چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۳
چگونه می‌توانیم امام زمان خود را درک کنیم؟

حوزه/ وقتی انسان از همه اسباب ظاهری قطع شده و تنها به حجت الهی پناه می‌برد، می تواند امام خود را درک کند. این اضطرار می‌تواند قهری باشد، ناشی از فشار و تهدید خارجی، یا عارفانه، ناشی از شناخت، تلاش و گرایش قلبی در شرایط امن و آزادی. حتی در زندگی عادی، با درک محدودیت‌ها و مشاهده مظلومان می‌توان پیوند واقعی با امام زمان برقرار کرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محسن قنبریان در یکی از سخنرانی‌های خود به موضوع «معنای اضطرار به امام زمان (عج) در عصر انقلاب اسلامی» اشاره کرد که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

بسم الله الرحمن الرحیم؛ داستانی که قصد دارم بازگو کنم، از جمله حکایات مشهور در تاریخ شیعه است؛ همان ماجرای معروف «انار» در بحرین. احتمالاً بسیاری از شما پیش‌تر شنیده‌اید، اما من خلاصه‌ای از آن را بیان می‌کنم تا در ادامه بتوانیم پرسشی مهم را از دل آن بیرون بکشیم و اندکی درباره‌اش گفت‌وگو کنیم.

* داستان اضطرار به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

در دوران گذشته، بحرین تحت حاکمیت فردی ناصبی بود؛ کسی که دشمنی آشکار با شیعیان داشت.

او وزیری در کنار خود داشت که حتی از خودش نیز در دشمنی و کینه‌توزی نسبت به شیعه فراتر می‌رفت.

این دو تصمیم گرفتند شرایط را بر شیعیان دشوار کنند، بهانه‌ای بتراشند تا بتوانند آن‌ها را تحت فشار قرار دهند، آنان را به قتل برسانند یا از سرزمین خود بیرون کنند.

وزیر برای این هدف، حیله‌ای طراحی کرد. او اناری آورد که روی آن به صورت برجسته و به ظاهر طبیعی، جمله‌ای حک شده بود که «حق با خلفای سه‌گانه است».

سپس نزد حاکم رفت و گفت: این نشانه‌ای الهی است.

ما این انار را به شیعیان نشان می‌دهیم؛ اگر پاسخی نداشته باشند، آن‌ها را وادار می‌کنیم همانند یهودیان و مسیحیان جزیه بپردازند، و اگر از پرداخت خودداری کنند، مردانشان را می‌کشیم و زنانشان را به اسارت درمی‌آوریم.

حاکم نیز این نقشه را پسندید و دستور داد بزرگان شیعه را فراخوانند.

وقتی انار را در برابر بزرگان شیعه نهادند، به آنان گفتند: این انار گواهی می‌دهد که خلفای سه‌گانه بر حق‌اند؛ شما چه پاسخی دارید؟

ماجرا بسیار دشوار بود، زیرا موضوع، چیزی نبود که با مراجعه به کتاب یا منبعی بتوانند راه‌حل آن را بیابند. آن‌ها دریافتند که چاره‌ای جز توسل به حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله تعالی فرجه) ندارند.

شیعیان سه شب فرصت خواستند. ده نفر از میان خود برگزیدند، و از میان آن ده نفر، سه تن از بهترین، زاهدترین و خالص‌ترین افراد انتخاب شدند.

نفر اول شبانه به بیابان رفت و با تضرع فراوان از امام زمان یاری خواست، اما صبحگاهان بی‌پاسخ بازگشت.

شب دوم نیز نفر دوم با گریه و زاری بیشتر به درگاه خداوند و حضرت مهدی متوسل شد، اما او هم دست خالی بازگشت.

* افشا شدن حیله و اثبات حقانیت ولایت

نوبت به محمد بن عیسی بحرینی رسید. او با اندوهی عظیم به صحرا رفت و از شدت اضطرار و گرفتاری گفت: «امشب آخرین شب ماست؛ اگر پاسخی نگیریم، فردا قوم من یا کشته خواهند شد یا مجبور به پرداخت جزیه می‌شوند. من آقایم را می‌خواهم.»

در همین حال، فردی کنار او ظاهر شد و گفت: «تو برای انار آمده‌ای؟»

محمد بن عیسی پاسخ داد: «بله.» آن شخص گفت: «راه‌حل اینجاست. فردا به وزیر بگو همراه ما بیاید و جلوتر از ما حرکت نکند. وقتی به خانه‌اش رسیدید، در فلان اتاق، درون طاقچه‌ای کیسه‌ای سفید وجود دارد.

آن را بیرون بیاور. درون کیسه دو قالب گِلی است که به هم چسبیده‌اند. وزیر هنگامی که انار کوچک بود، این قالب‌ها را روی آن بسته و کتیبه را حک کرده است.

به مرور زمان انار رشد کرده و آن نوشته بر سطح آن پدیدار شده است. ماجرا از این قرار است؛ تو این را آشکار کن. و افزون بر آن، بگو که ما از پیش می‌دانیم درون انار هیچ چیزی جز دود و خاکستر وجود ندارد.»

فردای آن روز، بزرگان شیعه همان‌گونه که به آنان گفته شده بود عمل کردند. وزیر را همراه خود به خانه‌اش بردند و اجازه ندادند از آنان جلوتر برود.

آنچه در طاقچه پنهان کرده بود، آشکار شد و حیله‌اش برملا گردید.

سپس گفتند: «این انار، جز پوچی و خاکستر چیزی درون خود ندارد.» انار را شکافتند و دیدند که واقعاً چنین است.

حاکم با دیدن این ماجرا به حقانیت ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) اعتراف کرد.

* اضطرار، کلید دریافت حجت الهی و فرج

اما در اینجا پرسشی مهم مطرح می‌شود. محمد بن عیسی از حضرت پرسید: «آقا، من خودم می‌دانم که از آن دو نفری که شب‌های پیش به بیابان رفتند، برتر نیستم. پس چرا پاسخ ایشان داده نشد و تنها در شب سوم، به من جواب دادید؟»

حضرت فرمودند: «شما سه شب فرصت خواستید. اگر تنها یک شب فرصت گرفته بودید، همان شب نخست پاسخ می‌دادم. اما در دو شب نخست هنوز امید داشتید که شب‌های بعدی فرا برسد. تنها در شب سوم بود که دیگر همه طناب‌ها بریده شد و شما به نهایت اضطرار رسیدید. اضطرار، شرط اصلی درک حجت الهی است.»

این نکته بنیادین است. اضطرار یعنی انسان به جایی برسد که هیچ راه و چاره‌ای جز توسل به امام و حجت خدا نداشته باشد؛ یعنی بریدگی کامل از همه اسباب ظاهری و اتکای صرف به او. چنین حالتی است که باب فرج گشوده می‌شود.

این قاعده هم در «فرج شخصی» و هم در «فرج جمعی» جاری است.

در فرج شخصی، گره از کار یک فرد گشوده می‌شود، مانند حکایت کسانی که با توسل مضطرانه، شفا یافته یا مشکلاتشان برطرف شده است.

اما برای تحقق فرج جمعی و ظهور حضرت، همه انسان‌ها باید به سطحی از اضطرار برسند. روایات بسیاری در کتاب شریف کافی و دیگر منابع، بر این حقیقت تأکید کرده‌اند.

حتی در دعاها و مناجات‌های ماه شعبان، تعبیر «مستکین» و «مضطر» آمده است که بیانگر همین معناست.

پس درس اصلی این داستان، اهمیت اضطرار در ارتباط با امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه) است؛ اضطراری که هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی، شرط اساسی برای درک حضور و یاری حجت الهی به شمار می‌آید.

* اضطرار آشکار در تاریخ و پرسش آن در شرایط عادی معاصر

حول محور «اضطرار» و درک آن در شرایط مختلف تاریخی و معاصر پرسش اصلی این است: در دستگاه ناصبی حاکم بحرین، چگونه همه افراد اضطرار را درک می‌کردند؟ پاسخ روشن است، زیرا آن دستگاه، آشکارا و علنی فشار می‌آورد.

تمام شیعیان، چه بزرگ و چه کوچک، چه فقیر و چه توانگر، چه کودک و چه بالغ، در معرض تهدید بودند.

جار و اعلان در شهرها، تهدید مستقیم وزیر و حاکم، همه و همه اضطرار را به وضوح نشان می‌داد.

مادران، دامادها، عروس‌ها، فقرا، سائلان، بزرگان و حتی مردم عادی، همه این اضطرار را می‌فهمیدند.

سه روز فرصت برای پاسخگویی داده شد؛ هر کسی که اندکی فرصت و آرامش داشت، در نهایت درمی‌یافت که هیچ راه چاره‌ای جز توسل به حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله تعالی فرجه) ندارد.

در گذشته نیز مشابه همین وضعیت برای بنی‌اسرائیل در دوره فرعون رخ داد. فرعون آنان را بلند می‌کرد، در دیوارها زندانی می‌کرد، یا در معرض تهدید مستقیم قرار می‌داد.

حتی آثار معماری و تمدن‌های باستانی، مانند ابوالهول‌ها، نشان‌دهنده اعمال قدرت قهری است که مردم را وادار به اضطرار می‌کند.

در چنین شرایطی، انسان‌ها به درک بی‌پناهی و وابستگی کامل به خدای متعال می‌رسند.

اما سؤال اصلی این است: در دستگاه عقل و در دوره‌هایی که فشار مستقیم وجود ندارد، چگونه می‌توان این اضطرار را درک کرد؟

در انقلاب شیعی، در حکومت ولایت فقیه، یا حتی در شرایط امروزی که آزادی‌هایی وجود دارد و فشارهای قهری نیست، چگونه می‌توان فهمید که ما واقعاً مضطر هستیم؟

در دستگاه حکومت بحرینی که پیش‌تر ذکر شد، شیعه در شرایط طبیعی اضطرار قرار داشت؛ تهدیدهای آشکار و شمشیرهای بران، بی‌چاره‌ای و بی‌پناهی را به وضوح نشان می‌دادند. اما در دوره‌ای که ولایت فقیه حاکم است، شرایط متفاوت است.

شیعیان آزادند، می‌توانند جشن شعبان را برگزار کنند، در اربعین پیاده‌روی کنند و عمل به فقه و آرمان‌های شیعه داشته باشند.

* اضطرار قهری و اضطرار عارفانه: ضرورت درک عمیق نیاز به امام

در این وضعیت، پرسش این است که چگونه می‌توان اضطرار را حفظ کرد و چگونه می‌توان در عین آزادی و امنیت، مضطر واقعی بود؟

این همان پرسشی است که برمی‌گردد به مفهوم «اضطرار عارفانه» یا «اضطرار درکی». ما دو نوع اضطرار داریم:

۱. اضطرار قهری یا غیر اختیاری:

این نوع اضطرار، همانند شرایط بنی‌اسرائیل تحت سلطه فرعون یا شیعیان تحت فشار حاکم بحرینی است.

انسان در معرض تهدید و بی‌پناهی مطلق قرار دارد و هیچ راه چاره‌ای جز توسل و وابستگی کامل به خدا ندارد.

قرآن کریم در سوره عنکبوت، آیه ۶۵، نمونه‌ای از اضطرار قهری را بیان می‌کند؛ کسانی که در کشتی گرفتار طوفان می‌شوند، چه مومن باشند و چه غافل، تنها با چسبیدن به تخته‌ای نجات می‌یابند.

این اضطرار، کاملاً بر انسان تحمیل شده و اختیار او در ایجاد آن دخالتی ندارد.

۲. اضطرار عارفانه یا اختیاری:

این نوع اضطرار، حاصل درک و تلاش انسان است. انسان، حتی در شرایط ظاهراً امن و راحت، خود را مضطر می‌بیند و به حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله تعالی فرجه) پناه می‌برد.

این همان حالتی است که در دعاهای نیمه شعبان، در مناجات و صلوات‌ها به آن اشاره شده است.

اضطرار عارفانه، ناشی از شناخت شخصی، گرایش قلبی و تلاش برای پیروی از مسیر ولایت است؛ حالتی که انسان، با وجود امنیت ظاهری، خود را فقیر و محتاج کامل می‌بیند.

مثالی که می‌توان زد، تجربه شخصی در مواجهه با غرق شدن است؛ حتی اگر فرد توانایی شنا داشته باشد، در لحظه غرق شدن اضطرار واقعی را درک می‌کند.

همین حالت در حوزه معنوی، «اضطرار عارفانه» است؛ درک عمیق نیاز به امام و توسل حقیقی، حتی در شرایط امن و راحت.

اضطرار عارفانه، فراتر از شرایط خارجی است و با آگاهی و درک شخصی انسان شکل می‌گیرد.

این حالت، برای تحقق فرج حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه) ضروری است؛ زیرا ظهور و فرج، مستلزم انسان‌هایی است که درک عمیق از نیاز و اضطرار دارند، حتی اگر در ظاهر آزاد و امن باشند.

روایات و قرآن کریم، مثال‌های فراوانی از این نوع اضطرار ارائه می‌دهند؛ از بنی‌اسرائیل و موسی علیه‌السلام گرفته تا کشتی نشسته و غرق‌شدگان.

حتی اگر فشار خارجی برداشته شود، اگر انسان اضطرار عارفانه را درک نکند، فرج تحقق نخواهد یافت.

* اضطرار عارفانه: همدلی با مظلومان و آماده‌سازی برای فرج

در این راستا، یکی از راه‌های درک اضطرار، مطلع شدن از وضعیت مستضعفان و مظلومان جهان است. مشاهده رنج و نیاز آنان، انسان را به درک عمیق مضطر بودن می‌رساند و پیوند عاطفی و قلبی با امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه) ایجاد می‌کند.

به همین دلیل، در عصر حاضر، حتی در شرایط امن و راحت، ضرورت دارد که انسان با ایمان واقعی، با درک و تلاش شخصی، اضطرار عارفانه داشته باشد.

این اضطرار، پایه‌ای برای آماده شدن جهت ظهور حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه) و تحقق فرج است.

نکته مهم این است که، درک اضطرار عارفانه به معنای بی‌نیازی از تلاش و اقدام نیست؛ بلکه به معنای شناخت عمیق از نیاز و وابستگی به امام زمان است، حتی زمانی که شرایط ظاهراً مساعد و امن است.

این همان پیوندی است که انقلاب اسلامی، با ایجاد شرایط باز و فرصت‌های معنوی، می‌تواند برای انسان فراهم کند؛ فرصتی برای درک اضطرار درونی و آماده شدن برای فرج واقعی.

با این توضیح، روشن می‌شود که «اضطرار عارفانه» و «اضطرار قهری» دو جنبه مکمل هستند:

یکی ناشی از فشار و تهدید خارجی، و دیگری ناشی از درک و تلاش درونی انسان.

هر دو برای تحقق فرج حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه) لازم و ضروری‌اند و شناخت دقیق این دو نوع اضطرار، راهنمای عملی برای شیعیان در هر زمان و مکانی است.

* تجربه و درک اضطرار در مسیر دفاع از حریم دین و ارزش‌ها

نگاه کنید به شهیدانی که برای دفاع از حرم، در میدان‌های نبرد و در دفاع مقدس جان خود را فدا کردند؛ یا شهدای فاطمیون در افغانستان، یا مقاومت در لبنان.

همه این افراد، با درک عمیق از ضرورت حفظ دین و ایمان، به صحنه آمدند و جان خود را فدا کردند.

این خود برکت عظیمی است که مسیر برای ما باز شده تا از همین طریق، اضطرار و وابستگی واقعی به ولی خدا را درک کنیم.

مسئله‌ای که امروز مطرح است، این است که ما در انقلاب اسلامی قرار داریم، امنیت نسبی داریم و اقتدار داریم، اما همین شرایط می‌تواند ما را از درک حقیقی اضطرار غافل کند.

ما هنوز نمی‌توانیم به راحتی در بحرین یا یمن وارد شویم؛ حتی با وجود آنکه برادران و هم‌مسلکان ما در آنجا هستند، محدودیت‌های جغرافیایی و سیاسی مانع می‌شوند.

در سوریه دولت رسمی دعوت کرده است و ما می‌توانیم کمک کنیم، اما در دیگر کشورها، ورود مستقیم ممکن نیست.

این محدودیت‌ها و فشارها، نشانه‌هایی از اضطرار هستند که باید درک شوند.

همین حالا که کشور ما در زمینه تولید دانش و علم پیشرفت‌های چشمگیری داشته و رکوردهایی زده است، اما در زمینه عدالت و تقسیم منابع، عقبیم.

مثال روشن، نحوه تقسیم یارانه‌هاست؛ ثروتمندان چندین برابر بیشتر از فقرا بهره‌مند می‌شوند. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که درک اضطرار، صرفاً محدود به فشار بیرونی نیست؛ بلکه درک محدودیت‌ها، نقیصه‌ها و ضعف‌های درونی و اجتماعی نیز بخشی از اضطرار است.

ولی فقیه، به عنوان جانشین حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله تعالی فرجه)، درک کامل‌تری از این اضطرار دارد.

همان‌طور که سید حسن نصرالله و دیگر مسئولان مقاومت در لبنان و دیگر مناطق با فشارها و محدودیت‌ها مواجه‌اند و نیاز به درک عمیق از اضطرار دارند، ولی فقیه نیز در داخل کشور با مشکلات و محدودیت‌ها مواجه است و همه امور مطابق میل و آرزوی او پیش نمی‌رود.

این خود نشان می‌دهد که درک اضطرار، امری نسبی و وابسته به شرایط و آگاهی است.

* درک اضطرار در غیبت و بهره‌گیری از فرصت‌های معنوی امروز

در روایت‌ها نیز تأکید شده است که غیبت اولیا و پیامبران، مانند غیبت ادریس یا دیگر پیامبران، نمونه‌ای از اضطرار اختیار شده یا عارفانه است.

مثالی از حضرت ادریس نقل می‌شود: او در برابر ستمگری که به مستضعفان ظلم می‌کرد، بسیار ناراحت شد و تصمیم گرفت اقدام کند.

او روزها و سال‌ها در عبادت و تقوا گذراند تا شرایط را تغییر دهد، و حتی مردم و زمین‌های اطراف با قحطی و سختی مواجه شدند.

در نهایت، خداوند با ارسال ملک و هدایت، شرایط را اصلاح کرد و مردم به خیر رسیدند.

این مثال به ما نشان می‌دهد که حتی در غیبت، و حتی زمانی که فشار قهری مستقیم وجود ندارد، امام یا ولی خدا با محبت و هدایت خود، انسان‌ها را به درک اضطرار واقعی و حرکت در مسیر درست سوق می‌دهد.

این اضطرار، نه ناشی از قحطی و شمشیر، بلکه ناشی از درک، ایمان و گرایش قلبی است؛ همان چیزی که ما آن را «اضطرار عارفانه» می‌نامیم.

در عصر حاضر، با وجود امنیت و امکانات نسبی، باید همان حالتی را داشته باشیم که شیعیان گذشته در شرایط قهر و اضطرار داشتند.

ما باید با قلب و ذهن خود، با گرایش و تلاش در مسیر عدالت و آرمان‌های تشیعی، اضطرار واقعی را درک کنیم.

همان‌طور که در دعای نیمه شعبان و زیارت‌ها آمده، توجه و پیوند قلبی با امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه) شرط اصلی تحقق فرج و آمادگی برای ظهور است.

بنابراین، درس مهم این بخش این است: درک اضطرار واقعی، چه اضطرار قهری و چه اضطرار عارفانه، برای هر مؤمن و شیعه‌ای ضروری است.

حتی در شرایط امن و راحت، انسان باید با آگاهی، تلاش و گرایش قلبی، خود را مضطر بداند و ارتباط خود با ولی خدا را حفظ کند.

این همان راهی است که انقلاب اسلامی و مسیر ولایت فقیه برای ما فراهم کرده‌اند تا بتوانیم با درک صحیح اضطرار، آماده تحقق فرج حضرت مهدی (عجل‌الله تعالی فرجه) باشیم و در عین حال، از امنیت و امکانات موجود برای رشد معنوی و اجتماعی استفاده کنیم.

برای شنیدن و دانلود صوت اینجا را کلیک کنید

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha