به گزارش خبرگزاری حوزه، حکایت های بهلول بسیار خواندنی و آموزنده است در یکی از این حکایات می خوانیم:
روزی بهلول هارون را در حمام دید به او گفت: به من یک دینار بدهکاری، طلب خود را می خواهم.
هارون گفت: اجازه بده از حمام خارج شوم؛ من که این جا عریانم و چیزی ندارم تا به تو بدهم.
بهلول گفت: در روز قیامت هم این چنین عریان و بی چیز خواهی بود، پس طلب دنیا را تا زنده ای بده که حمام آخرت داغ است و دستت خالی...
منبع: حکایت های بهلول عاقل، نشر موعود عصر










نظر شما