پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
اجازه‏‌نامه ابن ابى جمهور احسائى به یکی از شاگردان

حوزه /احسائى اين اجازه را براى فردى به نامِ «حسين بن محمّد حسن التونى» (امضاى كاتب در پايان نسخه) و يا آن‏طور كه احسائى او را ناميده است «مولانا حسين بن محمّد الحافظ التونى»، صادر كرده است. به‏رغم جستجوى بسيار هيچ ذكرى از او ديده نشده است .

به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» از محمّد بن على بن ابراهيم بن حسن بن ابى جمهور، معروف به ابن ابى جمهور احسائى (ح 838 ه / 34  - 1433م  - پس از 906 ه / 1501م)، متكلّم امامىِ سده نهم هجرى حدود 50 اثر كوتاه و بلند بر جاى مانده است . او در پايان شمارى از تأليفات خود اجازات و انهاءاتى براى شاگردان و كاتبان آثارش صادر كرده است. اين اجازات از منابع اصلى شناخت شرح احوال و آثار احسائى و نيز منبعى مهم براى شناخت شاگردان اوست. از اين ميان تا كنون پانزده اجازه از او شناسايى شده است .

  این اجازه که به كوشش: احمدرضا رحيمى ريسه شناسايى شده است چنین می گوید: آخرين اجازه‏اى كه به تازگى موفق به شناسايى آن شده‏ام، اجازه‏اى است كه احسائى در انتهاى دست‏نويسى از كتاب عوالي اللآلي العزيزيه في الأحاديث الدينية على مذهب الإمامية به كاتب آن حسين بن محمّد الحافظ التونى داده است. اين نسخه از كتاب عوالي اللآلي به شماره 1968 در كتابخانۀ اياصوفياى استانبول (اكنون در كتابخانۀ سليمانيه) نگه‏دارى مى‏شود . نسخه در 221 برگ است كه از اين ميان برگ‏هاى 1 تا 219 ر كتاب عوالي و برگ‏هاى 219 پ تا 221 ر اجازه احسائى است. تاريخ كتابت نسخه شب دوشنبه 13 رجب 897ه / 11 مه 1492م است و مجاز آن را چهار ماه و نيم بعد از تأليف كتاب و كتابتِ آن به دست مؤلف در شب يكشنبه 23 صفر 897ه / 26 دسامبر 1491م، در مشهد مقدس كتابت كرده و تمام آن را از مؤلف شنيده و به طريق سماع با نسخۀ مؤلف مقابله كرده است . بنابر اين اين نسخه از نظر قدمت دومين نسخه از كتاب عوالي اللآلي است . اين نسخه از عوالي كامل است و همۀ حواشى مؤلف را نيز در بر دارد.

همان‏طور كه گفته شد احسائى اين اجازه را براى فردى به نامِ «حسين بن محمّد حسن التونى» (امضاى كاتب در پايان نسخه) و يا آن‏طور كه احسائى او را ناميده است «مولانا حسين بن محمّد الحافظ التونى»، صادر كرده است. به‏رغم جستجوى بسيار هيچ ذكرى از او در منابع در دست ديده نشد. تنها نكته‏اى كه شايد بتواند كمكى براى آشنايى با او باشد بيتى  است از فردى با نام «حافظ تونى» كه در كنار انجامۀ رسالۀ ديگرى از احسائى با عنوانِ الرسالة البرمكية في فقه الصلاة اليومية  (گ 23 پ) كتابت شده است. از آنجا كه مؤلف اين رساله احسائى و كاتب آن سيّد محسن رضوى   - مصاحب و همدرس تونى  - است، احتمالاً اين «حافظ تونى» همان كاتب نسخۀ عوالي اللآلي است. به جز اين هيچ آگاهى ديگرى درباره او دانسته نيست. فقط از توصيفاتى كه احسائى از او در آغاز اجازه مى‏كند معلوم مى‏شود كه او از شاگردان برجستۀ احسائى بوده است.

نكتۀ جالب اين‏كه اين اجازه، به جز موارد اندكى، لفظ به لفظ تقريباً با اجازه‏هايى كه احسائى به دو شاگرد ديگر خود يعنى سيّد محسن بن محمّد رضوى قمى (د: 931ه / 25  - 1524م)  و جلال‏الدين بهرام بن شمس‏الدين بهرام بن على بن بهرام استرآبادى (زنده در: 898ه / 1493م)  داده، يكى است. تنها تفاوت عمده اين سه اجازه با هم  - به جز مواردى كه مُجيز مُجاز را مى‏ستايد  - در تاريخ اتمام آخرين مجلس سماعِ نسخه از مؤلف است. اين تاريخ در اجازه به تونى اوايل ذوالقعده 897ه / اواخر آگوست  - اوايل سپتامبر 1942م؛ در اجازه به سيّد محسن رضوى اندكى ديرتر، يعنى در نيمۀ ذوالقعده 897ه / 9 سپتامبر 1942م و در اجازه به جلال‏الدين بهرام استرآبادى حدود يك سال بعد يعنى در 6 ذوالحجۀ 898ه / 18 سپتامبر 1493م است . از اين نكته مى‏توان چنين نتيجه گرفت كه احسائى پس از تأليف عوالي اللآلي آن‏را براى شمارى از شاگردانش تدريس كرده و آن‏ها نيز هريك براى خود نسخه‏اى از روى دست‏نويس مؤلف كتابت كرده‏اند. شاگردان، در حين تدريس استاد، از او شرح روايات مشكل و متعارض با يكديگر عوالي اللآلي را درخواست كرده‏اند و استاد نيز اين دسته از روايات را براى آن‏ها شرح كرده و حواشى‏اى بر برخى از احاديث بر آنان املاء كرده است. هر يك از شاگردان نيز اين حواشى را بر كناره‏هاى نسخۀ خود كتابت كرده و استاد پس از تدريس كتاب، شرح مشكلات آن و املاى حواشى، براى هر يك از شاگردان در انتهاى نسخۀ او اجازه‏اى نگاشته است. احسائى خود اين نكته را در اجازه به جلال‏الدين بهرام استرآبادى يادآورى كرده است: «... بعد أن كنت قد أمليت على بعض تلك الأحاديث حاشيةً موضحةً عن بعض تلك المشكلات... أمليتها لبعض الطلاّب الطالعين لذلك الكتاب حال الدرس والقراءة...» .

از ميان اين‏گونه نسخه‏هاى اجازه‏دارِ عوالي اللآلي تا كنون فقط نسخۀ اجازه‏دار تونى شناسايى شده است. اصلِ نسخۀ اجازه‏دارِ جلال‏الدين بهرام استرآبادى نيز تاكنون شناسايى نشده و فقط رونوشتى از آن  - احتمالاً از روى نسخۀ اصل  - برجاى مانده است. از سرنوشت نسخۀ كتابتى سيّد محسن رضوى هيچ نمى‏دانيم؛ اما از دو عبارت در اجازه احسائى بدو  - كه مجلسى در بحار الأنوار نقل كرده است  - برمى‏آيد كه او نيز به طور حتم نسخه‏اى از عوالي براى خود استنساخ كرده است: احسائى در عبارتِ نخست اشاره به نسخه‏اى كه زيرِ دست اوست و او در حال نوشتن اجازه بر روى آن است مى‏كند و آن‏را عوالي اللآلي مى‏خواند ؛ در عبارت دوم احسائى مى‏گويد كه من بر مُجاز حواشى‏اى بر برخى احاديث املاء كرده‏ام . از اين دو عبارت به روشنى ثابت مى‏شود كه سيّد محسن رضوى نسخه‏اى از عوالي اللآلي براى خود كتابت كرده بوده و اجازه مندرج در بحار الأنوار بر روى آن بدو داده شده است. منبع مجلسى در نقل اين اجازه نيز نسخۀ سيّد محسن رضوى نيست. منبع او كتاب الإجازاتِ شيخ ابراهيم بن محمّد حرفوشى كركى (د: 1080ه / 70  - 1669م) بوده و منبع حرفوشى نيز كتاب الإجازاتِ سيّد حسين بن حيدر حسينى كركى عاملى (د: 1041ه / 32  - 1631م) بوده است . اجازه احسائى به سيّد محسن رضوى در دو جا از كتاب الإجازاتِ حرفوشى نقل شده و در هر دو مورد تصريح شده كه منبع نقلِ اجازه كتاب الإجازاتِ كركى بوده است . اين اجازه در كتاب الإجازاتِ كركى نيز در دو جا آمده است  و در هر دو مورد نيز كركى تصريح كرده است كه رونوشتى از اجازه را كتابت كرده است .

