به گزارش خبرگزاری حوزه، هفدهم شهریور ۱۳۵۷ که در تاریخنگاری انقلاب ایران به «جمعه سیاه»( Black Friday )معروف است، یکی از نقاط عطف تعیینکننده در مسیر انقلاب اسلامی ایران بود.
سرکوب خشونتآمیز مردم غیرمسلح توسط نیروهای رژیم پهلوی در میدان ژاله (شهدا) تهران ریشه در سیاست های غلط قبلی محمدرضا پهلوی داشت که برخی از آنها عبارتند از:
اجرای برنامههای انقلاب سفید،شامل اصلاحات ارضی، صنعتیسازی، و گسترش آموزش اما اجرای آمرانه و بدون توجه به بافت اجتماعی-فرهنگی ایران، مقاومت گستردهای را برانگیخت. اصلاحات ارضی به جابجایی روستاییان و تضعیف ساختارهای سنتی منجر شد، در حالی که صنعتیسازی به نابرابری اقتصادی و تمرکز ثروت در دست افراد حکومتی دامن زد. این سیاستها، اگرچه ظاهراً مترقی بودند، اما به دلیل فقدان مشروعیت دموکراتیک و مشارکت مردمی، به نارضایتی گسترده در میان طبقات سنتی، روستایی، و حتی بخشهایی از طبقه متوسط شهری منجر شدند.
فساد گسترده در دربار و میان رده های حکومتی، که از درآمدهای نفتی دهه ۱۳۵۰بهرهمند شده بودند، شکاف میان طبقات مرفه و فقیر را عمیقتر کرد. طبقه متوسط شهری، که از رشد اقتصادی بهرهمند شده بود، به دلیل محدودیتهای سیاسی و سرکوب، از رژیم فاصله گرفت.
این نارضایتی با افزایش انتظارات اجتماعی و اقتصادی، که رژیم قادر به برآورده کردن آنها نبود، تشدید شد.ساواک با سرکوب سیستماتیک مخالفان سیاسی، از جمله گروههای مذهبی، ملیگرا، و چپگرا، فضای سیاسی را خفقانآور کرد. این سرکوبها، بهویژه پس از سخنرانیها و نوارهای امام خمینی از تبعید در نجف، به بسیج گسترده مخالفان منجر شد. امام خمینی با استفاده از شبکههای مذهبی، بهویژه مساجد و حوزههای علمیه، توانست پیامهای خود را به تودههای مردم برساند و نارضایتیها را به یک جنبش منسجم هدایت کند.
آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، که منجر به کشته شدن صدها نفر شد و به رژیم نسبت داده شد، خشم عمومی را به اوج رساند. این حادثه بهعنوان یک نقطه عطف، اعتراضات پراکنده را به تظاهرات گسترده در سراسر کشور تبدیل کرد. این رویداد، همراه با سرکوبهای قبلی، مانند کشتار معترضان در قم و تبریز در سال ۱۳۵۶، زمینه را برای تشدید اعتراضات در تابستان ۱۳۵۷ فراهم کرد.
اعلام حکومت نظامی در تهران در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ تلاشی ناامیدانه از سوی رژیم برای مهار موج فزاینده اعتراضات بود. این تصمیم در پی تظاهرات گستردهای اتخاذ شد که خواستار اصلاحات سیاسی، آزادیهای مدنی، و پایان سلطه رژیم بودند. با این حال، این اقدام نتیجه معکوس داد و به برگزاری تجمع بزرگی در میدان ژاله منجر شد، جایی که معترضان، غیرمسلح، با نیروهای نظامی رژیم مواجه شدند. این رویارویی به یکی از خونینترین سرکوبهای دوران انقلاب منجر شد، که در سند واشنگتن پست بهعنوان «BLACK FRIDAY: TROOPS MASSACRE» ثبت شده است.
روز واقعه
اعتراضات مردمی که در ماه رمضان به اوج رسیده بود، موجب برگزاری بزرگترین راهپیمایی مردم در تهران و شهرهای مختلف ایران تا آن روز یعنی روز ۱۳ شهریور (عید فطر)، شد این راهپیمایی زمینه تظاهرات ۱۵ و ۱۶ شهریور در سراسر کشور را نیز فراهم کرد. شعارهای مردم در تظاهرات این دو روز، بهخصوص در روز ۱۶ شهریور که عبارت بودند از «مرگ بر شاه»، «حسین سرور ماست، خمینی رهبر ماست» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» (که برای نخستین بار در این روز مطرح شد)، ضمن به نقد کشیدن بنیاد سلطنت پهلوی و تأکید بر رهبری امامخمینی، اهداف و نظام مطلوب تظاهرکنندگان را نیز ترسیم کرد.
اعلام آمادگی مردم برای تظاهرات روزهای بعد و نگرانی رژیم از ادامه تظاهرات که ممکن بود به تعطیلی روزهای آینده نیز ختم شود، موجب تشکیل جلسه شورای امنیت ملی به دعوت ناصر مقدم، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) و اطلاع محمدرضا پهلوی شد. این جلسه در ۱۶ شهریور، ساعت بیست، با حضور اعضا برگزار و رأی به اعلان حکومتنظامی در تهران داده شد که با موافقت پهلوی نیز همراه شد. شریفامامی، ضمن تشکیل جلسه هیئت دولت در همان شب برقراری حکومتنظامی در تهران و یازده شهر (قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، کازرون، آبادان، اهواز، کرج، قزوین و جهرم) را برای مدت ۶ ماه در ساعت ۲۴، تصویب و اجتماع بیش از دو تن را ممنوع اعلام کرد. نتیجه این جلسه تلفنی به اطلاع شاه رسید و او غلامعلی اویسی فرمانده نیروی زمینی ارتش را که به تندروی شهرت داشت، با حفظ سمت، به فرمانداری نظامی تهران و حومه منصوب کرد.
حکومتنظامی ساعت ۶ صبح روز جمعه ۱۷ شهریور اعلام شد، ولی مردم تهران بدون اطلاع از آن، برای چهارمین روز متوالی، صبح زود از خانهها بیرون آمده بودند و در دستههای بزرگ و با سردادن شعارهای انقلابی، خیابانهای فرحآباد، شهباز (۱۷ شهریور) و میدان خراسان را به سمت میدان ژاله طی کردند و تانکها، زرهپوشهای نظامی و مأموران مسلسل به دست، مردم را غافلگیر کردند.
ساعت ۷:۳۰ صبح، میدان شهدا پر از جمعیتی بود که مأموران محاصرهشان کرده و از حرکت بازمانده بودند. مأموران که از شب پیش در میدانهای مهم شهر ازجمله میدان ژاله مستقر شده بودند، پس از چند بار اخطار و موفقنشدن در پراکندن جمعیت، مردم را از زمین و هوا به رگبار گلوله بستند. در این درگیری انواع سلاحها به کار گرفته شد و هلیکوپتر نظامی هم به سوی مردم گلوله شلیک کرد که در نوع خود شگفت انگیز بود در شهرهای دیگر هم مشابه تهران وقایعی روی داد که صدها شهید و مجروح برجا گذاشت.
گزارش های خارجی در مورد جمعه سیاه
سند شکاف عمیق میان مقامات آمریکایی در واکنش به رویدادهایی مانند هفدهم شهریور را نشان میدهد. زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی، همچنان از حمایت نظامی از شاه دفاع میکرد و معتقد بود که سرکوب اعتراضات میتواند رژیم را نجات دهد. این دیدگاه در پیشنویس نامهای که او برای کارتر تهیه کرد و شاه را به استفاده از زور ترغیب میکرد، منعکس شده است.
در مقابل، سایروس ونس، وزیر امور خارجه، و ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا در تهران، معتقد بودند که سرکوبهای بیشتر، مانند آنچه در هفدهم شهریور رخ داد، تنها به جنگ داخلی یا تقویت نیروهای ضدآمریکایی، مانند کمونیستها، منجر میشود. این اختلافنظر نشاندهنده تأثیر هفدهم شهریور بر بازنگری سیاستهای آمریکا بود، زیرا این رویداد محدودیتهای استراتژی سرکوب را آشکار کرد و ضرورت تعامل با نیروهای میانهرو یا مخالفان را برجسته نمود.
روزنامه تایمز در سرمقاله خود با عنوانِ «بحران وخیم در ایران» به انعکاس کُشتارِ ۱۷ شهریور پرداخت.
روزنامههای صبح لندن نیز مملو از مطالب و اخبار گوناگون راجع به حوادث ۱۷ شهریور شده بود. در «فایننشال تایمز» مقالهای درج شده بود که از قول دیپلماتهای مقیم تهران نوشته بود: «آنها فکر میکنند شاه در مقابله با حادثه دیروز خشونت لازم را از خود نشان نداده است!». همچنین معتقد بودند که اصولا مقامات تهران به جای سرکوب عمومی بهتر است مقطعی عمل کنند.
خبرنگاری غربی گفته بود: «منظره به میدانِ اعدام شباهت داشت». روزنامه گاردین نیز جمعه سیاه را مرحلهای از مبارزه مردم با شاه میدانست که به همهگیری و گستردگی مخالفان منجر شده بود.
واکنش امامخمینی
امامخمینی یک روز پس از ۱۷ شهریور، در پیامی از نجف اشرف، ضمن ابراز همدردی با مردم مسلمان ایران، این کشتار را صحنهسازی مبتذل رژیم پهلوی برای انتقام از ملت بیدفاع ایران شمرد و از مردم خواست تا از هیچ کمکی به مجروحان و بازماندگان این حادثه دریغ نکنند.
ایشان در این پیام، چهره ایران را گلگون خواند و آرزو کرد ای کاش در کنار مردم میبود و در راه خدا کشته میشد. ایشان همچنین با برشمردن تظاهرات ۱۵ و ۱۶ شهریور به عنوان رفراندوم مردم علیه رژیم پهلوی، شخص پهلوی را در این کشتار مسئول دانست و از ارتش خواست به ملت بپیوندد و شریک قتل برادران و خواهران خود نباشد. من به نیابت حضرت ولی عصر امام زمان به همه مسلمانان جهان مصیبت چهارم شوال سال ۹۸ ه. ق (۱۷ شهریور) را خاصه به خانوادههای داغدار تسلیت میگویم، و در عین حال تبریک.
امامخمینی در ۲۱ شهریور نیز در پیامی همراه با عرض تبریک و تسلیت به همه مسلمانان جهان و خانوادههای داغدار ۱۷ شهریور، همه کشتههای جمعه خونین را فرزندان خود خواند و با وعده نزدیکدانستن پیروزی، خواستار ادامه تعطیلیها و اعتصابها شد.ایشان همچنین در هفتمینروز شهادت شهدای ۱۷ شهریور، در پیامی با آرزوی اینکه ملت خیلی زود شاهد شادی استقلال و آزادی خواهد بود، روز پنجشنبه یازدهم شوال (۲۳ شهریور) را عزای عمومی اعلام کرد و با تأکید بر ادامه اعتصابها، از مردم خواست فریب خیمهشببازیهای رژیم را نخورند.
ایشان در این روز در مصاحبه با خبرنگاران فرانسوی که در روزنامه فیگارو چاپ شد، نیز کشتار هفدهم شهریور را «جمعه سیاه» خواند. امامخمینی که در این فاصله در ۱۴/۷/۱۳۵۷ به پاریس هجرت کرده بود در چهلم شهدای هفده شهریور در پیامی از پاریس، ضمن اعلام عزای عمومی و محکومکردن سایه شوم حکومتنظامی که موجب رخنمودن دروازههای تمدن بزرگ بر روی نعش جوانان ایران شد، از ملت خواست با پرهیز از اختلاف و حفظ وحدت با همه گروههای مسلمان بهخصوص ارتشیان، نهضت را ادامه دهند.
مراجع تقلید آیات عظام سیدعبدالله شیرازی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و نیز علمای شهرهای مختلف همچون محمد صدوقی، بهاءالدین محلاتی و سیدمهدی یثربی حکومتنظامی را محکوم کردند و فاجعه هفدهم شهریور را برخلاف تمام قواعد بینالمللی و ابتداییترین حقوق بشری دانستند و ضمن اعتراض شدید به این کشتار وحشیانه و اعلام عزای عمومی، با بازماندگان فاجعه ابراز همدردی کردند و حوزههای علمیه و نمازهای جماعت تعطیل شد.
افزون بر آن آیت الله گلپایگانی با فرستادن تلگرام به شریفامامی، ضمن تأکید بر تظاهرات آرام مردم، به وی اخطار داد اینگونه مقابلهکردن با احساسات مردم ناراضی، موجب مصیبتهای بزرگتری برای کشور خواهد بود. در آن روز بسیاری از انقلابیون، از خطدهی و مدیریت اسرائیل در آن کشتار سخن میگفتند؛ چیزی که بعدها نیز مورد تشکیک و تکذیب قرار نگرفت.
منابع:
صحیفه امام ج۳ ص۴۶۰
ویکی امام خمینی
خبرگزاری فارس
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
پژوهشکده تاریخ معاصر










نظر شما