پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۱
تاریخ زنان ۳ | زندگی زنان در امت‌های قدیم ایران، چین، مصر و هند

حوزه/ در هند قدیم، زنان در دوران حیض نجس و پلید شمرده می‌شدند و تماس با آنان یا وسایلشان ناپاک بود. زن نه انسان کامل بود و نه حیوان، بلکه موجودی میان این دو به‌حساب می‌آمد؛ بی‌حق، وابسته و همواره تحت سرپرستی مردان، بدون امکان استقلال در هیچ مرحله از زندگی.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مرحوم علامه طباطبائی، صاحب تفسیر بزرگ المیزان، در تفسیر بخشی از آیات ۲۴۲-۲۲۸ بقره، به موضوع «حقوق و شخصیت و موقعیت اجتماعی زنان از نظر اسلام و دیگر ملل مذاهب» اشاره کرده‌اند که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

بخش سوم:

* بررسی وضعیت زنان در امت‌های متمدن؛ چین، ایران، مصر و هند

منظور ما از امتهای متمدن و پیشرفته آن روز، آن امت هائی است که تحت رسوم ملی و عادات محفوظ و موروثی زندگی می کرده اند بدون اینکه رسوم و عاداتشان مستند به کتابی یا مجلس قانونی باشد، مانند مردم چین و هند و مصر قدیم و ایران و نظائر اینها.

آنچه در این باب در بین تمامی این امتها مشترک بوده، این بود که زن در نظر این اقوام هیچگونه استقلال و حریت و آزادی نداشته، نه در اراده اش و نه در اعمالش.

بلکه در همه شئون زندگی اش تحت قیمومت و سرپرستی و ولایت مرد بوده، هیچ کاری را از پیش خود منجز و قطعی نمی کرده، و حق مداخله در هیچ شأنی از شئون اجتماعی را نداشته است (نه در حکومت، نه درقضاوت، و نه در هیچ شأنی دیگر).

حال ببینیم با نداشتن هیچ حقی از حقوق، چه وظائفی به عهده داشته است؟

اولا تمامی آن وظائفی که به عهده مرد بوده به عهده او نیز بوده است، حتی کسب کردن و زراعت و هیزم شکنی و غیر آن.

و ثانیا علاوه بر آن کارها، اداره امور خانه و فرزند هم به عهده او بوده، و نیز موظف بود که از مرد در آنچه می گوید و می خواهد اطاعت کند.

البته زن در اینگونه اقوام ، زندگی مرفه تری نسبت به اقوام غیر متمدن داشته است، چون اینان دیگر مانند آن اقوام به خود اجازه نمی دادند زنی را بکشند، و گوشتشان را بخورند، و بطور کلی از مالکیت محرومشان نمی دانستند.

بلکه زن فی الجمله می توانست مالک باشد، مثلا ارث ببرد، و اختیار ازدواج داشته باشد، گو اینکه ملکیت و اختیاراتش در اینگونه موارد هم، به استقلال خود او نبود.

در این جوامع مرد می توانست زنان متعدد بگیرد، بدون اینکه حد معینی داشته باشد.

و می توانست هر یک از آنان را که دلش خواست طلاق دهد، و شوهر بعد از مرگ زنش می توانست بدون فاصله، زن بگیرد، ولی زن بعد از مرگ شوهرش نمی توانست شوهر کند، و از معاشرت با دیگران در خارج منزل، غالبا ممنوع بود.

* احکام و رسوم خاص ملت‌ها در زندگی اجتماعی زن

و برای هر یک از این امت ها بر حسب اقتضای مناطق و اوضاع خاص به خود، احکام و رسوم خاصی بود.

مثلا امتیاز طبقاتی که در ایران وجود داشت چه بسا باعث می شد زنان از طبقه بالا حق مداخله در ملک و حکومت و حتی رسیدن به سلطنت و امثال آن را داشته باشند.

و یا بتوانند با محرم خود چون پسر و برادر ازدواج کنند، ولی دیگران که در طبقه پائین اجتماع بودند چنین حقی را نداشته باشند.

و مثلا در چین از آنجا که ازدواج نوعی خودفروشی و مملوکیت بود، و زن در این معامله خود را یکباره می فروختچ، قهرا دیگر معقول نبود که اختیارات یک زن ایرانی را داشته باشد، و همینطور هم بود یک زن چینی از ارث محروم بود، و حق آن را نداشت که با مردان و حتی با پسران خود سر یک سفره بنشیند.

و مردان می توانستند دو نفری و یا چند نفری یک زن بگیرند، و در بهره گیری از او، و استفاده از کار او با هم شریک باشند، آن وقت اگر بچه دار می شد غالبا فرزند از آن مردی بود که کودک به او بیشتر شباهت داشت.

* جایگاه زن در هند قدیم

مثلا در هند، از آنجائی که معتقد بودند زن پیر و مرد و مانند یکی از اعضای بدن او است دیگر معقول نبود که بعد از شوهر، ازدواج برای او حلال و مشروع باشد.

بلکه تا ابد باید بی شوهر زندگی کند و بلکه اصلا نباید زنده بماند، چون گفتیم زن را به منزله عضوی از شوهر می دانستند.

و در نتیجه همانطور که بر حسب رسوم خود مردگان را می سوزاندند، زن زنده را هم با شوهر مرده اش آتش می زدند، و یا اگر زمانی زنده می ماندند، در کمال ذلت و خواری زندگی می کردند.

زنان هند قدیم در ایام حیض ، نجس و پلید بودند، و دوری کردن از آنان لازم بود، و حتی لباسهایشان وهر چیزی که با دست یا جای دیگر بدنشان تماس می گرفت، نجس و خبیث بود.

و می توان وضع زنان در این امتها را اینطور خلاصه کرد که: نه انسان بودند و نه حیوان ،بلکه برزخی بین این دو موجود به حساب می آمدند، به این معنا که از زن ، به عنوان یک انسان متوسط و ضعیف استفاده می کردند.

انسانی که هیچگونه حقی ندارد، مگر اینکه به انسانهای دیگر در امور زندگی کمک کند، مثل فرزند صغیر که حد وسطی است بین حیوان و انسان کامل، به سایر انسانها کمک می کند.

اما خودش مستقلا حقی ندارد، و تحت سرپرستی و ولایت پدر یا سایر اولیای خویش است.

بله بین فرزند صغیر و زن ، این فرق بود که فرزند بعد از بلوغش از تحت سرپرستی خارج میشد، ولی زن تا ابد تحت سرپرستی دیگران بود.

منبع: ترجمه تفسیر المیزان جلد ۲ صفحه ۳۹۵

ادامه دارد...

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha