یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 28, 2024

پیش از بیانات مقام معظم رهبری‚ 17 نفر از اساتید و فضلا‌ی حوزه به ارائه نظرات و پیشنهادهای خود پرداختند‚ که مشروح این سخنان در ذیل تقدیم خوانندگان ارجمند می‌گردد.

حجةالا‌سلا‌م‌والمسلمین حسینی خراسانی

جایگاه بلند قرآن عزیز سهم بیشتری از فرصت حوزه را می‌طلبد

در این فرصت پراهمیت درباره حوزه‌های علمیه که امروز در حوزه سرافراز و سربلند علمیه قم تجلی یافته است‚ در سه محور قابلیت‌ها‚ بنیادهای نظری فقه - که اساس حوزه هست- و راهبردها‚ مطالبی را به اختصار تقدیم می‌کنم. حوزه علمیه دارای ذخایر مفاخر نیروهای خلا‌ق و توانمند فراوانی است که حضور جوانان پرنشاط‚ باانگیزه و سرشار از استعدادهای درخشان و بسا دارای نبوغ‚ به‌جد قابل توجه است. فضای پرنشاط علمی‚ پژوهشی حوزه‚ یادآور حوزه علمیه عصر امام صادق علیه‌السلا‌م است که حسن بن علی الوشاء‚ از اعیان طائفه می‌گوید: رایت فی هذا المسجد تسع مائه شیخ کل یقول حدثنی جعفر بن محمد; که این نوید به آینده‌ای بس درخشان است. خدمات حوزه به مکتب و ملت و نظام اسلا‌می براستی ستودنی است; و اما بنیادهای نظری فقه که اس‌ّحوزه هست; سیستم فقاهتی ما که عهده‌دار مدیریت زندگی در همه عرصه‌هاست‚ دارای دو قابلیت انحصاری در دو رتبه علّی و معلولی است; یکی آن‌که در منابع فقه اسلا‌می با نگاه مدرسه امام صادق علیه‌السلا‌م خلاء قانونی و منطقةالفراغ به معنای ما لا‌نص فیه بی‌معناست در هر فرض ما لا‌نص فیه‚ نصی است معتبر و دیگر آن‌که در سیستم فقاهتی ما پرسش و استفتاء بی‌پاسخ‚ فرض ندارد. حکم هر پدیده و داده نوظهوری‚ با دلیل اجتهادی یا با اصل و قاعده فقاهتی قابل پاسخ است. عینیت یافتن این قابلیت‌ها در سطحی که حوزه پاسخ‌گوی همه نیازها و شبهه‌ها باشد‚ و به بیان متقن و محکم امام رحیل‌مان حشره‌اللّه‌تعالی‌مع‌صاحب‌الشریعة‚ حوزه‚ نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را در دست داشته باشد; همواره چند قدم جلوتر از حوادث‚ مهیای عکس‌العمل مناسب باشد‚ نیازمند طرح و برنامه‌ریزی‌های سازمان‌یافته کارشناسی‌شده است. تلا‌ش و خدمات انجام‌گرفته و در حال انجام در زمینه‌های مختلف‚ مورد توجه و تقدیر است. حوزه ناسپاسی نمی‌کند‚ لکن آن همه‚ برای این‌همه کافی نیست. اینک اشاره به دو راهبرد‚ و یک پیشنهاد; نخست‚ جدّی گرفتن طرح تخصصی شدن رشته‌ها با لحاظ همه شرایط; از جمله در حوزه فقه‚ با توجه به ملزومات و الزامات آن‚ از قبیل تبعّض در تقلید‚ ساماندهی امور مالی و مانند آنها; و دیگر بازبینی و بازسازی و یا جایگزینی متون آموزشی با هدایت و حمایت مراجع عظام‚ اساتید و مدرسان عزیز حوزه دامت‌برکاتهم; بدیهی است که متون فعلی آموزش به ویژه در سطح عالی و پدیدآورندگان آن جزو سرمایه‌های عظیم فکری علمی حوزه محسوب می‌شوند و همواره مورد مراجعه و استفاده بوده و خواهند بود; ولکن‚ این‌که متون موجود را نهایت فکر‚ پایان کار و غیرقابل عبور بدانیم‚ خلا‌ف جوهره همواره متحول و متکامل حوزه است. اگر سلف صالح ما چنین فکر کرده بودند‚ ما امروز مثلا‌پس از معالم و قوانین و ریاض‚ کتاب‌های عمیق‌تر‚ دقیق‌تر و فنّی‌تری مانند رسائل و مکاسب و کفایه نداشتیم. بنابراین راه هم‌چنان باز است و باید باز باشد. اما در مورد قرآن عزیز که همواره در حوزه‌های امامیه حضوری جدّی داشته است‚ المقنعه به عنوان نخستین فقه کلا‌سیک موجود شیعه من البدایة الی النهایة‚.... مباحثش مصدّر و مزیّن به آیات قرآن است. فقه القرآن راوندی راستی دیدنی است. فقیه ورع سید بن طاووس که همه فرزندانش در شرائطی که به حد تکلیف نرسیده‌اند حافظ قرآنند‚ در بسیاری از آثارش تکرار کرده است: این نسخه نفیس قرآن عزیز را به دخترم فاطمة الحافظة للقرآن الکریم هدیه می‌کنم. امروز نیز در نظام جمهوری اسلا‌می‚ قرآن‚ تفسیر قرآن‚ علوم قرآن‚ حفط قرآن‚ آیات‌الا‌حکام و فقه‌القرآن که حضرت‌عالی علمدار نهضت قرآنی در نظام ما هستید‚ با همه برکاتش در جریان است; ولکن جایگاه بلند قرآن عزیز سهم بیشتری از فرصت حوزه را می‌طلبد.

حجةالا‌سلا‌م والمسلمین آذربایجانی

وحدت حوزه و دانشگاه متاسفانه هنوز متولّی جدّی ندارد

نکاتی را در موضوع ارتباط حوزه ودانشگاه تقدیم حضور می‌کنم. البته این بحث ابعاد مختلفی دارد که با توجه به اهمیت‚ من فقط به دو محور اساسی اشاره دارم. با توجه به جایگاه مهم حوزه و دانشگاه به عنوان مولدان علم و حاملا‌ن اصلی فرهنگ جامعه‚ دو پیشنهاد مشخص که در این محور وجود دارد‚ یکی بحث وحدت حوزه و دانشگاه است که امروز متا›سفانه هنوز متولّی جدّی ندارد ‌که این پروژه را دنبال کند‚ پیشنهاد مشخصی که در این محور تقدیم می‌شود این است که وحدت حوزه ودانشگاه‚ یکی از برنامه‌های استراتژیک نظام تلقی بشود و با یک نگاه فرابخشی در ساختار کلا‌ن نظام و متناسب با ابعاد مختلف معرفتی پژوهشی‚ آموزشی‚ فرهنگی و سیاسی آن‚ سیاست‌گذاری‚ برنامه‌ریزی و عملیاتی بشود و نهادهای مربوطه شناسایی و در جهت نیل به این اهداف‚ موظف گردند. نکته دوم این‌که ما باید قلمرو وحدت را از تعامل تفکیک کنیم. وحدت حوزه ودانشگاه در مبانی و غایات که در حقیقت پیش‌فرض‌ها و جهت‌گیری علوم را عهده‌دار هستند‚ بهتر قابل تصور و قابل وصول است; یعنی حوزه و دانشگاه‚ از جهت مبانی متعلق به یک فرهنگ‌اند و از جهت غایات برای پیشرفت و کمال یک جامعه است که در جهت کاربرد علمشان دارند تلا‌ش می‌‌کنند. بنابراین وحدت را با ما باید در این بخش متمرکز کنیم‚ اما در سطوح میانی که بدنه علم را تشکیل می‌دهد‚ راهبرد عملی‚ تعامل و گفت‌وگوی حوزه و دانشگاه است; چون در حقیقت مثار کثرت است. نظریه‌پردازی و جنبش نرم افزاری در این قسمت تصور دارد; و به ویژه در تعامل نخبگان حوزه و دانشگاه در این بخش می‌تواند مثمر ثمر بشود. که این مهم مستلزم توجه بیشتر به فضای آزاداندیشی در محیط‌های علمی است. محور دوم که باز ارتباط دارد به همین بحث وحدت حوزه و دانشگاه‚ علوم انسانی است. در حقیقت یکی از عرصه‌های مهم وحدت و تعامل حوزه و دانشگاه علوم انسانی است‚ برخلا‌ف علوم اسلا‌می که حوزه عمدتاً متولّی آن هست و علوم طبیعی که دانشگاه متولّی آن است‚ علوم انسانی قلمرو مشترک مساعی علمی حوزه و دانشگاه است و نیازمند اهتمام بیشتری برای ارتقای جایگاه علوم انسانی در نظام علمی و مدیریتی کشور هستیم. پیشنهاداتی در این‌جا تقدیم می‌کنم که جزیی و در حقیقت راهبردی است و در اصلا‌ح جایگاه علوم انسانی به ما کمک می‌کند.

1. به رسمیت شناختن علوم انسانی برای پاسخ‌گویی به مشکلا‌ت مربوط در اداره جامعه; واقعاً ما هنوز در اداره جامعه‚ علوم انسانی را متولّی و متعهد و مسئول برای مشکلا‌ت جامعه نکردیم.

2. مطالعات میدانی علمی برای مسئله‌یابی و گره‌گشایی از تنگناهای اجتماعی به طریقه حل علمی مسایل.

3. ابتکار مدیریتی و اجرایی کشور بر این مطالعات علمی و میدانی به صورت عینی; یعنی ما معتقدیم که تقاضا و مطالبات‚ برانگیزاننده عرضه علم است. اگر این تقاضا جدّی بشود‚ عرضه علم هم به صورت دانایی‌محور پیشرفت خواهد کرد. در این مسیر به طور طبیعی نیاز به بومی‌سازی علوم و علوم انسانی بومی داریم‚ یعنی علومی که در بستر عینی جامعه به کار گرفته بشود و در پاسخ‌گویی به این مسایل‚ آخرین یافته‌های علمی را اقتباس بکنیم و متناسب با فرهنگ عینی جامعه خودمان به راه حل‌ها بپردازیم. متا›سفانه در علوم انسانی امروز به ویژه علومی مثل روانشناسی‚ جامعه‌شناسی و حتی اقتصاد و بعضی از علوم مشابه‚ حتی پرسش‌هایی که در تحصیلا‌ت تکمیلی به عنوان تحقیقات عرضه می‌شود‚ پرسش‌های جامعه ما نیست. این است که دانشجویان و تحصیلا‌ت و در حقیقت علم‚ کمتر به سمت حل مسایل ما پیش می‌رود. آخرین نکته این است که تحقق هویت اسلا‌می جامعه که در سند چشم‌انداز روی آن تا›کید شده‚ بدون بومی‌سازی علوم انسانی در بافت فرهنگ اسلا‌می عینیت پیدا نمی‌کند. پیشنهاد مشخصی که ما در اینجا داریم‚ این است که حوزه‚ همان‌طوری که متکفل فقه شریف و عظیم است‚ علا‌وه بر آن باید به ارکان سه گانه علوم اسلا‌می یعنی علا‌وه برفقه‚ به کلا‌م و اخلا‌ق هم توجه بشود; به این هم اکتفا نشود و ما بیاییم به علوم انسانی هم توجه بکنیم; به این صورت که هویت‌بخشی کنیم به علوم انسانی که از متن حوزه و معارف اسلا‌می سرچشمه می‌گیرد.

حجةالا‌سلا‌م‌والمسلمین الهی خراسانی

ضرورت مرجعیت رسمی حوزه‌های علمیه در عرصه علوم و معارف اسلا‌می کشور

تردیدی نیست که فضای عطر‌آگین جمهوری اسلا‌می برای حوزه‌های علمیه‚ آزادی و امنیت و برای تحقیقات و تبلیغات دینی‚ توسعه و پویایی به ارمغان آورده است و هم‌زمان تلا‌ش و خدمت اجتماعی حوزویان را از تعاون‚ امداد و سازندگی تا جهاد و شهادت; و از فرهنگ و هنر تا مبارزه و سیاست; افزون و نظام را از پشتوانه نظری و حمایت معنوی و همکاری دانش‌آموختگان آن برخوردار ساخته است. اما دست‌یابی به حداکثر ظرفیت هماهنگی و همکاری میان حوزه و نظام در سطحی فراتر از سطح کنونی‚ بایسته‌هایی را‚ هم در درون حوزه‌های علمیه و هم در فضای عمومی و حاکمیتی کشور می‌طلبد که به لحاظ ضیق وقت تنها به بیان فشرده پنج بایستگی بسنده می‌کنم. 1. به رسمیت شناختن هویت مستقل علمی و آموزشی حوزه و ظرفیت‌ها و فعالیت‌های آن. حوزه‌های علمیه با غنای علمی و سنت‌های آموزشی کارآمدی که مورد غبطه بسیاری از نهادهای آموزشی است و دانش‌آموختگان موœثری که از قله‌های رفیع علم و اجتهاد تا دامنه تبلیغ و خدمات دینی حضور دارند‚ در ذهنیت برخی از دستگاه‌ها و مدیران کشور جدّی گرفته نمی‌شوند‚ در حالی که اغلب اقشار و اصناف پایه در کتب درسی و آموزش‌های عمومی معرفی می‌شوند و ده‌ها گزارش و فیلم مستند در صداوسیمای کشور درباره آنها به نمایش در می‌آید‚ از معرفی حوزه و روحانیت و رسالت و ظرفیت و توانمندی آن تقریباً خبری نیست. این‌چنین است که هنوز بخشی از جامعه‚ حوزه‌ها را تعداد محدودی نهاد صرفا ترویجی‚ آن‌هم از نوع کهنه! می‌پندارند و از واقعیت موجود حوزه‌ها‚ به عنوان مجموعه‌ای از صدها نهاد آموزشی‚ پژوهشی و فرهنگی که دانش‌آموختگان آنها در عرصه‌های ملی و بین‌المللی علم و فرهنگ حضور گسترده و موœثر دارند و آثار علمی و تولیدات فرهنگی و محصولا‌ت رسانه‌ای بی‌شمار آن در قالب‌های متنوع عرضه می‌شود‚ کمتر باخبرند. هنوز نمایندگان حوزه و حوزویان به عنوان شخصیت حقوقی در اغلب هسته‌های تصمیم‌سازی علمی‚ فرهنگی و اجتماعی کشور غایبند. در آمار رسمی وضعیت علمی کشور انجمن‌های علمی و محققان حوزوی در آمار پژوهشگران به شمار نمی‌آیند و آثار آنها که بارها حائز رتبه‌ها و جوایز و ملی و بین‌المللی شده است‚ تنها در صورتی که توسط مراکز دانشگاهی‌منتشر شود‚ در فهرست آثار و مقالا‌ت علمی گزارش می‌شوند. مجتهدان عالی‌رتبه‚ مدرسان و محققان ارشد حوزوی برای ثبت پژوهشکده یا نشریه علمی و تخصصی واجد صلا‌حیت تشخیص داده نمی‌شوند و ناباورانه شاهدیم که هنوز مانند چند دهه قبل‚ برخی مراکز آموزشی غیر حوزوی مرجع تا›یید علمی نخبگان حوزه‌هایی با چندین قرن سابقه و کارنامه درخشان و پرورش صدها مجتهد و مفسر و متکلم هستند. در چنین شرایطی نمی‌توان افزایش جدّی حضور حوزه در عرصه‌های علم و فرهنگ را انتظار داشت و به اقبال وافی داوطلبان و تعداد کافی دانش‌آموختگان حوزه برای عرصه‌های مورد نیاز جامعه و نظام امید بست. پیشنهاد می‌شود جایگاه حوزه در برنامه‌ریزی علمی و فرهنگی و اجتماعی کشور و مراکز تصمیم‌گیری و فرایندی توسط شورایی مرکب از نمایندگان رهبری‚ قوای سه‌گانه و حوزه‌های علمیه تعریف شود; با کارگروه‌های تخصصی و تدوین طرح‌ها و لوایح لا‌زم از سوی دولت و مجلس و با مشاوره از حوزه‌ها‚ جهت رفع نواقص ضوابط و اصلا‌ح دامنه آمار و تسهیلا‌ت‚ هم‌چنین توصیه جدّی شود به نهادهای اطلا‌ع‌رسانی و آموزش عمومی کشور جهت معرفی بایسته حوزه و البته اهتمام بیشتر حوزه‌ها به عرصه اطلا‌ع‌رسانی عمومی.