اميدواريم اجازه احسائى به حافظ تونى كه دراين‏جا به چاپ مى‏رسد، بتواند گوشه‏هايى از حيات فكرى ابن ابى جمهور احسائى و نيز تاريخ انتقال متن عوالي اللآلي را براى پژوهشگران روشن كند.

خاطر نشان می شود، اجازه نامه یکی از طرق تحمل حدیث است، نوشتاری است در علمیت و توانایی فرد در بیان روایت و دارا بودن مرجعیت علمی و فقهی که از زبان حضرات معصومین(ع) در حوزه های علمیه وجود داشت. دارنده این اجازه نامه مجاز به نقل روایت و بیان مباحث فقهی بود. اجازه نامه دارای اقسامی است که اجازه نقل روایات و اجازه در امور حسبیه از جمله آن است.

*متن اجازه

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم

اللهمّ وفّق وسدّد

الحمد للّه‏ الذي أنقذنا من حيرة الجهالة وضلالة الغواية، بما هدانا به من معرفة معالم طريقَي الدراية والرواية، وعَلَّمنا بهما ما أرشدنا إلى نور الهداية وسبيل الولاية، وأوضح لنا بالبيّنات ما أوصلنا إلى مساعي ذوي النهاية، حتّى صِرنا باتّباعهم وولايتهم من المُبْعَدين عن مهاوي الشقاوة والعماية.

والصلاة على نبيّنا محمّد المخصوص بالمقام المحمود والرعاية، والحوض المورود في يوم القيام للسقاية، وآله المشهورين بالنصّ والعصمة والوقاية، وأصحابه الموفين له بالوعود والعهود والحماية، صلاةً دائمةً من غير نهاية ولابداية.

وبعد، فقد سمع منّي مؤلّفي هذا وهو كتاب عوالي اللآلي العزيزيَّة في الأحاديث الدينيّة من أوّله إلى آخره المولى السعيد الرشيد الرضي الحميد، الهمام العلاّم والبحر القمقام، الحبر العالم العامل والنحرير الفاضل الكامل، صاحب المحامد والمآثر، والمقامات المشتملة على الممادح والمفاخر، الحائز قصبات السبق على سائر الأقران، والفائز بموجبات القرب إلى الواحد المنّان من أبناء هذا الزمان، ملاذ العارفين وقبلة الحفّاظ و المتشرّعين، و خلاصة الطلاّب والمجوّدين، وعين أُناس الأصحاب والمُلازمين، وإنسان عين الأحبّاء والمخلصين، رضي الملّة والحقّ والدين مولانا حسين بن محمّد الحافظ التوني، أصلح اللّه‏ تعالى أمر دارَيْه، و وفّقه لملازمة الخير وأعانه عليه، و أحسن أحواله وبلغه آماله، بمحمّد وآله.

وقد رويتُ له الكتاب المذكور، وجميع ما هو فيه مذكور ومسطور بطريق السماع منّي، حال قرأتُه عليه وهو يسمعه عنّي، الذي هو أعلى طرق الرواية وأحقّ مايحصل به الدراية، وكان سماعه سماع العالم العارف الفاهم الواقف على ما اشتمل عليه الكتاب من أسرار الروايات الصادرة عن أطايب البريّات، النّبي والأئمّة البررة الهداة، عليهم أكمل الصلوات وأطيب التحيّات.

