حقیقت این است نمیشود همه را با هم، همزمان پیش برد. اینجا ست که «تدبیر» و «ترتیب» چون دو فرشتهی نجات به یاریم میآیند. اولویتبندی، نام دیگرِ «عقلانیتِ زیستن» است. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود؛ حتی وقتی فهرست میچینی، باز هم میبینی که دستت به همه اقلام آن نمیرسد. پس باید حواست خوب جمع باشد؛ اولویت «دو» را جای «یک» نگذاری، و اولویت «سه» را قربانی «یک» نکنی.
این هنرِ زندگی کردن است، رفیق.
هنر شناخت اولویت ها !
امروز، کلی کار خانه مانده بود. دلم میخواست اول ظرفها را بشویم، همه چیز را سر جایش بگذارم، زیر غذا را کم کنم و بعد، به سراغ اولویت بعدی بروم. اما درست در همان لحظه، ندایِ دانای درونم زنده شد: «ای نفس! شرایط و امکانات و زمان، محدود است، اما ایده آل ها و خواستهها، نامحدود. وقایع ایدهآل، با توان محدود تو و دغدغههای رنگارنگت، همخوانی ندارد.
گاهی بهترین سرمایهگذاری، خرجِ انرژی برای جان است، نه برای تن !
دنیا، سرای محدودیتها است و در فرصت محدود عاقل کسی است که اولویت بندی می کند؛ در چنین جهانی، خردمند کسی است که برای رشدِ جان خویش اول «اولویتها» را بشناسد و بعد آن ها را رتبه بندی کند که نه تنها زمانت محدود است، که توان و انرژیات نیز سرمایهای است پایانپذیر.
آن را در راهی خرج کن که جان را میرویاند، نه آنکه تنها خستگی به بار می آورد.
مرضیه سادات هاشمی راد










نظر شما