سه‌شنبه ۴ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۷
اندیمشک در ۱۰۰ دقیقه آتش؛ روایتی داستانی از سنگین‌ترین حمله هوایی عراق

حوزه/ صبح چهارم آذر، اندیمشک بوی یک روز عادی اما مهم را می‌داد. شهر در تکاپوی برگزاری سالروز فرمان تاریخی تشکیل بسیج بود؛ جوان‌ها در حال آماده‌سازی مسیرها، گروه‌هایی از مردم در ایستگاه راه‌آهن در انتظار ورود رزمندگان، و بازار پر از رفت‌وآمد معمول روزانه. هیچ‌کس تصور نمی‌کرد چند دقیقه بعد، یکی از سهمگین‌ترین حملات هوایی تاریخ معاصر بر فراز همین آسمان رقم بخورد.

ساعت هنوز به ۹ نرسیده بود که آژیر خطر، سکوت و آرامش شهر را شکافت، آژیر «وضعیت قرمز» از بلندگوهای مساجد و خیابان‌ها طنین انداخت و مردم با نگرانی به آسمان چشم دوختند. تنها لحظاتی بعد، نخستین دسته هواپیماهای میراژ عراقی با سرعتی برق‌آسا از سمت جنوب وارد حریم هوایی اندیمشک شدند؛ صدای شکافتن هوا و انفجار، شهر را به یکباره به میدان جنگی گسترده تبدیل کرد.

۴۰ نقطه در ۱۰۰ دقیقه

حمله‌ای بی‌وقفه آغاز شد؛ حمله‌ای که دو ساعت و نیم ادامه داشت و در آن ۵۴ جنگنده عراقی بیش از ۴۰ نقطه از شهر را هدف قرار دادند. از ایستگاه راه‌آهن تا بازار، از پادگان‌های اطراف تا محله‌های مسکونی، از بیمارستان شهید بهشتی تا دبیرستان شریعتی، به گفته رزمندگان آن دوران، حجم بمباران به اندازه‌ای بود که «آسمان اندیمشک در دود و شعله گم شده بود».

موقعیت راهبردی شهر ـ از سد و نیروگاه دز گرفته تا انبارهای مهمات و پادگان‌ها ـ موجب شده بود ارتش بعث برنامه‌ای دقیق و گسترده برای انهدام زیرساخت‌های حیاتی آن طراحی کند.

محمد فروتن، از رزمندگان حاضر در شهر، روایت می‌کند: «اگر حمله به سد دز یا مخازن نفت به نتیجه می‌رسید، حجم فاجعه بسیار فراتر از تصور بود.»

او همچنین اشاره می‌کند که هم‌زمان با حمله به شهر، ۲۱ پادگان اطراف اندیمشک نیز هدف بمباران قرار گرفتند؛ اقدامی که نشان از قصد دشمن برای ایجاد اختلال کامل در مسیرهای پشتیبانی جبهه‌ها داشت.

شهر در جست‌وجوی مجروحان

دقایق پس از انفجارها، به ساعات نفس‌گیر امداد تبدیل شد. مجروحان آن‌قدر زیاد بودند که بیمارستان‌ها دیگر ظرفیت پذیرش نداشتند و مردم با خودروهای شخصی، وانت‌ها و حتی موتورسیکلت‌ها به کمک آمدند. بسیاری زیر آوار بودند، برخی در خیابان‌های پوشیده از خاک، دود و آتش. روایت‌های شاهدان از آن روز نشان می‌دهد در بسیاری از کوچه‌ها عزاداری برپا شد؛ خانواده‌هایی بودند که چند عضو خود را در همان لحظات از دست داده بودند.

مرتضی طیبی، پژوهشگر دفاع مقدس، این حمله را یکی از بی‌سابقه‌ترین حملات هوایی ثبت‌شده پس از جنگ جهانی دوم توصیف می‌کند؛ نه فقط به دلیل تعداد هواپیماها، بلکه به‌خاطر طول مدت حمله و گستردگی اهداف. او در بررسی اسناد به فهرستی شامل بیش از ۳۰۰ شهید و ۷۰۰ مجروح رسیده است؛ رقمی که نشان می‌دهد بخش قابل توجهی از جان‌باختگان از استان‌های دیگر و از رزمندگان اعزامی بوده‌اند. به همین دلیل، طیبی معتقد است «چهارم آذر» رویدادی ملی است، نه صرفاً حادثه‌ای برای یک شهر.

خلبانی که تصمیم به تسلیم گرفت

در جریان درگیری‌ها، یکی از جنگنده‌های دشمن توسط پدافند دزفول مورد اصابت قرار گرفت. خلبان که بعدها معلوم شد از شیعیان عراق است، پیش از سقوط، از هواپیما اجکت کرد و در نزدیکی اندیمشک فرود آمد. گزارش‌های پس از بازجویی نشان داد او قصد داشته هواپیما را سالم در خاک ایران بنشاند و تسلیم شود. وی سال‌ها به‌عنوان پناهنده جنگی در ایران زندگی کرد؛ روایتی کمتر شنیده‌شده از همان روزی که آسمان اندیمشک زیر آتش می‌سوخت.

پاسخ ایران؛ آغازی بر بازدارندگی

دو ساعت پس از پایان بمباران، ایران در اقدامی کم‌سابقه یک فروند موشک اسکاد را به یکی از مراکز اطلاعاتی رژیم بعث در بغداد شلیک کرد؛ پاسخی که در شرایط کمبود شدید تجهیزات موشکی و ابتدای مسیر خودکفایی دفاعی انجام شد. مهندسان ایرانی در آن روزها تازه توانسته بودند قطعات حساس موشک‌ها را بازسازی کنند، اما همان توان اندک به نقطه آغاز دوره جدیدی از بازدارندگی موشکی کشور تبدیل شد.

روزی که در حافظه ایران ماند

چهارم آذر ۱۳۶۵ نه‌تنها برای مردم اندیمشک، که برای تاریخ معاصر ایران روزی فراموش‌نشدنی است؛ روزی که یک شهر کوچک جنوبی، زیر آتش سنگین ارتشی مجهز ایستاد و تسلیم نشد. روزی که ایستگاه راه‌آهن به سنگر شد، خانه‌ها به درمانگاه، و مردم عادی به امدادگر. و روزی که پس از ۱۰۰ دقیقه انفجار بی‌وقفه، اندیمشک هنوز ایستاده بود.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha