب حضورش در بیستم صفر چندان بعید نمی نماید.

وی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر، محدّث نوری، فقدان روایت و گزارشی درین باره را در آثار متقدّمانی چون شیخ مفید، از جمله دلایل نادرستی چنین روایاتی دانسته است. به نظر وی، اهل بیت امام حسین (ع) روز اربعین به قصد مدینه از دمشق خارج شده اند و قرینه آن استعمال واژه ((رجوع)) در عبارت شیخ است و اگرمـقـصـود او آمـدن بـه مـدیـنـه در روز اربـعـین بود، از واژه ((ورود)) استفاده می کرد؛ چنان که برای حضور جابر بن عبداللّه در کربلا کـه مـورد تردید نیست، از واژه ((ورود)) استفاده کرده است (لؤلؤ و مـرجـان، / ۱۷۱).

حجت الاسلام و المسلمین ابراهیمی تأکید کرد: قـاضـی طباطبایی متذّکر شده که آنچه کفعمی درمـصـبـاح مـبـنـی بـر بـرابـری بـیـسـتـم صـفـر بـا بـازگـشـت اهـل بـیـت از کـربـلا بـه مـدیـنـه آورده، دارای دو احـتـمـال اسـت: یـکـی آن کـه مـقـصـود وی بـازگـشـت اهـل بـیـت از کـربـلا به مدینه یعنی از شام به کربلا و از کربلا به مدینه است؛ و دوم آن که به معنای بازگشت از شام به مدینه، بـدون حـضـور در کربلاست که در این صورت، مشابه سخن شیخ مـفـیـد و شـیـخ طـوسـی اسـت.

انتهای پیام. /

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha