پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۶:۱۰
پشت‌پرده توهین برخی بلاگرها: از جلب توجه تا بحران هویت

حوزه/ هنگامی‌که یک چهرهٔ مشهور مرزها را می‌شکند، تنها یک فرد نیست که خطا می‌کند؛ گاه باعث بوجود آمدن یک موج اجتماعی می‌شود، بررسی تأثیر رفتارهای چهره‌های مشهور بر افکار عمومی و به ویژه نوجوانان؛ از موضوعات مهمی است که در گفت‌وگوی پیش‌رو به آن پرداخته شده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در عصر حاضر، چهره‌های مشهور و سلبریتی‌ها به یکی از مراجع غیررسمی و اثرگذار هویت‌سازی و جهت‌دهی به افکار عمومی تبدیل شده‌اند.

با توجه به رفتارهای برخی از چهره‌های فضای مجازی در شکستن مرزهای اخلاقی و حمله به شخصیت‌های تاریخی و فرهنگی محبوب مردم همچون فردوسی، پرسش‌های اساسی زیر مطرح می‌شود:

آیا این رفتارهای حاشیه‌ساز، از سر قصد و نیت جدی است یا تنها محصول ناآگاهی یا جلب توجه بیشتر؟

به راستی چه عوامل پنهان روانی، اقتصادی یا فرهنگی، فرد مشهور را به سمت توهین، استهزا یا شکستن تابوها سوق می‌دهد؟

برای یافتن پاسخی برای این پرسش‌ها، میزبان ابراهیم سالاروند، روانشناس و مسئول گروه علمی مشاوره و روانشناسی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی هستیم تا از منظرگاه تخصصی شان ریشه‌ این کنش‌ها را تحلیل کنیم. ماحصل این مصاحبه در ادامه تقدیم حضور مخاطبین گرامی می‌گردد.

محور اصلی سوالات:

۱. از دیدگاه روانشناسی، چه انگیزه‌ها و عوامل ناخودآگاه روانی می‌تواند توجیه‌کننده چنین رفتارهای تحریک‌آمیزی باشد؟

۲. آیا این رفتارها یک راهبرد آگاهانه برای کسب شهرت سریع، افزایش تعامل و حفظ حضور در فضای شلوغ دیجیتال است، یا نشانه‌ای از بحران هویت و مشکلات شخصیتی عمیق‌تر است؟

۳. در برابر چنین پدیده‌هایی، کدام رویکرد از سوی جامعه کارآمدتر است: نادیده گرفتن کامل و محروم کردن از توجه، یا پاسخ فکری و روشنگری هدفمند؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم

هنگامی که با یک سلبریتی یا چهره‌ی عمومی مواجهیم هم با خود او و هم با مخاطبان آن سلبریتی و چهره مواجهیم.

در رابطه با رفتار اخیری که یکی از بلاگرهای فضای مجازی انجام داده است، ابتدا باید به این نکته‌ی مهم توجه کنیم:

آیا این رفتار، این گفتار و این کردار اعم از توهین، فحش یا استهزا با قصد و نیت جدی صورت گرفته است؟ یا صرفاً از روی ناآگاهی یا صرفاً برای جلب توجه مخاطب انجام شده است؟

اگر این عمل با معنای واقعی خود و به عمد انجام شده باشد، افرادی که به فحاشی، توهین یا تحقیر دیگران می‌پردازند، در واقع نوعی پرخاشگری غیرکلامی نشان می‌دهند. چنین افرادی احتمال دارد دچار مشکلات زمینه‌های مانند اضطراب، افسردگی یا سایر اختلالات هیجانی هستند.

گذشته از این، باید در نظر داشت که ممکن است برخی از سلبریتی‌ها و چهره ها دارای شخصیت‌های نمایشی باشند؛ یعنی برخی تمایل دارند رفتاری از خود نشان دهند که توجه و تمرکز دیگران را بیشتر جلب کند چه از طریق پوشش، چه گفتار و چه رفتارشان. این امر می‌تواند منجر به بروز رفتاری افراطی شود تا صرفاً در مرکز توجه بمانند.

تحلیل چندعاملی؛ از انگیزه‌های اقتصادی تا بحران‌های هویتی

به این نکته باید توجه ویژه شود: جدا از ویژگی‌های شخصیتی فرد که در اینجا قصد برچسب زدن یا تشخیص‌گذاری نداریم، چرا که این امر نیازمند ارزیابی‌های دقیق و تخصصی است به طور کلی باید تأکید کرد که چنین کنش‌هایی را می‌بایست چندعاملی دید، نه تک‌عاملی.

عوامل متعددی از جمله عامل روان‌شناختی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره می‌توانند در پس این رفتارها وجود داشته باشند.

به عنوان مثال، ممکن است انگیزه‌ای اقتصادی در کار باشد؛ بدین صورت که فرد برای کسب دنبال کننده‌ی بیشتر، خود را ناگزیر ببیند تا به گونه‌ای رفتار کند که بیشترین توجه را جلب کند. در این شرایط، او برای حفظ و افزایش مخاطب خود، ممکن است احساس کند چاره‌ای جز «ساختارشکنی» ندارد: ورود به عرصه‌های حساسیت‌برانگیز، به این دلیل همین حساسیت‌برانگیزی، عامل جلب توجه است. این حساسیت به ابزاری تبدیل می‌شود که فرد از آن برای ماندن در کانون توجه استفاده می‌کند و قصد و غرض اقتصادی را دنبال می‌کنم و مرجعیت خودم را به اصطلاح حفظ می‌نمایم.

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، اگر این گونه رفتارها نسبت به افراد عادی صورت بگیرد، می‌تواند بیانگر ویژگی‌هایی چون اضطراب، پرخاشگری، افسردگی و مواردی از این دست باشد.

اما اگر این رفتارها متوجه بزرگان، اسطوره‌های علمی، فرهنگی و مذهبی یک جمعیت و ملت شود آن هم از سوی فردی که خود متعلق به همان جامعه است چه‌بسا حکایت از این داشته باشد که فرد توهین‌کننده از «هویت ملی سازمان‌یافته» برخوردار نیست.

چرا که هویت ملی مولفه‌هایی دارد؛ از جمله فرهنگ، آداب و رسوم، سرزمین، جغرافیا، زبان و اساطیر و بزرگان. وقتی فردی عمداً به یک اسطوره توهین می‌کند، این رفتار نشان‌دهنده ضعف او در بعد هویت ملی است.

جابجایی مرجعیت فکری؛ از فرهیختگان تا سلبریتی‌های جریان‌ساز

اما در خصوص ارزیابی مخاطب، باید به این نکته توجه کنیم که متأسفانه به واسطه شرایط حاکم بر عصر تکنولوژی و ارتباطات و به دلیل درنوردیده شدن مرزهای زمانی و مکانی متاسفانه مرجعیت فکری توده‌ها دستخوش تغییرات اساسی شده است.

اگر در گذشته، مرجعیت فکری را از آن فرهیختگان، فرزانگان و کسانی می‌دانستیم که عمر خود را صرف کسب اعتبار علمی، فرهنگی و اجتماعی کرده بودند، اما امروز به دلیل گسترش فضای مجازی و شبکه‌های ارتباطی، این مرجعیت جابه‌جا شده است و اکنون بخشی از این جایگاه را بلاگرها و سلبریتی‌ها پر می‌کنند، افرادی که لزوماً نه بر اساس فرهیختگی، که بر اساس جلب توجه و تولید محتوای جذاب به این موقعیت دست یافته‌اند.

پشت‌پرده توهین برخی بلاگرها: از جلب توجه تا بحران هویت

نوجوانان در معرض تهدید؛ الگوبرداری از سلبریتی‌ها در بحران هویت‌یابی

مخاطبان سلبریتی‌ها می‌توانند از میان همهٔ قشرها و گروه‌های سنی باشند، اما حساس‌ترین گروه سنی که بیش از همه تحت تأثیر قرار می‌گیرد،گروه سنی نوجوانان هستند.

دلیل این امر نیز واضح است: نوجوان در مرحلهٔ هویت‌یابی به سر می‌برد؛ هویت او هنوز کاملاً شکل نگرفته، در حال جست‌وجو و کشف خود است و هنوز به یک هویت ثابت متعهد نشده است.

بنابراین، طبیعی است که نوجوان ممکن است هر آنچه را که یک چهرهٔ محبوب که به‌واسطهٔ رفتارهای خاصی به جایگاه اجتماعی رسیده انجام می‌دهد، الگو و سرمشق قرار دهد و حتی رفتارها، کنش‌ها و واکنش‌های او را تکرار کند. این همان خطری است که نوجوان را تهدید می‌کند.

در مقابل، افرادی که هویت شکل‌یافته‌تر و پخته‌تری دارند، معمولاً از چنین افرادی تأثیر نمی‌پذیرند آن‌ها ممکن است صرفاً برای سرگرمی یا پر کردن اوقات فراغت، این چهره‌ها را دنبال کنند و حتی در مواجهه با رفتارهای نامناسب، موضع انتقادی بگیرند. اما نوجوان علاوه بر سرگرمی در جست‌وجوی هویت نیز هست و همین او را در معرض خطر قرار می‌دهد.

پس خطر را باید جدی گرفت و باید مرجعیت فکری جامعه را به شکل هوشمندانه‌ای مدیریت کرد تا کمتر تحت تأثیر افرادی قرار گیرد که صلاحیت مرجع فکری بودن را ندارند.

یکی از راه‌های مهم مقابله با این پدیده، بی‌توجهی آگاهانه است یکی از راه ها بازخورد دادن است و یکی از راه دیگر این است که هم به خودِ آن فرد (سلبریتی) آگاهی بدهیم و هم مخاطبان را آگاه کنیم. البته این کار مستلزم آن است که خودِ ما از جایگاه مرجعیت لازم برخوردار باشیم تا بتوانیم اعتماد مخاطب را جلب کنیم و او را متقاعد سازیم که به هشدارها و آسیب‌هایی که اشاره می‌کنیم، توجه داشته باشد.

طبیعتاً در این زمینه باید به این نکته توجه داشت که «فرهنگ سلبریتی شدن» خود، محصول فرهنگ مصرف‌گرایی، فرهنگ رقابت و چه‌بسا تا حدی هم‌ تعهد پایین به اصول و هنجارهای اجتماعی باشد. این موارد، کلیاتی است که به نظر می‌رسد باید به صورت مختصر به آن‌ها توجه کرد.

گفت‌وگو از: سمیرا گلکار

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha