حضرت آیتالله مظاهری توجه به حضور شهود قیامت را عامل بازدارنده مناسبی برای انسان در هنگام ارتکاب عمل عنوان کرده و نحوه شهادت گواهان قیامت برای شیعیان را تشریح کردهاند.
به گزارش سرویس استانهای خبرگزاری حوزه از اصفهان حضرت آیتالله مظاهری در ادامه سلسله مباحث اخلاقی خود توجه شاهدان قیامت را مانع سقوط انسان دانسته و تصریح کردند: در منزل شهادت، شهود اعمال انسان به نفع یا ضرر او شهادت میدهند.
معظمله افزودند: قرآن کریم بر اصل وجود شهود و شهادت آنها، بسیار پافشاری دارد بنابراین معلوم میشود این شاهدان در دنیای فعلی بر اعمال ما نظارت دارند.
ایشان یادآور شدند: اگر کسی در دنیا طوری عمل کند که به راستی شیعه امیرالمومنین و پیرو مکتب اهلبیت (ع) باشد و اعمال و افکار و کردار خود را با ایشان مطابقت دهد همه منازل و این مسایل، سالبه به انتفاء موضوع می باشد یعنی اصلاً حساب و کتابی برای آنها نیست تا نیاز به شاهد باشد.
*متن سخنان معظمله به این شرح است.
بسمالله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
توجه به شاهدان قيامت، مانع سقوط انسان
از جمله موانع سقوط انسان که در جلسات گذشته به آن پرداخته شد، ياد مرگ و معاد است. به تناسب اين بحث، در مورد منازل قيامت، مطالبي بيان شد و در ادامه، در اين جلسه به منزل شهادت در قيامت اشاره ميشود.
در منزل شهادت، شهود اعمال انسان، به نفع يا ضرر او شهادت ميدهند. توجّه به حضور اين شهود هنگام ارتکاب عمل، ميتواند عامل بازدارندۀ مناسبي در رفتار و کردار انسان و مانع سقوط او باشد.
شهود در قيامت
قرآن کريم بر اصل وجود شهود و شهادت آنها، بسيار پافشاري دارد. در روز قيامت شاهداني هستند که بر اعمال همۀ انسانها ـ اعمّ از خوب يا بد ـ شهادت ميدهند. پس معلوم مىشود كه اين شاهدان در دنياى فِعلى بر اعمال ما نظارت دارند، بلكه بايد نحوۀ اعمال و نيّات ما را نيز درك كنند، چرا كه شاهد براى اداى شهادت، بايد حاضر و ناظر بر مورد شهادت باشد و از چگونگى و كمّ و كيف آن اطّلاع كامل داشته باشد. به همين علّت، توجّه به اين منزل، بسيار حائز اهميّت است و ميتواند عامل کنترل کنندۀ مناسبي در رفتار و کردار آدمي باشد.
اوّلين شاهد: خداوند متعال
اوّلين شاهد در قيامت، خداوند سبحان است. پروردگار عالم که بر اعمال همگان ناظر و شاهد است، در روز قيامت، عليه يا له انسان شهادت ميدهد:
«فَكَفى بِاللَّهِ شَهيداً»[1]
«إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ»[2]
شهادت خداوند متعال له يا عليه انسان، بسيار حائز اهميّت است و قرآن کريم، مکرّرا انسان را به آن توجّه داده است. [3]
دوّمين شاهد: انبياء الهي و پيامبر اکرم(ص)
شاهد دوّم، انبياي الهي بالاخص، پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» هستند. انبياء الهى«سلاماللهعليهم» همانطور كه جلودار امّت خود هستند، در قيامت هم شاهد بر امّت خود خواهند بود: «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى هؤُلاءِ»[4]
انسان بايد مواظب عملکرد خود باشد که گفتار و رفتار ناپسند، نه تنها او را از شفاعت پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» محروم ميسازد، بلکه پيامبر عليه او شهادت ميدهند و به وي نفرين خواهند کرد. واي به حال کساني که در روز قيامت، شفيعان ايشان، دشمنان و نفرينکنندگان به آنها باشند:
«وَيلٌ لِمَن شُفَعاؤُه خُصَماؤُه وَ الصّور فِي يَومِ القيامَة ينفَخ»[5]
قرآن کريم، از شکايت و چه بسا از نفرين شفيع امّت يعني پيامبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم»، خبر ميدهد:
«وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»[6]
و پيامبر خدا گفت: پروردگارا، قوم من اين قرآن را متروک گذاشتند.