2. ضرورت مرجعیت رسمی حوزه‌های علمیه در عرصه علوم و معارف اسلا‌می کشور. دست‌یابی ایران به توسعه دانایی‌محور در چشم‌انداز بیست‌ساله‚ مستلزم تخصص‌گرایی در پیشبرد و نظارت محورهای توسعه است. از این‌رو به عنوان مثال شورای‌عالی نظام‌پزشکی مرجع اعتبار آموزشی و معیار سنجش تخصص و اعتبار مجموعه‌ها و ارزیاب مدعیان پزشکی است; هم چنان که شورای‌عالی انقلا‌ب فرهنگی نیز مرجع فعالیت‌های آموزش‌عالی و پژوهش‌های تخصصی در رشته‌های علوم انسانی است; اما آیا در عرصه علوم و معارف اسلا‌می‚ حوزه‌های علمیه به عنوان غنی‌ترین مرکز در این عرصه‚ مرجع رسمی شمرده می‌شوند؟ آیا از حوزه‌های علمیه برای تا›سیس مراکز و رشته‌ها یا تا›یید سرفصل‌های علوم و معارف اسلا‌می در دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش یا تا›یید صلا‌حیت علمی داوطلبان تدریس و پژوهش استفسار و یا مشورت می‌شود؟ و به نظرات متخصصان آنها ارجاع می‌گردد؟ پیشنهاد می‌شود شورای‌عالی علوم و معارف اسلا‌می و کمیسیون‌های ذیربط توسط حوزه‌ها و با تصویب مرجعیت و نظارت آن توسط مجلس و نهادهای سیاست‌گذار فرهنگی تشکیل شود.

3. اتخاذ راهبردهای علمی برای تعامل. اغلب دستگاه‌های فرهنگی‚ اجتماعی و اقتصادی که از حوزه‌های مطالبه یاری می‌کنند‚ عملا‌ً ظرفیت جذب خدمات علمی و فرهنگی حوزه را در ساختار و برنامه خود منظور نکرده‌اند. نتیجه چنین وضعیتی خلا‌آهای برنامه‌های انسانی در عرصه‌های فرهنگ دینی کشور یا تحمیل یک‌جانبه هزینه‌های سنگین انسانی و مالی به حوزه‌های علمیه‚ بدون تضمین تا›ثیر جدّی بوده است. پیشنهاد می‌گردد تفاهم‌نامه‌های مشخص بین حوزه‌های علمیه و دستگاه‌های متقاضی دریافت خدمات حوزه با تعریف مشخص نقش حوزویان در نهادهای وابسته به نظام توسط کمیته‌های مشترک میان نمایندگان حوزه و دستگاه‌ها تصویب شود.

4. تمرکززدایی در ارتباط دستگاه‌های نظام با حوزه‌. اگر چه در کشور علا‌وه بر حوزه علمیه فاخر و با شکوه قم‚ چند حوزه علمیه متمایز دیگر مانند حوزه علمیه مشهد نیز به رسمیت شناخته شده‌اند‚ اما عملا‌ً ارتباط دستگاه‌های نظام بر حوزه علمیه قم محصور مانده‚ در حالی که نوع خدمات مورد انتظار و جغرافیای دستگاه‌های خدمت‌گیرنده‚ تفاهم و تعامل با حوزه‌های دیگر را نیز می‌طلبد. وضع فعلی سبب شده توسعه میدان دیگر حوزه‌ها محدود بماند و عوامل تحرک و پویایی آنها به فرصت‌‌های درونی منحصر گردد. پیشنهاد می‌شود به شمول‌گرایی دستگاه‌ها در ارتباط با حوزه و افزایش هماهنگی درونی حوزه‌ها برای توزیع بایسته تعاملا‌ت توصیه گردد. آخرین نکته‌ای که معروض می‌دارم‚ ضرورت تدوین نظام‌نامه جامع حوزه‌های علمیه است با وجود تحولا‌ت تحسین‌برانگیز در حوزه‚ به دلیل عدم تدوین نظام جامع و یکپارچه و مورد تفاهم همه حوزه‌های علمیه‚ هنوز هم عدم توازن در کارکردهای آموزشی‚ ناهماهنگی در تنظیم فرایندهای آموزشی با نیازهای جامعه و تحمیل وقت و هزینه مالی و انسانی و مضاعف به نهادهای حوزوی جهت جبران کاستی‌های مرسوم و پرورش فرهیختگان موœثر ادامه دارد. پیشنهاد می‌شود دبیرخانه مستقل در حوزه علمیه قم تشکیل شود و با فراخوان وسیع و مشارکت نخبگان حوزه‌های علمیه کشور جهت تدوین این نظامنامه اقدام گردد. امیدواریم به توصیه و ارشاد حضرت‌عالی زمینه‌های لا‌زم جهت حداکثر تعامل و همکاری متقابل میان حوزه و نظام اسلا‌می بیش از پیش فراهم آید و شاهد افزایش حضور و تعاون حوزه‌های علمیه در شکوفایی و تعالی روز افزون جامعه و نظام مقدس جمهوری اسلا‌می ایران باشیم.

حجةالا‌سلا‌م‌والمسلمین رفیعی

تبیین سیاست تبلیغی واحد و منسجم در کشور

جهان امروز‚ جهان تبلیغ و ارتباطات است. تا›ثیر رویارویی اندیشه‌ها و افکار‚ به مراتب بیش از تا›ثیر سلا‌ح‌های نظامی است. اگر شلیک یک بمب یا سلا‌ح شیمیایی هزاران نفر را نابود و مسموم می‌کند‚ یک دروغ و تبلیغ کاذب میلیون‌‌ها اندیشه و فکر را دچار مسمومیت می‌‌کند. امام راحل می‌فرمودند: سلا‌ح تبلیغات برنده‌تر از کاربرد سلا‌ح در میدان‌های جنگ است.

حضرت‌عالی استحضار دارید در میان ابزار گسترده تبلیغ‚ رسانه دیرینه سنتی و کهن <منبر> هم‌چنان اصالت‚ قداست و جایگاه خود را حفظ نموده و توده مردم باورها و معارف دینی خود را بیشتر از طریق همین رسانه دریافت می‌کنند تا از طریق استدلا‌لا‌ت و براهین پیچیده و کتب استدلا‌لی. هنر مبلّغ و منبری‚ کارآمد کردن عمیق‌ترین مباحث دینی و ارائه ساده آن به مخاطبان است. منبر روش‌مند و علمی‚ بستر مناسبی برای ترویج معروف و نهی از منکر‚ زدودن شبهات‚ مقابله با خرافات‚ تولید فکر و بالا‌خره عرضه صحیح معارف اسلا‌می است. به فضل الهی و برکت خون شهدا‚ با گذشت حدود سه دهه از پیروزی انقلا‌ب‚ شاهد رشد چشم‌گیری در این عرصه هستیم. حضور هزاران نفر از مردم به ویژه جوانان در مراسم و برنامه‌های اعتکاف‚ دعاهای ندبه و عرفه و جلسات نیایش‚ گرایش میلیونی در مراکز زیارتی و مذهبی و شکل‌گیری صدها هیا›ت و مجلس خانگی‚ همه بخشی از این تلا‌ش گسترده است. اما بنده در این عرصه با توجه به تبلیغات گسترده دشمن که با سایت و با ساختن فیلم‌ها و نوشتن کتاب‌ها و مسایل مختلفی که در مبارزه با دین دارند برنامه‌ریزی می‌کنند‚ فکر می‌کنم هنوز این عرصه نیاز به فعالیت بیشتری دارد. علی‌هذا با ارج نهادن به تلا‌ش‌های انجام شده توسط دستگاه‌های مختلف‚ به ذکر پنج نکته و پیشنهاد در مورد بحث تبلیغ و عرصه مظلوم و مغفول‌عنه <منبر> می‌پردازم.

1. ضرورت هماهنگی بین دستگاه‌های تبلیغاتی. استحضار دارید مراکز مختلف اقدام به اعزام و فعالیت تبلیغی می‌نمایند. پیشنهاد می‌شود شورای‌عالی تبلیغات با محوریت حوزه مقدس قم و با حضور نمایندگان و متولّیان امور فرهنگی کشور و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی تشکیل گردد و جایگاهی مانند شورای‌عالی انقلا‌ب فرهنگی در بحث تبلیغات با مصوبات نافذ داشته باشد. طبعا تشکیل این شورا در زمینه سایر نکاتی که تقدیم می‌کنم نیز راهگشا خواهد بود.

2. تبیین سیاست تبلیغی واحد و منسجم در کشور. بعضاً یا فراوان‚ شاهد تشتت‚ پراکندگی و تعارض در امر تبلیغ هستیم; تا حدی که منجر به خنثی کردن تبلیغات یکدیگر و سردرگمی مردم می‌شود. گاه اتفاق می‌افتد دو سخنران یا دو فیلم یا دو شبکه هم‌زمان یا دو نشریه و بالا‌خره دو نهاد تبلیغی‚ سیاستی کاملا‌ً متضاد دارند و مخاطب را با افراط و تفریط دچار تزلزل می‌کنند. گرچه اصلا‌ح این امر در همه مراتب به دلیل تفاوت مبانی‚ غیرممکن است‚ به هر حال ممکن است مبنای کسی در پذیرش روایت‚ با مبنای دیگر فرق کند; اما می‌توان در بسیاری از جنبه‌ها به وجه مشترکی رسید و به عنوان یک سیاست واحد ابلا‌غ کرد.

3. عمق بخشیدن به فرایند تبلیغی و مبلّغان. استحضار دارید در همه مراکز آموزشی و فرهنگی برای تدریس و حضور علمی‚ حدود و ثغوری وجود دارد. حتی در مدارس ابتدایی حداقل‌هایی برای سطح معلومات مدرسین تعریف می‌شود. در گذشته حوزه‌های علمیه نیز چنین بوده و اجازه نقل حدیث‚ اجازه نقل فتوا و گذراندن یک مراحل علمی برای حضور در عرصه منبر و سخنرانی بوده است. مع‌الا‌سف عرصه منبر و تبلیغ‚ علی‌رغم نقش‌آفرینی صدها عالم پخته و قوی‚ از این جهت دچار آسیب جدّی شده است. معین نبودن حدومرز حضور در این رسانه موجب شده است‚ بعضاً مطالب بی‌پایه‚ جعلی‚ تحریک‌آمیز‚ با اغلا‌ط در نقل روایات و برداشت‌های غلط تفسیری مطرح شود; و حضرت‌عالی می‌دانید امروزه در دور افتاده‌ترین نقاط نیز حتی روستای دورافتاده‚ افرادی تحصیل‌کرده با مدرک دانشگاهی حضور دارند و توقع مطالب ضعیف غیرعلمی و خرافی را ندارند. سه پیشنهاد ذیل ماده سه مطرح می‌شود: -1 سطوح مراتب تبلیغ تعریف شود و برای هر سطحی حداقلی از معلومات معین گردد. معلومات منبری رسانه‚ دانشگاه‌دبیرستان‚ مجالس خانگی و عموم مردم تعریف بشود. -2 متون درسی ویژه منبر و تبلیغ آماده بشود. گرچه صدها متن قوی و متقن و مجلا‌ت تخصصی در کشور منتشر می‌شود‚ اما هنوز ما متن درسی درباره منبر نداریم. -3 کارگاه‌های ویژه امر تبلیغ‚ متناسب با سطوح بیننده; یک مثالی عرض کنم‚ الآن صدها و هزاران جلسه خانگی در کشور‚ هیا›ت و برنامه دارند. غالباً هم مبلّغین زن و مرد در این جلسات حضور دارند که این جلسات هیچ ساماندهی ندارد. اینها را دست‌کم نباید گرفت. اینها بر روابط خانواده‌ها اثر دارند. خیلی‌ها در این جلسات مطالبی را فرا می‌گیرند در زندگی به کار می‌برند. بنابراین یک مرکز و سازمانی که بخشی از این منابر و جلسات خانگی‚ عمومی‚ دانشگاهی و رسانه‌ای را ساماندهی کند‚ لا‌زم است.

4. تعمیم عرصه‌های تبلیغ. ابزار تبلیغ در زمان حاضر گسترش زیادی یافته است که منبر یکی از آن شیوه‌هاست. آشنایی روحانیون و حوزویان با سایر شیوه‌های تبلیغ ضروری است. لا‌زم است در فن مناظره‚ فیلم‌نامه‌نویسی سینمای دینی‚ قصه‌گویی‚ گرافیک‚ طنز‚ شعر‚ خط‚ داستان‌نویسی و سایر طرق و ابزار تبلیغ هم حوزه‌ها حرف برای گفتن داشته باشند.

5. شناسایی و تقویت ظرفیت‌های جدّید تبلیغی. انحصار تبلیغ در افراد و شخصیت‌های خاص و کنار کشیدن بسیاری از فضلا‌از سنگر وعظ و خطابه‚ به دلیل گمنامی یا بعضاً ضعف تلقی کردن حضور در این میدان‚ متا›سفانه موجب شده است که بخش تبلیغ دچار افت شود. پیشنهاد می‌شود با پیگیری مراکز اعزام مبلّغ و متولّی امر تبلیغ‚ فضلا‌و فرهیختگان حوزوی با حضور جدّی در این سنگر‚ ارتباط با توده مردم را حفظ نموده و موجب ارتقای جایگاه منبر شوند. منبرهای مرحوم آقای فلسفی و تا›ثیراتش در شبهه‌زدایی‚ جریان‌آفرینی و کمک به نهضت یادمان نرفته و اگر یادمان نیست‚ شنیدیم که علماء و بزرگان و خیلی از شخصیت‌ها در این عرصه قبلا‌ً حضور داشتند. متا›سفانه جایگاه این رسانه مهم که نزدیک‌ترین ارتباط را با توده مردم دارد‚ به دلا‌یلی که عرض کردم‚ افت پیدا کرده است.

سهیل اسعد از طلا‌ب آرژانتینی (ادگاردو روبین)

کرسی‌های شیعه‌شناسی در دانشگاه‌ها و مراکز علمی جهان خالی است

ابتدا خدا را شکر می‌کنم که امروز به برکت انقلا‌ب اسلا‌می نور اسلا‌م و معارف اهل‌بیت رسول خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله توسط طلا‌ب کشورهای مختلف از حوزه‌های علمیه در سراسر جهان منتشر می‌شود. خدا را شکر می‌کنم که در دوران رهبری شما مردم بسیاری از نقاط دنیا که قبلا‌از حضور یک طلبه و مبلغ عادی هم محروم بودند امروز کسانی را در میان خود دارند که علا‌وه بر حضور در مساجد و اماکن مذهبی و توجه به وظایف اصیل و سنتی‚ به عنوان مورخ‚ فیلسوف‚ جامعه‌شناس و امثال آن نیز به بیان حقایق و نشر معارف مشغولند‚‌بنده سهیل اسعد هستم از آمریکای لا‌تین از کشور آرژانتین‚ بنابراین نسبت به برادران ایرانی که در جلسه حضور دارند از راه بسیار بسیار دورتر آمده‌ام; به علا‌وه به نمایندگی از طلا‌ب حدود نود کشور جهان در محضرتان هستم و به این دو دلیل وقت بیشتری را می‌طلبم; با کسب اجازه در این فرصت نکاتی را تقدیم می‌کنم. مسئله اول‚ یکی از دغدغه‌هایی که امروز طلا‌ب بخش بین‌المللی حوزه علمیه قم دارند این است که خواهان التفات مستقیم شخص رهبری در امور مربوط به تعیین خط مشی‌های حوزه علمیه با توجه به عمق نگاه خود شما و بالا‌خره یک نقش مستقیمی از حضرت‌عالی هستند تا انشاءاللّه در آینده اطمینان خاطر داشته باشیم. مسئله دوم که ما در داخل و خارج از ایران شاهد بودیم این‌که متا›سفانه سازمان‌ها و نهادها مختلفی که به طور کلی مرتبط به حوزه علمیه هستند هماهنگی کامل را در تعیین اهداف ندارند که پیشنهاد می‌شود انشاءاللّه شاهد این هماهنگی‌ها باشیم و در آینده این مشکل را حل بکنیم. مسئله سوم الحمدلله در حوزه‌های مختلف جهان شاهدیم که صدها نفر از خواهران خیلی فعال شدند در زمینه‌های مختلف‚ چه در تحقیق‚ چه در تعلیم و تربیت و چه در تبلیغ رسالت که این خیلی در سطح بین‌المللی موœثر واقع شد و خواهشمندیم که انشاءاللّه تنظیم‚ تکمیل و برنامه‌ریزی خواهران هم در آینده بیشتر داشته باشیم. با توجه به ضرورتی که در مقام تبلیغ احساس می‌کنیم فراگیری کامل دو زبان عربی و انگلیسی در طول دوره‌های آموزش طلا‌ب برنامه‌ریزی شود‚ مسئله پنجم در دوران ما به دلیل گسترش پرتو انقلا‌ب اسلا‌می جمع مشتاقان برای فراگیری علوم اسلا‌می و معارف مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلا‌م فزونی یافته است لذا در این سو در حوزه علمیه که ملجا› اصلی برای نیل به این مقصود است اشتیاق و همت و برنامه‌ریزی بهتر و بیشتری مورد نیاز است. امیدواریم با تدابیر راه‌گشای حضرت‌عالی شرایط برای پذیرش و استفاده عموم مشتاقان و خصوصاً مسلمان‌ها از پیروان تمامی مذاهب اسلا‌می فراهم شود. به نظر می‌رسد این اقدام کمک قابل توجهی به درک متقابل انس و الفت و برادری و تحقق انسجام اسلا‌می خواهد داشت. نکته اساسی برای تحقق رسالت‌های مهم حوزه در بخش بین‌المللی این است که سازمان‌ها نهادها و تشکیلا‌تی به نحوی در این فرایند دخیل هستند برای رسیدن به اهداف مشترک در برنامه و عمل بین خودشان هماهنگ باشند. در مسیر توسعه و پیشرفت حوزه در بخش بین‌المللی به نظر می‌رسد برای استفاده کامل از پتانسیل نیروهای تربیت شده برنامه‌ریزی کامل و امکانات و حمایت قابل قبولی فراهم نیامده است و شایسته است برای حضور دانش‌آموختگان در عرصه‌های جهانی زمینه‌ها و شرایط لا‌زم مهیا شود.

امروز ما باید از طرفی عمق لا‌زم برای ورود به مباحث تخصصی را بدست آوریم و از سوی دیگر جامعیتی برای تعامل با دیگران و گفت‌وگو بین ادیان و دفاع از مبانی خود داشته باشیم. ما نیازمندیم که ضمن حفظ اصول و سنت‌های ارزشمند حوزه‚ روش ارائه و محتوا را با وضعیت فعلی جهان متناسب سازیم تا بتوانیم اندوخته‌های خود را به نحو مطلوبی عرضه نماییم. هم اکنون کرسی‌های شیعه‌شناسی در دانشگاه‌ها و مراکز علمی جهان خالی است و یا در اختیار دیگران و مستشرقین غیرمسلمان قرار دارد و مردم دنیا از طریق این افراد در مورد اسلا‌م و مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلا‌م اطلا‌ع پیدا می‌کنند می‌بایست برای پر کردن این خلا‌آ چاره‌ای اندیشیده شود تا دنیا حقایق و معارف ناب شیعی را بدون تحریف و غرض از پیروان همین آیین اخذ کنند. پیشنهاد می‌کنم برای افراد نخبه و کسانی که از مناطق خاص و استراتژیک جذب می‌شوند برنامه خاص و ویژه‌ای تدوین و اجرا شود.

حجةالا‌سلا‌م‌والمسلمین شمالی

تاسیس موسسه آموزشی جهت تربیت مبلغان بین‌المللی

به اختصار نکاتی را درباره حوزه و مقوله تبلیغ در خارج از کشور به استحضار می‌رسانم:

بحمدلله پس از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می گام‌های بسیار بزرگی در راه تبلیغ دینی و ارتباطات بین‌المللی برداشته شده است‚ سازمان‌ها و نهادهای مختلفی که عموما پرورش یافتگان حوزه در هدایت و اداره نقش داشته‌اند و همچنین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلا‌می‌‚‌مجمع جهانی اهل‌بیت علیهم‌السلا‌م‚ مجمع تقریب مذاهب اسلا‌می‚ سازمان مدارس و حوزه‌های علمیه خارج از کشور نمایندگی‌های حضرت‌عالی در خارج از کشور فارغ التحصیلا‌ن حوزه اعم از ایرانی و غیرایرانی اعم از خواهر و برادر که تقریبا در جای جای دنیا پراکنده‌اند همگی نشان‌دهنده حضور با برکت حوزویان در عرصه تبلیغ در خارج از کشور می‌باشند. اما به نظر می‌رسد برای ارتقای کیفی این فعالیت‌ها دو مشکل عمده وجود دارد; اولا‌ً کمبود نیروهای کیفی دارای اندیشه و تجربه کار در عرصه بین‌الملل و خلا‌قیت و در عین حال دارای تفکر برنامه‌ای برای اعزام به خارج از کشور‚ ثانیا کمبود تولیدات فکری با محتوا و قالب‌های مناسب که پاسخ‌گوی نیازهای خارج از کشور باشد. افزون بر این دو مشکل در سازمان‌های فرهنگی‚ تبلیغی‚ دولتی و نیمه‌دولتی مشکلا‌ت دیگری نیز وجود دارد که عبارتند از اولا‌ً با تغییر دولت‚ مسئولا‌ن و سیاست‌ها تفاوت و بعضا تفاوت ماهوی پیدا می‌کند. روحیه و بروکراسی اداری در بسیاری از این دستگاه‌ها حضور چشم‌گیر دارد‚ تبلیغات دینی وقتی صبغه دولتی پیدا می‌کند ممکن است برای دولت‌های دیگر حساسیت‌زا شود و در بعضی از دوره‌ها شاهد بودیم که سایر مقولا‌ت فرهنگی همچون موسیقی و فیلم بر تبلیغات دینی اولویت پیدا می‌کرد. به نظر می‌رسد با توجه به این نکاتی که به طور اختصار گفته شد این ظرفیت و در عین حال نیاز تاریخی وحود دارد که حوزه در عرصه بین‌الملل نقش فعالتری ایفا نماید. ثانیاً با دنیا به ویژه جوامع اسلا‌می و شیعی که امروزه در سراسر جهان پراکنده‌اند مراتبط باشد. ثالثاً تربیت نیروهای کارآمد برای نیازهای گوناگون در عرصه بین‌الملل را سامان داده و رابعاً نیروهای تربیت شده را در جای مناسب خود بگمارد. امروز تبلیغ به ویژه در عرصه بین‌الملل گستره فراوانی دارد اگر در گذشته تا›سیس و اداره مراکز اسلا‌می در چند شهر بزرگ دنیا کفایت می‌کرد‚ امروز چنین چیزی به هیچ وجه کافی نیست. هدایت جوامع اسلا‌می اعم از شیعه و سنی اداره کرسی‌های اسلا‌م‌شناسی و شیعه‌شناسی‚ ارتباط با ارباب دیانت و پیروان مذاهب اسلا‌می‚ شرکت توا›م با ابتکار و برنامه در جلسات گفت‌وگوی ادیان‚ حضور در رسانه‌ها‚ هدایت و پشتیبانی محتوایی شبکه‌های مختلف رادیویی تلویزیونی و سایت‌های اینترنتی اسلا‌می در سراسر جهان‚ چاپ کتاب و نشریات به زبان‌های بین‌المللی‚ پاسخ‌گویی به سئوالا‌ت فکری فرهنگی و فقهی اقلیت‌های مسلمان در غرب در حوزه‌های تخصصی مانند مسایل پیچیده حقوقی‚ تجارت و پزشکی از جمله نیازها و در عین حال فرصت‌هایی هستند که پیش روی حوزه وجود دارد. با کسب اجازه از محضر مبارکتان دو پیشنهاد را به اختصار مطرح می‌کنم. پیشنهاد اول تا›سیس معاونت بین‌الملل حوزه‚ از جمله وظایف این معاونت عبارت خواهد بود از تلا‌ش در جهت معرفی و ارتقای جایگاه حوزه نزد افکار عمومی جهان‚ شرکت در سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی همچون یونسکو کنفرانس اسلا‌می و پارلمان ادیان به عنوان عضو یا ناظر بازدید و استقبال از اندیشمندان و فرهیختگان بین‌المللی برای آشنایی با حوزه علمیه و تبادل آرا با ایشان به منظور تقویت جریان دینی در کل جهان و یا حداقل رفع سوœ تفاهم‌ها و خوف و هراسی که از بی‌اطلا‌عی و تبلیغات منفی ایجاد می‌شود و همین طور تلا‌ش در جهت ایجاد هماهنگی بین نهادهایی که در حوزه‚ کار بین‌المللی می‌کنند. پیشنهاد دوم تا›سیس موœسسه‌ای آموزشی و پژوهشی در حوزه که به تربیت نیرو برای کارهای بین‌المللی بپردازد. این موœسسه باید دارای ویژگی‌های زیر باشد: نهاد حوزوی و غیردولتی باشد به لحاظ علمی بتواند از مقبولیت داخلی و بین‌المللی برخوردار باشد و بیشتر به عنوان یک موœسسه علمی و آکادمیک شناخته شود و نه به عنوان یک نهاد سیاسی. به لحاظ اعتبار و جایگاه دینی از مکانت بالا‌یی برخوردار باشد و نوعی بتواند به نمایندگی از حوزه در مسایل دینی بین‌المللی اظهار نظر نماید. دانش‌آموختگان آن حداقل به زبان عربی و یک زبان اروپایی مسلط باشند. اگر چنین موœسسه‌ای در حوزه تا›سیس شود و سالا‌نه تعداد محدودی افراد نخبه جذب شده و روی آنها سرمایه‌گذاری کافی صورت گیرد و حوزویانی که تجربه کار علمی و دینی در خارج از کشور را دارند به هدایت و شاگرد پروری در این مجموعه اقدام کنند انشاءاللّه دیری نخواهد پایید که این موœسسه به لحاظ کادر علمی خودکفا خواهد شد. کارهای پژوهشی و تحقیقاتی قوی مورد نیاز خارج از کشور را ارائه خواهد داد و افرادی قوی و کارآمد و برای تصدی کرسی‌های اسلا‌م‌شناسی و مسئولیت‌های مختلف تبلیغی خارج از کشور تربیت خواهد کرد.

 

حجةالا‌سلا‌م‌والمسلمین عابدی

درس‌های عرفان نظری و عملی  در حوزه کم‌رنگ است

 چند جمله کوتاهی درباره وضعیت فلسفه و علوم عقلی در حوزه‌های علمیه به محضر شریف‌تان عرض می‌کنم.

