یکشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۳
بوعلی سینا در تمام اقسام علوم، استادی بی بدیل بود

حوزه/ حجت الاسلام و المسلمین زنجیرزن حسینی گفت: خودشناسی مساوق با خداشناسی است؛ و ابن سینا هم در شناخت فیزیک و هم متافیزیک انسان، متبحّر و «استاد» است.

حجت الاسلام و المسلمین میثم زنجیرزن حسینی از اساتید حوزه علمیه قم در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در ساری، با اشاره به اول شهریور، روز بزرگداشت بوعلی سینا و روز پزشک، اظهار داشت: شیخ الرئیس، علامه ای ذوالفنون است که در علوم عصر خود «استاد» بود.

مختصری از زندگی ابوعلی سینا

استاد حوزه علمیه گفت: حسین بن عبدالله، مشهور بن ابن سینا و شیخ الرئیس، که در سال ۴۱۶ ه. ق و در ۵۷ سالگی از دنیا رحلت کرده است. ایشان از وزرای شمس الدوله از حکمای آل بویه است. وقتی شمس الدوله به بیماری صعب العلاجی دچار می شود، شیخ الرئیس ایشان را مداوا می کند و از همین رو جزو مقرّبین شمس الدوله قرار می گیرند و ایشان را به عنوان وزیر خود انتخاب می نماید.

وی خاطرنشان کرد: بعد از مرگ شمس الدوله، جناب شیخ الرئیس از وزارت انصراف می دهد و هر چه اصرار می کنند، ایشان رد می نماید و از این رو ایشان را به زندانی در همدان می فرستند.

حجت الاسلام و المسلمین زنجیرزن با اشاره به فعالیت علمی بوعلی سینا در همان زندان، از جمله تألیف کتاب «شفا» بیان کرد: شیخ الرئیس با لباسی درویشی از زندان به اصفهان می گریزد و در ۱۵ سال اقامت، به تحقیقات علمی خود ادامه داده، و حتی رصدخانه ای به راه می اندازد.

بعد علمی ابوعلی سینا

استاد حوزه علمیه قم با اشاره به تقسیم بندی علوم به اعتباری و حقیقی، ابراز داشت: ادبیات و فقه را از علوم اعتباری بر می شمارند؛ و می دانیم که فقه، به واسطه مبادی حکم که مصلحت و مفسدت واقعیه باشد، جزو علوم حقیقیه است، اما به اعتبار نفس الحکم جزو علوم اعتباریه به شمار می آید.

وی افزود: در علوم حقیقی، علوم آلی و اصالی را داریم؛ که منطق از دسته اول، و حکمت نظری و عملی از دسته دوم است؛ که طبیعات، (اعمّ از پزشکی و نجوم)، ریاضیات و الهیات از حکمت های نظری، و اخلاق فردی، تدبیر منزل و سیاست مدن، از اقسام حکمت عملی است. باید اذعان کنیم که جناب ابن سینا در همه این علوم، استادی بی بدیل بوده است.

حجت الاسلام و المسلمین زنجیرزن در بیان تبحر شیخ الرئیس نسبت به «علوم اعتباری» خاطرنشان کرد: بوعلی سینا در زمینه ادبیات، کتابی در مورد لغات عربی دارد و در فقه هم از اساتید بی بدیل به شمار می آید. او می گوید: «من توانایی این را دارم که بر اساس هر یک از این مذاهب، افتا و حکم بدهم.»

استاد حوزه علمیه قم در بیان تسلط و احاطه شیخ الرئیس بر علوم حقیقی، به علوم آلی اشاره کرد و گفت: ایشان در علم منطق به عنوان قسمی از علوم آلی، استادی بی بدیل است و منطق شفا و منطق اشارات ایشان بیانگر این امر می باشد.

وی با اشاره به تبحر شیخ الرئیس در حکمت نظری، به عنوان یکی از شاخه های علوم اصالی یادآور شد: بوعلی سینا در طبیعیات، اعمّ از علوم پزشکی و نجوم یک استاد بی بدیل است؛ به گونه ای که کتاب «شفا» و «قانون» او شهره خاصّ و عام، و بعد از هزار سال، برای جامعه علمی ما هنوز قابل استفاده است. بوعلی در ریاضیات، صاحب نظر است و در کتاب شفا نظرات خود را مطرح نموده؛ چه اینکه در الهیات (فلسفه بالمعنی الاخصّ)، استادی بی نظیر در حکمت مشاء است.

استاد فلسفه حوزه علمیه قم افزود: بوعلی سینا در حکمت عملی در جایگاه بلندی است. او در اخلاق و تدبیر منزل، استادی بی نظیراست که در اشارات، وقتی به مقامات عارفین می رسد، مباحث اخلاقی و عرفان عملی آنها را به زیبایی ترسیم می کند؛ به گونه ای که فخر رازی با وجود اشکالات زیادی که به اشارات وارد می کند، وقتی به بحث مباحث اخلاقی و عرفان عملی ابن سینا می رسد، می گوید: نه قبل از ابن سینا و نه بعد از ابن سینا هیچ کس نمی تواند خطوط اخلاقی و عرفان عملی را اینگونه ترسیم کند.

حجت الاسلام و المسلمین زنجیرزن حسینی با تأکید بر اینکه بوعلی علامه ذوالفنون است، افزود: شیخ الرئیس بوعلی سینا در همه علوم، چه علوم اعتباری و چه علوم حقیقی؛ بی بدیل است. تألیف ۱۳۱ عنوان کتاب در موضوعات مختلف را به او نسبت می دهند؛ در حالی که بیان می کنند بعضا سوار بر مرکب، انشاء می نمود و دیگران، مباحث علمی او را املاء می کردند.

پاسخ برخی اشکالات بر ابن سینا

وی با اشاره به اشکال برخی از متأخرین بر حکمت مشاء، ابراز کرد: به نظر می رسد اگر در آثار مشائین و مخصوصا صحف جناب ابن سینا، این اشکالات متأخرین هرگز وارد نیست. از جمله مواردی که به ایشان انتساب می دهند، بحث «تباین وجود» است و اینکه ایشان قائل به «تشکیک وجود» نیست؛ و حال آنکه اگر انسان در آثار بوعلی سینا تفتیش و تأمل بکند، خواهد رسید به اینکه ایشان قائل به تشکیل وجود است و اگر بحث تباین را مطرح کرده، تباین حقایق است و تباین حقایق به معنای تباین ماهیات می باشد. در اصطلاح فلسفی، منظور از حقایق، آن ماهیات موجوده است. «ما» ی حقیقیه ای که در مباحث منطق بحث می شود، ناظر به ماهیات موجوده است. جناب ابن سینا قائل به این است که ماهیات موجوده تباین دارند؛ چرا که ماهیات، حدّ و ثغور خاص خودشان را دارند و تشکیکی نیست، بلکه تباین دارند.

حجت الاسلام و المسلمین زنجیرزن با اشاره به چیره دستی بوعلی در طبیعیات و الهیات اظهار کرد: او در علوم فیزیکی و متافیزیکی استاد بی نظیر است؛ مخصوصا در مباحث انسان شناسی، که هم فیزیک و جسم انسان وهم ساحت متافیزیکی انسان را در مباحث الهیات و فلسفه خود مورد کنکاش و بررسی قرار داده و آثاری در خصوص علم النفس دارد.

وی تصریح کرد: بنا بر اینکه بگوییم خودشناسی مساوق بر خداشناسی است و خودشناسی هم به ساحت فیزیکی و هم به ساحت متافیزیکی مربوط می شود، از ابن سینا کسی را خداشناس تر نداریم؛ چرا که ایشان در عرصه خودشناسی و خداشناسی، استاد بی بدیل است که هم فیزیک انسان هم متافیزیک انسان را می داند و از این رو در عرصه علم می توان اذعان کرد که ایشان خداشناس ترین شخصیت علمی است.

استاد فلسفه حوزه علمیه قم به اشکال صدرالمتألهین به شیخ الرئیس اشاره و خاطرنشان کرد: صدرالمتألهین به ایشان اشکال می کنند که ای کاش ایشان تمام عمرشان را در مباحث الهیات و فلسفه صرف می کردند و هرگز به طبیعیات و پزشکی نمی پرداخت. به نظر می رسد که این اشکال صدرالمتألهین وارد نباشد، بلکه جناب ابن سینا به جهت اشراف به فیزیک و متافیزیک، استاد بی بدیلی شده که کسی نمی تواند گوی سبقت را در این عرصه از ایشان برباید و بعضا اشکالاتی که صدرالمتألهین در مباحث فلسفی بر ایشان وارد می کند، می توانیم بگوییم که اشکالات واردی نیست.

وی گفت: ابن سینا با اینکه هم فیزیک و هم متافیزیکی انسان را مورد بررسی قرار داده، اما قائل است بر اینکه بُعد متافیزیکی انسان اصالت دارد و اصالت روح را معتقد است. از این رو کتاب شفای خودش را که مباحث الهیات است، با عنوان شفا مطرح می کند؛ ناظر به اینکه چیزی که موجب شفای انسان می شود، مباحث الهی است می تواند انسان را از آن بیماری جهل خارج کند و به ساحت علم و معرفت رهنمون بسازد؛ گرچه به حسب ظاهر باید مباحث طبی خودش را شفا بنامد، ابن سینا با غرض مباحث الهی و مباحث فلسفی خودش را با عنوان شفا مطرح می کند تا به جامعه علمی برساند که شفای انسان در کسب معارف الهی است.

حجت الاسلام و المسلمین زنجیرزن اضافه کرد: اگر چه شیخ الرئیس بوعلی سینا علامه ذوالفنون است، اما هیچ گاه علوم را التقاطی و کشکولی بحث نکرده؛ به عنوان مثال وقتی وارد عرصه مباحث فلسفی می شود، سعی می کند تا تنها بر اساس عقل این مباحث را مطرح بکند و هرگز تعدّی نمی کند و مباحث ذوقی و دینی را هرگز وارد مباحث فلسفی نمی کند، اگر طب می نویسد، هرگز از روش تجربی خودش عدول پیدا نمی کند و مباحث فلسفی را دخیل در مباحث تجربی نمی کند و یا مباحث دینی و تعبدی و اسلامی را دخیل در طب نمی کنند.

وی با ابراز تأسف از بحث کردن التقاطی و کشکولی علوم در این ایام گفت: امروز دنبال این هستیم که اگر طب می نویسیم، طب اسلامی بنویسیم، و حال آنکه ابن سینا وقتی طب می نویسد، به گونه ای طب را می نویسد که از روش تجربی عدول نمی کند و روایات تعبّدی را دخیل در مباحث طب نمی نماید؛ جز اینکه به واسطه تجربه و آزمایش به نتیجه ای رسیده باشد و آنها را وارد علم طب بنماید. جامعه ما باید به این مسأله توجه داشته باشد تا علوم را به صورت التقاطی مطرح ننماید.

استاد حوزه علمیه خاطرنشان کرد: نزدیک ترین شخص در روزگار معاصر به ابن سینا، علامه طباطبائی (ره)، وقتی فلسفه را می نویسد، گویی فقط فلسفه می داند و هرگز مباحث عرفانی و اسلامی و دینی را در مباحث فلسفی دخیل نمی کند؛ به خلاف دیگر حکمای بزرگوار مانند مرحوم صدرالمتألهین و مرحوم سبزواری و مرحوم شیخ شراق که وقتی فلسفه را بحث می کنند، مباحث ذوقی و دینی را دخیل در مباحث فلسفی می کنند. از این رو می توان اذعان کرد که فلسفه ای حقیقی که بخواهیم در این عرصه معرفی کنیم، فلسفه مشاء ابن سینا است. که از روش های علمی آن علم تعدی نمی کند.

حجت الاسلام و المسلمین زنجیر زن اظهار کرد: اشکال دیگری که به فلسفه مشاء می کنند، درباره «صور ارتماسیه» است. متأخرین، جناب ابن سینا و مشائین را محکوم به این می کنند که شیخ الرئیس قائل به علم حصولی برای واجب تعالی است؛ برای اینکه ایشان علم را در مرتبه ذات قائل نیست؛ بلکه صور ارتسامیه را زائد بر ذات مطرح می کند و این به معنای علم حصولی است.

وی ادامه داد: می توان با تحقیق در آثار جناب ابن سینا به این نکته دست بیابیم که مراد ایشان از صور ارتسامیه، اصولا علم حصولی نیست و بلکه ذات باری تعالی که لابشرط مقسمی از همه تعیّنات است، بنابراین تعیّن عالمیّت در مرتبه ذات معنا ندارد و باید صور ارتسامیه ای در حضرت ارتسام که همان تعیّن ثانی است، پدید بیاید تا علم باری تعالی پدید بیاید؛ چنانکه عرفا قائل به این مطلب هستند و از این رو نمی توان جناب ابن سینا را قائل به علم حصولی دانست. چنانچه جناب میرداماد هم در کتب خودش به این نکته توجه می دهد که هرگز صور ارتسامیه به معنای علم حصولی نیست؛ از این رو این اشکال نیز بر حکمت مشاء و حکمت بوعلی وارد نیست.

نفی اتحاد علم و عالم و معلوم

استاد فلسفه حوزه علمیه در قسمت دیگر از بخش پاسخ به اشکالات بر فلسفه بوعلی سینا به اشکال نفی اتّحاد علم و عالم و معلوم اشاره و تأکید کرد: این اشکال هرگز بر ایشان وارد نیست؛ چرا که باید فرق گذاشت بین حمل شایع و حمل حقیقت و رقیقت. اگر ایشان نفی اتحاد عاقل و معقول می کند، مرادش به حمل شایع است؛ گر چه به حمل حقیقت بین عالم و معلوم اتّحاد است که در مباحث تفصیلی باید به این مباحث پرداخت.

حجت الاسلام و المسلمین زنجیرزن حسینی گفت: اشکالاتی که بعضا متأخرین بر حکمت بلند مرحوم ابن سینا مطرح می کنند، جای تأمل دارد؛ بلکه می توانیم فلسفه مشاء را فلسفه ای بدانیم که از روش فلسفی خود هرگز عدول نکرده و مباحث را در حدّ عالی مطرح کرده است و اشکالات هم قابل پاسخ است.

وی ابراز کرد: امیدواریم در عرصه مباحث علمی آموزش و پرورش ما بتواند اشخاصی همانند بوعلی سینا را تربیت کند؛ شخصیتی که هم اشراف به عالم فیزیک انسان و هم اشراف به ساحت متافیزیک عالم دارد.

انتهای پیام. /

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha