«حوزه»/ تأسی از سیره مراجع، علما، فضلا و بزرگان حوزه از رموز موفقیت طلاب و هر چه طلاب بیشتر بتوانند خود را با سیره و منش این علمای بزرگ وفق دهند، به یقین در سیر طلبگی موفق تر بوده و سریعتر می توانند به مسیر اصلی که همان تقرب الی الله و ترویج صحیح مکتب اهل بیت(ع) است دست یابند.
متن ذیل حاصل گفت و گوی خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، با حجت الاسلام و المسلمین سید علاءالدین موسوی جزایری از اساتید پیشکسوت خوزستان است.
در ابتدا مختصری از خودتان بفرمایید اینکه چه عاملی سبب شد تا وارد حوزه علمیه شوید؟
سید علاءالدین سید موسوی جزایری و معروف به سید علاء هستم، در شهرستان شوشتر به دنیا آمدم؛ از همان ابتدای دوران کودکی به سفارش پدرم که خود نیز روحانی بودند، وارد حوزه علمیه شدم و تحصیلات مقدماتی حوزوی را در شوشتر گذراندم.
مقدمات را نزد حضرات آیات سید محمد جواد آل طیب، موسوی جزایری و مدت کوتاهی هم خدمت شیخ جعفر شوشتری بودم و پس از گذشت شش سال که به سن ۱۸ سالگی رسیدم، به مسجد رفته و اقامه نماز جماعت کردم.
در آن دوران کدام اساتید بیشترین تأثیر را در رشد علمی شما داشتند؟
مرحوم آقای آل طیب، بیشترین تأثیر را در رشد علمی من داشتند و دلیل آن هم، رسیدگی و مراقبت بیشتر ایشان بر روی دروس طلبهها بود، فی الواقع ایشان از نزدیک مراقب طلبهها بودند که مبادا از درس عقب بمانند.
برای موفقیت طلاب در مسایل علمی، چه برنامه و فعالیت هایی را توصیه می کنید؟
طلاب باید کوشش داشته و با خود روراست باشند، اگر واقعا به میل خودشان به حوزه آمده اند، تلاش کنند و لازمه تلاش نیز پشت کار و کنار گذاشتن کارهای متفرقه است.
از طرف دیگر اگر طلبهای بتواند از استاد استفاده کند، در پیش برد مسایل درسی موثر خواهد بود؛ کار اصلی یک طلبه درس خواندن است، پس نباید با انجام کارهای متفرقه از این مهم دور شود.
قاعدتا یکی از دغدغه های اصلی طلبه، وجود مشکلات مادی است؛ جنابعالی با مشکلات مادی و معیشتی چگونه برخورد می کردید؟
به طور طبیعی وجود مشکلات مادی برای یک طلبه چیز عادی است، من ۲۱سالگی متأهل شدم و در آن دوران مانند سایر طلاب در شرایط سختی زندگی می کردیم، اما بهترین راه حلی که من انتخاب کردم قناعت و راضی بودن از شرایط موجود بود، که البته در شرایط عادی راهی بهتر از این هم نداشتیم، شهریه ماهانه من در شوشتر چیزی حدود پنج ریال بود البته بعدها کم کم آقای سید طیب مقداری به آن افزود تا جایی که بعد از چند سال شهریه ماهانه ام به ۱۰ ریال رسید.
خوب ۱۰ ریال واقعا چیزی به حساب نمی آمد، اما مجبور به قناعت بودیم، ما هم با توکل به خدا به زندگی طلبگی ادامه دادیم تا پس از گذراندن چند پایه به اهواز آمدیم، مدتی در محضر آيت الله بهبهانی مشغول تحصیل شده و سپس به نجف رفته و سطوح عالی را نزد آسید اسدلله مدنی، آیت الله آمیرزا کاظم تبریزی و مدتی هم در محضر آیت الله سیستانی گذراندیم.
زندگی در نجف از نظر معیشتی تفاوت آنچنانی با شوشتر نداشت، به طوری که در آن دوران به اندازه جیره یک ماه طلبه به او نان می دادند.
یکی از جشن ها و شادی های ما در آن زمان، موقعی بود که من به همراه همسر و فرزندم به نانوایی رفته و جیره ماهیانه خود را دریافت کنیم.
پس از دریافت جیره ماهیانه به اندازه ۴ فلز(پول رایج آن زمان در عراق) شیره خرما و دو عدد نارنج می خریدیم و ناهار می خوردیم و آن قدر خوشحال میشدیم که حدی نداشت و درواقع این بهترین ناهار ما بود.
خانواده چه میزان باید کمک کار طلاب باشند؟
خانواده نقش مهم و کلیدی در زندگی یک طلبه ایفا می کند، اگر خدای نکرده خانواده یک طلبه همراه او در مسایل و مشکلات زندگی نباشد، بیشترین فشار بر روی طلبه متحمل می شود.
خانواده طلاب به ویژه همسر او باید با شرایط زندگی طلبگی کنار بیاید اگر این چنین شد، به یقین خداوند متعال کمک کار آنها خواهد بود هم اکنون نیز به همین صورت بوده و به روشنی در زندگی بسیاری از طلاب قابل مشاهده است.
در حال حاضر نحوه رفتار و عملکرد یک طلبه نسبت به این مسأله چگونه باید باشد؟
با این اوضاع زمانه و تجملات به نظر می رسد نمی توان به راحتی زندگی ساده ای را دست و پا کرد؛ زیرا ساختن زندگی در این زمان خیلی مشکل شده و با توجه به این که توقعات خانواده ها و دختران از پسران زیاد شده، باید فکر و چارهای مناسب پیدا کرد، برای این مهم، طلاب می بایست با ایده ای جدید چارهاندیشی کنند در عین سادگی و قناعت بتوانند نیازهای مشروع خانواده های خود را رفع کنند، مثلا من سراغ دارم بعضی از طلبه ها برای گذراندن زندگی خود، نماز و روزه استیجاری می گیرند و با این شیوه گذران زندگی میکنند. هرچند که این مسأله ممکن است زیاد مناسب نباشد اما چون شهریه طلاب پایین است، چارهای نیست.
به هر حال طلاب و روحانیان باید زندگی خود را به نحوی اصلاح کنند که بتوانند زندگی ساده و آرامی داشته باشند و این کار جز با قناعت میسر نمیشود.
امروز چه آسیبهایی طلاب را تهدید می کند؟
متأسفانه یکی از بزرگترین خطراتی که طلاب را تهدید می کند همین بحث مادیات است، این که یک طلبه به فکر تجملات و ذره پروری باشد، از بزرگترین آفت ها برای طلاب و حتی حوزه های علمیه این مسئله است
معنایی ندارد طلبه ای که در همه سطوح باید الگوی مردم باشد، به فکر تجملات و تجمل گرایی باشد!، طلبه نباید فکر کند همچون سایر مردم برای برست آوردن ثروت میتواند هر اقدامی انجام دهداو هم اقدام کند از کسی که ادعای سربازی امام زمان(عج) میکند توقع نیست.
ساده زیستی یکی از ملزومات زندگی طلبگی است و علاوه بر آن باید در این دوران که در شرایط سخت تحریم ها قرار داریم، مردم را هم به قناعت و ساده زیستی دعوت کنند تا انشاالله آحاد جامعه بتوانند با این اوضاع زمانه کنار بیایند.
*هیچ گناهی را عادی نبینیم
اما نکته دیگری که به نظر من دامن گیر مردم شد ، همین مسایلی است که امروزه از آن به عنوان یک امر عادی و کم اهمیت یاد می کنند؛ «دروغ، تهمت، تمسخر و یا غیبت» اما در واقع این عادی نیست!، عادی نیست که یک جوان یا نوجوان دچار گناه و معصیت شود، حال آنکه ما مشاهده می کنیم برخی از مسایلی که در جامعه عادی شده، به حوزه های علمیه نیز ورود کرده است و برخی اوقات مشاهده می شود طلبه از ما سؤال می کنند مگر فلان کار گناه است…؟!
نباید برخی اعمالی که گناه است خدایی نکرده در دید یک طلبه عادی تلقی شود، مبادا یک طلبه ای در حجره خود پشت سر دوست خود صحبتی کند و آن را به عنوان شوخی قلمداد کند؛ چراکه این گناه کبیره و حرام است، خوب متأسفانه هم این مسایل وجود دارد اما طلبه ها باید از آن دوری کنند.
طلاب سعی کنند کمتر به بیرون و خیابان های شلوغ بروند؛ زیرا این مسایل جزء آفت هایی است که برای طلاب مضر و خطرناک است.
طلاب باید مراقب باشند؛ شیطان در کمین است مبادا در ذهن خود تصور کنند چون طلبه شدیم شیطان سراغ ما نمی آید! نه این چنین نیست؛ اتفاقاً شیطان بیشتر سراغ افرادی می آید که راه عبادت و بندگی خالصانه خداوند را در پیش گرفته اند؛ به همین دلیل طلاب و روحانیان باید مراقب باشند.
حال ممکن است سؤال شود «اگر فردی روزانه و یا هفتگی مجبور است از میان خیابان و بازارهای پر تردد و شلوغ عبور کند! تکلیفش چیست؟» مهمترین وظیفه طلبه در این خصوص تقوا و پرهیزگاری است؛ همیشه خدا را در نظر گیرد به نتایج آن کار بی اندیشد، ببیند با انجام این عمل چه آثار بدی گریبانگیر او می شود.
به نظر من اگر فردی چشم و دهان و اعضای وجودش خدایی باشد دیگر هیچ چیزی نمی تواند او را از راهی که انتخاب کرده باز دارد البته این امر با رعایت تقوا حاصل می شود، حال اگر یک طلبه متقی و پرهیزگار بود نه تنها اجتماع پیرامون نمی تواند آسیبی به او رساند، بلکه اثر مثبتی بر جامعه باقی می گذارد.
چه توصیه ای به طلاب در خصوص مسایل معنوی، معرفتی دارید؟
توصیه من به طلاب این است تا می توانند به دعاها اهمیت دهند، دعای توسل بخوانند، زیارت امین الله بخوانند، خوب البته من شنیدم که در برخی حوزه ها زیارت عاشورا قرائت می شود، این خیلی خوب است و البته سعی کنند برنامه ای منظم برای ادعیه انجام دهند تا انشاءالله دعاهای وارده را در وقت معین خود بخوانند. البته همین که طلبه با دعای توسل، زیارت عاشورا، جامعه کبیره و امین الله انس بگیرد، کفایت می کند.
هم اکنون با توجه به پیشرفت ایران در سطوح مختلف علمی، و همچنین جنگ نرم دشمنان، چه نیازهایی متوجه حوزه های علمیه شده و وظیفه طلاب در این برهه حساس چیست؟
هر اندازه که طلاب بیشتر درس بخوانند، موفق تر هستند. بزرگان حوزه باید تلاش کنند طلاب را تشویق به درس خواندن کنند؛ زیرا موفقیت با درس حاصل می شود.
همین جوانانی که به پیشرفت های عظیمی در صنایع مختلف به دست آوردن، مدیون چه بود؟ «درس خواندن»! پس با درس خواندن و توکل بر خدا می شود موفق شد، اگر طلاب می خواهند در زمینه های مختلف علمی نیز پیشرفت کنند، باید کارهای جنبی را کنار گذاشته و از وقت های تلف شده در روز بیشتر استفاده کرده و به مطالعه کتب درسی و علمی بپردازند.
تلخ ترین خاطره زندگیتان چیست؟
دوران کودکی من از بدترین دوران ما برای هر مسلمان و ایرانی بود؛ چرا که در آن زمان رضا شاه دستور متحدالشکلی مردان و بی حجابی زنان را صادر کرده بود، پاسبان ها هم موظف بودند مردم را به این امر مجبور کنند، برای همین هم تا زنی را با چادر می دیدند، چادر را از روی سر او کشیده و به او بی حرمتی می کردند.
ما که این صحنه ها را می دیدیم، خیلی ناراحت می شدیم و از طرفی هم چون بچه بودیم نمی توانستیم کاری انجام دهیم؛ به همین دلیل آن زمان یکی از بدترین دوران زندگی من بود.
اما یکی دیگر از تلخ ترین خاطرات زندگی من، فوت همسرم بود، متأسفانه در سال های اول ازدواجم، خانم بنده که همراه با یکدیگر در نجف بودیم، دچار بیماری سختی شد.
به همین منظور برای معالجه همراه با دو فرزند کوچکم به ایران آمدیم و او را در بیمارستان شوشتر بستری کردیم، اما چون علم پزشکی در آن زمان معالجه برخی از بیماری ها را کشف نکرده بود، همسرم به رحمت خدا رفت.
من در آن زمان دو بچه کوچک داشتم و نگه داری از آنها خیلی سخت و دشوار بود. و باید بیان کنم که آن دوران خیلی بر من تلخ و سخت و طاقت فرسا گذشت.
شیرین ترین خاطره زندگیتان؟
من خاطرات شیرینی را در نجف داشتم بهترین آنها ظهور مردی از جنس نور با نام «امام خمینی(ره)» بود. تنها دلخوشی من و همه طلبه های آن دوران سخنان مردی بود که در اوج استبداد و ستم فریاد مبارزه و عدالت خواهی سر می داد؛ یکی از بهترین لحظات برای ما این بود که رادیو را روشن کنیم و سخنان امام خمینی(ره) را از رادیو نجف گوش دهیم.
البته یکی دیگر از بهترین خاطرات من، مشرف شدن محضر همین مرد مبارز و مجاهد یعنی امام خمینی(ره) در تهران بود.
لبخند شیرین امام خمینی را فراموش نمی کنم
امام خمینی(ره) وقتی وارد ایران شدند، من و تعدادی از علمای استان برای بیعت با ایشان عازم تهران شدیم و پس از رسیدن به مدرسه علوی خدمت امام رسیدیم. اتفاقا امام خیلی سرحال و خوشحال بودند و خیلی هم به ما خوش گذشت. و هنوز هم که هنوز است، آن لبخند شیرین امام در خاطرم هست.
به نظرم امام می توانند بهترین الگو برای طلاب و روحانیان باشند؛ ایشان الگوی تمام نمای از ساده زیستی و قناعت بودند اگر طلاب بتوانند راه این مرد مبارز و مجاهد و عارف واقعی را ادامه دهند، فی الواقع خیر دنیا و آخرت را برای خود به ارمغان می آروند.
*اوج سادهزیستی یک رهبر سیاستمدار
به یاد دارم روزی برای جلسه ای همراه با هیئتی از مقامات استانی خدمت امام مشرف شدیم. بعد از جلسه زمانی که وقت شام فرا رسید همگی خیال کردند که الان برای ما از آن سفره های شاهانه و اعیانی پهن می کنند و بعد از چند ماه دلی از غذا در می آوریم، اما بعد از این که سفره را پهن کردند متوجه شدیم که تنها غذای این سفره تخم مرغ و مقداری هم سیب زمینی پخته شده است.
این یعنی ساده زیستی، این یعنی در قدرت بودن و ساده زندگی کردن. در این دوران نیز طلاب باید با تاسی از سیره امام (ره) با این اوضاع اقتصادی کنار بیایند و قناعت پیشه کنند.
هم اکنون مشغول به چه کاری هستید؟
در حال حاضر مشغول مطالعه و نگارش و پاسخ گویی به مسایل شرعی مردم.
کلام آخر؟
در پایان باید بیان کنم، طلبه نمادی از ساده زیستی و تقرب به خداست مردم آنها را با این چشم نگاه می کنند؛ حال اگر طلاب می خواهند در این امر موفق شوند باید کاری کنند که اعمالشان خوب شود که اگر این چنین شد، هم در میان مردم شخصیتی خوب پیدا می کنند و هم ان شاءالله نام آنها در لیست سربازان آقا امام زمان(عج) جای خواهد گرفت. و در ضمن سعی کنند به مال و دنیا رغبتی نداشته باشند و بیشتر سعی کنند با اعمال خوب و خداپسند آخرتشان را بسازند.