به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلام عرب، پژوهشگر فرق و ادیان، به سه مسئله مهم در عرفان حلقه میپردازد؛ جریانی که با ادعاهای خاص و بازتعریف مفاهیم اعتقادی، چالشهای جدی فکری و دینی را پدید آورده است.
عرفان حلقه چیست و بنیانگذار آن چه ادعاهایی دارد ؟
عرفان حلقه، یا عرفان کیهانی، توسط فردی به نام محمدعلی طاهری بنیانگذاری شده است. از آنجا که محکومیت این فرد علنی شده، نام او بیان میشود. وی فردی است که در کشور مرتکب جرم شده است. محمدعلی طاهری مدعی است که در دهم آبانماه سال ۱۳۵۷، مجموعهای از الهامات غیبی دریافت کرده است.
در این فرقه، این موضوع را بهعنوان «آگاهی» مطرح میکنند و میگویند: «آگاهی برای ما آمده است.» زیرا واژههایی مانند «الهام» یا «وحی» دارای بار معنایی خاص و سنگین است، بنابراین از تعبیر «آگاهی» استفاده میشود.
به ادعای او، مطالبی که در عرفان حلقه مطرح میکند، ناشی از همان «آگاهیها» است. او اظهار میکند که در این عالم، پدیدهای وجود دارد با عنوان «شبکه شعور کیهانی». این مفاهیم، بنا به گفته متن، مواردی است که توسط وی جعل شده است. بر اساس این ادعا، هر فردی که بخواهد به کمال و عرفان برسد، لازم است با این شبکه شعور کیهانی «اتصال» پیدا کند.
درباره چگونگی اتصال فرد به شبکه شعور کیهانی، دو راه مطرح میشود. راه نخست آن است که فردی مانند خود محمدعلی طاهری، بهقدری شیدای کمال، سلوک و کامل شدن در زندگی باشد و بهصورت بیوقفه در جستوجوی کمال از این سو به آنسو حرکت کند تا اینکه بهصورت ناگهانی «اتصال» برای او اتفاق بیفتد.
راه دوم که پس از ارائه این روش توسط طاهری بهعنوان راه سادهتر مطرح شده، آن است که فرد نزد خود او یا یکی از شاگردانش، یا شاگردانِ شاگردان او مراجعه کند. در این سلسله، افرادی که در مرتبه پایینتر از او قرار دارند، «مَستر» نامیده میشوند. ذکر این واژهها به جهت آشنایی مخاطبان با اصطلاحات رایج در این جریان صورت میگیرد تا در صورت شنیدن عباراتی مانند «شبکه شعور کیهانی» و «مستر» و «اتصال از این حلقه»، نسبت به آنها آگاهی کافی داشته باشند.
به ادعای این جریان، فرد با مراجعه به یکی از «مسترها»ی عرفان حلقه، از طریق نوعی «نظر» یا «اراده» از سوی او، به شبکه شعور کیهانی متصل میشود. تأکید میشود که برای اتصال به این شبکه، هیچ پیشنیازی لازم نیست؛ نه انجام عمل خاصی، نه گفتن ذکر خاص، نه روزه گرفتن، نه مراقبه، و نه هیچ نوع خودسازی. صرفاً کافی است فرد نزد یکی از مسترهای عرفان حلقه حاضر شود و بنا بر تعبیر آنان، با یک «نظر» یا «اراده»، اتصال انجام میگیرد. (در اینجا تنها ادعاهای مطرحشده بیان میشود.)
همچنین گفته میشود که تنها شرط اتصال این است که فرد «تسلیم محض شبکه شعور کیهانی» باشد. در ادامه مطرح میشود که از کجا میتوان فهمید اتصال برقرار شده است. به گفته این جریان، نخستین نشانههای اتصال، با بروز مجموعهای از «برونریزیها» در همان جلسه آغاز میشود. این نشانهها شامل مواردی مانند احساس داغی در بدن، مورمور شدن، مشاهده تصاویری یا دیدن رنگهایی در همان جلسه است. بیان میشود که برخی افراد واکنشهای شدیدتری نشان میدهند.
