پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
امام باقر

حوزه / در خانواده آنچه بيش از گفتار و نصيحت تأثير دارد، عمل است و اساسي‌ترين عامل تربيت در سيرة معصومين(ع) و مهم‌ترين راز موفقيت آنها در خانواده، عمل آنها بود.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» در نوشتاری از امیر علی حسنلو به بررسی تاثیر خانواده به عنوان اساسی ترین بنیان جامعه و همچنین پویا کننده اجتماع در سرنوشت سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی وامنیتی جامعه پرداخته که در ادامه می آید:   

اشاره:امام محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابيطالب ـ عليه السّلام ـ امام پنجم شيعيان جهان است؛ لقبش باقر  و كنيه‌اش ابوجعفر، نوة دختري امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ و نوة پسري امام حسين ـ عليه السّلام ـ . پدرش امام سجاد و مادرش فاطمه (ام عبدالله) دختر امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ بوده[1] و نخستين كسي است كه هم از نظر پدر و هم از نظر مادر علوي و فاطمي است . امام محمد باقر(ع) در سال 57 هجري قمري در شهر مدينه به دنيا آمد، در واقعة جانسوز كربلا 4 ساله بود و در سال 114 هجري قمري در همان مدينه به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع در كنار پدرش (امام سجاد ( ع) و جدش (امام حسن مجتبي(ع) به خاك سپرده شد.[2]

*جایگاه علمی امام باقر(ع):

امام باقر(ع) به لحاظ ويژگي‌هاي اخلاقي و برتريهاي علمي بی مانند در زمان خود شهرت فراواني يافت.[3] و قبل از ولادتش  مورد عنايت خاص پيامبر(ص) و امامان قبل از خود بود. جابر بن عبدالله انصاري، سلام ویژه پیامبر(ص) را به امام باقر(ع) رساند.[4] در زهد، علم، عظمت و فضيلت سرآمد بني هاشم بود؛ جایگاه علمي و اخلاقي او مورد تصديق دوست و دشمن بوده  است؛بسياري از بزرگان صحابه و تابعين از محضر آن حضرت مستفيض شده و كتب دانشمندان و مورخان اهل سنت نيز پر از سخنان گهربار آن پيشواي بزرگ است.[5] اكنون به برخي از خصوصيات رفتاري حضرت در خانواده، روش، سيره ودیدگاه ایشان در تربيت فرزندان يا نوع رابطة با آنها مي‌پردازيم.

*اصلاح سبک زندگی از خانواده :

بی شک خانواده اساسی ترین بنیان جامعه، پویا کننده اجتماع و مشخص کننده سرنوشت سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی وامنیتی کشور است ؛ بی گمان جامعه ها بر بنیان خانواده ها استوارند؛ سعادت و رفاه بهروزی هر جامعه ای به اهمیت وجایگاه خانواده در آن بستگی دارد؛ اصلاح وافساد هر جامعه ای از خانواده شروع می شود ؛ بنابراین اهمیت خانواده به هرمیزان شناخته شود وهراندازه برای اصلاح خانواده ها هزینه شود به همان میزان نیز معیارهای فرهنگی ومعرفتی ترقی  می یابد و آمار مشکلات و بحرانها کم‌تر می شود ؛ از اینرو دراین مقاله به این بنیان از نگرش امام باقر(ع) پرداخته می شود.

  *آغاز تربیت :

از آنرو که انسان از نظر آفرینش، موجودی پیچیده، ذو ابعاد ونا شناخته است،‌لذا تربیت انسان وشکل گیری شخصیت او، فرایند پیچیده وسختی دارد ؛ برنامه ریزی برای تربیت او امری ضروری است ؛ از نگره دین خداوند به همین جهت برای تربیت او برنامه های مناسب با شان وخلقت وی تدبیر وتقدیر نموده؛ از دو منظر انسان نیازمند تربیت است ؛ 1-از نظر روحی و نرم افزاری 2-ازنظر جسمی وسخت افزاری ؛ انسان دارای دو نیرو برای حیات و رشد است و بر همین اساس، تربیت نیز دو جنبه داشته و اهمیت هردو به یک میزان است ؛ توجه به این دو جنبه هرگاه از اعتدال خارج شود، انسان از تعادل خارج وبه موجودی بی تعادل که سقوط به مرتبه حیوانات است تبدیل خواهد شد، یا میل به سوی موجودات دیگر خواهد نمود؛ غافل از اینکه او در این قالب تعریف شده وخارج از این تعریف راه به جایی نخواهد برد؛ بدین جهت پیشوایان دینی از زبان خداوند انسان را بارها توصیه به تعدیل و تعادل نموده اند؛  از این رو امام باقر(ع) برای لزوم تربیت درست و تاثیر آن درانسان در برخي از روايات علاوه بر توجه به ايجاد زمينه‌هاي تربیتی مناسب قبل از ازدواج و قبل از تولد فرزند به مسائل تربيتي از روزهاي آغازين تولد اشاره كرده و نكات مهمي را سفارش كرده‌اند ؛ مانند گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ كودك، عقيقه كردن و انتخاب نام نيكو، تأثير شير مادر در تربيت كه در اين موارد نقش مادر مهم‌تر است تاثیر تغذیه در تربیت پذیری مهم است تغذیه پدر ومادر که نطفه فرزند از آنها بوجود می آید وبه صورت اسپرم طی فرایندی زمان بر با شرایط ویژه، تبدیل به فرزند می شود ؛[6]از نگاه پیشوایان دین وامام باقر(ع) تربیت وتعدیل از این دوره برای انسان آغاز می شود ؛ اصلاح از ژن، اسپرم وخون باید شروع شود ؛  والدین به این مسئله باید اهمیت بیشتری دهند؛

اين حقيقت را امروز همه زيست شناسان و روان شناسان قبول دارند كه زندگي انسان از روز تولد شروع نمي شود، بلكه سرآغاز آن لحظه انعقاد نطفه و رحم مادر است. اين امر نيز مسلم شده كه يك عده خصايص غير عادي كودك به هنگام تولد، با آن چه بعداً ظاهر مي شوند تنها ارثي نيستند، بلكه معلول شرايط مساعد يا نامساعد محيط رحم مادر مي باشند.

همچنين، مدت زندگي جنين و تجربه تولد در ساخت روان شناختي و زيست شناختي شخص در زندگي بعدي او اثر مي گذارند. به همين سبب مي گويند كه اركان و پايه هاي زندگي انسان بالغ و رشيد، به چگونگي گذراندن دوران زندگي قبل از تولد او بستگي دارد.

از این رو، سخن درباره تربيت كودك قبل از تولد، يا در دوران خردسالي واقعیتی پذیرفته است.

*آغاز تربيت در خانواده

پیشوایان اسلام با توجه به قانون وراثت، براي اصلاح شؤون حياتي جامعه، توجه خاصي به زنان كه مادران آينده كودكانند داشته و در انتخاب همسر ـ كه مادران فرزندان صالح جامعه هستند ـ توصيه هاي بسيار مفيدي كرده است.

در لزوم توجه به تربیت بنیادین پیامبر(ص) فرمود : «ببينيد نطفه خودتان را در چه محلي مستقر مي كنيد، زيرا عرق دساس است»[7]. كلمه عرق در لغت عرب به اين حقيقت تفسير شده كه نطفه، اخلاق و سجاياي پدران و مادران را به فرزندان منتقل مي كند[8]. پس اولين گام براي تربيت كودك، انتخاب همسري ایده آل است.

*قبل از تولد

دومين مرحله براي تربيت اخلاقي فرزندان، زماني است كه جنين در رحم مادر قرار دارد. اسلام براي اين كه جنين از رشد متعادل، تندرستي كامل و اخلاق خوب برخوردار باشد، به مادران باردار سفارش هاي مفيدي كرده است. در اين خصوص علي(عليه السلام)فرمودند : به زن بارداري كه مي خواهد وضع حمل كند، خرما دهيد تا فرزندانشان بردبار و پرهيزكار شوند.[9]

*تربیت کودک :

پس از مراقبت های دوره جنینی، آغاز تولد بهترين مرحله براي تربيت اخلاقي كودك است، چون هرچه اين امر در سنين پايين تري انجام گيرد نتايج آن زیبا تر خواهد بود.

در دوره خردسالي، مغز كودك براي گرفتن هر نوع تأثيري آمادگي دارد، روي همين اصل، تربيت اخلاقي سال هاي اول زندگي طفل، از ديگر سال هاي عمر او مهم تر است؛ زيرا كودكان در اين سنين هر چه در اختيارشان قرار گيرد فوراً جذب مي نمايند. از سوي ديگر، كودك دايماً در حال رشد و كمال است و به مرحله تمييز و استقلال عقلي مي رسد، لذا آن چه را در سال هاي اوليه فرا گرفته پايه استدلال و تمييز عقلي او در سنين بالاتر خواهد بود و اخلاقي كه در عهد كودكي كسب كرده، در زندگي بعدي او اثرات مهمي به جاي خواهد گذارد.

از اینرو پیامبر اکرم(ص) : «كلّ مولود يولد علي الفطرة حتي يكون ابواه يهوّدانه و ينصّرانه»[10] (كودكان با فطرتي پاك و سالم متولد مي شوند و اين پدر و مادر هستند كه او را به آئين يهوديّت يا نصرانيت مي كشانند). و اما آنچه كه اهميّت مسئله را دو چندان مي كند، توجه به كيفيت و چگونگي تعليم و تربيت كودكان است. كه در اين زمينه روايت هاي زيادي از ائمة معصومين ـ عليهم السّلام ـ وارد شده. امام علي ( عليه السّلام) مي فرمايند: «يربّي الصّبيّ سبعاً و يؤدّب سبعاً و يستخدم سبعاً، و منتهي طوله في ثلاثٍ و عشرين سنةً، و عقله في خمسٍ و ثلاثين (سنةً) و ما كان بعد ذلك فبالتّجارب»[11]

علي (عليه السّلام ) فرمودند: (كودك را تا هفت سال بپرورند، و هفت سال آموزش دهند و هفت سال به كار و فعاليت وادارند، و كه نهايت اين دوره تا بيست و سه سالگي بوده و تا سي و پنج سالگي  كامل گردد. و آنچه بعد از سي و پنج سالگي و كمال عقلش مي آموزد، با كمك تجربه است.

درباره اهمیت این مرحله امام باقر(ع): مواظب باشيد براي شيردادن فرزندانتان از زن هاي كم عقل استفاده نكنيد؛ زيرا شير، كودك را بر همين حال (حماقت) پرورش مي دهد.[12]

*پرورش اخلاقي كودك از ديدگاه دانشمندان:

حکمای بزرگی چون ابن سینا  نیز درباره تربیت کودک نظراتی دارند که برگرفته از متون دینی است :وقتي طفل از شير مادر جدا گشت، بايد به تربيت و تمرين اخلاقي او اقدام نمود، پيش از آن كه اخلاق پست به او هجوم آورد، زيرا اخلاق پست با سرعت به جانب كودك هجوم آورده و خوهاي زشت او را فرا مي گيرند. هر آن چه از اين بدهي ها بر وجود كودك مسلط شود، جدايي و رهايي از آن ها براي وي ميسر نخواهد بود.[13]

غزالی گوید: «كودك امانتي است الهي كه به دست والدين سپرده شده و پرورش و تربيت اخلاقي او از ابتداي ولادت، يكي از مهم ترين امور است. وي مي گويد: «قلب پاك كودك گوهر گرانبهايي است پالوده و خالي از هر گونه نقش و قابل پذيرش هر صورتي و اين كه هر خير و شري به او تعليم شود، در او نقش بندد و به آن تمايل پيدا كند. مربي و معلم در سعادت وشقاوت دنيا و آخرت طفل سهيم و مسؤولند، چون خداي متعال فرموده: اي كساني كه ايمان آورده ايد، خود و خانواده خويش را از آتش حفظ كنيد.[14] و حفظ كودك از آتش دنيا و آخرت به تربيت اخلاقي اوست.»[15]

خواجه طوسي معتقد است : «همين كه دوران شيرخوارگي كودك به سرآمد، بايد پيش از آن كه اخلاق فاسد، او را فرا گيرد، تربيت اخلاقي او را آغاز كرد ... و او را بايد از راه تشويق، به كارهاي نيك و اخلاق پسنديده سوق داد.»[16]

مادري از دانشمندی پرسید: فرزند من چهار ساله است، تربيت از چه زماني شروع شود؟ جواب داد : اگر تا كنون تربيت اورا آغاز نكرده اي، عمر او  بيهوده تلف شده؛ زيرا از  اولين تبسم بر لب ، زمان تربيت کودک را باید شروع کرد![17]

* اندیشمندان غرب نیز براین مسئله تاکید دارند:

«هانري پستالوزي» مي گويد : كودك در آغوش مادر وابسته تر و ضعيف تر از هر موجود ديگري بر روي زمين است، ولي در همان جا نخستين تأثيرات اخلاقي و محبت و حق شناسي را احساس مي كند. رعايت اصول اخلاقي در انسان، نتيجه توسعه نخستين تأثيرات محبت وحق شناسي است كه نوزاد احساس كرده است[18].

«ويكتور پوشه»  گفته: بايد از همان ماه هاي اوليه، يعني از شش ماهگي تربيت اخلاقي كودك شروع شود. اين تربيت بايد خيلي زودتر از سن عقلي و استدلالي آغاز گردد؛ چون از اين سن ممكن است که تمايلات بد و عادت های زشت ظهور كنند. آن وقت بايد يك تجديد تربيت پيش از موقع اعمال گردد و بهتر اين است كه تربيت اخلاقي هر چه زودتر آغاز شود[19].

از آنجا كه تعليم و تربيت مسئله‌ای مهم و سرنوشت‌ساز براي كودك به شمار مي‌رود و شخصيت انساني از بدو تولّد شكل مي گيرد، بذا برای تربیت او باید دوره هایی درنظر گرفت و بر همین اساس در روایات ائمه (ع) برای سبک تربیت مطالب زیبایی وجود دارد .

از ابتداي تولد تا 7 سالگي: كودك از 6 ماهگي مادرش را مي‌شناسد و با صداي او آشنا مي‌شود. هرگاه در كنارش باشد، آرام است و اگر او را رها كند مي‌فهمد و احساس تنهايي مي‌كند. و در سال اول زندگي، كودك، كمي بازيگوش مي‌شود. كنجكاو مي‌گردد. لجبازي مي‌كند، و در مجموع خودش مي‌خواهد محيط اطراف خود را بشناسد. مادر بايد در برابر اينگونه حركات كودك يك ساله با محبت، صبر و حوصله برخورد نمايد. و از 2 سالگي تا 4 سالگي صفات ذيل در كودك جلوه گر مي شوند:

1ـ سعي در جلب تحسين ديگران و پدر و مادر مي كند.

2ـ روح تقليد در كودك اوج مي گيرد.

 3ـ در برابر كارهاي ناروا عقده مي كند و در روحش عقده ها باقي مي مانند و بعدها بروز مي كنند.

4ـ به بازي علاقه مند است و دوست دارد انواع بازي ها را ياد بگيرد. در اين دوره پدر و مادر هم بايد كودكان خود را بشناسد، و در بازي كودك، نوعي دلسوزي به كودك فهماند كه هر نوع بازي مثلاً (كبريت بازي، آتش بازي) مفيد نيستند و كودك بايد با پدر و مادرش در انتخاب بازي مشورت نمايد.[20] امام (ع) فرمودند: «ادع ابنك يلعب سبع سنين» تا 7 سالگي كودك را رها كن كه بازي كند.[21]

از 7 ـ تا 14 سالگي: حالات رواني كودك را در اين دوره به ده مرحله تقسيم مي نمايند.

 1ـ مرحله اول، مرحلة ثبات و آرامش روحي و فكري كودك است.

2ـ با محيط و واقعيّت‌ها خو مي‌گيرد و سازگار مي‌شود.

3ـ كودك آسانگير و سر سازش دارد و زود قانع مي‌گردد.

4ـ عقل و آگاهي او رشد كرده و زود به افكار ديگران پي مي‌برد.

5ـ ميل به زندگي اجتماعي، بازي هاي دسته جمعي، تفريح و گردش با دوستان دارد. در صورتي كه در دورة قبل خودمحوري و درون گرايي داشت.

6ـ گرايش به بازي هاي قاعده دار و منطقي دارد در صورتي كه در دورة قبل. بازي مطرح بود.

در اين دورة حساس والدين و مربّيان تربيتي، كاملاً موفّق و پيروزند و مي‌توانند با آمادگي هاي ياد شده كودكان را تربيت كنند. مخصوصاً جسم و جان كودك در اين ايّام براي آموزش ديني، آداب و اخلاق اسلامي بسيار  آماده است.[22] ؛ در سیره و سخنان پیشوایان دین اینگونه دستوری رسیده «و يؤدّب سبع سنين»[23] و در فرمايش علي ـ عليه السّلام «و يؤدب سبعاً»[24] همين دوره را براي رشد اخلاق و ادب كودك معرفي فرموده بودند. در اين دوره با تعليم از راه عمل مانند:

1ـ آشنا كردن كودكان به كارهاي گروهي، بازي گروهي، مطالعة گروهي.

2ـ آشنا نمودن به بحث و مناظره و مسابقات مفيد.

3ـ تعليم مفاهيم اسلامي اخلاقي.

از اين طريق مي توان كودكان را به رشد و تكامل انساني، اخلاقي، اجتماعي و علمي رساند تا دوره هاي بعدي زندگي، با اراده و عزمي استوار، و با روح آرام و روان سالم، و با واقعيّت نگري و اخلاق اسلامي، موفق و پيروز بوده و بر مشكلات ايام بلوغ و حوادث پس از آن غلبه كنند[25].

از 14 تا 21 سالگي: اين دوره كه به عنوان دورة نوجواني محسوب مي شود. دورة بسيار حسّاسي است و نوجواني را اغلب به عنوان دورة بين بچگي و بزرگسالي تعريف مي نمايند[26].

دوره اي كه با ويژگي هايش از ساير دوران زندگي متمايز مي شود عبارتند از:

* اين دوره داراي تأثيرهای ناگهاني بر رفتار و ديدگاه فرد مي باشد. برخي از ادوار زندگي به دليل تأثيرات فيزيكي و بدني با اهميّت و برخي ديگر از لحاظ تأثيرات رواني قابل اعتنا هستند، ليكن نوجواني از هر دو جهت مهم مي باشد. در بحث و بررسي تأثيرات بدني نوجواني، «تانر» گفته است:

«براي اكثريت اشخاص جوان، سال هاي 12 تا 16 پرحادثه ترين سال هاي زندگي آنها مي باشد، تا آنجا كه رشد و تحول آنها با نگراني آميخته است.[27]

* نوجواني، يك سنّ مسئله آفرين است. گرچه هر سنّي مسايل خاص خود را دارد، با اين حال، مسايل نوجوانان اغلب براي پسران و دختران به گونه اي است كه آنها به سختي می توانند حل کنند. دو دليل براي اين مسئله وجود دارد:

 * در سرتاسر دورة كودكي، مسائل آنها بالاخره توسط والدين و معلمان حل مي شود، در حالي كه بسياري از نوجوانان به دليل بي تجربه‌گي، به تنهايي از عهدة حل مسائلشان بر نمي آيند.

* اينكه نوجوانان دوست دارند احساس كنند كه مستقل و آزاد هستند. آنها درخواست ارائة راهي هستند كه خودشان بتوانند از عهدة حل مسايل برآيند و كوشش هايي را كه از جانب والدين و معلمان براي كمك به آنها ارائه مي شود، نمي پذيرند. به دليل ناتواني نوجوانان در غلبة بر مسائلشان به تنهايي، به همان اندازه كه آنها اعتقاد دارند از توانايي برخوردارند، بسياري از آنها حل مسايل و مشكلات را مافوق انتظارات خود مي يابند[28].

و به همين جهت اين دوره، هم دورة مهم و هم دورة حساس و مسئله آفرين است، لذا در قسمت ديگر از حديث امام صادق (عليه السّلام) است كه آن حضرت مي فرمايند: «و الزمه نفسك سبع سنين فلئن أفلح و الا فأنّه ممّن لا خير فيه»[29]

يعني هفت سال سوّم را (از 14 تا 21 سالگي) او را همدم و همراز خود ساز. مواظب رفتار و تصميم گيري ها و ارتباطش با دوستانش باش تا مبادا منحرف شود. و تا ميتواني در اين سن او را به راه راست راهنمايي كن و وادار به نماز خواندن نما.

اگر در صراط حق بود و از باطل گريزان و سعادت خود را دريافت كه، بسيار خوب و اگر نه (غير از اين) شد اميد خيري در وجودش نخواهد بود. يعني اگر حرف پدر و مادر را گوش نداد و راه باطل در پيش گرفت، ديگر از چنين شخصي اميد چه چيزي مي رود؟ بنابراين آن حضرت اشاره مي نمايند كه ديگر اميد خيري در چنين شخصي نخواهد بود.

2. محبت به كودكان:

نياز كودكان به محبت از ضروري‌ترين نيازهاي عاطفي است كه مي‌توان با بوسيدن، در آغوش گرفتن، گفتن جمله های زيبا و محبت‌آميز، خريدن هديه و اسباب بازي، همبازي شدن با آنها و... به اين نيازها پاسخ گفت. اين مسائل را امام باقر ـ عليه السّلام ـ در مورد فرزند كوچك خود امام صادق ـ عليه السّلام ـ رعايت می کرد. محمد بن مسلم نقل مي‌كند كه در خدمت امام باقر ـ عليه السّلام ـ بودم. در اين هنگام فرزند (خردسالش) جعفر ـ عليه السّلام ـ وارد شد... و در دستش عصايي بود كه با آن بازي مي‌كرد. امام باقر ـ عليه السّلام ـ او را به گرمي در آغوش گرفت، به سينة خود فشرد و خطاب به او فرمود: پدر و مادرم فدايت... در اين هنگام جعفر ـ عليه السّلام ـ خنديد.[30]

3. تشویق از فرزند صالح:

تشويق و تعریف از كارهاي نيك فرزندان موجب احساس موفقيت و ايجاد انگيزة قوي در تكرار آنهاست، به ويژه اگر در موقعيت مناسبي صورت گيرد. طاهر يكي از اصحاب امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل مي‌كند كه در محضر امام نشسته بودم، فرزندش جعفر ـ عليه السّلام ـ وارد شد. امام باقر(ع) فرمود: او بهترين مخلوقات خداوند است.[31] حضرت نزد اصحاب خود فرزندش را با جملاتي بسيار نيكو مورد محبت و تشويق قرار داد.

4. نصيحت فرزند:

والدين با اين صحبت ها و نصيحت ها علاوه بر اين‌كه رهنمودهاي مهم و تجربه‌هاي باارزش خود را ره ‌توشه فرزندان خويش مي‌كنند زمينة ايجاد روابط صميمي را نيز فراهم مي‌آورند و به فرزندان نزديك مي‌شوند. و ضمن آگاهي از مشكلات آنها در حل آن نيز به فرزندان ياري مي‌رسانند. اين نكتة مهم است كه پدر و مادر بايد رابطه ای دوستانه و صميمي با فرزندان داشته باشند، ولي دوست نباشند. همان طور كه دوست رابطة صميمي دارد، ولي پدر و مادر نيست. جايگاه دوست با جايگاه پدر و مادر يكي نيست و هم‌چنين دوست مهم‌تر از پدر و مادر نيست، بنابراين پدر و مادر بايد با هوشياري كامل ضمن حفظ ابهت و شخصيت خود در نزديك شدن به فرزندان و ايجاد رابطة صميمي با آنها بكوشند و ضمناً فرزندان ضمن رعايت ادب و احترام والدين، با آنها صميمي باشند. در بسياري روايات هست كه امام باقر (عليه السّلام) فرزندانشان را به صورت فردي يا جمعي خطاب كرده و نصايحي مشفقانه مي‌فرمودند[32] مثلاً مي‌فرمود: «فرزندم از كسالت و اندوه بپرهيز كه اين دو كليد هر شري است...».[33] سفيان ثوري از امام صادق ـ عليه السّلام ـ خواست تا او را نصيحت فرمايد، امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «اي سفيان! پدر مرا به سه چيز سفارش و از سه چيز برحذر مي‌داشت. از جمله سفارشات اين بود كه فرزندم هر كه با رفيق بد همراه شود، سالم نمي‌ماند و هر كه در محل هاي اتهام برود مورد اتهام قرار مي‌گيرد، هر كه بر زبان خود كنترل نداشته باشد، پشيمان مي‌شود.[34]

5. ايجاد آرامش در خانواده :

بي‌ترديد روابط خوب والدين با هم و نوع رفتار آنها با فرزندان در ايجاد فضاي مناسب و آرام بعنوان زمينه خوشبختي، پيشرفت و رسيدن به آرزوها بسيار مهم است و برعكس نزاع هاي خانوادگي، اختلاف والدين و نبودن صميميت و آرامش علاوه بر ايجاد فضاي اضطراب و يأس موجب عدم اعتماد به نفس در فرزندان، دوري از خانواده، افتادن در دامهاي اجتماعي و به مخاطره انداختن تربيت فرزندان مي‌شود .پيامدهاي مثبت روابط خوب و پيامدهاي منفي روابط سرد بر همة اعضاء خانواده تأثير دارد. امام باقر (عليه السّلام) سفارش مي‌كند كه در خانواده هم احسان و نيكي و خوشرفتاري لازم است و هم اين‌كه اين خوشرفتاري را به بهترين وجه ممكن ابراز كردن. لذا مي‌فرمايند: «من حسن برّه باهله زيد في عمره»[35] يعني هر كس با روشي نيكو و پسنديده به همسر و فرزندان خود نيكي كند، عمرش طولاني مي‌شود.

6. الگوی رفتاری :

در خانواده آنچه بيش از گفتار و نصيحت تأثير دارد عمل است. اساسي‌ترين عامل تربيت در سيرة معصومين و مهم‌ترين راز موفقيت آنها در خانواده، عمل آنها بود. آن بزرگواران با پايبندي به گفتار و نصايح خود، بهترين الگوي رفتاري براي فرزندان و خانواده و اصحاب خويش بودند. مثلاً اگر پدر خانواده در حضور فرزندان و همسر خود صدقه دهد يا در انجام واجبات ديني كوشا باشد يا نماز اول وقت بجا آورد تأثير آن و الگو شدن اين رفتار سريعتر از آن است كه فقط آنها را به اين امور سفارش كند. فرزند بزرگوار امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل مي‌كند كه «روزي بر پدرم وارد شدم و مشاهده كردم كه هشت هزار دينار طلا صدقه داده به تهيدستان مدينه و اهل خانه‌اي را كه تعداد آنها به يازده نفر مي‌رسيد آزاد كرده است.»[36] در روايتي ديگر نيز امام صادق (عليه السّلام) نقل كرده «من پيوسته رختخواب پدرم را پهن مي‌كردم و منتظر مي‌ماندم تا ايشان به رختخواب بروند و بخوابند و سپس بر مي‌خواستم و به رختخواب خود مي‌رفتم. شبي آن حضرت تأخير كرد و من در طلب او به مسجد رفتم در حالي كه مردم خواب بودند او را در حال سجده ديدم و غير او كسي در مسجد نبود. من صداي او را مي‌شنيدم كه (دعا)مي‌فرمود...».[37]

7- ازدواج مجدد یا تعدد زوجات :

ازدواج شرعی راه حلی برای جلوگیری از جرم وخلاف عرف وشرع مقرر شده؛ ازدواج موقت وتعدد زوجات نیز راه حلی برای پیشگیری از جرائم مدنی است ؛ هرگاه جامعه به سبب پیدایش بحران های نظامی از جهت جنسیت به علت مشارکت مردان در جنگ ها وکشته شدن بسیاری از آنها، رو به فزونی نهاد؛ این جامعه بحران ها وآسیبهای جدی در پیش رو خواهد داشت : بی پناه بودن زنان وفرزندان خردسال ، بیوه وبی سرپرست شدن زنان فراوان ،آسیب پذیری روحی زنان به جهت نیاز غریزی وعاطفی به مردان ؛ بی شوهر بودن دختران فراون وآسیب های اخلاقی وجرائم متنوع از سرقت وفقرتا منکرات دیگر؛ دین اسلام برای حل این بحرانها وپیشگیری از این جرایم چه راحلی خواهد داشت ؟ اگر دین کامل است برای این مسائل چه جواب وراه کار عملی قرار داده است ؟ عبدالله معمّر به امام باقر ـ عليه السّلام ـ عرض كرد: شنيده‌ام شما در مورد ازدواج موقت فتوي به جواز داده‌ايد! امام فرمود: بلي، خداوند آنرا جايز شمرده و سنت رسول خدا بر آن بوده، عبدالله گفت: ولي عمر بن خطاب آن را ممنوع ساخته، امام فرمود: بنابراين تو بر سخن رفيقت پايدار باش و من هم بر سخن و رأي رسول خدا(ص) استوار خواهم بود! عبدالله گفت: آيا شما خشنود مي‌شوي كه ببيني شخصي با زني از بستگان شما چنين عملي را انجام مي‌دهد!! امام فرمود: اي بي‌خرد! چرا سخن از زنان به ميان مي‌آوري (ما دربارة حكم خدا سخن مي‌گوييم) آن خدايي كه ازدواج موقت را حلال ساخته، از تو و همه كساني كه به تكلّف و اجبار، متعه را حرام شمرده‌اند، غيرتمندتر است. آن گاه امام باقر (عليه السّلام) براي اينكه به او بفهماند شيوه شناخت حلال و حرام الهي اتكا به ذوق و سليقه و تعصب‌هاي شخصي نيست،.[38]

امیر علی حسنلو

پی نوشت ها:

 


[1] . شيخ مفيد، الارشاد، مؤسسة آل البيت، قم، 1413 هجري، ج 2، ص 157 و 158 ، اربلي، علي بن عيسي، كشف الغمه في معرفة الائمه، نشر ادب الحوزه ج 2، ص 318 و 319.

[2] . شيخ مفيد، همان، كشف الغمه همان.

[3] . پيشوايي، مهدي، سيره پيشوايان، مؤسسة امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، قم، چاپ 13، ص 306 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب.

[4] . مجلسي، بحارالانوار، الطبعة الثانيه، تهران، المكتبة الاسلاميه، ج 46، ص 266، الارشاد، همان، ص 159 ،‌كشف الغمه، همان،‌ص 321.

[5] . سيرة پيشوايان، همان، ص 310 و 311.

[6] . مراجعه كنيد به کتاب پوشش وتغذیه در سیره معصومان  .

[7] . قال رسول الله(ص) : "انظر في أي شيء تَضَعُ ولدك فانّ العرق دساس" الابشيهي، شهاب الدين محمد، المستطرف، بيروت، انتشارات دار القلم، ص 460.

[8] . العرق دساس اي ان الاخلاق الاباء تتصل الي الابناء" البستاني، كرم (و ديگران) المنجد في اللغة، بيروت، دار المشرق، ص 214.

[9] . قال علي(ع) : "اطعموا المرأة في شهرها الذي تلد فيه التمر فانگ ولدها يكون حليما تقيّا." مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، دار الكتب الاسلامية، ج 66، ص 444.

[10] . محمد باقر، مجلسي، بحارالانوار، ج 2، ص 88.

[11] . شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، مترجم: علي اكبر غفاري، نشر صدوق، چ اول، 1368، ج 5، ص 177

[12] . الکافی،ج6،ص43

.[13] ابن سينا، حسين بن عبدالله، تدابير المنازل اوالسياسات الاهلية، بغداد، مطبعة الفلاح، ص 36.

[14] . قال الله تعالي : "يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم ناراً ..." تحريم، 6.

[15] . غزالي، ابوحامد محمد، احياء العلوم، ج 3، بيروت، دار الكتب الاسلامية، ص 578.

[16] . طوسي، خواجه نصيرالدين، اخلاق ناصري، تهران، انتشارات خوارزمي، ص 222.

[17] . رشيد پور، مجيد، آشنايي با تعليم و تربيت اسلامي، تهران، انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران، ص 109.

[18] . شاتو، ژان، مربيان بزرگ، ترجمه غلامحسين شكوهي، تهران،  انتشارات دانشگاه تهران، ص 231.

[19] . محمد باقر حجتي، اسلام و تعليم و تربيت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلام، ص 266.

[20] . محمد، دشتي، مسؤليت تربيت، (قم، نشر امام علي ـ عليه السّلام ـ چاپ ششم، 1368)، ص 166.

[21] . شيخ صدوق، لا يحضره الفقيه، ج 5، ص 176.

[22] . محمد، دشتي، مسؤليت تربيت، (قم؛ نشر امام علي ـ عليه السّلام ـ، چ ششم، 1368)، ص 173 ـ 174.

[23] . شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، (مترجم: علي اكبر غفاري، نشر صدوق، چ اول، 1368)، ج 5، ص 176.

[24] . همان، ص 177.

[25] . محمد، دشتي، مسؤليت تربيت،(قم؛ نشر امام علي ـ عليه السّلام ـ چ ششم)،  ص 174 - 175.

[26] . محمد رضا، شرفي، دنياي نوجوان، (تهران، انتشارات تربيت، چ سوم، 1374)، ص 49.

[27] . همان، ص 49.

[28] . همان، ص 54 ـ 53.

[29] . شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، مترجم: علي اكبر غفاري، نشر صدوق، چ اوّل، 1368)، ج 5، ص 176

[30] . مجلسي، بحارالانوار، ج 47، ص 15.

[31] . همان.

[32] . بحراني، سيد هاشم، حلية الابرار، المطبعة‌العلميه، قم، ج 2، ص 126 و 127.

[33] . كشف الغمه، همان، ص 341.

[34] . شيخ صدوق،‌الخصال، ص 169.

[35] . مراجعه كنيد به احاديث حضرت در تحف العقول.

[36] . مجلسي، بحارالانوار، ج 46، ص 290.

[37] . حلية الابرار، همان، ج 2، ص 330.

[38] . مجلسي، پيشين، ج 46، ص 356.

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • رحیمی IR ۱۶:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۹
    0 0
    عالی بود
  • فاربی IR ۱۶:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۹
    0 0
    خوب خوب بود
  • ربانی IR ۰۳:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۲
    0 0
    بسیار عالی
  • قدوسی IR ۱۶:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۸
    0 0
    خیلی مفید
  • رفیعی IR ۱۴:۱۳ - ۱۴۰۳/۰۲/۳۱
    0 0
    بسیار ممنون