به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد مصطفوی در مقاله ای با موضوع: «درک فضیلت ماه رجب با دلدادگی به بندگی» نوشت:
یکی از مهمترین و شناختهشدهترین برهانهای اثبات وجود خدا در فلسفه و کلام اسلامی و نیز در الهیات طبیعی غرب، «برهان نظم» است. این برهان با استناد به نظم پیچیده، هدفمند و قانونمند حاکم بر جهان، وجود ناظم، خالق، طراح هوشمند، بیعیب و نقصی را که خداوندگار عالم باشد، میشناساند.
نظیر آنچه در چهار فصل سال اتفاق میافتد، که هر کدام به نوبه خود نشان از گردش هستی میدهد و اوج این فصول بعد از خمودگی و بیتحرکی نسبتاً طولانی، در فصل بهار دیگربار طبیعت جان تازه میگیرد و گیاهان، جانوران و به تبع آنها انسانها با شور و شوق بیوصفی به تجدید حیات میپردازند.
ساختار کلی و ساختار ذاتی و زندگانی آدمی در دنیا به گونهای رقم میخورد که خواه ناخواه در تلاطم مشکلات و پیچوتاب بلاها قرار میگیرد، که گاهی از روی ناتوانی و استیصال کجروی میکند و گاهی ناله تنهایی و بیهویتی سرمیدهد و به گناه گرفتار میگردد و مفر و خلاصی ندارد! در همین بزنگاههای وحشتزا، اما به ندای فطرت که گوشزد میکند، ساحلی امنی جز پناهبردن به خالق هستی و عنایات خداوندگار خویش نداریم.
خداوندی که مسیر امن را به زیبایی در کلام وحی و از لسان انبیای خویش شناسانده و مأمن دائمی را برای بنیآدم نقشسازی نمودهاند، که در بعضی از ایام با ویژگیهای خاص به معنا و تفسیر برای کسب فیض بیشتر برای همگان مهیاست. آنگونه که رسول مهربانی(ص) میفرمایند:
«إنّ لِرَبِّکُم فی أیّامِ دَهرِکُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن یُصِیبَکُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا؛
همانا از سوی پروردگار شما در طول عمرتان نسیمهایی میوزد، پس خود را در معرض آنها قرار دهید، باشد که نسیمی از آن نفحات به شما بوزد و از آن پس هرگز به شقاوت نیفتید.»(۱)
در میان ماههای قمری نیز ماههای رجب، شعبان و رمضان، فضیلت و اهمیت عبادی ـ معنوی آنها بیشتر خودنمایی میکند و اوج آنها هم شبهای لیلةالقدر میباشد.
رسول بزرگوار اسلام(ص) میفرمایند: «ألا وَ إنّ رَجَب شَهرُاللّه وَ شَعبان شَهری وَ رَمَضان شَهر اُمّتی؛(۲) رجب ماه خدا و شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است.» ثواب و فضیلتهای ماه رجب در منابع اسلامی (اعم از روایات شیعه و اهل سنت) بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. این ماه، همراه با شعبان و رمضان، از ماههای بسیار با برکت و فرصتی برای تقرب، بندگی و دلدادگی به خداوند و خودتکانی نفس است، که نباید در غفلت و سهلانگاری بگذرد.
باید اشاره نمود که بسیاری از اعمال ماه رجب مستحب هستند، ولی تأکید بر انجام آنهاست، چراکه کیفیت و خلوص نیت در انجام عبادات، از کثرت آنها مهمتر است و بهترین راه برای استفاده از فضایل این ماه، که در دسترس میباشد، از توبه حقیقی، اصلاح رابطه با خدا و خلق خدا، شروع یک برنامه معنوی پایدار و مستمر است که پس از ماه رجب نیز ادامه یابد.(۳) اما شایسته است بدانیم که تفسیر معنایی، کلیدواژگانی و اثرگذاری عبادت و بندگی در محضر حضرت حق، که اهمیت ویژه در سه ماه رجب، شعبان و رمضان دارد به اجمال بشناسیم، که در ادامه و بهترتیب بدانها میپردازیم.
تفسیر معنایی و واژگانی عبادت و بندگی:
پیش از آنکه به مفاهیم «حمد یا عبادت» در کلام خدا و معصومان(ع) بپردازیم، بهتر است مختصری از اقسام «حمد» را بشناسیم، که حمد در آموزههای اسلامی به چند قسم میباشد و چگونه از آنها بهره شایسته برده شود. در اینباره میتوان اشاره نمود حمد به طور اجمال به سه قسم: قولی، فعلی و حالی تعریف شده، که عبارتند از:
الف) حمد قولی: به حمد زبانی گویند، که آسانترین نوع حمد میباشد، که از زبان جاری میشود و این نوع حمد دارای درجاتی است، که ترتیب فضیلت آن از مراتب شخصیت و مراقبات ویژه افراد حاصل میگردد. و ناطقیت که یک ودیعه الهی است، خداوند ویژه بنیآدم قرار داده تا حمدش را به زبان انبیایش ظاهر کند، تا امتهایشان حق را با این کمال بستایند و بنده معرفت قلبی خویش را به وسیله زبان بازگو کند.
در اینباره علمای اخلاق (اطبای روحی) گویند: وقتی که زبان به حمد و ستایش خداوند عادت کرد و به ذکرالله مزین شد، گناهان زبانی مانند دروغ، غیبت، تهمت و... در آن جایگاهی ندارند، که شاعر نامی سنایی سرایده:
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی // نروم جز به همان ره که تواَم راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم // همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی // بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی // نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید // مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
ب) حمد فعلی: به حمدی گویند، که منشأ آن افعال انسان است و این نوع حمد، دارای جایگاهی بهتر و مراتبی عالیتر از حمد قولی است، چون این نوع حمد ضمن معرفت و عارف بودن به پروردگار و شناخت و کیفیت عوالم از انسان صادر میشود. در غیر این صورت حمدی تحقق نمییابد، چراکه اعمال دینی ـ شرعی از عبادات و خیرات که به بندگان تکلیف شده است میباشد و بنده نیز صرفاً برای رضای خدا اظهارش میکند، چون آنچه از روزی مادی و معنوی به انسانها عطا میشود کمال و صفت رحمانیت خداوند است و صفت خالقیت خداوند برای اینکه آفرینش تمام مخلوقات عالم در توفیق به صعود و تعالی معنوی انسان رویکرد معنوی دارند و این کشش صرفاً یک «حمد فعلی» نیست، بلکه وجود انسان در همه دوران زندگانی باید ستایشگر خداوند باشد، زیرا افعالی که بُعد معنوی داشته باشد عروج روحی انسان از کالبد جسم متجلّی میشود:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند // که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت
ج) حمد حالی: بیشتر تعاریف و اقسام حمد، در «حمد حالی» تفسیر میشود و میتوان تأکید نمود مهمترین حمد برای بنده همان حمد حالی است، چراکه در حمد حالی توفیقات و عنایات الهی فقط در روح و قلب بنده متجلی است و معامله یک معامله روحی و قلبی میباشد، چون این دو مقام اگر متصف به کمالات علمی و عملی حضرت حق شوند و متخلّق به اخلاقالله و صفاتالله گردند و زمانی که این کمالات ملکه سرّشان شد، حمد حالی محقق میگردد، زیرا روح از آن خداست و قلب نیز جایگاه بهحقاش، که جهان صورت است و معنای: «لَمْ یَسَعْنی سَمَائی وَ لَا أَرْضِی وَ وَسِعَنی قَلْبُ عَبْدی الْمُؤْمِنِ؛ آسمان و زمین گنجایش مرا ندارند، ولی من در قلب بنده مؤمنم جای میگیرم.»(۴)
و یا خداوند در قرآن میفرمایند: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»؛(۵) و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند. همچنین در آیهای دیگر میفرمایند: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛(۶) آگاه باشید، با یاد خدا دلها آرامش مییابد. در قرآن مجید بیش از ۳۹۷ آیه درباره فرایض و عبادات از سوی خداوند بزرگ بر رسولاش نازل شده، که علمای تفسیر و فقهای تفکیک آیات، با استفاده از احادیث و روایات معصومان(ع) به شرح تفصیل و جزییات آنها پرداختهاند، که مجالش در این بضاعت سطور نمیگنجد.
عبادت و بندگی در کلام معصوم(ع):
عبادت و بندگی که برگرفته از معرفت دینی و ریشه معنوی است، در میزان علاقه شدید قلبی انسان نسبت به خداوند در عشقورزی و دلدادگی به عبادت سنجیده میشود و این کمالات معنوی و معرفتی در وجود یکایک بندگان از مرد و زن گوناگون است، چراکه معنای واقعی عبادت و بندگی برای همه عبادتکنندگان مسیر واحدی است، که شاخص اصلی آن حس ستایش و سپاسگزاری خالق بیهمتاست، که از آفرینش نعمتها و نزول به موقع رحمتها برای بندگانش هیچگونه دریغی نفرمود و تمام امکانات شایسته را برای تکامل و پیشرفت او مهیا نمود. چنانکه همه بندگانش را به فراخور معرفت و میزان لیاقتشان مورد عنایت قرار داد.
اشرف مخلوقات عالم، پیامبر بزرگوار اسلام(ص) فرمود، که مالک عالمین(جلَّ جلاله) میفرمایند: «هرگاه دل بنده من در بیشتر احوال به ذکر عزت، جلال و شکر نعمتم با کمال حسن نیّت مشغول باشد، وعده او این است، که «تَوَلَّیْتُ أُمُورَهُ؛ کار او را به هیچ غیر حواله نکنم.» و در هیچ مقامی به حال خود نگذارم، همه خواستهها و حاجات او را به کرم خود برآورم، تا آثار فضل خود را همنشین او گردانم، انوار لطف خود را رفیق و قرین او سازم و اگر در خلوت خانه محبّت (دل) سخن گوید، چنان سازم که جواب آن هاتف غیب بدو رساند و چشم و دل او را ناظر نور جلال احدیّت خویش گردانم... .»(۷)
گر مراد خویش خواهی ترک وصل ما بگو // ور مرا خواهی رها کن اختیار خویش را
امام سجاد(ع) در مناجات مطیعین میفرمایند: «ای خدای من، طاعت و بندگیات را به قلبم الهام کن و عصیانت را از من دور ساز. و آنچه از شوق مقام رضای تو آرزومندم، راه وصولاش را بر من آسان گردان. خدایا، ما را در کشتیهای نجاتت که ملکه شدن نفس در عبودیت و طاعت تو و ولایت اولیایت است، بنشان. و ما را به لذت مناجات خود کامیاب گردان و بر جویبارهای محبتت وارد ساز و به ما شیرینی مقام قرب و دوستیت را بچشان.»
عیسیبن عبدالله از امام صادق(ع) سؤال نمود، قربانت گردم عبادت چیست؟ امام(ع) در پاسخ فرمودند: «خوشنیتی در طاعت از راههایی که خدا از آنها اطاعت شود.»(۸) و همچنین میفرمایند: «همه چشمها در روز قیامت گریانند، مگر سه چشم: چشمی، که از نامحرم پوشیده باشد؛ چشمی که در اطاعت خدا شب بیدار بماند و چشمی که در دل شب از خوف خداوند اشک ریزد.»(۹)
خداوند سبحان به داود نبی(ع) وحی فرمودند: «ای داود، من دوست کسی هستم که او نیز مرا دوست داشته باشد و همدم کسی باشم، که او نیز همدم من باشد و مونس کسی هستم که او نیز به ذکر من مأنوس باشد و رفیق و مصاحب کسی میباشم که او نیز رفیق من باشد و کسی را برمیگزینم که او نیز مرا برگزیند و مطیع کسی هستم، که او مرا اطاعت کند و هر کس قلباً مرا دوست بدارد، حیات و زندگانی به او میدهم که به هیچ کس قبل از او ندادم و کسی که در حقیقت به جستوجوی من باشد، مرا خواهد یافت و هر کس در پی غیر من باشد، هرگز مرا نخواهد یافت.»(۱۰)
بندگی کن تا که سلطانت کنند // تن رها کن تا همه جانت کنند
خوی حیوانی سزاوار تو نیست // ترک این خو کن که انسانت کنند
بندگی و دلدادگی:
بندگی، طاعت و عبادت که همان پرستش و اظهار عبودیت، ذلت و مسکنت در برابر خالق مطلق است، در واقع عادتدادن و ملکه شدن این دلدادگیها برای نفس انسانی میباشد، تا معنای بندگی، عبادت و پرستش به معنای حقیقی آن حاصل شود. نباید از یاد برد که در همه ایام پرفضیلت و لحظات عنایت، خاصه سه ماه رجب، شعبان و رمضان، عالیترین نوع خشوع و خضوع در برابر خالق یکتا، که نهایت شکرگزاری، بندگی، ذلت و خواری در مقابل قادر مطلق است، همان «نماز» میباشد، که همراه با طهارت روح، جسم و نیت خالصانه بجا آورده شود.
راز دل، اقرار به زبان، تاب و تعب جسم با معبود بینیاز، که این شایستگی والا فقط و تنها در وصف ذات اقدس خداوند نهفته است، خود اوج بندگی و دلدادگی میباشد، چراکه خداوند به هر راز دانا و بر درونها بیناست و بر هر چیزی احاطه مطلق دارد و با یکتایی خود بر همه چیز چیره و قادر و تواناست. بنابراین، بندگی و عبادت در برابر ذات اقدس او، فطرت ستایشگری و نهایت خضوع و خشوع جسم و جان است، که به عنوان تعلّق و وابستگی مطلق و تسلیم بیقید و شرط مهمترین اوصاف انسانی است، که ذاتاً مستجمع ویژگیهای جمیع مخلوقات عالم هستی را داراست.
خلقتی که هم نشانه قدرت الهی است و هم علم، حکمت و رحمت عام و خاصش چنین اقتضا میکند، که در خلقت این گل سرسبد عالم هستی نشانههای علم و قدرت بیپایان خدا باشد، تا نعمتهای گستردهاش در ذره ذره اعضا، خوراک، محیط زیست و... او به اتمام و اکمال مشهود باشد و خداوند در اینباره میفرمایند:
«وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»؛(۱۱) و تا خداوند آنچه در سینههای شما پنهان است، بیازماید و آنچه در دلهای شما از ایمان میباشد خالص گرداند و خداوند از آنچه در درون سینههاست با خبر است.
در ضمیر ما نمیگنجد به غیر دوست کس // هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
جز نام و یاد حضرت حق، که عالم به کل شیء و علیم به ذات صدور است و تمام اشیای عالم را جز وسیلهای برای رسیدن به مقام بندگی، دلدادگی و نگریستن به جمال و جلال او میداند، زیرا در این مقام شایسته است که عبد با نیّت خالص قلب خود را آیینه تجلّی عشق و وجود خویش را جز جسم شفاف انعکاسدهنده صفات تمام و کمال خالق پندارد، که در این مرحله و مرتبت، اخلاص عبد در برابر معبود معنا پیدا میکند و با چشم دل به دیدار جمال یار نایل میشود، قطعاً به چشیدن شربت حیاتبخش عشق و دلدادگی موفق خواهد شد، که این نخستین سلک از سلوک بندگی است. در حالی که عشقورزی انسان نسبت به پروردگار یک امر فطری است و محور وجودی انسان در این بحر پرتلاطم امیال نفس و تجمّلات دنیا، فقط اتکا به سپاس و ستایش معبود یکتاست.
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست // یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن
در آخر، بندگی، دلدادگی، عبادت، طاعت و... یک جوشش و انقلاب درونی است، که مرزی بر آن قایل نشدهاند، چون دنیای شیرین و شعفانگیز عبادت زمان و مکان نمیشناسد، شب، روز، هفته و ماه در عبادت وجود ندارد، چراکه همیشه و در همه حال روشنایی عالم وجود بایست با نورانیت دل جان گیرد و با یاد معبود لذت چشیدن شربت شیرین بندگی و دلدادگی را استشمام کند و نسیم حیاتپرورش را در وجودش محصور گرداند، تا تقرب و رستگار روزگاران گردد.
پینوشت ها:
۱. علاءالدین علیبن حسامالدین (المتقی الهندی)، کنز العمّال، ح۲۱۳۲۴.
۲. شیخ صدوق، فضائل الاشهرالثلاثه، ص۲۴.
۳. برای آگاهی دقیقتر از متن دعاها و نمازهای خاص هر روز، میتوانید به مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی مراجعه شود.
۴. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۸، ص۳۹، روایت۶۱.
۵. ذاریات، آیه۵۶.
۶. رعد، آیه۲۸.
۷. متقی هندی، کنزالعمّال، ج۱، ص۴۳۳ و حسنبن حسین شیعی بیهقی، مصباح القلوب: «إِذَا کَانَ الْغَالِبُ عَلَی قَلْبِ عَبْدِی ذِکْرِی، تَوَلَّیْتُ أُمُورَهُ وَ کُنْتُ جَلِیسَهُ وَ أُنْسِیَهُ وَ مُحَدِّثَهُ...»
۸ و ۹. شیخ کلینی، اصولکافی، ج۴، ص۲۴۵ و ۲۴۶.
۱۰. زینالدین علیبن محمد شهید ثانی، مسکنالفؤاد، ص۶۴.
۱۱. آل عمران، آیه۱۵۴.










نظر شما