به گزارش خبرگزاری حوزه، آقای حسن عبدی پور در تحلیل و تبیین اندیشهای ـ اجتماعی سخنان مقام معظم رهبری درباره ملاعبدالله بهابادی یزدی اینگونه نوشت:
۱. ریشهی مشترک در عقلانیتِ ولایی
رهبرمعظم انقلاب با اشاره به اینکه «ملاعبدالله برخلاف تصور امروز، در متن فعالیتهای سیاسی قرار داشت»، بهصراحت خطوط امتداد فلسفه اسلامی تا نظریه ولایت فقیه را ترسیم کردند. بدین معنا که همان عالِمِ منطقدان، در عین استقرار در مدرسهٔ شیراز، به تدبیر و تولیتِ اجتماعی دینیِ نجف نیز قیام کرد.
در قرائت امروزی این جمله، ملاعبدالله نمونهی نخستین عقلانیتِ ولاییِ عملی است؛ عاقلهای که از متن تغلیب عقل بر جمود برمیخیزد و در میدان تدبیر جامعه، ولایت دینی را بر اساس خرد جمعی شرعی محقق میسازد.
۲. پیوند «علم و حاکمیت»
اشارهٔ رهبری به «مسئولیت خزانهداری و تولیت آستان علوی» تنها گزارش تاریخی نیست؛ بلکه الگویی است برای پیوند حوزه علمیه با مدیریت اجتماعی و اقتصادی مقدسات. همانگونه که دولت اسلامیِ کنونی بر پایهٔ نهاد ولایت فقیه اداره میشود، ملاعبدالله نیز جلوهٔ تاریخی همین مدل بود:
«عالمِ عالمِ ربّانی که ولایت را به نظام ادارهٔ عتبات میرساند، نه در حاشیه بلکه در متن حاکمیت.»
۳. نقد انزواگرایی فقهی و تأکید بر عقل تمدنی
رهبری با تأکید بر اینکه «این عالم دینی در متن فعالیتهای سیاسی قرار داشت»، تفکر منزویکنندهٔ دین از عرصهٔ جامعه را نقد کردند. ملاعبدالله، با تربیت شاگردانی چون شیخ بهایی و با حضور در ادارهٔ نجف، نشان داد که علم، سیاست و اجتماع اضلاع مثلث واحدیاند. از این منظر، مدل ملاعبدالله پاسخ عملی به سه بحرانِ معاصر حوزه است:
- جدایی عقل از فقه،
- بیاعتمادی به دولتِ دینی،
- تقلیل دین به عبودیت فردی.
۴. الگوی “عالمِ در تراز انقلاب اسلامی”
بر اساس شاخصهای اندیشهای رهبر انقلاب، علامه ملاعبدالله بهابادی یزدی را میتوان نخستین عالمِ حکومتیِ غیرحاکم در تاریخ تشیع دانست؛ شخصیتی که به ولایتِ حاکمِ عادل ــ در آن روزگار سلطانِ شیعی ــ باور داشت و در عین حفظ استقلال علمی، حضور فعال در عرصهی اجتماعی و سیاسی را از متن حکمت دینی نشأت میداد. این الگو در عصر انقلاب اسلامی، همان نسبت میان فقیهِ ناظر به نظام و نظامِ نیازمندِ فقاهت را استمرار میبخشد.
در مقایسه با الگوی مطلوبِ «عالم در تراز انقلاب اسلامی»، میتوان شاخصهای اصلی اندیشه و رفتار علامه بهابادی را بهصورت متنی چنین تبیین کرد:
۱. عقل و دین:
ملاعبدالله بهابادی با تلفیق عقل و نقل در فضای مدرسهی منصوریهی شیراز، نمونهای از هماهنگی میان تفکر فلسفی و ایمان دینی را ارائه کرد. این الگو در دوران کنونی در قالب تمدن نوین اسلامی تداوم یافته و عقلانیت را در خدمت ایمان و ساخت جامعهی الهی بهکار میگیرد.
۲. ولایت:
او با پذیرش تولیت علوی بر پایهی امانت، الگویی تاریخی از پیوند دانش، دیانت و مدیریت دینی پدید آورد. این پیوند در روزگار ما در قالب ولایت فقیه بر پایه عدالت تجلی یافته است؛ استمرار همان ولایت عقلانیِ منطبق بر شریعت که پایهی نظم و عدالت در حکومت دینی است.
۳. نقش اجتماعی:
علامه بهابادی با اصلاح وضعیت علمی و اجتماعی نجف، ساماندهی امور عتبات و گسترش آموزش منطق و فلسفه، نشان داد که عالم دینی باید در قلب جامعه و در متن کنش اجتماعی حضور داشته باشد. این آموزه امروز در قالب حضور فعال عالمان در عرصههای سیاست، فرهنگ و مدیریت دانش دینی ادامه پیدا کرده است.
۴. اثر ماندگار:
ثمرهی اندیشه و عمل او، تربیت عقلگرایان شیعی در قرن دهم هجری بود. همین مسیر در قرن پانزدهم هجری، در شکل پرورش عقلگرایان انقلابی در درون نظام جمهوری اسلامی ادامه یافته است.
به این ترتیب، ملاعبدالله بهابادی یزدی بهعنوان حلقهی واسط عقل و ولایت، نماد پیوند همیشگی میان حکمت اسلامی و تمدن دینی معاصر تلقی میشود.
۵. کاربست معاصر: ملاعبدالله در مقیاس جمهوری اسلامی
الف) در نظام علمی:
چنانکه وی منطق را «مقدمهی فقه و تدبیر» ساخت، امروز نیز لازم است دروس منطق و فلسفه در نظام آموزشی حوزه و دانشگاه از حاشیه خارج شده و در قالب مبانی سیاستگذاریِ علوم اسلامی به بدنهی تربیت نخبگان علمی وارد شوند.
ب) در نظام اجتماعی:
سنت حکمیِ بهابادی، الگوی مدیریت عالمان ولایی بر نهادهای زیارتی، فرهنگی و اقتصادی است؛ الگویی که باید امروز در ساختارهایی چون بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی و ستاد بازسازی عتبات نهادینه گردد.
ج) در نظام تمدنی:
عقلانیتِ شیرازیِ علامه بهابادی، آغاز منظومه فکری تمدن نوین اسلامی است؛ زیرا بر پیوند عقل، ایمان و حاکمیت تأکید دارد، همان سه مؤلفهای که رهبر انقلاب مسیر تحقق «تمدن اسلامیِ دوم» نامیدهاند.
جمعبندی راهبردی
ملاعبدالله بهابادی یزدی در منظومهٔ فکری انقلاب اسلامی، تجسم عقلانیتِ حکمیِ متصل به ولایت است؛ عالمی که از کرسی منطق تا کرسی تولیت، حرکت تمدنیِ تشیع را از نظر به عمل و از حکمت به حکومت پیوند زد.
در عصر حاضر، بازخوانی و احیای میراث او، استمرار همان مسیرِ ولایت و عقل است که باید در قالب جبههی علمیِ انقلاب اسلامی بازتولید شود.
و به تعبیر فلسفی دقیق:
العَقلُ الإمامیُّ هوَ الّذی یُوَحِّدُ العِلمَ وَ الولایةَ وَ الحِکمةَ فی نِظامٍ واحِدٍ.










نظر شما