در منابع اینترنتی، از جمله برنامههای پیشین شبکه مربوطه، کلیپهایی از این محافل وجود دارد که با جستوجوی عباراتی مانند «برونریزیهای عرفان حلقه» قابل مشاهده است. در این گزارشها آمده است که برخی افراد دچار حالتهای شبهتشنجی میشوند، برخی فریاد و جیغ میزنند، عدهای میخندند، و برخی شعر میخوانند.
پس از این مراحل، ادعا میشود که یکی از دلایل حقانیت عرفان حلقه آن است که اگر فرد به شبکه شعور کیهانی متصل شود، میتواند بیماریهای خود و دیگر افراد را درمان کند. در اینجا موضوع بحث با مسئله درمان گره میخورد. نام این روش درمانی، «فرا درمانی» گذاشته شده است.
حقیقت شبکه شعور کیهانی چیست؟
آقای طاهری مجموعهای از گزارهها را مطرح میکند که لازم است سخنان او در کنار یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد. او در ابتدا چند مقدمه بیان میکند. نخست آنکه در گفتار خود تأکید میکند ابلیس یک «مَلَک» است و «جِنّ» نیست؛ در حالیکه در قرآن، سوره کهف، آیه ۵۰، آمده است که «کانَ مِنَ الْجِنِّ»، و طبق نظر مشهورِ تفاسیر، ابلیس از جِنّ بوده است. با این حال، او ابتدا ادعا میکند که ابلیس یک فرشته است، سپس داستان خلقت حضرت آدم علیهالسلام را با تحریف نقل میکند.
یکی از عباراتی که او مطرح میکند این است که: «ابلیس تنها موحّد درگاه الهی است که بر غیر خداوند سجده نکرد!» این گزاره چنین القا میکند که گویا ـ نعوذبالله ـ همه فرشتگان از امر الهی فریب خورده و دچار شرک و انحراف شدند و تنها ابلیس حقیقت را فهمید و از سجده خودداری کرد. در حالی که پاسخ این شبهه از پیش داده شده است و در منابع متعدد قابل دسترسی است.
به صورت اجمال، میتوان به یکی دو نکته اشاره کرد (و جستوجوی بیشتر در منابع اینترنتی فراوان توصیه میشود):
نخست آنکه فرمان سجده، فرمانِ پرستش نبود، بلکه تعظیم در برابر مقام آدم علیهالسلام بود. خداوند هرگز به کار خطا و ناپسند دستور نمیدهد تا سپس گفته شود که هدف آزمایش بوده است.
اگر خداوند به انجام کاری امر کند، آن کار واجب و صحیح است.
همچنین، اینگونه نیست که رانده شدن ابلیس بخشی از یک «نقشه الهی» برای ایجاد جهان دو قطبی بوده باشد تا انسانها به کمال برسند.
پس از طرح این مقدمات، نتیجهای که القا میشود این است که گویا نباید نسبت به شیطان لحنی منفی داشت. در ادامه، این روند بهگونهای پیش میرود که پس از مدتی، در ذهن فردی که آموزههای «عرفان حلقه» را میپذیرد، ابلیس کاملاً تطهیر و مقدس جلوه داده میشود؛ تا آنجا که به عنوان «حلقه وجود» نیز بهطور کامل پاک و منزه معرفی میگردد. سپس مطالب دیگری نیز به آن افزوده میشود.
در این مرحله، این پرسش مطرح میشود که: «پس این جهان دو قطبی را چه کسی ایجاد کرد؟» و پاسخ داده میشود: «ابلیس.» همچنین گفته میشود: «اگر ابلیس نبود، این جهان نیز وجود نداشت.»
در ادامه، این پرسش مطرح میشود که: «این شعور کیهانی که گفته میشود باید به آن متصل شویم و باید تسلیم محض آن باشیم، چیست؟» در دو جا برای آن تعریف ارائه میشود: در یک موضع گفته میشود «شبکه شعور کیهانی همان جهان دو قطبی است که ما در آن زندگی میکنیم.» بنابراین، تعریف میشود که «شبکه شعور کیهانی» همان جهانی است که ما باید در آن زندگی کنیم. سپس با این پرسش روبهرو میشویم که «رکن اصلی این جهانی که در آن باید زندگی کنیم، چیست؟» و پاسخ داده میشود: «یک مَلَک که جریاندهنده تضاد است»؛ اما از نام ابلیس در اینجا یاد نمیشود.
بر اساس این مجموعه گفتار، نتیجهای که از این تعبیر برداشت میشود این است که شبکه شعور کیهانی، در حقیقت، حوزهای است که در آن حاکمیتِ بلامنازع برای ابلیس مفروض گرفته شده است.
ترک نماز در آموزههای عرفان حلقه
چند سال پیش، جلسهای بهصورت حالت مناظره با برخی از مَسترهای این جریان برگزار شد. در این جلسه، یکی از مسترها چنین مطرح کرد که بهزعم او، آقای طاهری درباره نماز دیدگاهی را ترویج میدهد با این مضمون که: «نماز را عاشقانه بخوانید و تا زمانی که عاشق خدا نشدهاید، ترجیحاً ترمز دستی عبادات را بکشید.»
پس از گذشت دو یا سه ترم، آقای طاهری در بخشی از مباحث خود اظهار میکند که «انسانها هیچگاه نمیتوانند عاشق خدا شوند.» یعنی اگر کسی انتظار دارد زمانی فرا برسد که به عشق الهی دست یابد، گفته میشود که این عشق الهی اساساً دستنیافتنی است.
در جمعی که حضور داشتیم، به این مستر گفتم: «در عرفان حلقه، آقای طاهری بهصورت کنایهوار میگوید نماز نخوانید.» مستر پاسخ داد: «خیر، این ادعا دروغ محض است. یکی از حلقههایی که افراد را به آن متصل میکنیم ـ چون بهزعم این جریان شبکه کیهانی دارای حلقههای متعدد است ـ حلقهای با عنوان «صَلاة» است. اینگونه مطرح کرد که کسانی که چنین میگویند، بهزعم او دروغ میگویند و افزود که اگر جزوات آقای طاهری مطالعه شود، مشخص است که وی درباره نماز سخن گفته و برای آن حلقهای وجود دارد.» در چنین وضعیتی، ممکن است فردی با خود بگوید: «پس وقتی حلقهای به نام صَلاة وجود دارد، من نماز را قبول دارم.»
به مستر گفتم: «لطفاً صَلاة را برای ما تعریف کنید.» وی گفت: «حاج آقا، از شما بعید است. صَلاة از ماده «وَصْل» است. صَلات از «وصل» است، یعنی اتصال گرفتن.» سپس توضیحاتی بیان کرد و چند بیت شعر نیز خواند، از جمله اینکه: «ما اتصال پنجمرتبهای در روز نداریم؛ ما دائماً متصل هستیم؛ اتصال به شبکه شعور.» و با استناد به شعر باباطاهر عریان گفت: «خوشا آنان که دائم در نمازند.» سپس تلاش کرد فضای سخن را شاعرانه جلوه دهد.
پس از آن، بیان شد: «نخست آنکه صَلاة از ماده «وَصْل» نیست، بلکه از ریشه «صَلْو» یا «صَلَیَ» است. این امر نشان میدهد که بازی با الفاظ صورت گرفته است. همچنین، واژه صَلات از «وصل» گرفته نشده و ریشه آن اساساً متفاوت است.» از این موضوع نتیجه گرفته شد که نمازی که بهصورت پنج مرتبه در روز، با مناسک و احکام مشخص باید انجام شود، مورد پذیرش این جریان نیست. با این حال، مستر همچنان تلاش میکرد از موضوع فاصله بگیرد و فرافکنی کند و میگفت: «مسئله اینگونه نیست. ما عاشق خدا هستیم و نماز مکانیکی چه فایده دارد؟»
در پاسخ بیان شد: «خداوند فرموده است که انسان حق دارد نماز را حتی بدون حضور قلب نیز بخواند. ما یک نماز صحیح داریم و یک نماز مقبول. نماز دارای مراتب کمال است و این مراتب انتهایی ندارد؛ تا جاییکه نماز در عالیترین مرتبه، به مقام پیامبر گرامی اسلام میرسد. این نماز قابلیت تعالی دارد و میتواند فرد را در مسیر رشد تا بالاترین مرتبه پیش ببرد.»
منبع: پایگاه تخصصی نقد و بررسی معنویتهای نوظهور










نظر شما