اگر ملّت مسلماني به قرآن کريم عمل نکند و قرآن سرمشق زندگي آنها نباشد و يا در زندگي آن را ناديده بگيرند، در روز قيامت، پيغمبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» نه فقط عليه آنان شهادت ميدهند، بلکه از آنها گله و شکايت کرده و حتّي نفرين ميکنند و ميفرمايند: خدايا! اين قوم من، از کساني بودند که در دنيا روي قرآن پا گذاشتند و قرآن در خانه و زندگي آنها مهجور بود و به آن عمل نميکردند!
*سوّمين شاهد: ائمّۀ اطهار(ع)
سوّمين شاهد قيامت، ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» هستند. قرآن کريم، به انسانها متذکّر ميشود که هرچه ميخواهيد انجام دهيد، امّا بدانيد که در محضر خداوند متعال و پيغمبر اکرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» و ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» هستيد:
«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون»[7]
منظور از مؤمنون در اين آيه، طبق روايات، حضرات معصومين«سلاماللهعليهم» هستند[8]. بنابراين آيۀ شريفه ميفرمايد: اي انسان هرچه ميخواهي انجام بده، امّا مواظب و متوجّه باش که در خلوت و جلوت، در محضر خداوند متعال، پيامبر و ائمّه«صلواتاللهعليهم»، هستي! در محضر امام زمان«ارواحنافداه» هستي؛ پس ادب حضور را مراعات کن و بدان که در روز قيامت، ايشان بر اعمال تو شهادت ميدهند.
همچنين قرآن شريف در آيۀ ديگري ميفرمايد:
«وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً»[9]
در اين آيۀ شريفه هم، بر اساس روايات وارده، مراد از امّت وسط، ائمۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» هستند[10] که انسان کامل و بهترين افراد ميباشند و در روز قيامت، عليه انسان يا له او شهادت ميدهند.
همۀ شيعيان و محبّان اهل بيت«سلاماللهعليهم» آرزو دارند که مثلاً امام حسين«سلاماللهعليه» از آنها شفاعت کنند. امّا براي رسيدن به اين خواسته، بايد توجّه داشته باشند که در خلوت و جلوت، در محضر امام حسين«سلاماللهعليه» هستند و نوع عملکرد آنها، باعث ميشود آن حضرت، له يا عليه آنان شهادت دهند.
*چهارمين شاهد: ملائکۀ الهي
دستۀ چهارم شاهدان قيامت، ملائکۀ الهي ميباشند. از ديدگاه قرآن، ملائكۀ شاهد، سه گروهند:
اوّل) ملائكه مقرّب خداوند، نظير حملۀ عرش، جبرييل، ميكاييل، اسرافيل و ... :
«كِتابٌ مَرْقُومٌ ، يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ»[11]
كتابى است نوشته شده، كه مقرّبان شاهد آن هستند.
اين ملائکۀ مقرّب، غير از نکير و منکر و ملائکهاي که به صورت روزانه اعمال انسان را ثبت ميکنند، هستند. خوشا به حال کساني که در روز قيامت فرشتهاي مانند جبرئيل، به نفع آنان شهادت دهد. در روايات آمده است در قيامت، ملائکهاي که شهادت ميدهند، به استقبال فرد مورد نظر ميآيند و با احترام خاصي او را به صف محشر برده، براي او و به نفع وي شهادت ميدهند. مسلّما چنين انساني شادي و سرور زائد الوصفي پيدا خواهد کرد که به تعبير قرآن کريم، همۀ اهل محشر را به ديدن نامۀ اعمالش دعوت ميکند:
«هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ»[12]
دوّم) ملائكهاى هستند كه براى حفظ ما از شرور انسى و جنّى و آفات، هميشه از ما مواظبت مىكنند:
«لَهُ مُعَقَّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ امْرِ اللَّهِ»[13]
براى انسان مأمورانى است پى در پى، كه به فرمان خدا او را از پيش رو و از پشت سر پاسدارى مىكنند.
سوّم) ملائكهاى كه «رقيب» و «عتيد» ناميده مىشوند و براى نوشتن اعمال ما گمارده شدهاند و در هر روز و شب تغيير مىكنند:
«ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ»[14]
انسان هيچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد اوست و آن را ضبط مىكند.
اين دو مَلَک، يکي طرف راست و يکي طرف چپ انسان قرار ميگيرد و يکي موظّف به نوشتن کارهاي نيک و ديگري موظّف به نوشتن کارهاي بد است. در روايات آمده است خداوند رحمان براي آنکه انسانها را حتّي نزد ملائکه رسوا نکند، هر روز دو ملک جديد را مسئول ثبت اعمال او مي کند و ملائکۀ قبلي به سوي او باز نميگردند. با اين حساب اگر کسي مثلاً صد سال عمر کند، چندين هزار ملک، شاهد و ناظر اعمال او بودهاند. همۀ اين ملائکه به اضافۀ ملائکهاي که محافظ انسان هستند، همگي از شاهدان قيامت بوده و له يا عليه او شهادت ميدهند.
*پنجمين شاهد: اعضاء و جوارح و دل انسان
شاهدي که درک معناي شهادت آن براي انسان ملموستر و محسوستر از شهود قبلي است، اعضا و جوارح انسان است. گوشي که موسيقيهاي شهوت آميز گوش داده، چشمي که نگاه حرام کرده، دستي که به ديگران ظلم نموده و پايي که به مجلس گناه رفته و ... همگي عليه انسان شهادت ميدهند. قرآن کريم در سورۀ مبارکۀ «يس» که به قلب قرآن مشهور است، ميفرمايد:
«الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»[15]
در روز قيامت، بر زبان افراد بدکار، مُهر زده ميشود و نميتوانند حرف بزنند، آنگاه دست و پا و اعضا و جوارح آنها، عليه ايشان شهادت ميدهند. در آيۀ ديگري قرآن کريم ميفرمايد:
«وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا»
وقتي انسان ميبيند که اعضا و جوارح او، از جمله پوست بدن او عليه او شهادت ميدهند، با ناراحتي به اعضاي خود ميگويد: چرا عليه من شهادت ميدهيد؟ آنها نيز يک جواب منطقي و عالي ميدهند و ميگويند:
«قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ»[16]
خداوند که قدرت سخن گفتن به همۀ موجودات داده است، به ما فرمان داده که سخن بگوييم. گرچه ما نيز ميسوزيم، ولي چون خداوند فرمان داده است، اطاعت ميکنيم.
شهود قبلي گرچه بسيار با اهميّت و قابل توجّه بودند، ولي اين شاهد براي معمول انسانها که درک معنوي آنها کمتر است، ميتواند نيروي کنترل کنندۀ مناسبي براي اعمال و رفتار باشد. زيرا وقتي مثلاً کسي خواست نگاه حرامي داشته باشد يا فيلم شهوتانگيزي را ببيند، اگر توجّه کند که چشم او در قيامت بر اين نگاه شهادت ميدهد، مسلّماً منصرف ميشود.
دل انسان نيز مانند ساير اعضا و جوارح، از شاهدان قيامت است:
«وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً»[17]
بنابر اين بايد انسان مراقب خطورات قلبي و نيّات درون دل خود نيز باشد.
*ششمين شاهد: مکان و زمان
از شاهدهاي ديگر در روز قيامت، مکان و زمان است. قبل از هر چيز، توجه به اين نکته لازم است که اين عالم، حيات دارد. اگر به راستي کسي چشم دل باز کند، متوجّه ميشود که زمين و زمان، داراي حيات و درک و شعور است. قرآن کريم ميفرمايد: وقتي حضرت داود«عليهالسّلام» زبور ميخواند، کوهها و پرندگان با او زبور ميخواندند و در تسبيح خداوند او را همراهي ميکردند:
«يا جِبالُ أَوِّبي مَعَهُ وَ الطَّيْرَ»[18]
يکي از بزرگان ميگفت: به باغي رفتم که انسان وارستهاي در آنجا قرآن ميخواند. گنجشکها اطراف اين فرد جمع بودند و وقتي قرآن ميخواند، آنها هم زمزمه ميکردند و وقتي قرآنش تمام ميشد، آنها هم ساکت ميشدند!
پس هرچه در اين عالم هست، حيات دارد؛ اگر ما درک نميکنيم، اشکال از ماست نه حيات موجودات:
«وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ»[19]
هيچ چيزي پيدا نميشود، مگر اينکه خداوند متعال را تسبيح ميکند، ولي غالب انسانها قادر به فهم و درک اين معنا نيستند. اگر کسي چشم بصيرت و گوش شنوا و دل فهيم پيدا کند، آنگاه مييابد که عالم هستي، در حال ذکر و تسبيح و تحميد خداي سبحان است:
«يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»[20]
وقتي چنين باشد، آنگاه اين مفهوم که قرآن کريم ميفرمايد: در روز قيامت، زمين، له يا عليه انسانها شهادت ميدهد، معلوم و مشخّص ميشود. خداوند متعال در سورۀ زلزال، ميفرمايد:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ، إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها، وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها، وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها، يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها، بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها»[21]
هر زميني که انسان در آنجا عملي را انجام داده باشد، براي انسان شهادت ميدهد. مثلاً خانۀ انسان شهادت ميدهد که در آن نماز شب خوانده شده يا جلسۀ زيارت و روضه برگزار شده است. اگر نعوذ بالله کار بدي هم انجام شده باشد، آن زمين و خانه شهادت ميدهد. در اين آيات نيز نظير آيات قبل که شخص عاصي از شهادت اعضاي خود ناراحت ميشود، در برابر شهادت زمين عليه او، ناراحت ميشود و ميگويد: چرا چنين شهادت ميدهي؟ زمين نيز جوابي مشابه جواب اعضاي بدن را ميدهد و ميگويد خداوند چنين دستور داده است:
«بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها»
زمان نيز جزء شاهدان قيامت است، چنانکه در روايات آمده است. امام باقر«سلاماللهعليه» ميفرمايند:
«مَا مِنْ يَوْمٍ يَأْتِي عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَا ابْنَ آدَمَ أَنَا يَوْمٌ جَدِيدٌ وَ أَنَا عَلَيْكَ شَهِيدٌ فَقُلْ فِيَّ خَيْراً وَ اعْمَلْ فِيَّ خَيْراً أَشْهَدْ لَكَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَإِنَّكَ لَنْ تَرَانِي بَعْدَهَا أَبَداً»[22]
همچنين در روز قيامت، مجالس عليه يا له انسان شهادت ميدهند. اگر کسي براي رضاي خدا به جلسهاي آمده باشد و در آن وقت بگذارد، زمان به نفع او شهادت ميدهد، ولي اگر انسان به قصد معصيت يا بدون اخلاص يا براي ريا به مجلسي برود، آن زمان و جلسه عليه او شهادت خواهند رفت.
*هفتمين شاهد: شريک و رفيق
شاهد ديگر قيامت، شريک و رفيق انسان است. به خصوص رفقاي بد، عليه يکديگر شهادت ميدهند و از هم شکايت ميکنند:
«يا وَيْلَتى لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً، لَقَدْ أَضَلَّني عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَني وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً»[23]
دو رفيق بد، مثل دختر و پسري که دچار گناه بزرگ دوستي هستند، در قيامت عليه يکديگر شهادت ميدهند و هر کدام، زشتي عمل خود را به ديگري نسبت ميدهد. در آن هنگام، خداوند متعال، ميفرمايد: تقصير هر دوي شماست. همچنين افرادي که به طور کورکورانه ديگران را الگو قرار داده و بدون آگاهي، از افراد نالايق پيروي کردهاند، آن الگوها و پيشينيان خود را سرزنش ميکنند و آنها را مقصّران اصلي ارتکاب اعمال زشت خود ميدانند و تقصيرها را گردن آنها مياندازند.[24]
بدتر از رفيق بد، شيطان است. همانگونه که رفقاي بد، عليه يکديگر شهادت ميدهند، شيطان نيز عليه گناهکاران و گناهکاران عليه شيطان شهادت ميدهند. قرآن کريم ميفرمايد:
«وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»[25]
در روز قيامت، مباحثهاي ميان انسانهاي بدکار و شيطان واقع ميشود. بدکاران که فريب شيطان را خوردهاند، به خداوند عرض ميکنند: خدايا! تقصير ما نيست و همه چيز تقصير شيطان است که ما را جهنّمي کرده است. شيطان نيز با زيرکي جواب ميدهد: من چه کردم؟! شما پيامبر و قرآن و امام داشتيد، علما و مسجد و محراب در دسترس شما بودند، همۀ آنان به شما گفته بودند که مواظب اعمالتان باشيد، امّا من فقط يک وسوسه کردم و شما در حالي که مرا نميديديد، خطور ذهني و وسوسۀ مرا گرفتيد و آن حرفهاي عالي را رها کرديد! چرا علما را رها کرديد؟ چرا قرآن را رها کرديد؟ گناهکاران وقتي از جواب باز ميمانند، خداوند متعال خطاب به هردوي آنها ميفرمايد: از من دور شويد. سپس شيطان را به جهنّم ميبرند و تابعين او نيز به جهنّم خواهند رفت.
مواردي که ياد شد، شاهداني هستند که معمولاً در قرآن کريم، از آنها ياد شده است. البته شهود ديگري مانند اعمال انسان، هويّت انساني و... نيز وجود دارند که به جهت رعايت اختصار از بحث پيرامون آنها خودداري ميشود. [26]
يک بشارت مهم
نکتۀ قابل توجّه آن است که اگر کسي در دنيا، طوري عمل کند که به راستي شيعۀ اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» و پيرو اهل بيت«سلاماللهعليهم» باشد، و اعمال، افکار و کردار خود را با ايشان مطابقت دهد، همۀ اين مسائل و منازل، سالبۀ به انتفاع موضوع ميشود. يعني اصلاً حساب و کتابي براي آنها نيست تا نياز به شاهد باشد. چنانکه در مباحث قبلي اشاره شد، اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» با سعۀ وجودي وارد محشر ميشوند و به پيشاني افراد لايق که اهل ولايت و شيعۀ حقيقي هستند، مُهر ولايت ميزنند و آنان را از بقيۀ افراد جدا کرده و توسّط ملائکه، زير لواي حمد ميبرند. لواي حمد در کنار حوض کوثر قرار دارد که حقيقت حضرت زهرا«سلاماللهعليها» است. آنجا، در حقيقت يک بهشت به تمام معناست. روز قيامتي که قرآن کريم از آن تعبير به پنجاه هزار سال ميکند[27]، براي اين شخص در تحت لواي حمد، يک لحظۀ گذران است.
فردي که تحت لواي حمد و در کنار کوثر قرار گيرد، به دست اميرالمومنين«سلاماللهعليه» از آب کوثر مينوشد و در اثر آن آب حيات بخش، اگر جاهل باشد،عالم ميشود. اگر پير باشد، جوان ميشود. اگر صفت رذيلهاي داشته باشد، از بين ميرود و بالاخره يک انسان کامل به تمام معنا ميشود. وقتي اهل محشر از حساب و کتاب فارغ شدند، اينگونه افراد به دنبال اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» و در خدمت اهل بيت«سلاماللهعليهم» وارد بهشت ميشوند. برخي از اهل بهشت از آنها سؤال ميکنند: حساب و کتاب شما چه شد؟ آنان پاسخ ميدهند: ما حساب و کتاب و مشقّت نديديم و ما را با رفاه و آسايش به بهشت آوردند.
اگر کسي به راستي شيعه باشد، وضعيّت او در قيامت، بسيار عالي و راحت است. امّا اگر کسي، در شعار، يا اعتقاد قلبي، يا متابعت عملي دچار نقصان و لغزش باشد، مجبور است همۀ اين منازل را طي کند. کسي که با زبان مدّعي محبّت و ولايت اميرالمومنين«سلاماللهعليه» است، ولي در عقيده و قلب خود، اقرار ندارد، يا کسي که از نظر قلبي مقرّ به ولايت است، امّا در عمل متابعت صد درصد نداشته، يا خداي نکرده ظلم به بندگان، ترک عبادات و ... را داشته باشد، نميتواند آرزوي رهايي از حساب و کتاب را در سر بپروراند.
بنابر اين، شيعيان با تشبّه عملي به سيره و روش حضرات معصومين«سلاماللهعليهم» ميتوانند به بهشت راه يابند و تا ابد، در خدمت ائمّۀ طاهرين«سلاماللهعليهم» بوده و از معنويّت آنها استفاده کنند.
پي نوشتها:
1. يونس / 29
2. حج / 17
3. ر.ک: آلعمران / 98 ؛ مائدة / 117 ؛ يونس / 46 ؛ سبأ / 47 و ...
4. نحل / 89
5. مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 328
6. فرقان / 30
7. توبه / 105
8. الكافي، ج 1، ص 219
9. بقره / 143
.10 شواهد التنزيل، ج1، ص 119
11. مطففين، 20 ـ 21
12. الحاقة / 19
13. رعد/ 11
14. ق / 18
15. يس / 65
16. فصّلت / 21
17. اسراء / 36
18. سبأ / 10
19. اسراء / 44
.20 جمعه / 1
21. زلزال / 5-1
22. الکافي، ج 2، ص 523
23. فرقان / 28-27
24. اعراف / 39-38
25. ابراهيم / 22
26. ر.ک: اسلام آئين رستگاري، صص 136-132
27. معارج / 4