سه‌شنبه ۶ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۲
درس استقامت ایران در برزخ تاریخ

حوزه/ تاریخ ایران، میدان نبردی خاموش میان بقا و اضمحلال بوده است؛ تمدنی که در وضعیت همیشگی «نه جنگ، نه صلح»، با تکیه بر ایمان، علم و فرهنگ، هویت خود را حفظ کرده است.

خبرگزاری حوزه | این خاک، تاریخش را نه با خطی مستقیم، بلکه با تپش قلبی مداوم در کورانِ آزمایش‌ها نوشته است. وقتی به تاریخ ایران می‌نگریم، بیش از هر چیز، با یک «آستانه» روبرو می‌شویم؛ تعلیقی عمیق که معنای واقعی حیات این تمدن را به ما می‌آموزد: نه جنگ، نه صلح.

این تعلیق، یک توقف کسل‌کننده نبود، بلکه جهادی خاموش بود؛ نبردی نفس‌گیر برای حفظ جوهره‌ی هستی‌مان در مرز باریک میان بقا و اضمحلال. در حالی که درگیری‌های کلاسیک، پیروز و شکست‌خورده را مشخص می‌کردند، «نه جنگ نه صلح» همواره سنگی محک برای سنجش عیار اصالت ما بود؛ آزمونی که نه با زور بازو، بلکه با عمق ایمان سنجیده می‌شد.

این وضعیت پایدار، سایه‌اش از هجوم اسکندر تا دسیسه‌های استعماری و تا پیچیدگی‌های امروز بر سر ما افتاده است. این تنگنا، نه اجازه خواب راحت داد و نه اجازه بسیج کامل نظامی برای نبردی تمام‌عیار. اینجاست که تدبیر الهی ایرانی را به سمت نبرد نهایی هدایت کرد: تبدیلِ آتشِ تهدید بیرونی، به جریان حیاتی علم، فرهنگ و ایمان درونی.

قلم، شمشیرِ غلاف شده‌ی اصالت

وقتی تیغ‌ها در غلاف است و قدرت نظامی در حالت تعلیق، یک تمدن بالغ باید به سلاح برترش تکیه کند: قلم و حکمت.

چگونه می‌توان فشار دشمن را به سوخت پرقدرت پیشرفت تبدیل کرد؟ پاسخ در عمق هویت ماست. در دوران صفویه که گرفتار عثمانی بودیم، یا در دوران قاجار که بازی قدرت‌های بزرگ جریان داشت، قلب تپنده‌ی این ملت متوقف نشد. در حالی که دیپلماسی درگیر احتیاط بود، جریان زندگی در کارگاه‌های صنعتگران، در تلاش بی‌وقفه‌ی کشاورزان، و در حوزه نخبگان علمی ادامه داشت.

این تلاش زیرپوستی، این ایستادگی متعهدانه، برای حفظ «استقلال زیستی» و «کرامت هویتی» بود؛ تلاشی برای زندگی کردن با عزت، در شرایطی که زندگی آسان بر ما حرام شده بود.
قوی‌ترین سنگر ما در برابر این تعلیق دائمی، جبهه‌ی اندیشه و فرهنگ اسلامی-انقلابی بود. مرزهای سیاسی ممکن بود جابه‌جا شوند، اما رودخانه‌ی حکمت و علم، مانند جوی زیرزمینی، هرگز خشک نشد.

مراکز علمی ما در سخت‌ترین دوران‌ها تبدیل به کانون‌های مقاومت فکری شدند. دانشمندان و حکیمانی که میراث‌دار مکتب اهل بیت (ع) بودند، نه تنها دانش را حفظ کردند، بلکه با صادرات نور حکمت و هنر متعالی، نفوذ تمدنی خود را به ورای مرزهای سیاسی تحمیل نمودند. حکمت ایرانی-اسلامی، سلاحی بود که در برزخ «نه جنگ، نه صلح» هرگز غلاف نشد، چون ریشه در حق و باور داشت.

وضعیت «نه جنگ نه صلح» برای ایران، بیش از یک بحران، یک صافی تمدن‌ساز بود. این شرایط سخت، ما را مجبور کرد که ذخایر حیاتی ملی‌مان را هوشمندانه‌تر مدیریت کنیم.

این دکترین سیاسی نیست، بلکه پروژه‌ی تاریخی استقامت ماست؛ معماری بقای ما بر مبنای ایمان. تمدنی که در غبار این تعلیق دائمی، نه تنها تسلیم نشد، بلکه آموخت که چگونه به زندگی، تلاش و علم، معنایی عمیق‌تر ببخشد.

پیشرفت برای هویت ایرانی اسلامی، نه صرفاً یک انتخاب، بلکه یک فریضه‌ی انقلابی است و توقف‌ناپذیر خواهد بود.

طاهره موحدی‌پور

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha