شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۲
وجوه اشتراک و افتراق دو رشته مردم شناسی و جامعه شناسی

حوزه/ عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) در گفت‌وگویی به بیان وجوه اشتراک و افتراق دو رشته مردم شناسی و جامعه شناسی پرداخت.

سیدحسین شرف‌الدین به مناسبت روز مردم شناسی و علوم پایه در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، اظهار کرد: انسان ساحت‌های وجودی مختلف دارد مثلاً بدن و جسم او موضوع مطالعه علوم پزشکی مختلف است؛ نفس یا روح او موضوع مطالعه علوم و دانش‌های دیگر؛ کنش‌های او با مقدمات و مبانی و آثار و پیامدهای آن موضوع مطالعه علوم انسانی مختلف؛ و کنش‌های اجتماعی او با مقدمات و مبانی و آثار و پیامدهای مختلف آن (یا پدیده‌های اجتماعی)، موضوع مطالعه علوم اجتماعی است. پدیده‌های اجتماعی نیز به دلیل تکثر و تنوع، هریک شاخه، رشته و یا حوزه مطالعاتی خاصی را موجب شده است.

عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بیان کرد: برای نمونه رشته‌های تاریخ، باستان شناسی، اقتصاد، حقوق، سیاست، جامعه شناسی، مردم شناسی و… همه از خانواده علوم اجتماعی محسوب می‌شوند.

وی ادامه داد: تاریخ از پدیده‌های اجتماعی به لحاظ زمانی بحث می‌کند؛ باستان شناسی، از پدیده‌ها و واقعیت‌های انسانی و اجتماعی به جا مانده از گذشته‌های دور به عنوان آثار و بقایایی فرهنگ و تمدن پیشین بحث می‌کند؛ اقتصاد علم به مجموعه کنش‌هایی جاری در حوزه نظام اقتصادی جامعه یعنی عرصه تولید، توزیع، مبادله و مصرف کالاها و اقلام مادی و مصرفی انسان و عناصر مرتبط با آنها بحث می‌کند؛ حقوق، علم از بخشی از قواعد و هنجارهای مجعول و نهادی شده برای سامان دهی روابط اجتماعی و مناسبات میان مردم و نهادها در زندگی اجتماعی بحث می‌کند.

شرف الدین تصریح کرد: به بیانی روشن‌تر، احکام وضعی و تکلیفی آنها را تعیین می‌کند؛ سیاست علم به پدیده قدرت و حکومت و نحوه توزیع قدرت، نقش حاکمیت سیاسی در تنظیم و تدبیر خرده نظام‌های اجتماعی و به طور کلی همه آنچه در سطوح کلان مدیریت سیاسی جامعه جریان دارد، بحث می‌کند.

عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) اذعان کرد: مردم شناسی (یا انسان شناسی فرهنگی)، علم مطالعه کنش‌های اجتماعی و ویژگی‌ها و مختصات فرهنگی مردم ساکن در اقوام و قبایل (عمدتاً روستایی و عشایری)، مردم ساکن در محله‌ها و مناطق خاص درون شهرها، گروه‌های نژادی، گروهای اقلیت در درون جمعیت‌های بزرگ و اخیراً ویژگی‌های فرهنگی مردم ساکن در مناطق و طبقات مختلف شهری است.

شرف الدین عنوان کرد: مردم شناسی علم مطالعه اجتماع و جامعه شناسی علم مطالعه جامعه است؛ مردم شناسی علم مطالعه جوامع پیشا مدرن و جامعه شناسی علم مطالعه جوامع مدرن و معاصر است؛ مردم شناسی عمدتاً روی مطالعه فرهنگ به عنوان نظام معنایی جامع و عناصر و مقولات فرهنگی جامعه متمرکز است در حالی که جامعه شناسی حوزه خود را به مطالعه همه پدیده‌های اجتماعی خرد و کلان و بویژه آسیب‌ها و مسائل اجتماعی بسط داده است.

وی بیان کرد: روش‌های مطالعه در مردم شناسی عمدتاً کیفی و روش‌های مطالعه در جامعه شناسی ترکیبی از روش‌های کمی و کیفی است؛ نگاه مردم شناسانه به پدیده‌های فرهنگی مورد مطالعه دارای ژرفایی و عمق و نگاه جامعه شناسانه دارای پهنایی و معطوف به متغیرهای خاص است و هم اینک مردم شناسی و جامعه شناسی هر دو مجموعه‌ای از رشته‌ها، گرایش‌ها و حوزه‌های مطالعاتی را در جغرافیای معرفتی خود جای داده‌اند.

عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) عنوان کرد: در دهه‌های اخیر این دو رشته یا حوزه مطالعاتی شدیداً به هم نزدیک شده و مرزهای میان آنها تقریباً در حال حذف شدن است.

شرف‌الدین ابراز کرد: برجسته‌ترین نظریه در مردم شناسی قرن نوزدهم، نظریه تطور گرایی و تکامل فرهنگی است که قائلان به آن معتقد بودند که جوامع بدوی و پیشا شهری شکل اولیه جوامع انسانی و جوامع شهری و مدرن، اشکال پیشرفته و متمدن جوامع انسانی شمرده می‌شوند که از این رو، مطالعه جوامع بدوی برای فهم دقیق‌تر جوامع پیچیده شهری تقدم دارد و در حقیقت، دلیل اینکه مردم شناسان، مطالعه این جوامع یا اجتماعات را در دستور کار قرار دادند این بوده است.

وی ادامه داد: همچنین به دلیل تفاوت‌های فرهنگی برجسته میان محققان اروپایی اولیه (سوژه‌ها) و جوامع بدوی مورد مطالعه آنها (ابژه‌ها) مهم‌ترین موضوعی که در این مطالعه به صورتی برجسته و چشمگیر خودنمایی می‌کرد، وضعیت فرهنگی، تمایزات فرهنگی و سبک زندگی مردم این مناطق بود و به همین دلیل موضوع فرهنگ برای مردم شناسان اولیه، اولویت و برجستگی یافت و هم اینک نیز حوزه گسترده مطالعات فرهنگی که جایگاه مهمی را در علوم اجتماعی به خود اختصاص داده جزو حوزه‌های مربوط به مردم شناسی و پارادایم‌های غالب آن محسوب می‌شود.

عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) افزود: در حالی که علم جامعه شناسی در جوامعی به وجود آمد که جامعه شناسان خود در آن عضویت داشتند و میان وضعیت زندگی و تجربه‌های زیستی روزمره خود با وضعیت مردم و گروه‌های مورد مطالعه شان، تمایز و تفارق برجسته ای احساس نمی‌کردند.

وی ادامه داد: همین اشتراک موجب شد تا موضوع فرهنگ به عنوان یک عنصر هویتی تمام عیار و عامل تمایز گروه‌ها و جوامع، به عنوان یک مساله، مشکل یا موضوع اجتماعی دارای اولویت مطالعه برای آنها مطرح نشود؛ اگرچه بعدها جامعه شناسان نیز به مطالعه ابعادی از فرهنگ روی آوردند و شاخه جامعه شناسی فرهنگ به وجود آمد.

شرف‌الدین با بیان اینکه مطالعه فرهنگ و مقولات فرهنگی در جوامع مدرن و پسا مدرن نیز عمدتاً سبک و سیاق مردم شناختی دارد، خاطرنشان کرد: توجه به فرهنگ، مردم شناسان را حتی به مطالعه فرهنگ هژمون در جهان مدرن که همه فرهنگ‌ها را در شعاع تاثیر خود دارد، نیز سوق داده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha