چهارشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۱
نگاهی به زندگی پرحادثه جهان‌پهلوان تختی

حوزه/ از محله فقیرنشین خانی‌آباد تا سکوهای جهانی المپیک؛ داستان زندگی غلامرضا تختی روایتی از پشتکار، فروتنی و ازخودگذشتگی است. پهلوانی که مدال‌هایش را برای کمک به زلزله‌زدگان فروخت و در نهایت، با مرگی مشکوک و مبهم، به اسطوره‌ای جاویدان تبدیل شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، پنجم شهریور سالروز تولد جهان پهلوان تختی و روز ملی کشتی در تقویم کشور است که روش و مرام پهلوانی این ورزشکار و کشتی گیر مردمی می تواند الگوی خوبی برای جوانان و ورزشکاران باشد.

غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محلهٔ خانی‌آباد در تهران به دنیا آمد.

شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی‌آباد درس خواند.

وی در مصاحبه ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی اش می گوید" با آن که علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی ، نان و آب ، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ( جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می گذشت."

در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم " حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرارگرفت.

تختی که پس از بازگشت از خوزستان( مسجد سلیمان) روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصت ها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد.

تختی خود در این باره می گوید:" وقتی در سال ۱۳۲۸ در مسابقه بزرگ ورزشی( کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین ضربه فنی شدم؛ اما تمرین های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می دانستم."به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده ها بیرون کشید و سرانجام در سال ۱۳۳۰ در وزن ششم(۷۹ کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد.

مدال های او عبارتند از:

بازیهای المپیک:

۱۹۵۲ هلسینکی :مدال نقره ۷۹ کیلوگرم
۱۹۵۶ ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶ رم: مدال نقره ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۴ توکیو: چهارم۹۷ کیلوگرم


قهرمانی جهان:

۱۹۵۱ هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلوگرم
۱۹۵۴ توکیو: نفر پنجم ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۱ یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم
۱۹۶۲ تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلوگرم

جمع مدالهای غلامرضا تختی: هشت، ۴ طلا، ۴ نقره. المپیک ۳ - جهانی ۴ - بازیهای آسیایی ۱ مدال. تختی اولین کشتی گیر ایرانی است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدال‌های جهانی و المپیک بشود: جهانی ۵۱ و المپیک ۵۲ (در ۷۹ کیلوگرم)، المپیک ۵۶، ۶۰، جهانی تهران و یوکوهاما (در ۸۷ کیلو) و جهانی ۶۲ تولیدو در ۹۷ کیلو.

عقاید مذهبی، مرام پهلوانی و جوانمردی مرحوم تختی

یکی از رویدادهای زندگی تختی، پیشنهاد به او برای بازی در فیلم سینمایی بوده‌است. فردین که از دوستان تختی بود، او را بر می‌انگیزد که بازیگر سینما بشود. فردین به او می‌گوید: «بلور بازی کرد، تو هم بیا و بازی کن.» حتی پیشنهاد می‌دهند در فیلم‌های تبلیغاتی بازی کند. به تختی پیشنهاد تبلیغ عسل می‌دهند. می‌گوید: «من با خوردن عسل پهلوان نشدم! خاک و خُل خوردم و خوراکم نان و پنیر بود و با سختی‌ها ساختم و تمرین کردم تا به جایی رسیدم.»

تختی از جوانی به مبارزه سیاسی با حکومت پهلوی و احقاق حقوق ملی و مردمی متمایل بود.در ۲۶ و ۲۷ مرداد ۱۳۳۲، پس از فرار محمدرضا پهلوی از کشور، که شهرهای ایران دستخوش ناآرامی‌های سیاسی شد، به روایتی وی در رأس گروهی از مردمی بود که مجسمه رضاشاه را در میدان توپخانه پایین کشیدند.

تختی که در خانواده‌ای متدین و پایبند به ارزشهای اسلامی دیده به جهان گشوده بود.همواره در تمامی مقاطع زندگی تا مرگ خود لحظه‌ای از اعتقاداتش دست نکشید. [۲۶]

علی دلالباشی که از خدمتگزاران سالن کشتی بود درباره‌ی تختی گفته است: «من سعی داشتم همواره وسایل راحتی او را فراهم کنم..به محض اینکه تمرین تمام می‌شد، نماز را شروع می‌کرد و ما هم با او به نماز می‌ایستادیم...

او ارادت زیادی به آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله زنجانی داشت.در دلهایش بیشتر پیش این دو نفر بود و در واقع آنها سنگ صبور او بودندو آنها کمکهای مالی نیز به خانواده تختی می‌کردند. عشق به اهل بیت در غلامرضا آن قدر بود که هنگام شکست در مسابقات ۱۹۵۴م توکیو به اتفاق سایر کشتی گیران شکست خورده از ترکیه رهسپار کربلا شد...او به کربلا رفت تا غم شکستش را فراموش کند و به قول خودش سبکتر و پاکتر به میدان جهان پاگذارد.

علاوه بر حضور تختی در عتبات عالیات او پیش از هر مسابقه به زیارت حضرت رضا (علیه‌السّلام) می‌رفت و در بازگشت از مسابقات نیز مجدداً امام رضا (علیه‌السّلام) را زیارت نمود.

هنگامی که شهید نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام، در زندان قصر بود، تختی به ملاقات او رفت. به آیت اللّه سیدمحمود طالقانی ارادت خاصی داشت و گهگاه در مسجد هدایت پشت سر او نماز می‌خواند و پای صحبت‌هایش می‌نشست.

ویژگی‌های فردی و شخصیتی تختی، ادب، فروتنی، حجب و حیا، پایبندی به آیین جوانمردی و سنّت‌های پهلوانی، دستگیری از فرودستان و نیازمندان، نیک خواهی، حق شناسی، احترام به بزرگان و پیش کسوتان و ارزش‌های ملی ـ مذهبی جامعه، همراه با چهره دلنشین و لبخند زیبا و گرمش ــ که تقریباً هرکسی که او را از نزدیک دیده به آن اشاره کرده است ــ و قصه‌ها و افسانه‌هایی که از عزت نفس و بلندنظری و کمک‌های او به دیگران در میان مردم رواج یافته بود، از او چهره‌ای فوق‌العاده محبوب ساخته است.

پس از زلزله بوئین زهرا در شهریور ۱۳۴۱، مردم به نشانه اعتراض به بی‌کفایتی حکومت وقت در کمک رسانی به زلزله زدگان و نیز بی اعتمادی به دولت، از تختی خواستند اعانات مردم تهران را جمع کند و به زلزله زدگان برساند. گفته شده است که گروهی در جبهه ملی دوم با عضویت کاظم حسیبی و حسن قاسمیّه و عده‌ای دیگر برای کمک رسانی تشکیل شد و تصمیم گرفت که تختی اعانات مردم را جمع کند. تختی با جمعی از ورزشکاران، کمک‌های نقدی و جنسی مردم تهران را جمع کرد و به زلزله زدگان رساند.

اوصافی که از استقبال مردم و بخشش‌های آنان به تختی در آن روز آورده‌اند، به افسانه بیش‌تر شباهت دارد.

خودکشی یا شهادت تختی!

منصور مهدیزاده، قهرمان کشتی و عضو تیم ملی کشتی ایران، گفته است که چون افسر شهربانی بوده، اطلاعات شهربانی به او اخطار کرده بوده که در المپیک با تختی تماس نداشته باشد، با او تمرین نکند و هم اتاق او نشود.

در سفری به آلمان، سپهبد تیمور بختیار، از تختی خواسته بود که با هم ملاقات کنند. تختی پیشنهاد او را نپذیرفت و تیمور بختیار را جنایتکار خواند.

از جمله مقامات مهم سیاسی که ظاهراً به تختی علاقه داشته‌اند یا اظهار علاقه می‌کرده‌اند، از حسین علاء و علی امینی یاد می‌کنند که از تختی خواسته بودند در سیاست مداخله نکند.

دوستان تختی که توانسته‌اند جسد او را پس از کالبدشکافی در پزشکی قانونی در غسّالخانه ببینند، به شکستگی و شکافی در پشت سر او اشاره کرده‌اند.

انتشار خبر شکستگی پشت سر تختی در میان انبوه مردم در برابر پزشکی قانونی و بعد به هنگام تشییع و دفن در قبرستان ابن بابویه شهر ری، احتمال قتل و شهادت تختی به دست عمّال ساواک و رژیم پهلوی، شدت بخشید.

از گزارش‌های مختلف برمی‌آید که کمتر کسی از دوستداران تختی خودکشی او را باور کرده است. مرده شوی او کسی که پیکر او را غسل داد همه جا گفته بود پشت سر تختی شکسته بوده، به دست عوامل حکومت پهلوی سربه نیست شده است.

نخستین مجلس ترحیم از سوی خانواده تختی و مردم خانی آباد در مسجد محل (قندی) برگزار گردید. کاظم حسیبی نیز در مسجد فخرالدوله مجلسی برپا کرد که آیت اللّه طالقانی، مهندس معظمی، طرفدارانی از جبهه ملی و گروه‌های سیاسی دیگر در آن شرکت کردند و مجلس چهره‌ای کاملاً سیاسی داشت.

تقریباً در سراسر کشور و بویژه از سوی کشتی گیران و ورزشکارانِ بنام مجالس متعددی برپا شد. مجالسی که دانشجویان دانشگاه‌ها برگزار کردند، معمولاً با توزیع اعلامیه و گاه شعارهای سیاسی و نوشته‌ها و اشعار نمادین و کنایی همراه بود. دانشگاه تهران دو روز تعطیل شد و دسته‌هایی از دانشجویان به حکومت اعتراض کردند.

نشان‌ها، بازوبند پهلوانی و یادگارهایی از تختی در موزه آستان قدس رضوی در مشهد نگهداری می‌شود.

منابع

وبگاه کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی

ویکی فقه

محمدعلی سفری، حماسه جهان پهلوان تختی، ج۱، ص۴۱

مهدی عباسی، تاریخ کشتی ایران، ج۱، ص۴۹۰

غلامرضا تختی، اشک قهرمان، ص۷۸

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha