به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام والمسلمین علی لطیفی رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزیآموزشی به تازگی در یک نشست خبری بیان داشته که در دوره جدید آموزش در مدارس، حرکت از کتابمحوری به سمت برنامهمحوری یکی از تکالیف و الزاماتی است که مدنظر قرار دارد.
وی همچنین ضمن تشریح جزئیات کلانپروژه تحول در برنامه درسی، از آغاز اجرای این طرح ملی از دوره اول ابتدایی خبر داد و گفت: تحول در برنامه درسی البته به معنای صرفاً تغییر کتاب نیست، بلکه تدوین نقشه یکپارچه تربیت و یادگیری برای مدارس موردنظر است.
مسئول سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ادامه داد: ما امسال برای نخستین بار اجرای کلانپروژه تحول با عنوان "طرح تحول در برنامه درسی"را شروع کردهایم. برنامهریزی آموزشی از وظایف اصلی سازمان پژوهش است و مهمترین اقدام انجامشده در این زمینه، تحول در برنامه درسی متناسب با نیازهای دانشآموزان و رویکردهای مختلف است.
رویکردهایی با هدف ایجاد تحول مطلوب
با نگاهی اجمالی به تاریخ تحولات آموزش و پرورش به این نکته پی میبریم که ساختارهای آموزش و پرورش در ادامه حیاتشان همواره با مسائل و مشکلات قابل توجهی مواجه بوده اند که البته به منظور رفع آنها در ادوار مختلف راهکارهای مختلفی را در دستور کار خویش قرار دادهاند.
در ادبیات آموزش و پرورش مفاهیم و راهکارهای بسیاری به این منظور وجود دارند که با قید پسوند "محور" از آن ها یاد شده که از آن جمله می توان "معلم محوری"، "شاگرد محوری"، "برنامه محوری" و ... اشاره کرد.
به عنوان مثال در مقطعی، نگرش معلم محوری و یا شاگرد محوری با رویکرد پاسخگویی به نیازها و مسائل خاص زمانهی خود شکل گرفت و همین امر نیز باعث پیدایش نظامهای آموزشی معلم محوری و شاگرد محوری شد.
شاگرد محوری رویکردی است که در آن دانش آموز، محور اصلی برنامه های آموزشی به شمار می رود و به دیگر سخن، سایر برنامه های آموزشی برپایه نیازها و استعدادهای دانشآموزان تدوین و اجرا میشود.
از مدرسهمحوری تا خودگردانی
در کشور ما عنوان"مدرسه محوری" نامی آشناتر از خودگردانی است که در سالیان اخیر به عنوان یکی از سیاستها و برنامهها ی جدید وزارت آموزش و پرورش دارای اهمیت ویژه ای بوده است
البته مسلم است که رویکرد مدرسهمحوری به مثابه یک سیاست تغییر و تحول در شرایطی به توفیق میرسد که مقدمات لازم برای تحقق آن پیشبینی گردد، کما این که تجربه و مطالعات نشان داده که تغییر به خصوص ناظر به محیطهای آموزشی مستلزم ایجاد شرایط و بسترهای مورد نیاز است. همچنین نباید از نظر دور داشت که شناسایی عنصر و زمینه های اجرای مدیریت مدرسه محوری در نظام آموزشی مستلزم مطالعه و بررسی مبانی نظری و تجربی موضوع میباشد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که رویکرد مدرسه محوری به معنا و مفهوم فراهم شدن زمینه انتقال قدرت تصمیم گیری به سطح مدرسه است و این سخن یعنی نزدیک شدن فرایند تصمیم گیری به آموزشدهندگانی که تصمیم ها در نهایت بر آنها تاثیر میگذارد.
در واقع در مدیریت مدرسهمحور، تصمیمات به وسیله افرادی اتخاذ میشود که بیش از دیگران نسبت به کیفیت آموزشی که دانش آموزان دریافت میکنند، آگاهی و توجه دارند؛ یعنی مدیر، معلمان، والدین، شهروندان و از جمله خود دانش آموزان.
تصمیمگیری مشارکتی در رویکردی نوین
همچنین نباید از این نکته نیز غافل شد که مدرسهمحوری یا تصمیم گیری مشارکتی در مدرسه در واقع خودش یک نوع بازنگری در مدارس به خصوص در سطح مدارس دولتی است با این هدف که انحصار قدرت تصمیمگیری را از یک ناحیه مرکزی به یک مدرسه به منظور بهبود عملکرد آن مدرسه به دنبال داشته باشد. طبعاً این رویکرد تعاملی برای ایجاد و تحقق اهداف و اثر بخشی در مدرسه است و زمینه ساز ارتقای سطح توانمندی مدرسه در راستای تصمیم گیریهای آموزشی آن هم ناظر به نیازهای یک مدرسه است که خود این قضیه نیز موجب تقویت مشارکت محلی در اداره امور مدارس می شود.
از سوی دیگر، رویکرد مدرسه محوری به افرادی که در آن مدرسه کار میکنند این اجازه را میدهد تا جنبههای وسیعتری از موضوعات را در نظر گرفته و از انرژی و توان خویش به منظور بهبود و توسعه مدرسه بیشتر استفاده کنند.
به هر صورت باید توجه داشت که اهداف "مدرسه محوری" بیانگر ابعاد گوناگونی از نتیجه قهری مشارکت پذیری در نظام آموزش و پرورش است که هر یک از آنها در عین پیوستگی تنگاتنگ با یکدیگر در چارچوب تمرکز زدایی و ایجاد زمینه مشارکت عمومی در امور آموزش و پرورش تعریف میشوند و از جمله آثار و برکات آن، حرکت در مسیر تمرکز زدایی در نظام اداری و اجرایی آموزش و پرورش است.
طرحی امیدوارکننده و توجه به چند نکته مهم
نکته حائز اهمیت دیگر این که سالهاست نظام آموزش و پرورش برپایه کتاب محوری به راه خود ادامه داده و میدهد کما این که به تعبیر برخی کارشناسان عرصه آموزش، چنانچه کتاب درسی را از معلم بگیریم، عملاً حرفی برای گفتن ندارد.
با این حال تغییر رویکرد از کتاب محوری به سمت برنامه محوری می تواند نشانه خوبی در ساختار آموزش و پرورش به ویژه ناظر به مقطع ابتدایی باشد به شرط آن که اولاً این برنامه محوری با درنظر گرفتن دیدگاه کارشناسان دلسوز و سنجیدن همه جوانب امر، استمرار داشته باشد و ثانیاً هم این که به موازات اجرای این طرح، توانمندی و مهارت معلمان در هدایت دانش آموزان مورد عنایت قرار گیرد تا به حول و قوه الهی ثمرهی همه این تلاش ها، افزایش توانمندی دانش آموزان و ارتقای سطح مشارکت آن ها در فعالیتهای آموزشی و حتی تربیتی باشد.
سید محمدمهدی موسوی










نظر شما