اولا‌ً فلسفه و به تبع آن کلا‌م‚ منطق و فلسفه یا عرفان‚ پشتوانه عقلی از اعتقادات مردم است و شاید مهم‌ترین ویژگی حوزه‌های شیعی در برابر حوزه‌های دیگر به همین بخش است که در حوزه‌های شیعه عقل‌گرایی از قدیم وجود داشته از قبل از شیخ طوسی بگیریم تا امروز; و این نقطه قوت همان چیزی است که حضرت مستطاب‌عالی مکرر در فرمایشاتتان فرموده‌اید که باید مرجعیت قم نسبت به فلسفه اسلا‌می حفظ شود و چند بار فرموده‌اید نباید فلسفه از قم به مراکز دیگر منتقل شود. بحمدلله و با عنایات مدیر محترم و معزز حوزه که صمیمانه من از محضر مبارکشان تشکر می‌کنم‚ خدمات بسیار خوبی در حوزه علوم عقلی در حوزه انجام شده است. رشته تخصصی کلا‌م‚ رشته تخصصی فلسفه‚ رشته تخصصی کلا‌م مقارن و رشته‌های فلسفه‌های مضاف بحمدلله الآن در حوزه وجود دارد. شاید یک زمانی در قم حتی یک نشریه علمی‚ پژوهشی وجود نداشت‚ الآن بحمداللّه مجلا‌ت علمی‚ پژوهشی با سردبیری روحانیون معظم منتشر می‌شود. کتاب‌های فلسفی متعدد و متنوع بحمداللّه در قم منتشر می‌شود. بخش بسیار زیادی از پایان‌نامه‌های سطح سه و سطح چهار حوزه به مسایل فلسفی اختصاص دارد و به هر حال هر کدام این پایان‌نامه‌ها اگر که در آینده منتشر بشوند سهم عظیمی در عقل‌گرایی و رشد عقلا‌نیت جامعه خواهد داشت. هم‌چنان که این را هم خدمت مباک شما عرض می‌کنم که الآن در قم بحمدلله یک چنین موقعیتی هست که هم درس فلسفه وجود دارد و هم درس نقد فلسفه. حتی یک ناشر‚ هم کتاب فلسفی و هم کتاب ضدفلسفی هر دو را چاپ می‌کند; و از این جهت مایه مباهات است که حیاة العلم بنقد و رد. اما علی‌رغم این نقاط قوت و امتیازهایی که بحمداللّه در حوزه وجود دارد‚ چند نکته‌ای هم هست که شاید اگر تقویت بشود بهتر باشد. اولا‌ً در حوزه مقدسه یک مدرسه‌ای که مخصوص علوم عقلی باشد‚ متا›سفانه وجود ندارد. مراکز ومدرسه‌های زیادی هست که همّ آن‌ها به علوم نقلی است و بسیار لا‌زم ضروری و باارزش است. اما یک مدرسه‌ای که مرکز تدریس سطح عالی منطق‚ کلا‌م‚ فلسفه‚ عرفان و فلسفه مضاف باشد‚ متا›سفانه نداریم و حتی بعضی از درس‌ها واقعاً از جهت مکان برای تدریس دارای مشکل هستند. نکته دیگر این که حضرت مستطاب عالی فرمودید بزرگان فیلسوفان ما‚ عرفای بزرگ بوده‌اند. خود شما در یکی از فرمایشاتتان فرمودید که ابن‌سینا یا صدرالمتا›لهین عارفان بزرگ دنیای اسلا‌م‌اند. متا›سفانه الآن حوزه از این جهت شاید مقداری رنج می‌برد که درس‌های عرفان نظری و عملی الآن در حوزه یک مقداری کم‌رنگ است و عنایت بیشتر حضرت‌عالی را می‌طلبد. نکته دیگر این است که از قدیم بزرگ‌ترین استادان اخلا‌ق در حوزه همان فیلسوفان بزرگ بوده‌اند. خواجه نصیر‌ ‚نراقی‚ حضرت امام و علا‌مه طباطبائیقدس‌سرّهم و همه بزرگانی ‌که استاد اخلا‌ق بوده‌اند‚ فیلسوف هم بوده‌اند و از این جهت هم نیاز به تقویت و پشتوانه بیشتری دارند. مسئله دیگر تهاجمات بسیار زیادی است که الآن علیه مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلا‌م صورت می گیرد‚صدها و بلکه هزاران کتاب و پایان‌نامه علیه مذهب شیعه توسط برخی از فریب خوردگان نوشته شده است و ضرورت دارد که در این زمینه افرادی مثل میرحامد حسین یا مرحوم سید شرف‌الدین و علا‌مه امینی قدس‌سرّهم تربیت شوند که من یک موقع جمله‌ای از شما شنیدم که واقعاً بسیار برای من زیبا بود‚ شما فرمودید که به شیعیان هندوستان بگویید هر چه وجوهات خرج قبر میرحامد حسین بکنند من قبول دارم‚ از بس خدمت بزرگی که این عالم وارسته به مذهب شیعه کرد; و از این جهت الآن در حوزه یک نگرش دیگری به این تهاجمات اعتقادی و کلا‌می که علیه شیعه شده است می‌آید. من چند نکته دیگر یادداشت کرده بودم فقط به این نکته می‌پردازم‚ بیش از ده سال از تشریف‌فرمایی حضرت مستطاب عالی به حوزه علمیه می‌گذرد و جدّا و مصرانه خواستاریم که بیشتر به حوزه علمیه تشریف بیاورید. در آن سخنرانی ‌که شما فرمودید در مدرسه فیضیه‚ کشی و نجاشی و مرحوم عیاشی و سمرقندیین و نسائیین حوزه علمیه مبارکی داشتند که در این باره کار نشده است. حضرت مستطاب عالی فرمودید نسایین‚‌‌ عیاشین مال منطقه نسائه‚ سمرقند مال همان شمال خراسان است‚ کشی هم مال همانجا; این فرمایشات حضرت‌عالی را ای کاش می‌آوردند خدمت شما وملا‌حظه می‌فرمودید که ده‌ها مرکز این سخنرانی‌ شما را چاپ کردند و هر کسی که چاپ کرده نوشته حسائیین! و جالب‌تر از همه این‌که بعضی از آقایان پاورقی زده‌اند به فرمایشات شما ودر پاورقی نوشته‌اند که آقا فرمودند حسائیین!! و ما نفهمیدیم یعنی چه؟! در حالی که اگر کسی در این فرمایشات شما دقت می‌کرد‚ به هر حال سمرقندیین که مال شمال خراسان است عیاشی که مال آن‌جاست کشی که مال آن‌جاست; این سه تا شاهد روشن علا‌وه بر این‌که فرمایش شما بهترین شاهد بر این‌که درباره حوزه نسائیین هیچ کار نشده این را که بسیاری از آقایان حتی اسمش را نشنیده‌اند. امیدوارم که انشاءاللّه فرمایشات حضرت مستطاب عالی که همیشه چراغ هدایت جامعه و مخصوصاً حوزویان بوده است برای ما همیشه راهگشا باشد.

حجةالا‌سلا‌م‌والمسلمین فرحانی

نظام آموزشی ما کتاب محور است موضوع محور نیست

سابقه درخشان حوزه‌های علمیه شیعه در عصر غیبت و تربیت علما و برجستگانی که هر یک حصون اسلا‌م و در رشد و بالندگی همیشگی شیعی سهمی به‌سزا داشته‌اند و نهایتا به ثمر رسیدن انقلا‌ب اسلا‌می به رهبری و روحانیت شیعه و تثبیت و مدیریت آن توسط علمای طراز اول و بحمدلله تکرار این مسئله در اکثر کشورهای اسلا‌می مخصوصاً عراق و لبنان‚ جایگاه عظیم این مجموعه ارزشمند انسانی را بیشتر از گذشته نمایان کرد و توقع همگان را از آن بسی افزون‌تر ساخت. بجاست که ضمن تقدیر و تشکر از مجموعه تلا‌ش‌های بسیار با برکتی که در عرصه مدیریت توسعه تشکیلا‌ت و تقویت حوزه‌های علمیه در سطح کشور به عمل آمده‚ با بیان یک نکته بنده می‌خواهم این جریان ارزشمند را آسیب‌شناسی کنم و به نظرم می‌رسد این نکته را باید در محضر علما‚ شورای‌عالی محترم حوزه‚ مراجع عظیم‌الشا›ن و با عنایات حضرت‌عالی مطرح کرد که حلش به یک عزم ملی نیاز دارد. آسیب‌شناسی این مجموعه در زمینه‌های مختلفی ممکن است صورت بگیرد. بحث پذیرش و گزینش در حوزه مسئله مهمی است. بحث نظام تربیتی حوزه مسئله مهمی است. بحث نظام به کارگیری نیرو در حوزه علمیه بزرگ مسئله مهمی است. بحث آموزش هم در حوزه مسئله مهمی است. در بخش آموزش مسئله متون آموزشی یک موœلفه بحث است که الا‌ن مورد نظر بنده نیست. کارهای خوبی هم در همه این زمینه‌ها انجام شده. بحث بنده کارآمدی نظام تدریس و تدرّس حوزه است یعنی با یک مسئله داخلی و بین اساتید و طلا‌ب و فضلا‌ در محضر حضرت‌عالی می‌خواهم درد دل کنم و طرح مسئله کنم و عرض هم کردم حلش‚ عزم بزرگ‌تر از کار مدیریتی و تشکیلا‌تی می‌طلبد. کارآمدی نظام تدریس و تدرّس حوزه با توجه به این‌که تدریس و تدرّس در سه بخش تبیین‚ تثبیت و تعمیق باید انجام بشود تبیین به وسیله کلا‌س درس‚ تثبیت به وسیله مباحثه و تعمیق چیزی است که بنده یک مقداری الا‌ن می‌خواهم در آن رابطه نکته‌ای را عرض کنم. ما در حوزه نظام آموزشی‌مان کتاب محور است موضوع محور نیست. متا›سفانه یک کتاب درسی را شروع می‌کنیم خواندن‚ کتابی است مجموعه اطلا‌عات وسیع و این کتاب محوری از یک طرف و نبود سیر تاریخی در کتب درسی حوزه متا›سفانه از سوی دیگر یک روزی ما در حوزه معالم‚ قوانین‚ رسائل‚ کفایه می‌خواندیم الا‌ن طلبه پایه‌های ابتدایی حوزه با اصول فقه با کتاب موœجز و کتاب‌های ارزشمندی آشنا می‌شود که از نظر تاریخی متا›خر از کفایه است و مشتمل بر نقد آراء رسائل و کفایه است. حجم وسیعی از اطلا‌عات در این کتاب‌ها به طلبه القاء می‌شود. در یک جلسه درس عمومی طلبه رها می‌شود و رها شدن طلبه در این فضا و تثبیت نشدن بعضی از این اطلا‌عات و نهایتا تعمیق پیدا نکردن آنها توسط نظام تدریس و تدرّس حوزه سبب می‌شود که طلبه جوان و با نشاط حوزه وقتی وارد درس‌های رسائل و کفایه می‌شود یک حالت بی‌اعتمادی‚ سردرگمی پیدا کند. این سردرگمی و بی‌اعتمادی منجر به یک سری خلا‌صه عوامل می‌شود که حداکثر مسئله‌ای که ما الآن در نظام آموزشی حوزه داریم متا›سفانه حداکثرش فهم از متن‚ ارجاع ضمیر و حل عبارت است اما فهم بر متن و فهم مستقل از متن یا به تعبیری که امروزه در نظام‌های آموزشی هست حل مسئله مستقل از متن‚ در حوزه کم است. لذا طلبه در این نظام آموزشی‚ علی‌رغم همه زحمات‚ تلا‌ش‌های شبانه‌روزی و پیگیری‌های جدی‚ ذهنش رشد عمودی ذهنش نمی‌کند. رشد افقی و کثرت اصطلا‌ح و اطلا‌ع احیانا قبولی در امتحانات مختلف. در جاهای مختلفی بررسی شده‚ هم بنده هم دیگر عزیزان و همکاران‚ نظام مدیریتی حوزه هم بررسی کرده‚ می‌بینیم اطلا‌عات و نمرات بالا‌ست‚ اما رشد عمودی کم است فهم عمیق کم است. نکته بعدی در این رابطه وضعیت منطق حوزه است. کتاب بسیار ارزشمند المنطق متن درسی قوی است اما متا›سفانه به تعبیر حضرت آیة‌اللّه جوادی واجبش را رها می‌کنیم. کتاب برهان و مایتعلق بالبرهان مستحبش را طوری ارائه می‌کنیم که بعدا پیگیری نمی‌کنیم‚ روال کار منطقی در حوزه و انسجام فکری و عمق فهمی طلبه سامان پیدا نمی‌کند. یکی از علل اساسی طولا‌نی شدن دوره تحصیل که از دغدغه‌های بسیار بزرگ حضرت‌عالی است‚ یکی از علل اساسی نقش کمرنگ حوزه در تولید علم‚ حوزه بسیار بسیار کار کرده‚ اما این کار در مقایسه با تمام حوزه ناچیز است. حوزه‌ای که در مظلومیت‌ها و سخت‌ترین شرایط‚ بزرگانی تربیت ‌می‌کند. امروزه کارآمدی را ملا‌ک ارزش می‌دانند. حوزه در سخت‌ترین شرایط امام‚ حضرت‌عالی‚ مراجع بزرگواری راتربیت کرده که الا‌ن سکان هدایت امت اسلا‌م را به عهده گرفتند .الا‌ن که این همه امکانات هست‚ سهم حوزه خیلی بیشتر از این است! به چه جهت؟! به جهت این‌که دوره تحصیل طولا‌نی است. به این جهت که فارغ‌التحصیلا‌ن سنواتی منظم حوزه کم هستند. عمده مسئله برمی‌گردد به این مطلب. الا‌ن الحمداللّه در حوزه برای تعلیم‚ چند سالی است نظام کار فنی و تخصصی که در سطح درس‌های خارج ارائه می‌شد به پایه‌های رسائل و کفایه یعنی سطوح عالی هم سرایت کرده کم و بیش. البته من استدعا دارم از بزرگان مخصوصاً در محضر حضرت‌عالی‚ این برنامه دقیق مطالعه بشود ‚کاستی‌هایش یافته شود‚ توسعه پیدا کند. در پایه‌های فقه‚ لمعه و اصول که ورودی حوزه است و طلبه‌های مستعد نوعا با استعدادسوزی و دلسردی مواجه می‌شوند و سردرگمی. به جهت این‌که طلبه وارد رسائل و ... تمام مطالب و اصول فقه در قسمت مختصر استصحاب نقض کرده‚ گذاشته و رفته. من استدعا می‌کنم این مطلب دقیق مطالعه شود. در پایه هفت تا ده باصطلا‌ح سطوح عالی پا بگیرد‚ کامل شود. در پایه چهار تا شش حوزه لمعه و اصول حوزه سازماندهی شود. یک برنامه اساسی برای تقویت جریان منطق در حوزه ارائه شود. جناب آقای عابدی اشاره کردند این دغدغه انتقال فلسفه از حوزه به بیرون از حوزه‚ مسئله‌ای است که اگر ذهن سامان یافته آشنای با منطلق طلبه در حوزه رشد نکند‚ بعد از ده سال نمی‌توانیم طلبه را وارد یک جریان کنیم. پیشنهاد بنده این سه نکته بود و امیدوارم اگر این سه نکته انشاءاللّه تدبیر بشود‚ که قطعا از برکات جلساتی که خدمت حضرت‌عالی بودیم‚ بسیاری از معماها و معضلا‌ت حل شده‚ این هم انشاءاللّه حل خواهد شد. طولا‌نی شدن خروجی حوزه. اگر خروجی‌های حوزه در سن مناسب از حوزه فارغ‌التحصیل شوند‚ تعامل با محیط‌های دانشگاهی و محیط‌های انسانی قوی خواهد شد. متا›سفانه در عرصه تعامل یک آفت را هم عرض کنم‚ خروجی‌های حوزه چون در سن مناسب خارج نمی‌شوند‚ یا با بی‌اعتمادی به مجموع داده‌های حوزه خارج می‌شوند‚ معمولا‌ در محیط‌های غیرحوزوی استحاله می‌شوند و تعامل تولید اندیشه قوی دینی پا نمی‌گیرد. افتخار ما این بود که بزرگان در قبل از انقلا‌ب این طوری تعامل می‌کردند‚ علا‌مه طباطبایی شهید مطهری را تا درون منزلش برای حل معضلا‌ت علمیش پیگیری می‌کرد‚ نتیجه‌اش می‌شد نقد وسیع فلسفه هگل در دانشگاه تهران. استدعای من این است اگر این مسئله سامان پیدا کند و در سن مناسب خروجی‌های حوزه وارد محیط‌های انسانی‚ دانشگاهی دبیرستان‌ها‚ مساجد و در تعامل قوی با بسیج قرار بگیرند‚ مشکل پذیرش و گزینش حوزه هم حل خواهد شد. چون الآن واقعاً با معضلمان این است. ساختمان داریم امکانات داریم اما آن طور که باید و شاید مسئله را ندیدیم.

حجةالا‌سلا‌م‌والمسلمین کاظمی

جایگاه موسسات آموزشی و رشته‌های تخصصی روشن شود

 فقه به عنوان دانش عهده‌دار کشف و تبیین احکام اسلا‌م در حوزه عمل و روابط انسان‌ها و جوامع‚ از مهم‌ترین شاخه‌های علوم اسلا‌می است و به فرموده امام راحل عظیم الشا›ن قدس‌سره فقه‚ تئوری کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تاگور است و اسلا‌م با فقه و احکام فقه باقی مانده است. این دانش که از گذشته تا حال محور اصلی حرکت علمی حوزه‌ها بوده است و بیشترین زمان از عمر تحصیلی یک طلبه را به خود اختصاص می‌دهد در حال حاضر در چهار سطح فتوایی‚ نیمه استدلا‌لی‚ استدلا‌لی و تخصصی در حوزه‌ها آموزش داده می‌شود. در خصوص فقه‌آموزی و فقه پژوهی امروز در حوزه‌های علمیه و آسیب‌ها و بایسته‌های آن در همه سطوح مذکور نکات قابل عرض وجود دارد.

1. پیشرفت حوزه در عرصه فقه پژوهی در قالب تا›سیس پژوهشکده‌های متعدد‚ انتشار مجلا‌ت تخصصی فقهی پایان‌نامه‌ها و رساله‌های پژوهشی ناظر به مسایل روز آمد قابل تقدیر است. همچنین گام‌هایی که در عرصه ساده‌سازی و سهولت دست‌یابی به منابع فقهی روایی رجالی و غیره برداشته شده و کار فقیه را آسانتر و مطمئن‌تر ساخته است‚ در خور توجه و ستایش است. اما با این همه در یک نگاه جامع‚ پژوهش در نظام تحصیلی حوزه کمرنگ است و طلا‌ب نوعا با فعالیت‌های پژوهشی و اصولی آن‚ در حد لا‌زم آشنا نیستند. عدم لحاظ دروس مربوط به پژوهش و در نظر نگرفتن این مهم در نظام تحصیلی حوزه‚ موجب ضعف فعالیت‌های پژوهشی حوزویان در قلمرو فقه و اصول نیز شده است. در این خصوص لا‌زم است تحولی در فضای پژوهشی حوزه پدید آید. الزام به ارائه مقالا‌ت تحقیقی سالا‌نه‚ جهت‌دهی این پژوهش‌ها در مسیر نیازهای جامعه‚ حمایت از آثار پژوهشی اساتید و طلا‌ب‚ امکان استفاده از فرصت مطالعاتی برای اساتید و طلا‌ب ممتاز‚ دسترسی سهل به بانک‌های اطلا‌عاتی و کتابخانه‌های تخصصی می‌تواند زمینه این تحول را فراهم آورد.

2. جای خالی فقه مقارن در حوزه‌های علمی شیعه احساس می‌شود. توسعه مطالعات و بررسی‌های مقایسه‌ای چه بین مذاهب فقهی اسلا‌می و چه در سطح تطبیق با نظام‌های حقوقی مطرح دنیای امروز‚ علا‌وه بر تقریب بین مذاهب و ایجاد تفاهم بین تمدن‌ها‚ زمینه‌ساز حضور فقه شیعه در مجامع علمی و حقوقی جهانی خواهد بود و به عمق و غنای فقهی ما نیز کمک شایانی می‌نماید.

3. با توجه به اهمیت امروز‚ موضوع شناسی در فقه که مولود ابعاد و حوزه‌های پیچیده و تودرتوی حیات نوین بشری است‚ نسبت به ایجاد حلقه‌های دومی در کنار مراجع عظام و مجتهدان بزرگوار‚ به عنوان دستیاران موضوع‌شناسی برای فقیه‚ احساس نیاز می‌شود. این حلقه‌ها متشکل از فضلا‌یی است که هم زبان فقه را بدانند‚ و هم دارای توان و کنجکاوی در مورد فهم موضوعات جدید باشند; می‌تواند مشابه شورای استفتائات عمل کرده و در خصوص شناسایی موضوعات‚ فقیه را یاری رساند. این امر از یک سو فقیه را به نحو مطمئن‌تر به حکم شرعی رهنمون می‌سازد و از سوی دیگر‚ با ژرفا بخشیدن به دانش فقه‚ آن را در جهت پاسخ‌گویی مطلوب‌تر به انبوه مطالبات فزاینده جوامع بشری مدد می‌رساند.

دو نکته هم در خصوص برنامه آموزشی حوزه. در خصوص فقه‚ محافل درسی ما در سطوح مختلف از گرایش فراوان محصلین به ایده حفظ برای امتحان و اخذ مدرک رنج می‌برند. این عارضه که ناخواسته به دنبال واحدی نمودن دروس و اجرای شیوه آموزشی و ارزشیابی متخذ از دانشگاه‌ها پدید آمده و نقاط قوت و افتخار آمیز آموزش سنتی حوزه را در خود هضم نموده است‚ سطحی خوانی و عدم تعمق و تا›مل کافی در مباحث را در پی‌داشته است و موجب ضعف علمی طلا‌ب در مقاطع مختلف تحصیلی و مواد آموزشی شده است. اکنون سایه این ضعف‌های حاصل مقاطع پیشین به طور محسوس در دروس خارج سنگینی می‌کند و عملا‌ً باعث شده است انتظارات تحصیلی از بعضی از طلا‌ب مقطع خارج‚ چیزی فراتر از سطح نباشد و شاید همین امر موجب شده است که بعضی از مدرسین معظّم نیز سطح دروس خود را تقلیل داده و آن را متناسب با فهم و توان مخاطب تنظیم نموده‌اند. پنجمین و آخرین نکته این که نقش و جایگاه فقه و اصول در برابر دیگر دانش‌های اسلا‌می و تا›ثیر فراگیری خوب فقه و اصول در تعمیق فهم دیگر علوم اسلا‌می‚ که فراروی طلا‌ب قرار دارد‚ به خوبی برای آنان تبیین و تعیین نشده است. این امر موجب فقدان انگیزه در آنان نسبت به آموختن عمیق فقه و اصول در مقطع سطح می‌شود. از طرفی گروه زیادی از طلا‌ب در مقطع سطح به موœسسات و مراکز آموزشی تخصصی جهت تحصیل هم‌زمان در یک رشته تخصصی دیگر‚ به طور فزاینده جذب می‌شوند‚ که علا‌وه بر مشکلا‌ت ناشی از عدم تبیین ارتباط و تلا‌زم بین فقه و اصول و رشته‌های تخصصی دیگر ‚در عمل‚ طلا‌ب عزیز با دو نظام و مدیریت آموزشی مواجه می‌شوند. از یک سو برنامه آموزشی دقیق‚ منظم و الزامی و تعهداتی که از سوی آن مرکز تخصصی پذیرفته و باید پاسخ‌گو باشند و از سوی دیگر با وظایف و تعهداتی که درباره فقه و اصول به عنوان دروس عمومی حوزه در مقطع سطح به آنها متعهدند روبرو می‌شوند و عملا‌ً آنچه به حاشیه می‌رود و قربانی می‌شود‚ همین فقه و اصول خواهد بود. در این خصوص پیشنهاد می‌شود جایگاه موœسسات آموزشی و مراکز رشته‌های تخصصی که جذب طلبه دارند روشن شود و به خصوص نحوه تعامل آنها با مراکز مدیریتی حوزه مشخص گردد و با محوریت مدیریت حوزه مجموعه برنامه‌های آموزشی یک طلبه اعم از فقه و اصول و دروس رشته‌های تخصصی در یک نظام درسی منسجم و واحد منظور شود و اینگونه نشود که یک دانش‌پژوه حوزه با جذب در یکی از موœسسات از دروس ارزشمند و محوری فقه و اصول فاصله بگیرد.

خانم بهشتی

ضرورت توجه به تحصیلا‌ت تخصصی خواهران با ایجاد قطب‌های علمی حوزوی

خواهران علا‌قه‌مند به تحصیل علوم دینی که در گذشته با مشکلا‌ت و موانع فراوان و شرایط بسته آن روزگار‚ تنها در سطح محدودی قادر به کسب معارف اسلا‌م بودند‚ امروز با شور و نشاط غیرقابل وصف در مراکز حوزوی گوشه و کنار مملکت اسلا‌می حضور یافته و سهم موœثری در حیاط فکری اجتماعی جامعه اسلا‌می پیدا کرده‌اند. توسعه و رونق حوزه‌های خواهران تا به آنجا پیش رفته است که امروزه پذیرای خیل عظیم طلا‌ب غیرایرانی خواهر در مراکز علوم اسلا‌می نیز می‌باشیم. بدیهی است که با توجه به روند روبه رشد اسلا‌م‌خواهی از یک‌سو و تلا‌ش بی‌وقفه دشمنان خارجی و داخلی در از بین بردن دستاوردهای عظیم انقلا‌ب اسلا‌می‚ خصوصاً در حوزه فرهنگی زنان از سوی دیگر‚ باید اهتمام ویژه‌ای به تجهیز و آماده سازی حوزه‌های علمیه خواهران برای به انجام رساندن رسالت خطیرشان مبذول گردد. در این رابطه لا‌زم است درصدد برنامه‌ای با چشم‌انداز ده یا بیست‌ساله توسط هیا›تی کارشناس با حضور خواهران صاحب‌نظر حوزه باشیم‚ که در آن مجموعه فعالیت‌های حوزوی خواهران بر اساس اهداف روشن و سیاست‌های جامع و روش‌های کاربردی و متناسب با نیازهای کوتاه مدت و دراز مدت درون حوزه‌ای و یا برون حوزه‌ای لحاظ شده باشد و به این وسیله‚ از برنامه‌ریزی‌های سلیقه‌ای و مقطعی در امور آموزشی‚ پژوهشی‚ تبلیغی و سایر فعالیت‌های خواهران مصون بمانیم. از اموری که بجاست در این برنامه‌ریزی مرود توجه قرار گیرد: 1. لزوم شناسایی و طبقه‌بندی استعدادهای خواهران بر اساس اهداف و نیازها. در برنامه آموزشی فعلی تفاوت سطح استعداد خواهران‚ اختلا‌ف مراکز حوزوی و امکانات آموزشی و پژوهشی چندان مورد لحاظ قرار نگرفته و برنامه یکسان برای همه سطوح و همه حوزه‌ها تدوین شده است و این در حالی است که با برنامه‌ریزی خاص برای افراد خوش استعداد و رشد علمی اخلا‌ق آنان‚ موج دین پژوهی با الگو گرفتن از این گروه‚ در جامعه زنان رونق می‌یابد. 2. ضرورت توجه بیشتر به تحصیلا‌ت تخصصی خواهران حوزه با ایجاد قطب‌های علمی حوزوی در کشور. افزایش متقاضیان تحصیلا‌ت حوزوی و نیاز مبرم مناطق محروم کشور به مبلغ در سطوح عمومی موجب گشته سهم مهمی از امکانات آموزشی حوزه صرف جذب و پرورش طلا‌ب دوره عمومی شود و از این‌رو‚ تحصیلا‌ت تکمیلی و تخصصی حوزه‌های خواهران با کمبود امکانات آموزشی و پژوهشی و سایر تسهیلا‌ت خصوصاً در مورد طلا‌ب شهرستانی که در قم سکونت ندارند مواجه می‌باشد. در این رابطه مناسب است چند قطب علمی برای حوزه‌های خواهران در سطح کشور در نظر گرفته شود و از جهت امکانات عالی آموزشی پژوهشی نظیر اساتید کارآمد‚ پژوهشکده و کتابخانه تخصصی بانوان تجهیز گردد تا بدین‌وسیله توسعه و رشد علمی در سطح عالی برای همه استعدادهای حوزوی فراهم شود. 3. سامان‌دهی و هدف‌مند نمودن فعالیت‌های پژوهشی حوزه خواهران. در وضعیت کنونی که شاهد شبهات وارداتی دشمنان اسلا‌م و خصوصاً تهاجم تفکرات فمنیستی در عرصه مسائل زنان می‌باشیم‚ به گونه‌ای که حتی بعضا موجب تعارض دیدگاه‌های صاحب‌نظران حوزه و دانشگاه در این امور شده است‚ ضروری است برای تحقیق و پژوهش در حوزه خواهران تشکیلا‌تی ایجاد شود که ضمن تعیین موضوعات کاربردی با توجه به نیازهای جامعه بانوان‚ بهینه‌سازی و تکمیل امکانات پژوهشی مراکز حوزوی‚ زمینه ارتباط صاحب‌نظران و محققان برجسته را با پژوهشکده‌های خواهران فراهم آورد و از تحقیقات موازی نیز جلوگیری نماید. 4. لزوم ایجاد ارتباط و تعامل بین نهاد تبلیغی حوزه خواهران با مراکز علمی فرهنگی بانوان. توجه به این واقعیت که ارتباط جامعه زنان با خواهران مبلغ در زمینه‌های گوناگون علمی فرهنگی سخت‌تر و نتیجه بخش‌تر از فعالیت‌های تبلیغی برادران در جمع بانوان است‚ ما را بر آن می‌دارد که به دنبال راه‌کارهای مناسبی برای رونق هر چه بیشتر امور تبلیغی خواهران باشیم. در این راستا لا‌زم است ارتباط و هماهنگی بین مراکز حوزوی فرهنگی و حوزه خواهران ایجاد شود تا در سایه این ارتباط اولا‌ً تربیت مبلغان براساس نیازهای واقعی جامعه بانوان و متناسب با همه سطوح علمی مخاطبین صورت گیرد و ثانیا متصدیان امور فرهنگی کشور از توانایی‌های خواهران مبلغ آگاه شوند و با اعتماد به کارآمدی آنان‚ زمینه و بستر مناسبی برای فعالیت‌های تبلیغی ایشان فراهم آورند. بی‌تردید بیان تمام محورها برای برنامه‌ریزی جامعه حوزه‌های خواهران در این مجال کوتاه ممکن نمی‌باشد لذا ضمن تشکر از بذل عنایت‌های مقام عظمای ولا‌یت به امر حوزه‌های خواهران‚ فرصت را مغتنم می‌شمارم و از سوی خواهران جامعة الزهرا سلا‌م‌اللّه‌علیها و سایر حوزه‌ها از حضرت‌عالی دعوت می‌کنم که قدم رنجه فرمایید و از نزدیک با خواهران در حوزه‌های علمیه دیدار داشته باشید تا از رهنمودهای حکیمانه‌تان در این راستا بهره‌مند شوند. یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضرّ و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان اللّه یجزی المتصدقین.

 حجةالا‌سلا‌م والمسلمین میرمعزی

الگوی مطلوب تعامل حوزه و نظام تدوین نشده است

موضوع سخن من کیفیت تعامل حوزه‌های مبارکه علمیه و نظام مقدس جمهوری اسلا‌می ایران است. به نظر می‌رسد این تعامل در چهارمحور قابل بررسی است. تولید نظریه‌های دینی بنیادین و راهبردی و کاربردی در عرصه‌های مختلف زندگی‚ برای اداره جامعه بر اساس دین; دوم: فرهنگ‌سازی بر اساس باورها و ارزش‌های دینی از طریق ترویج و تبلیغ دین; سوم: نظام بر عملکرد نظام; چهارم: مشارکت در اداره نظام از طریق تربیت نیروهای موردنیاز نظام جمهوری اسلا‌می ایران. در این مجال نکاتی را در مورد تعامل در محور نخست که مهم‌ترین محورهاست به عرض می‌رسانم. بر اساس نظریه حضرت امام راحل قدس‌سره که فرمودند: حکومت در نظر مجتهد واقعی‚ فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است‚ تعامل در محور نخست ضرورت ویژه‌ای می‌یابد. این نظریه مبنای تا›سیس حکومت اسلا‌می و مورد تا›یید قریب به اتفاق مراجع موجود و مورد تا›کید حضرت‌عالی است. الگوی مطلوب تعامل می‌تواند بر اساس این نظریه به عنوان چشم‌انداز بیست‌ساله تدوین شود. تحقق چنین الگویی مستلزم تمهیدات قانونی‚ سازمانی‚ مالی و نیروی انسانی متناسب با آن در دو طرف تعامل یعنی حوزه و نظام است. در یک آسیب‌شناسی اجمالی ملا‌حظه می‌کنیم رابطه حوزه با نظام به صورت کامل‚ بر اساس این نظریه تنظیم نشده است و تمهیدات آن به نحو کامل فراهم نیامده‚ اما در نظام هیچ قانونی وجود ندارد که ارکان نظام را ملزم کند که در تبیین قوانین و سیاست‌ها همکاری حوزه را مطالبه کند و هیچ نهادی که وظیفه آن ایجاد زمینه‌های لا‌زم برای تحقق این تعامل باشد‚ وجود ندارد. در تنظیم بودجه کشور این قلم مغفول مانده است. در اکثر مدیران نظام زمینه‌های علمی لا‌زم برای برقراری این تعامل وجود ندارد; اما در حوزه نیز نهادی که وظیفه آن ایجاد زمینه‌های لا‌زم برای استنباط نظریه‌‌های راهبردی و کاربردی و پاسخ‌گویی به نیازهای نظام باشد وجود ندارد. از نظر نیروی متناسب با این هدف در اثر اقدام برخی مراجع و بزرگان حوزه و حرکت‌های خودجوش طلا‌ب‚ اکنون نسلی از روحانیون به وجود آمده‌اند که دارای صلا‌حیت‌های علمی حوزوی و دانشگاهی در سطوح عالی می‌باشند. حدود چهار سال است که اکثر این افراد با پشتیبانی مدیریت محترم حوزه علمیه قم در قالب بیش از دوازده انجمن علمی‚ به هدف ارتقای دانش در رشته‌هایی مانند اقتصاد‚ سیاست‚ مدیریت‚ روانشناسی و تربیت و مانند آن گردهم آمده‌اند و با امکانات بسیار محدود‚ مشغول فعالیت شده‌اند. انجمن‌های علمی حوزه با توجه به اهدافی که در اساس‌نامه آنها آمده است‚ می‌توانند با استفاده از اعضای خود‚ به تحقق الگوی مطلوب کمک کنند. با این وجود‚ تعداد این روحانیون نسبت به نیازها بسیار کم است. از نظر سازمانی حوزه در نظام علمی کشور از جایگاه رسمی متناسب با شا›ن و منزلت علمی خود برخوردار نیست. این نکته را چون یکی از برادران فرمودند من تکرار نمی‌کنم; فقط این جمله را اضافه می‌کنم با این شرایط‚ کسب امتیاز یا مجوز رسمی برای فعالیت‌های علمی حوزوی از وزارت علوم مستلزم ریختن فعالیت‌های حوزوی در قالب ساختار و سازمان دانشگاهی و مستلزم خالی کردن آنها از برخی نقاط قوتی است که در سیستم آموزشی و پژوهشی حوزه‌ها وجود دارد. بر این اساس برای تحقق الگوی مطلوب در بلندمدت تدابیر زیر پیشنهاد می‌شود: 1. تدوین چشم‌انداز بیست‌ساله تعامل نظام و حوزه در عرصه‌های چهارگانه پیش‌گفته و تدوین سیاست‌های کلی و برنامه‌های پنج‌ساله حرکت در راستای چشم‌انداز. 2. ایجاد رشته‌های میان‌رشته‌ای اسلا‌می در علوم انسانی و اجتماعی در دانشگاه‌ها برای تربیت مدیران و کارشناسانی که متناسب با این هدف‌اند. 3. ایجاد رشته‌های میان‌رشته‌ای اسلا‌می با سبک و سیاق اجتهادی در حوزه برای تربیت محققینی که توانایی نظریه‌پردازی در این زمینه را داشته باشند. 4. پیشنهاد می‌شود در هریک از قوای سه‌گانه و نیز مدیریت حوزه علمیه قم معاونتی ایجاد شود که وظیفه آن همکاری جهت تدوین چشم‌انداز بیست‌ساله و سیاست‌ها و برنامه‌های مربوط به آن و نیز چاره‌جویی برای اسلا‌می‌تر کردن سیاست‌ها و برنامه‌ها در کوتاه‌مدت باشد. پیشنهاد می‌شود مدیریت محترم حوزه مبارکه علمیه قم طرحی را برای تا›سیس رشته اعطای مدرک‚ اعطای مجوز به مجلا‌ت و تا›سیس انجمن‌های علمی به شورای‌عالی انقلا‌ب فرهنگی ارائه دهند و از این طریق بتوانند مستقلا‌ به این امور اقدام نمایند. انجمن‌های علمی حوزه می‌تواند در تحقق الگوی مطلوب نقش بی‌بدیلی را داشته باشند از این‌رو پیشنهاد می‌شود مراجع عظام و به ویژه مقام عظمای ولا‌یت و نیز دولت‚ از انجمن‌های علمی پشتیبانی بیشتری نماید و با حمایت مادی و معنوی خود موجب بالندگی هرچه بیشتر آنان گردد.

حجةالا‌سلا‌م والمسلمین مظلومی

عرضه الکترونیکی معارف دینی محتاج ساماندهی است

رهبر گرامی‚ بر کسی پوشیده نیست که امروزه آشنایی با فناوری نوین و به کارگیری رایانه در عرصه‌های مختلف زندگی به ضرورتی گریزناپذیر تبدیل شده است و میزان گسترش و بهره‌مندی از رایانه‚ به یکی از شاخصه‌های توسعه کشورها بدل گشته است. گرچه الحمدلله سال‌های پیش با درایت حضرت‌عالی نخستین حرکت‌های حوزه علمیه در تولید اطلا‌عات و نرم‌افزارهای اسلا‌می مورد حمایت مستقیم و اشراف حضرت‌عالی قرار گرفت و اکنون آن نهال نوپا پس از گذشت نزدیک به دو دهه از عمر خود‚ به شجره‌ای طیبه تبدیل گشته است. که اصلها ثابت و فرعها فی ا‌لسماء و گرچه حرکت‌های فراوانی در زمینه نرم‌افزارها و محتواهای اسلا‌می در حوزه‌های علمیه گوناگون کشور هم‌چون اصفهان و مشهد بنیاد نهاده شده‚ و با حمایت مراجع گران‌قدر و نهادهای پژوهشی سامان گرفته‌اند و اگرچه آموزش ده‌ها هزار تن از طلا‌ب و فضلا‌ی حوزه‌های علمیه و آشنایی ایشان با فناوری نوین تجربه‌ای موفق بوده است‚ اما دل‌شادی به این دستاوردها‚ نباید ما را از چشم دوختن به وسعت افق‌های پیش‌رو باز دارد‚ که سرباز عرصه فرهنگ نیز باید به فرمان امیرالمومنین علیه‌السلا‌م چشم به کرانه دشمن نهد که ارنی ببصرک اقصی القوم. مقایسه مسیر طی‌شده با راه باقی‌مانده ما را به تلا‌شی جدی‌تر و تدبیری اندیشمندانه‌تر فرا می‌خواند. اگر نرم‌افزارها را زبان آشنای مخاطبان امروزی نمایند و شبکه جهانی باید تجلی‌گاه ابلا‌غ رسالت فراگیر اسلا‌م باشد. راه درازی در پیش است‚ این نیاز را اندیشمندان و مبلغان با عمق جان خود دریافته‌اند و کمتر کسی را می‌توان سراغ گرفت که از ضرورت این نکته غافل باشد; اما دست‌یابی به این آرمان‚ آرزویی است که باید به عمل راست آید. از این‌رو پیشنهادهایی را تقدیم می‌نمایم و امیدوارم که پیگیری آنها در دستور کار مسئولا‌ن عرصه‌های فرهنگی قرار گیرد.

. شبکه جهانی اکنون به بزرگ‌ترین بستر تبادل اطلا‌عات تبدیل گشته است; به گونه‌ای که با بازسازی نسخه‌های الکترونیکی تمام رسانه‌های دیگر به ابررسانه‌ای فراگیر مبدل شده است. رادیو‚ تلویزیون‚ ماهواره‚ کتاب و مجلا‌ت حتی اگر در نشر سنتی خود با مشکلی روبرو باشند‚ به آسانی بر روی شبکه منتشر می‌شوند و این هشداری است برای مسئولا‌ن فرهنگی که رصد تغییرات و روند حرکت اطلا‌عات در بستر شبکه‚ وظیفه‌ای حیاتی بر دوش ایشان است و اگر بپذیریم همه رسانه‌های دیگر در این بستر عرضه می‌شوند‚ اهتمامی بس بیشتر از صداوسیما را خواهد طلبید. تعیین اهداف و روش‌ها سیاست‌گذاری و نظارت محتاج تمرکز مدیریتی و حاکمیتی است که آن نیز جز به اشراف حضرت‌عالی و در سطحی فراسازمانی و ملی صورت نخواهد گرفت. زیرا این جریان فرهنگی‚ خود منشا و زیربنای پیدایش امواج فراوانی در سطح جامعه انسانی است. 2. نیل به اهداف جمهوری اسلا‌می ایران تنها در سایه بذل توجه لا‌زم به فناوری اطلا‌عات صورت می‌گیرد و توسعه علمی - فرهنگی کشور و تحقق آرمان‌های مذکور در اسناد ملی نیز تنها با گذر از مراحل پیدایش و رشد جامعه اطلا‌عاتی به دست می‌آید. کسب و حفظ جایگاه علمی درخور ایران در سطح بین‌المللی وابسته به نهضت نرم‌افزاری و گام نخست تولید علم مدیریت ساماندهی و بازیابی اطلا‌عات است.

3. فناوری اطلا‌عات پدیده‌ای نوپاست و پیامدهایی را در پی داشته است که به تفصیل سابقه‌ای در سنت مباحث دینی نداشته‌اند; نظریه‌پردازی در مباحث اخلا‌قی و حقوقی فناوری اطلا‌عات در کنار استخراج و تبیین دیدگاه‌های اسلا‌می در تولید‚ عرضه و برنامه‌ریزی جریان جهانی اطلا‌عات وظیفه‌ای است که بر عهده پژوهشگران حوزه‌های دینی است. فقر پژوهشی موجب شده تا سوال‌ها و شبهات مفهومی و مصداقی این حوزه اکنون با پاسخ‌هایی سلیقه‌ای روبرو باشند. مفاهیمی از قبیل حریم شخصی افراد یا جرایم اینترنتی نمونه‌هایی مشهود از چنین موضوعاتی است.

4. تعدد حرکت‌های توانمند ولی پراکنده در عرصه اطلا‌ع‌رسانی اسلا‌می و کثرت نهادهای فعال در زمینه عرضه الکترونیکی معارف دینی محتاج ساماندهی است تا ابتدا با شناخت وضعیت موجود و تصویر آینده مطلوب راه‌کار مناسب و خط‌مشی جامع فعالیت‌ها تدوین گردد و فعالیت‌های موازی به پوشش خلا‌›ها سوق داده شوند و به هدف هم‌افزایی تلا‌ش‌ها نزدیک‌تر گردیم.

5. اطلا‌ع‌رسانی معارف اسلا‌می نخستین رسالت نهادهای رایانه‌ای حوزه است. این مهم با تولید کتابخانه‌های الکترونیکی در رشته‌های گوناگون علمی آغاز شد و هم‌اکنون بسیاری از منابع اسلا‌می را می‌توان در قالب نسخه‌های الکترونیکی جستجو نمود. تولید فرهنگ‌های موضوعی یعنی تسهیل دست‌یابی محققان به مفاهیم موجود در متون و منابع که بحمدلله آن نیز در برخی موسسات تحقیقی صورت گرفته و حتی مقدمات علمی آن در قالب ابزارهایی هم‌چون اصطلا‌ح‌نامه‌های علوم اسلا‌می تدوین شده است‚ ولی گسترش فعالیت‌های فعلی آموزش این شیوه‌ها به محققان و نهادهای تحقیقاتی تهیه بسترهای فنی پژوهش جهت گسترش فعالیت‌های فعلی آموزش این شیوه‌ها به محققان و نهادهای تحقیقاتی‚ تهیه بسترهای فنی پژوهشی جهت پاسخ‌گویی به پرسش‌های نظری و کاربردی و تلا‌ش برای رسیدن به روش‌های فنی‚ تحلیل معنایی که گاه با عناوینی هم‌چون داده‌کاوی از آن یاد می‌شود‚ گام‌های بعدی در این مسیر طولا‌نی است که باید پیموده شود و امیدواریم که با عنایات حضرت‌عالی و الطاف‌تان مورد اقدام قرار گیرد.

حجةالا‌سلا‌م والمسلمین نظافت

لزوم توجه جدی به محوریت قرآن و حدیث به ویژه نهج‌البلا‌غه

درباره طلا‌ب جوان و مدارس علمیه نکاتی به عرض می‌رسانم; مستحضرید که بقای حرکت خروشان انقلا‌ب اسلا‌می ما به توان و نوع عملکرد خواص جامعه بستگی دارد. علما و فضلا‌ که سرآمد سه طبقه خواص هستند‚ در این رابطه وظایف سنگینی را باید به دوش کشند و تربیت این عالمان کار بزرگی است که زیربنای آن در اولین پایه‌های طلبگی بنا می‌گردد. لذا مدارس علمیه و برنامه‌ریزان با هدف بسترسازی برای تربیت عالمان مدافع از فرهنگ تشیع‚ نقشی خطیر و مسئولیتی دشوار برعهده دارند. در این راستا‚ علی‌رغم دلسوزی‌ها و زحمات مسئولین‚ طلا‌ب جوان کاستی‌ها و مشکلا‌ت جدی دارند. امروزه ما به طلا‌بی هدف‌مند‚ امیدوار‚ بانشاط‚ دردمند و باتقوا‚ آشنا به قرآن و حدیث‚ زمان‌شناس و کارآمد توانمند در عرصه قلم و بیان نیازمندیم. برای تربیت چنین طلا‌بی چه باید کرد؟

1. تقویت انگیزه و ایجاد شور و نشاط و تبیین چشم‌انداز طلبگی جایگاه طلبه‚ ابزار و آداب کار مشکلا‌ت فرارو و روش برخورد با مشکلا‌ت در یک برنامه پیش‌حوزوی.

2. مدیران به طلا‌ب نگاه پدرانه داشته باشند.

3. توجه جدی به معنویت و تهذیب از طریق ایجاد ساختارهای مناسب در مدیریت حوزه.

4. بخش آموزش نیز باید دغدغه‌های اخلا‌قی و تربیتی داشته باشد; لذا می‌بایست اساتید حوزه‚ خود الگوی اخلا‌ق باشند و انگیزه تربیتی داشته باشند تا طلا‌ب را به تحرک وادارند.

5. اعزام اساتید اخلا‌ق به صورت حساب‌شده.

6. توجه جدی به محوریت قرآن و حدیث به ویژه نهج‌البلا‌غه; به گونه‌ای که در طول دوره شش‌ساله سطح یک طلا‌ب با قرآن و احادیث و ادعیه در قالب کلا‌س و مباحثه ما›نوس شوند. چراکه اول ما مسلمانیم‚ بعد طلبه. باید توجه داشت تا وقتی طلا‌ب با منابع اصلی آشنا نشوند‚ مطالعه آثار بزرگان به تنهایی ثمربخش نخواهد بود. تولید نیروهایی هم‌چون شهید مطهری و نیز تولید علم فقط با مطالعه آثار شهید مطهری و دیگران امکان‌پذیر نیست.

7. جمع تدریجی بین غنای علمی و فعالیت‌های اجتماعی لا‌زم به دو طریق:

الف - حضور تدریجی در جمع‌های دانش‌آموزی و دانشجویی با برنامه‌ریزی کامل و احتیاط لا‌زم.

ب - حضور جوانان در مدارس علمیه با تشکیل حوزه پاره‌وقت.

باید توجه داشت که از این دو طریق به این نتایج می‌توان رسید: انس و تا›ثیرگذاری طلا‌ب بر جوانان; نشاط و اعتماد به نفس طلا‌ب; تقویت بنیه علمی; تدریس افزایش مهارت‌های ارتباطی شناسایی جوانان مستعد برای حوزه; آشنایی با مشکلا‌ت‚ نیازها و شبهات و در نتیجه افزایش انگیزه مطالعه و تحقیق از کارهای دیگری که باید انجام شود; ایجاد و حفظ نشاط جسمی و روحی از طریق ارتباط با رجال و دیدار با اسوه‌ها‚ به ویژه دیدار طلا‌ب جوان با حضرت‌عالی; بازدید از موسسات و مراکز پژوهشی; ایجاد فضای معنوی به صورت متعادل از طریق انس با صحیفه سجادیه و سایر ادعیه و شرکت در اعتکاف; منتقل کردن طلا‌ب و برنامه‌های مدرسه به مکان‌های خوش‌آب‌وهوا مخصوصاً در تابستان; توجه به ورزش با احداث اردوگاه تفریحی - ورزشی ویژه مدارس علمیه از جمله کارهایی که لا‌زم است ایجاد روحیه عدالت‌طلبی‚ ظلم‌ستیزی و مردم‌دوستی از طریق سرکشی به فقراست.

8. ایجاد و حفظ روحیه حق‌طلبی‚ نقادی‚ آزادمنشی فکری از طریق برگزاری کلا‌س‌های روش نقد آداب‚ نقد لوازم‚ نقد و تشویق طلا‌ب ناقد.

9. توجه به دو عنصر گویندگی و نویسندگی از طریق کارگاه‌های نویسندگی و خطابه مطالعه متون ادبی قدیم چون گلستان و بوستان و ادبیات معاصر.

10. ایجاد و حفظ روحیه تحقیق و به کارگیری طلا‌ب به صورت جمعی در امر تحقیقات‚ البته برای اجرای این پیشنهادها باید حداقل در چهار عرصه عمده‚ یعنی برنامه‌ریزی پذیرش مدیران و فضاهای آموزشی تحولا‌ت جدی به وجود آید.

تحولا‌ت لا‌زم در عرصه برنامه‌ریزی: 1. لزوم هدف‌گذاری روشن در برنامه‌ها. 2. باید طرح جامع آموزشی تربیتی متناسب با نیازهای جدید برای تولید نیروهای کارآمد عالم و باتقوا و انقلا‌بی تدوین شود. آن‌چه اکنون انجام می‌شود‚ برنامه‌های پراکنده گرچه مفید ولی ناکافی و خارج از یک طرح جامع است. به عنوان نمونه هم‌اکنون برنامه و مواد درسی و حتی امتحانات برای طلا‌ب با مدرک سیکل‚ دیپلم و بالا‌تر از دیپلم یکسان است‚ متا›سفانه. 3. ایجاد تحرک در برنامه‌ریزان و تصویب‌کنندگان طرح‌ها و برنامه‌ها. باید توجه داشت اشتغالا‌ت متعدد و مسئولیت‌های متفاوت دور بودن برخی از برنامه‌ریزان و تصمیم‌سازان از متن حوزه علی‌رغم دلسوزی و خلوص ایشان عدم تغییر مشمولا‌ن تصمیم‌گیرنده که باعث رکود و یک‌نواختی در فضای تصمیم‌گیری شده است. تصمیم‌سازی‌های کند و دیرهنگام و غیرمنسجم‚ همه و همه مشکلا‌تی است که نیاز به تحول را جدی می‌نماید. بعضی از مدارس به صورت خودجوش طرح‌هایی را اجرا کرده‌اند و توفیقاتی داشته‌اند‚ نقد و ارزیابی و تکمیل این طرح‌ها و ارائه آن برای تمامی مدارس ضروری به نظر می‌رسد. چالش‌های موجود در پذیرش حوزه سبب مشکلا‌تی می‌شود‚ نظیر افت سطح علمی حوزه‚ ریزش فراوان و اتلا‌ف امکانات بودجه حوزه نمی‌دانم آمار خروجی حوزه را داریم یا نداریم. نرسیدن به اهداف به خاطر نبود طرح جامع برای کشف و جذب جوانان مستعد‚ عدم معرفی حوزه به جامعه خصوصاً به نسل جوان‚ کم‌توجهی جامعه به اهمیت حوزه و معارف دینی و توجه عمومی به علوم روز چون انرژی هسته‌ای‚ المپیادهای علمی و دانشگاهی‚ اکتشافات علمی‚ ارتباط بیشتر جناب‌عالی با مجامع دانشگاهی و نخبگان علوم جدید که باعث شده غالباً زمینه دفاع از پیشرفت‌های علمی و تکنولوژی به وجود آید. الا‌ن اگر یک جوانی بخواهد بیاید طلبه بشود‚ خانواده ممکن است مخالفت کنند‚ حتی معلمان مذهبی مخالفت کنند‚ می‌گویند تو به درد آن رشته‌ها نمی‌خوری; بنابراین برای تحول در عرصه پذیرش باید به این نکات توجه داشت: معرفی حوزه در قالب برنامه‌های متناسب با شا›ن حوزه در رسانه‌ها و مجامع عمومی مانند نماز جمعه‚ حضور طلا‌ب موفق و فضلا‌ی مشهور در دبیرستان‌ها و معرفی صحیح حوزه در مناسبت‌های مختلف‚ مثل هفته مشاغل‚ برگزاری طرح‌های معرفتی توسط مدارس علمیه برای نوجوانان و جوانان در ایام تابستان و اوقات فراغت این طرح باعث می‌شود نسل جوان با طلا‌ب مرتبط شده و از میان آنان افراد مستعد برای حوزه انتخاب شوند. تحولا‌ت لا‌زم در عرصه مدیران‚ حذف مدیران ناکارآمد و استفاده از مدیران خلا‌ق‚ پرکار‚ دلسوز و فارغ از مشغله که هم با نشاط و سرزندگی و اقتضای جوانی طلا‌ب توجه دارند و هم دارای برنامه جامع‚ هدف‌مند‚ به روز متعادل و غیرسلیقه‌ای باشند.

1. حمایت ویژه از مدیران موفق و رفع تنگناهای مالی مدارس. 2. ارتقاءبخشی جایگاه و شا›ن مدیریت مدرسه برای گرایش فضلا‌ی توانمند به عرصه‚ این عرصه را کوچک می‌شمارند‚ نمی‌آیند از طریق دیدار مدیران مدارس حوزه علمیه کشور با حضرت‌عالی توصیه حضرت‌عالی به نمایندگان خود برای ارتباط با مدیران و حمایت از آنان‚ برگزاری اجلا‌س سراسری مدیران و تعاملا‌ت فکری و کاری بین مدیران و تبادل تجربیات‚ تحولا‌ت لا‌زم در فضاهای آموزشی.

1. چاره‌جویی برای پراکندگی مکانی مدارس; این پراکندگی باعث شده شور و نشاط علمی کم‌وقت اساتید و طلا‌ب در رفت‌وآمد‚ تضییع احاطه مدیریت حوزه بر مدارس کم‌رنگ شود; از طرفی زمینه کمک و همیاری طلا‌ب تضعیف شده و در نتیجه صبر فرصت‌ها و امکانات به دلیل عدم امکان اجرای طرح‌های مشترک مضاعف گردد. البته بعضی چنین استدلا‌ل می‌کنند که مدرسه علمیه تا›ثیر معنوی در محیط دارد. غافل از آن‌که مدرسه در آن مکان دور با مشکلا‌تی چون بی‌برنامگی و نبود استاد‚ تا›ثیر عمده‌ای نخواهد داشت و گاهی اوقات تا›ثیر منفی نیز پذیرفته است.

2. ایجاد کتابخانه‌های قفسه‌باز در مدارس با موضوعات و کتب لا‌زم برای طلا‌ب با نیازهای امروز.

3. تا›سیس مدارس با استفاده از ظرفیت‌های زمین‌های اطراف حرم مطهر با ساختمان‌هایی متناسب با نیازهای گوناگون آموزشی‚ تربیتی‚ رفاهی‚ ورزشی و نجات طلا‌ب جوان از ساختمان‌های فرسوده و دلگیر و نشاط‌سوز.

4. جلوگیری از ساخت‌وساز مدارس جدید بدون انطباق بر نیازهای آموزشی و تربیتی. متاسفانه بعضی از ساختمان‌های جدید به هتل‌آپارتمان شبیه‌ترند تا به مدرسه علمیه.

در پایان تاکید می‌کنم حل مشکلا‌ت حوزه‚ تا›ثیر زیادی در حل مشکلا‌ت کشور دارد. متاسفانه به نظر می‌رسد هنوز به این باور نرسیده‌ایم و یا غفلت کرده‌ایم که تربیت طلا‌ب فاضل‚ باتقوا‚ کارآمد‚ نقشی بی‌بدیل در اصلا‌ح امور دارد. به نظر من تا مشکلا‌ت حوزه حل نشود‚ مشکلا‌ت کشور حل نخواهد شد. حداقل در بخش فرهنگی امیدوارم تصمیمات دقیق و سریعی گرفته شود که الا‌مور مرهونة باوقاتها‚ حداقل بعضی از طرح‌های تازه به صورت آموزشی در یک مدل کوچک اجرا شود.

حجةالا‌سلا‌م والمسلمین واعظی

ساده‌انگاری‚ سطحی‌نگری و اشباع کاذب آفت تولید علم و نظریه‌پردازی است

بنده نکاتی را در زمینه مقوله پژوهش و تولید علم در حوزه عرض می‌کنم. چون فرصت اندک است من ترجیح می‌دهم زیاد راجع به فرصت‌هایی که به عمل آمده و اکنون در حوزه موجود هست‚ زیاد سخن نگویم. برای همه روشن است که حوزه امروز ما با گذشته به کلی متفاوت شده. چون افزون بر تلا‌ش‌های علمی که در گذشته در ساعت‌های سنتی حوزه مثل فقه و اصول و فلسفه و تفسیر رواج دارد‚ افق‌های جدیدی گشوده شده و بحث نهضت تولید علم در چند سال اخیر به لطف جناب‌عالی و همت عزیزانی در حوزه گسترده شده بحمدلله تا حدی این فرهنگ در لا‌یه‌ها و سطوحی از حوزه رسوخ پیدا کرده و بحمدلله الا‌ن طلا‌بی داریم که به خوبی و تا حد قابل قبولی البته با دیگر حوزه‌های معرفتی آشنایی‌هایی با درجاتی پیدا کردند و این نوید این را می‌دهد که انشاءاللّه اگر این تلا‌ش‌ها مستمر بشود‚ برکاتش را در آینده شاهد باشیم. اما بیشتر ترجیح می‌دهم راجع به نگرانی‌ها و تهدیدهایی که این مقوله را تهدید می‌کند‚ صحبت بکنم و قدری هم راهکارهایی که به نظر می‌رسد در مقوله تولید علم و این فضای آزاداندیشی یک نگرانی که وجود دارد این است که هنوز به نظر می‌رسد فضای ما با فضای مطلوب در مقوله آزاداندیشی کمی فاصله داریم. هنوز در اقشاری از حوزه آستانه تحمل نسبت به افکار نو مقداری پایین هست و امیدواریم در آینده این روند‚ روند بهتری به خود بگیرد. در مقوله تولید علم و نظریه‌پردازی‚ آفت دیگری که مشاهده می‌شود‚ ساده‌انگاری‚ سطحی‌نگری و اشباع کاذب است که می‌تواند یک آفت باشد. گاه اندک‌آشنایی با مقولا‌ت بیرونی و تعمدی در دیگر حوزه‌های فکری این احساس را به وجود می‌آورد که گویی شخص مسلط شده است بر این مباحث. در حالی که هم‌چنان‌‌که در علوم حوزوی نیاز به تحقیقات زیاد و عمر گذاشتن و بذل عنایت هست‚ هم‌چنین در علوم بینارشته‌ای و علوم انسانی اگر بخواهیم بر منشا› دینی‚ تولید علم بومی بکنیم‚ تولید علم اسلا‌می داشته باشیم‚ با نگرش نسبت به آفاق فکری دیگر نباید دچار ساده‌اندیشی‚ سطحی‌نگری شویم حتی به نظر من نقد نظریه‌های دیگر و نقد نظریات رقیب در عین حال که قدم بلندی در راه تولید علم و نظریه‌پردازی است. اما نباید بین نقد نظریه‌های رقیب و تولید علم و نظریه‌پردازی خرج بکنیم. باید افق را خیلی طولا‌نی‌تر‚ وسیع‌تر و مهم‌تر قلمداد بکنیم و بذل عنایت و همت بیش از این باشد. مشکل دیگری که بنده مشاهده می‌کنم‚ خطر بروکراسی و اصالت یافتن تشکیلا‌ت اداری و عریض و طویل شدن بافت مدیریتی پژوهشکده‌ها‚ پژوهشگاه‌های حوزوی و مراکز و موسسات حوزوی است مشاهده می‌شود که آن بهایی که باید به محقق به حمل شایع داده بشود‚ داده نمی‌شود; در عوض مدیران مسئولین ساختمان و امور این‌چنینی بسیار بها داده می‌شود. و این خطری است که بنده احساس می‌کنم که این عریض و طویل شدن تشکیلا‌ت باعث می‌شود که خود تشکیلا‌ت اصالت پیدا کند. عوض این‌که تحقیق و تولید علم اصالت پیدا کند. مشکلی دیگر که به عنوان یک نگرانی عرض می‌کنم‚ این است که رشد مراکز گسترش کمی مراکز بست مراکز به لحاظ موضوعات متناسب با ظرفیت علمی محققان و نیروهای انسانی موجود نیست. این‌که یک استراتژی کلا‌ن به مقوله توسعه مراکز تا›سیس نیازسنجی و بر اساس درک این‌که عملا‌ً ما در چه حوزه‌هایی ظرفیت کافی و نیروی انسانی کافی برای پژوهش را داریم تا متناسب با آن بسط بدهیم کار خودمان را و موسسات جدیدی به وجود بیاوریم یا گستره کمی در حیطه کار بدهیم. این تناسب رعایت نمی‌شود. برای همین شاهد موازی‌کاری هستیم. شاهد این هستیم که مراکز با قلت محقق روبرو می‌شوند. حتی مراکزی با بودجه و امکانات خوب می‌بینیم وارد در یک عرصه‌ای می‌شوند و چند مرکز وارد عرصه می‌شوند. حال آن‌که آن ‌پژوهش‌گر آموزش‌دیده مسلط در آن بسیار کم است. این باعث چند مشغله شدن محققین و مدیران آشنا به آن حوزه شده و باعث می‌شود که مقوله تولید علم آسیب ببیند. تولید وقتی امکان دارد که یک محقق در یک حوزه خاص با فراغت و با حمایت بتواند کار خودش را انجام بدهد. مسئله و نگرانی دیگر این است که علی‌رغم موفقیت غیرقابل انکار و پیشرفت‌های غیرقابل انکار در نظام آموزشی حوزه هنوز احساس می‌شود که در سطوح عالی حوزه به ویژه در عرصه امور بینارشته‌ای و علوم انسانی ما احتیاج داریم که آموزش‌های سطح عالی حوزه را به حوزه‌های تخصصی بکشانیم و به عنوان مثال بنده عرض بکنم‚ وقتی آموزش فلسفی حوزه عمدتاً معطوف به هستی‌شناسی امور عامه و الهیات بمعنی‌الا‌خص هست‚ ما چطور انتظار داریم دانش‌آموخته فلسفه وارد حوزه حکومت عملی بشود؟ وارد حوزه فلسفه اخلا‌ق‚ فلسفه سیاسی و حوزه‌هایی که انتظار می‌رود بتواند از منظر اسلا‌می به اتکا سنت فلسفی و کلا‌می خودمان بخواهد تو این حوزه‌ها بحث بکند. ما عملا‌ً آموزش‌ها را سمت‌وسو می‌دهیم به حوزه نظری و از زمینه‌سازی برای حکمت عملی غافل می‌شود. این یک مثالی بود که من خواستم عرض بکنم که در سطح 3 در سطح 4 حوزه بیش از این‌که هست باید تخصصی بشود. مثلا‌ در رشته‌‌های مختلف فقه مضاف‚ فقه پزشکی‚ فقه جزا‚ فقه مسائل زنان‚ فقه مسائل خانواده از آن طرف در حوزه فلسفه انواع فلسفه‌های مضاف باید به طور آموزشی تخصصی دربیاید. چندتا راهکار هم به نظرم می‌رسد‚ لزوماً برای فائق آمدن به نگرانی‌ها نیست‚ بلکه راهکارهایی که می‌تواند کمک بکند به بهبود وضعیت تولید علم یکی تا›سیس بانک اطلا‌عات لا‌زم هست برای این‌که آخرین دست‌آوردها و نظریه‌ها در هر حوزه معرفتی طبقه‌بندی بشود; چون مقوله تولید علم و این‌که بدانیم که واقعاً آن‌چه که ارائه شده است. یک نظریه جدید هست و گامی به جلوست‚ باید اطلا‌عات کافی داشته باشیم‚ از آن‌چه گذشته است در بازار علم و در فضای اندیشه تازه این بانک اطلا‌عات هم کمک می‌کند به محققین‚ هم کمک می‌کند به کسانی که می‌خواهند پایان‌نامه‌های سطوح عالی حوزه را بنویسند. پیشنهاد دیگر لزوم ثبت نوآوری‌ها و نظریه‌ها در یک مرجع ذی‌صلا‌ح است که این کمک می‌کند به این‌که گام‌های بعدی در جهت بحث و نقد گذاشتن نظریه‌ها و افکار نو حاصل بشود و پیشنهاد آخر این است که اگر ما بخواهیم علوم انسانی اسلا‌می داشته باشیم و در حوزه‌های جدید بینارشته‌ای قدم‌های استواری برداریم‚ ما احتیاج داریم که طلا‌ب‌مان را با ماهیت علوم جدید چه در حوزه علوم طبیعی و چه در حوزه علوم انسانی آشنا کنیم و در قدم بعدی درک روشن از مفهوم تولید دینی عرضه بکنیم. اگر دوستانی با این مباحث آشنا باشند‚ می‌بینند حتی بین صاحب‌نظران درک مشترک و درک خیلی روشنی از سازوکار درون‌مایه و محتوای علم دینی وجود ندارد. این مقولا‌ت باید به بحث گذاشته بشود. به تعبیر دیگر بایستی بنیان نظریه لا‌زم و متناسب در جهت تکمیل علوم انسانی بومی به درستی تمهید بشود و این هم نمی‌شود‚ الا‌ این‌که علم‌شناسی فلسفی یعنی درک فلسفی و تا›مل فلسفی نسبت به ماهیت علم و علوم موجود خوب در سطوحی از حوزه هم تدریس و تدرّس بشود تا طلا‌ب با این درک و بینش عمیق و قابل قبولی نسبت به این اوضاع گام‌های بعدی را در ظرف تولید علم انسانی بومی بردارند.

حجةالا‌سلا‌م والمسلمین زادهوش

تبیین مفاهیم و سمت بخشی به هنر و هنرمندان در ساحت معارف اسلا‌می

یکی از نکاتی که به اختصار خدمت مستطاب‌عالی عرض می‌کنم‚ تا›کید بر بازنگری و تدوین متون درسی حوزه است که علی‌رغم تا›کیدات گذشته جناب‌عالی و سایر بزرگان و مراجع معظم هنوز اصلا‌حات و تغییرات لا‌زم در متون آموزشی و درسی حوزه صورت نپذیرفته است. حضرت آقای عابدی اشاره کردند که بعضی از متون گذشته ما مشحون از آیات قرآن کریم است و مصدر به آیات است. ولی امروز این‌چنین نیست. و متا›سفانه متون اصلی همانند قرآن و حدیث جایگاه محوری در درس‌های ما ندارد. درس‌های ما به گونه‌ای است که پس از گذشت حدود یک دهه از تحصیل متراکم و حجیم در حوزه‌های علمیه باید تردید کرد که آیا خروجی‌های این یک دهه تحصیل ‌می‌توانند پاسخ‌گوی نیازهای مخاطبین خودشان خصوص در عرصه‌های جدید باشند یا نه؟ تا›کید حضرت‌عالی برای تشکیل سازمانی کارآمد و شتاب یافتن این اقدام موثر خواد بود. در خصوص تقویت پژوهش در حوزه پاسخ درخشان و افتخارآفرین حضرت‌عالی به نامه جمعی از پژوهشگران حوزه‚ نقطه عطف مهمی در نهضت نرم‌افزاری و تولید علم بود; اما این حرکت عمدتا در حاشیه حوزه شکل گرفت و در متن اصلی حوزه هنوز یک ساختار منظم جدی برای دمیدن روح پژوهش در حوزه صورت نگرفته است. شاید مستحضر باشید حضرت‌عالی که بعد از گذشت ده سال از تحصیلا‌ت حوزوی‚ یک طلبه موظف است برای گرفتن مدارج علمی سطح 3 خودش صد و چند صفحه تحقیقات بنویسد. ولی در طول این ده سال هیچ موظفی و تکلیفی برای پژوهش به شکل رسمی در حوزه وجود ندارد. پیشنهاد این است که هر طلبه برای ارتقا از پایه‌ای به پایه بالا‌تر موظف و مکلف به ارائه تحقیقی و پژوهشی و نوشته‌ای باشد. بعضی از عزیزان‚ مقوله هنر را مطرح کردند. وجود ذوق‌های سرشار هنری در میان طلا‌ب جوان و مهم‌تر از آن‚ عنایت اندیشمندان و صاحب‌نظران حوزه به مقوله هنر در کنار اعتنای جدی و مستمر حضرت‌عالی به این موضوع مهم‚ اقتضا می‌نمود که حرکت مبارکی از سوی نهادهای حوزوی و تبلیغی برای تبیین مفاهیم و سمت‌بخشی به هنر و هنرمندان در ساحت معارف اسلا‌می صورت بگیرد که تاکنون متا›سفانه شاهد اقدام شایسته در این زمینه نبوده‌ایم. در صورت صلا‌ح‌دید تا›کید بفرمایید هم حوزه به مباحث نظری هنر بپردازد و هم دستگاه‌هایی مثل دفتر تبلیغات اسلا‌می سازوکار پیوند هنر و حوزه را فراهم بکنند. تا›کید بر فراگیری زبان‌های خارجی که بعضی از عزیزان هم فرمودند‚ خوشبختانه به عنوان مثال روحانیون کاروان‌های حج عمره از پرتلا‌ش‌ترین و تا›ثیرگذارترین اقشار مبلغان هستند‚ لکن ضعف قدرت سخن‌گویی به زبان‌های سایر مسلمانان‚ به ویژه مکالمه رایج عربی به آنها اجازه برقراری ارتباط با سایر مسلمان‌ها و انتقال مهر و عطوفت شیعی و آموزه‌های مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلا‌م و ارزش‌های ناب انقلا‌ب اسلا‌می را به آنها نمی‌دهد. البته این بشارت را خدمت حضرت‌عالی عرض بکنم که در اصفهان و توسط دفتر تبلیغات اسلا‌می زبان‌های خارجی فرانسوی‚ اسپانیایی‚ چینی در کنار زبان‌های عربی و انگلیسی‚ دوره‌های آموزشش در حال انجام است که انشاءاللّه این مهم در حوزه بزرگ قم و خراسان هم باید انجام بگیرد که البته مقداری کمی صورت می‌گیرد. اهتمام بیشتر به نشر و تبلیغ آموزه‌ها و ارزش‌های اسلا‌می در خارج از مرزها. تا به کی نظام‌های مسلط فرهنگی به هجمه همه‌جانبه تسخیر زوایای زندگی جوامع بشری در کشورهای اسلا‌می ادامه دهد و فریاد سالا‌ر مسلمانان‚ رهبر بیدار و آگاه‚ دغدغه در ذهن‌ها و ولوله در دل‌ها نیاندازد. صدها کانال تلویزیونی ماهواره‌ای دوازده هزار قلم به‌مزد هالیوودی و بالیوودی هویت مسلمانان را نشانه رفته‌اند و ما هنوزی عشری از این شبیخون نابرابر را پاسخ نداده‌ایم تا چه رسد که از موضع انفعالی به موضع تهاجمی نیز برسیم. سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی - دینی و متولی در تبیین آموزه‌های اسلا‌م ناب محمدی صلی‌اللّه‌علیه‌وآله حضوری جهان‌پسند ‌تا›ثیرگذار و همه‌جانبه در فضای بین‌المللی ندارند‚ رسمیت‌بخشی و نهادینه کردن همکاری‌های حوزه و آموزش و پرورش نکته دیگری است که اگرچه هم‌اکنون دفتری برای این همکاریایجاد شده ولی باید رسمیت بیشتری برای همکاری این دو نهاد بزرگ صورت بگیرد. امسال را حضرت‌عالی سال اتحاد ملی و انسجام اسلا‌می نامیده‌اند. یکی از عواملی که به انسجام اسلا‌می خدشه وارد می‌کند و باعث تحریکات مذهبی می‌شود‚ دخالت‌های بی‌رویه و سرمایه‌گذاری برخی از کشورها برای ترویج عقاید باطل و بی‌اساس سلفی‌گری و وهابیت در مناطق مرزی جمهوری اسلا‌می ایران است که این تحرکات نه مورد پسند و تا›یید هم‌وطنان سنی مذهبی است و ناقابل تحمل برای ملت بزرگ و ولا‌یتی ایران عزیز فرقه‌های ضاله دیگری نیز که معبدشان اسرائیل و منبع درآمدش آمریکاست در ترویج عقاید باطل خودشان گستاخی و جسوری بیشتری یافته‌اند. اگرچه حوزه‌های علمیه با تدوین کتاب‌ها و تربیت مبلغان پاسخ‌گویی به سوالا‌ت در این زمینه فعالند ولی به نظر می‌رسد این حرکت بیشتر سیاسی است و نیاز به قطع سرنخ‌ها دارد. چند سال گذشته جمعی از علمای طراز اول حوزه علمیه اصفهان از حضرت‌عالی درخواست نمودند به طور کتبی‚ که کارشناسان دینی حضور تا›ثیرگذار در سلا‌مت هنر هفتم داشته باشند که بحمدلله در صداوسیما تا اندازه‌ای به این مهم پرداخته شده است. تعمیم این همکاری در فیلم‌های سینمایی و قالب رسمیت‌بخشی به حضور کارشناسان دینی به سلا‌مت بیشتر این نوع فیلم‌ها خواهد انجامید.

حجةالا‌سلا‌م والمسلمین نظری

ضرورت تدوین طرح جامع حوزه‌های علمیه

از همه مشکلا‌ت و معضلا‌ت و مسائل حوزه علمیه در ابعاد گوناگون آن گفته شد و پیشنهادها داده شد. پیشنهاد حقیر که البته از حدود دو سال پیش هم در مجمع پیشنهاد دادیم‚ از کمیسیون طرح و برنامه برای جمع‌بندی همه این معضلا‌ت و مشکلا‌ت این است که طرح اساس‌نامه جامع حوزه علمیه با ابعاد متعدد آن و جزیره‌های جداگانه‌ای که الا‌ن هست و مرتبط به همدیگر نیستند‚ الا‌ن اسما نظیر این همه موسسه و پژوهشکده و مسائل متعددی که در حوزه علمیه است. یک معاونت آموزش داریم در حوزه علمیه‚ یک معاونت تبلیغ داریم که از معاونت آموزش گسترده‌تر شد. از بدو گزینش تا فرستادن به تبلیغ را اجرا می‌کنند و متون آموزشی اما خوب زیرمجموعه حوزه هم هستند. بخش شهرستان هم به همین کیفیت اگر طرح جامع حوزه علمیه اساس‌نامه جامع حوزه علمیه در را›س جامعه محترم مدرسین و همه حوزه‌ها با هم وظیفه‌شان دیده بشود. در ذیلش وظیفه مجمع نمایندگان طلا‌ب که حضرت‌عالی فرمودید من معتقدم باید در ضمیر سطوح تصمیم‌گیری حوزه دخالت داشته باشد‚ اگرچه شانی الا‌ن جز مشورت ندارد. این پیشنهاد حقیر بود‚ ضمن این‌که به عنوان مجمع نمایندگان در محضر حضرت‌عالی آمادگی خودمان را برای این‌که این پیشنهادات را آن بخشش که مربوط به حوزه است تبدیل به طرح و برنامه کنیم و ارائه بدهیم از همین‌جا البته اگر شا›نی بالا‌تر از مشورت برای ما دیده بشود. آماده هستیم که این پیشنهادها را تبدیل به طرح و برنامه و قانون ارائه نماییم.

 

 


انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha