سیدحسین شرفالدین به مناسبت روز مردم شناسی و علوم پایه در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، اظهار کرد: انسان ساحتهای وجودی مختلف دارد مثلاً بدن و جسم او موضوع مطالعه علوم پزشکی مختلف است؛ نفس یا روح او موضوع مطالعه علوم و دانشهای دیگر؛ کنشهای او با مقدمات و مبانی و آثار و پیامدهای آن موضوع مطالعه علوم انسانی مختلف؛ و کنشهای اجتماعی او با مقدمات و مبانی و آثار و پیامدهای مختلف آن (یا پدیدههای اجتماعی)، موضوع مطالعه علوم اجتماعی است. پدیدههای اجتماعی نیز به دلیل تکثر و تنوع، هریک شاخه، رشته و یا حوزه مطالعاتی خاصی را موجب شده است.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بیان کرد: برای نمونه رشتههای تاریخ، باستان شناسی، اقتصاد، حقوق، سیاست، جامعه شناسی، مردم شناسی و… همه از خانواده علوم اجتماعی محسوب میشوند.
وی ادامه داد: تاریخ از پدیدههای اجتماعی به لحاظ زمانی بحث میکند؛ باستان شناسی، از پدیدهها و واقعیتهای انسانی و اجتماعی به جا مانده از گذشتههای دور به عنوان آثار و بقایایی فرهنگ و تمدن پیشین بحث میکند؛ اقتصاد علم به مجموعه کنشهایی جاری در حوزه نظام اقتصادی جامعه یعنی عرصه تولید، توزیع، مبادله و مصرف کالاها و اقلام مادی و مصرفی انسان و عناصر مرتبط با آنها بحث میکند؛ حقوق، علم از بخشی از قواعد و هنجارهای مجعول و نهادی شده برای سامان دهی روابط اجتماعی و مناسبات میان مردم و نهادها در زندگی اجتماعی بحث میکند.
شرف الدین تصریح کرد: به بیانی روشنتر، احکام وضعی و تکلیفی آنها را تعیین میکند؛ سیاست علم به پدیده قدرت و حکومت و نحوه توزیع قدرت، نقش حاکمیت سیاسی در تنظیم و تدبیر خرده نظامهای اجتماعی و به طور کلی همه آنچه در سطوح کلان مدیریت سیاسی جامعه جریان دارد، بحث میکند.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) اذعان کرد: مردم شناسی (یا انسان شناسی فرهنگی)، علم مطالعه کنشهای اجتماعی و ویژگیها و مختصات فرهنگی مردم ساکن در اقوام و قبایل (عمدتاً روستایی و عشایری)، مردم ساکن در محلهها و مناطق خاص درون شهرها، گروههای نژادی، گروهای اقلیت در درون جمعیتهای بزرگ و اخیراً ویژگیهای فرهنگی مردم ساکن در مناطق و طبقات مختلف شهری است.
شرف الدین عنوان کرد: مردم شناسی علم مطالعه اجتماع و جامعه شناسی علم مطالعه جامعه است؛ مردم شناسی علم مطالعه جوامع پیشا مدرن و جامعه شناسی علم مطالعه جوامع مدرن و معاصر است؛ مردم شناسی عمدتاً روی مطالعه فرهنگ به عنوان نظام معنایی جامع و عناصر و مقولات فرهنگی جامعه متمرکز است در حالی که جامعه شناسی حوزه خود را به مطالعه همه پدیدههای اجتماعی خرد و کلان و بویژه آسیبها و مسائل اجتماعی بسط داده است.
وی بیان کرد: روشهای مطالعه در مردم شناسی عمدتاً کیفی و روشهای مطالعه در جامعه شناسی ترکیبی از روشهای کمی و کیفی است؛ نگاه مردم شناسانه به پدیدههای فرهنگی مورد مطالعه دارای ژرفایی و عمق و نگاه جامعه شناسانه دارای پهنایی و معطوف به متغیرهای خاص است و هم اینک مردم شناسی و جامعه شناسی هر دو مجموعهای از رشتهها، گرایشها و حوزههای مطالعاتی را در جغرافیای معرفتی خود جای دادهاند.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) عنوان کرد: در دهههای اخیر این دو رشته یا حوزه مطالعاتی شدیداً به هم نزدیک شده و مرزهای میان آنها تقریباً در حال حذف شدن است.
شرفالدین ابراز کرد: برجستهترین نظریه در مردم شناسی قرن نوزدهم، نظریه تطور گرایی و تکامل فرهنگی است که قائلان به آن معتقد بودند که جوامع بدوی و پیشا شهری شکل اولیه جوامع انسانی و جوامع شهری و مدرن، اشکال پیشرفته و متمدن جوامع انسانی شمرده میشوند که از این رو، مطالعه جوامع بدوی برای فهم دقیقتر جوامع پیچیده شهری تقدم دارد و در حقیقت، دلیل اینکه مردم شناسان، مطالعه این جوامع یا اجتماعات را در دستور کار قرار دادند این بوده است.
وی ادامه داد: همچنین به دلیل تفاوتهای فرهنگی برجسته میان محققان اروپایی اولیه (سوژهها) و جوامع بدوی مورد مطالعه آنها (ابژهها) مهمترین موضوعی که در این مطالعه به صورتی برجسته و چشمگیر خودنمایی میکرد، وضعیت فرهنگی، تمایزات فرهنگی و سبک زندگی مردم این مناطق بود و به همین دلیل موضوع فرهنگ برای مردم شناسان اولیه، اولویت و برجستگی یافت و هم اینک نیز حوزه گسترده مطالعات فرهنگی که جایگاه مهمی را در علوم اجتماعی به خود اختصاص داده جزو حوزههای مربوط به مردم شناسی و پارادایمهای غالب آن محسوب میشود.
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) افزود: در حالی که علم جامعه شناسی در جوامعی به وجود آمد که جامعه شناسان خود در آن عضویت داشتند و میان وضعیت زندگی و تجربههای زیستی روزمره خود با وضعیت مردم و گروههای مورد مطالعه شان، تمایز و تفارق برجسته ای احساس نمیکردند.
وی ادامه داد: همین اشتراک موجب شد تا موضوع فرهنگ به عنوان یک عنصر هویتی تمام عیار و عامل تمایز گروهها و جوامع، به عنوان یک مساله، مشکل یا موضوع اجتماعی دارای اولویت مطالعه برای آنها مطرح نشود؛ اگرچه بعدها جامعه شناسان نیز به مطالعه ابعادی از فرهنگ روی آوردند و شاخه جامعه شناسی فرهنگ به وجود آمد.
شرفالدین با بیان اینکه مطالعه فرهنگ و مقولات فرهنگی در جوامع مدرن و پسا مدرن نیز عمدتاً سبک و سیاق مردم شناختی دارد، خاطرنشان کرد: توجه به فرهنگ، مردم شناسان را حتی به مطالعه فرهنگ هژمون در جهان مدرن که همه فرهنگها را در شعاع تاثیر خود دارد، نیز سوق داده است.










نظر شما