وقد سأل وقت سماعه منّي وروايته عنّي عن جميع مشكلاته وفحص بذهنه الذكيّ عن سائر معضلاته ومبهماته، فأجبته عن كلِّ ما سأل عنه وفحص عن معناه بجواب شاف، وأوضحت له ما تغطّى عليه بإيضاحٍ حسنٍ واف، وبيّنت له ما خفي منه ببيان كامل صاف، وأمليت له على بعض الأحاديث حاشيةً شافيةً مختصرةً كافيةً من أوّل الكتاب إلى آخره، موضحةً عن المشكلات، مبيّنةً لسائر المعضلات، جامعةً بين ما فيها من المتعارضات، مشتملةً على محاسن التقريرات، بما سنح حال الرواية من الفكر المشوّش بالخواطر المُفرّقة للخاطر في وقت كان تلويثه لنابنا عن الاستقصاء قاصر.

وأجزت له أن يروي عنّي ما تحمّله بالسماع منّي من مجموع الكتاب، وما اشتمل عليه من الروايات والحاشية الوافية منها بجميع المهمّات، وما حوته من حلّ تلك المعارضات بطريقي إلى مَنْ رويتُ عنه بالأسانيد المذكورة في الكتاب المنتهية إلى السادة الأطياب، المحبوبين إلى ربّ الأرباب؛ فلْيَرو ذلك عنّي بطريقه إليّ وسماعه منّي لمن شاء وأحبّ، فإنّه أهل ذلك ومستحقّه، ولْيَكُنْ في ذلك مراعياً لشرائط الرواية عند أهل الرواية، راعياً له حقَّ الرعاية، محتاطاً متحرّياً لي وله ليكون من أهل المعرفة والدراية، ومن المحامين عن الدين بحسن الوفاء والحماية.

والتمستُ منه أن لايخلوني من دعواته في أوقات خلواته وعقيب صلواته، ولاينساني من الذكر الجميل في أغلب حالاته ليكون من حمّال العلم ورُعاته، أعانه اللّه‏ وإيّانا على العلم والعمل، وجنّبنا وإيّاه من الخطأ والزلل وهو حسبنا ونعم الوكيل ونعم المولى ونعم النصير.

وكان ذلك في أوقات متفاوتة، ومجالس متعدّدة متباعدة وقع بالاتّفاق القدري آخرها في أوائل شهر ذي القعدة الحرام من أواخر شهور سنة سبع و تسعين وثمان مائة هجريّة  - على صاحبها السلام والتحيّة  - بالمشهد المقدّسة الرضوية  - حُفّت بالألطاف الإلهيّة، وعلى مشرّفها أفضل السلام والتحيّة.

وكتب مؤلّفُ الكتاب والحاشية الفقير إلى اللّه‏ العفوّ الغفور محمّد بن علي بن إبراهيم بن أبي جمهور الأحسائي  - تجاوز اللّه‏ عن سيّئاته وغفر له ولوالديه ولجميع الاخوان المؤمنين إنّه غفور رحيم. وكنت يومئذٍ مجاورا في عتبة الإمام الرضا  - عليه و على آبائه وأجداده أفضل الصلاة والسلام  - . والحمد للّه‏ وحده، وصلّى اللّه‏ على محمّد وآله وصحبه وسلّم، ويحقّ لي أن أتمثّل لنفسي بهذين البيتين فإنّهما موافقان لحالي:

 لعمر أبيك ما نسب المُعلّى

 إلى كرم وفي الدنيا كريمُ

 ولكنّ البلاد إذا اقشعرت

 وضَوّح نبتُها رُعى الهشيمُ

 وصلّى اللّه‏ على محمّد وآله

منبع: کتاب شیعه جلد7و8

اجازه‏‌نامه ابن ابى جمهور احسائى به یکی از شاگردان

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha