پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۲
مقاومت و ایمان شهید هادی، از آموزه‌های مادرش بود

حوزه/ خواهر شهید ابراهیم هادی گفت: مقاومت، ایمان و اخلاص شهید هادی در مسیر راه خدا برگرفته از آموزه‌ها و رفتارهای مادرشان بود.

به گزارش خبرگزاری حوزه از تهران، هم‌زمان با سالروز وفات حضرت ام‌البنین(س)، برنامه «مادرانه» از رادیو فرهنگ میزبان خواهر شهید ابراهیم هادی بود که به بیان بخش‌هایی کمتر شنیده‌شده از زندگی، روحیات و وصیت‌نامه آن شهید والامقام پرداخت.

خواهر شهید هادی با اشاره به تربیت دینی و روحیه ایثارگرانه برادرش گفت: آقا ابراهیم برای تک‌تک اعضا و جوارحش در مسیر راه خدا وقت گذاشت. آنها را تربیت کرد که بتواند به وقتش در راه حق خرجشان کند و صادقانه این مسیر را رفت. خوش به سعادتش که چنین پرورش یافته بود و مقاومت و ایمانش را از مادرش درس گرفته بود.

وی بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید هادی را که در همان لحظه مقابل چشمانش بود، بازخوانی کرد و یادآور شد: خدایا تو را گواه می‌گیرم که از آغاز انقلاب تا امروز هرچه کرده‌ام برای رضای تو بوده است. این یعنی اخلاص. او تأکید کرده بود که خود را همیشه در معرض آزمایش الهی قرار داده. من این مسیر را در وجودش دیده بودم؛ از او کوچک‌تر بودم اما خوب درکش می‌کردم. الان هم وقتی حرفش را می‌زنم، شیرینی این راه در وجودم فوران می‌کند.

وی افزود: پیام این عزیزان آن‌قدر شیرین و زیبا است که ما نباید در رساندنش کوتاهی کنیم. همه‌ ما مدیون خون شهدا هستیم.

وی به دیگر بخش‌های وصیت‌نامه اشاره کرد و ادامه داد: ابراهیم نوشته بود: امیدوارم این جان ناقابل را در راه اسلام عزیز و پیروزی مستضعفین بر مستکبرین بپذیری پروردگارا. هرچند از شکستگی‌های متعدد استخوان‌هایم رنج می‌برم، اما اهمیتی نمی‌دهم؛ زیرا نشانه‌های لطف تو را در حق کسانی که خالصانه قدم برمی‌دارند دیده‌ام.

خواهر شهید هادی درباره رابطه عاطفی برادرش با مادر گفت: ابراهیم بچه چهارم خانواده بود و احترام خاصی برای پدر و مادر قائل بود. هر کاری می‌خواست انجام بدهد، ابتدا اجازه می‌گرفت؛ به قول خودش اذن دخول می‌گرفت. این رفتار مرا یاد گفتگوی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با مادرشان انداخت که برای رضایت مادر بازمی‌گردند و پای او را می‌بوسند. این یعنی ادب و اذن گرفتن برای خدمت به اسلام و ایران.

وی سپس به آخرین خداحافظی شهید هادی اشاره کرد و یادآور شد: روزی که می‌خواست اعزام شود، مادرم به او گفت کمی بمان تا بدنت استراحت کند. ابراهیم گفت هرچه شما بگویید، اما فقط یک نگرانی دارم؛ روز محشر می‌توانید پاسخگوی حضرت زهرا(س) باشید؟ ابراهیم گفت: مادر جان، من سعادت شهادت ندارم. اگر هم شهید شدم، برایم دعا کنید گمنام بمانم؛ هیچ‌وقت دنبال من نگردید. مسیرم را حضرت زهرا(س) تعیین کرده، بگذارید برسم.

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha