یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
سلام زیارت

خبرگزاری حوزه در این مقاله چیستی سلام و چرایی آغاز هر زیارتی با این واژه را به قلم حجت الاسلام سید بهاء الدین ضیائی بررسی و منتشر می کند.

«چرا زیارت با سلام آغاز می‌شود؟». پرسش دوم این است که: «سلام چیست؟». در پاسخ سؤال اول که چرا زیارت با سلام شروع می‌شود، باید در ابتدا نگاهی به لغت داشته باشیم. پس از آن نگاهی به آیات قرآن کریم خواهیم داشت.

*نگاهی به معنای لغوی سلام

درباره معنای لغوی باید همه کتاب‌ها را دید ولی یکی از کتاب‌های معتبری که بزرگان ما روی آن دقت دارند و همه این مسائل را جمع‌آوری کرده است، کتابی است به نام «أقرب الموارد في فصح العربية و الشوارد». نویسنده این کتاب، علامه سعید الخوری الشرتونی اللبنانی، تمام کتاب‌های معتبر را جمع‌آوری کرده، مشترکاتش را در بخش عمومی این کتاب و مسائل مورد اختلاف را در بخشی دیگر قرار داده است. نویسنده، بسیار با سلیقه کار کرده و به همین سبب مورد اقبال همه است. آنچه امروز درباره بحث لغوی عرض می‌کنم از همین کتاب است.

*همه معنایی که برای سلام ذکر شده است

در این کتاب چند معنی برای «سلام» آمده است. یکی بر وزن َنصَر ینصُر، مصدر آن سَلمة و به معنی نیش زدن است. مانند «سَلَمَتهُ الحیّة»، یعنی مار نیشش زد. به همین دلیل به شخص مارگزیده «سلیم» می‌گویند؛ یعنی او باید از دنیا می‌رفت ولی جان سالم به در برد.

استفاده دیگر ریشه «سلم» در وزن نصر ینصر، به معنی «دبغه بالسلم» است؛ یعنی دباغی کردن پوست.

مورد استعمال دیگر از همین باب، «سلم من الدلوة» به معنای «فرغ من عملها و أحکمها» است یعنی مشغول ساختن دلو بود و حالا تمام شد. «سلم» در این جمله یعنی آن را به خوبی محکم کرد.

اما اگر «سلم» از باب عَلِم یَعلَم باشد، مانند «سَلِم من العیوب و الآفات»به معنای«نجا و برئ» است و دو مصدر دارد؛ «سلام» و «سلامة». مثال مذکور به این معنی است: «از عیوب و آفات، نجات پیدا کرد و پاک شد.»

ریشه «سلم» گاهی نیزبه ابواب مزید می‌رود، چنانکه موارد آن در آیات قرآن نیز زیاد است.«سلم» در باب تفعیل به معنی سلام کردن است؛ مانند «سلّمه» و «سلّم علیه»، یعنی به او سلام کرد. در همین باب، اگر با حرف «مِن» استعمال شود، به معنی حفظ است مانند «سلّمه الله من الآفة بمعنی وقاه ایاها»، یعنی خداوند او را از آفت نگاه داشت. همچنین اگر با حرف «إلی» بیاید، به معنی «عطا کردن» است؛ «سلّمه إلی فلان» یعنی «أعطاه إیاه».در همین باب اگر با حرف «ب» بیاید مانند «سلّم به»، به معنای «رضایت» خواهد بود.حرف «إلی» اگر به سلم در باب تفعیل اضافه شود، معنی «إنقیاد» خواهد داد. بر همین اساس، معنی عبارت «سلّم إلیه» یعنی مطیع او شد. بنابراین، ماده«سلم» وقتی به باب تفعیل می‌رود باهر یک از حروف جر، معنی جدیدی پیدا می‌کند.

*دو معنی برای واژه سلام

تا اینجای بحث معنی لغوی«سلم» را در ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید مشخص کردیم. ولی خود واژه «سلام» دو معنی دارد؛ یکی به معنی مصدر که افعال آن را توضیح دادیم؛ و دیگری اسم مصدر از «تسلیم»، مانند کلام که اسم مصدر تکلیم است. تفاوت مصدر با اسم مصدر در این است که اسم مصدر، حاصل مصدر است. به عنوان نمونه، «کلام» نتیجه «تکلیم» یعنی سخن گفتن است. سخن گفتن شما ممکن است یک ساعت طول بکشد ولی وقتی سخن شما پایان یافت، کسی نمی‌گوید: «تکلیم او را بیاور»، بلکه گفته می‌شود: «کلام او را بیاور». در این کتاب می‌گوید: «اسم من التسلیم»، یعنی «سلام» را وقتی استفاده می‌کنند که شخص، تسلیم شده و موافقت‌نامه را امضا کرده است. در واقع این شخص با امضای موافقت‌نامه، اعلام سلام کرده است. چون اسم مصدر، حاصل مصدر است. یا به عنوان مثال دیگر، وقتی سر و گردن خود را غَسل (به فتح) می‌دهید، سمت راست و چپ را هم غَسل می‌دهید، حالا شما دارای غُسل (به ضم) هستید؛ این یعنی حاصل مصدر. بر اساس نظر این کتاب که «سلام» را حاصل مصدر «تسلیم» می‌داند، وقتی کسی سازوکارهای تسلیم، مسالمت و انقیاد را انجام دهد، به سلام رسیده‌ است.

تا اینجا دو معنی برای سلام گفتیم. معنای سوم سلام،«الإستسلام بالإنقیاد و الطاعة» است یعنی تسلیم شدن برای مطیع شدن و اطاعت کردن. معانی دیگری نیز چون گزیده شده، نیش خورده و همچنین نامی برای یک درخت ذکر شده است. و البته سلام یکی از نام‌های خداست؛ چون سالم از نقص، عیب و فناست.

*سلام نزد مسلمین

آخرین نکته‌ای که در این کتاب برای کلمه «سلام» ذکر می‌کند این است که «والسلام تحیّة عند المسلمین. یقولون سلام علیکم»، یعنی یکی از شکل‌های تحیت پیش مسلمان‌ها گفتن عبارت «سلام علیکم» است. پس سلام نزد مسلمین به معنای تحیت است. جاهای دیگر و مردم دیگر به جای سلام کردن، روش‌های دیگری دارند؛گاهی از عبارت «روز به خیر» استفاده می‌کنند، بعضی کلاه از سر برمی‌دارند، بعضی دیگر نظیر ژاپنی‌ها و هندی‌ها دو دست خود را مقابل صورت قرار می‌دهند و کرنش می‌کنند. بنابراین همان طور که هر کسی برای خود تحیتی دارد، تحیت مسلمان‌ها نیز «سلام علیکم» است.

*سلام در قرآن

تا اینجای صحبت، بحث لغوی ما درباره سلام تمام شد. حالا می‌خواهم برایتان چند آیه از قرآن بخوانم. یکی آیه ۲۷ سوره مبارکه نور است که خداوند متعال در این آیه دستور می‌دهد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ».

یعنی ای کسانی که ایمان آورده‌اید به خانه‌های غیر خودتان داخل نشوید مگر اینکه شرطی را پشت سر بگذارید. شرط داخل شدن به خانه دیگران این است که انس بگیرید؛ یعنی باید زمینه‌های انس را فراهم کنید و به اهل آن خانه سلام کنید. این برای شما بهتر است؛بلکه متذکر شوید. 

در همین سوره، آیه ۶۱ می‌فرماید: «فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً». یعنی وقتی به خانه‌هایی وارد ‌شدید به خودتان سلام بدهید، حتی اگر کسی در خانه نباشد. این سلام تحیتی طیبه از جانب خداست که در خود، برکت و پاکیزگی دارد. از این آیه به دست می‌آید که سلام به معنای تحیت و همچنین از آداب ورود به خانه است.

در اینجا می‌خواهم آیه ۶۵ سوره نساء را کنار یکی از آیات معروف سوره احزاب بخوانم. آیه ۶۵ سوره نساء می‌فرماید: «فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا».

به خدا سوگند! به پروردگارت سوگند! اینها ایمان نمی‌آورند مگر آنکه تو را در مشاجره و نزاعشان به عنوان حَکَم بگیرند. وقتی تو را حَکَم خود قرار می‌دهند، در وجودشان هیچ دلتنگی و ناخشنودی‌ای از حکمی که کردی احساس نمی‌کنند، ولی باز هم ایمان نمی‌آورند. یعنی حکم تو برای آنها تنگنایی به وجود نمی‌آورد و کاملا قابل پذیرش است ولی متأسفانه برای اینها انگیزه نمی‌شود که ایمان بیاورند. در اینجا عبارت «یسلّموا تسلیما» به این معنی است که کاملا تسلیم حکم تو می‌شوند. شاید در آیات دیگر، به معانی دیگری باشد ولی این عبارت به روشنی به معنی تسلیم است.

این آیه را بگذارید کنار آیه ۵۶ سوره مبارکه احزاب که می‌گوید: « إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا». در اینجا بعضی می‌گویند «سلّموا» یعنی صلوات و سلام بفرستید. ولی این درست نیست؛ چرا که خود آیه مبارکه، مصدرش را آورده و می‌بینیم که مصدر آن «تسلیم» است، نه «سلام». آیه ۶۵ سوره نساء هم می‌گوید: «یسلّموا تسلیما» که بحث لغوی آن در ابتدای سخن گذشت که این مصدر به معنی إنقیاد است. حالا در این آیه می‌گوید هم بر او صلوات بفرستید، هم تسلیم وی باشید.

بنابراین اگر در تعابیر اهل بیت دیدیم که پس از ذکر نام رسول الله، می‌گویند: «صلّی الله علیه و آله» و قسمت«و سلّم» را نمی‌آورند اشکالی ندارد. اگر جایی در دعاها خواندید «و سلّم علی محمد و آل محمد کما صلّیت...»، این به معنی سلام است چون حرف جر آن «علی» است. دلیل اینکه من بر مراجعه به کتاب لغت تأکید کردم همین بود. در لغت دیدیم که مصدر «تسلیم» هر گاه با حرف جر «علی» بیاید به معنای سلام است. پس اصل صلوات بر رسول الله همین است که بگوییم «صلّی الله علیه و آله». امامعنی خود صلوات بر رسول و تسلیم او بودن، به تنهایی جای بحث دارد که إن شاء الله در آینده به آن خواهیم پرداخت.

*42 بار در قرآن تکرار شده است

کلمه «سلام» ۴۲ بار در قرآن کریم آمده است که از میان آنها به چند آیه‌ که مربوط به بحث و سؤال ماست اشاره می‌کنم. آیه۱۰ سوره مبارکه یونس و آیه ۲۳ سوره مبارکه ابراهیم، کلمات مشترکی دارند. در هر دو آیه آمده است: «وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ»، یعنی تحیت اهل بهشت، سلام است. این دو آیه کاملا صراحت دارد که سلام به معنای تحیت است.

پس در پاسخ به این سؤال که چرا زیارت را با سلام شروع می‌کنیم، نخست باید گفت چون سلام تحیت است وما می‌خواهیم زیارت را با تحیت آغاز کنیم. دیگر اینکه قرآن دستور داده است اگر به خانه‌ای غیر از خانه خود وارد می‌شوید، سلام کنید. پس یکی از آداب ورود، سلام است.

خداوند در آیه ۴۴ سوره مبارکه احزابمی‌فرماید: «تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ»، یعنی تحیتشان در روز ملاقات، سلام است. پس سلام از آداب ملاقات و زیارت است. زیارت را با سلام آغاز می‌کنیم چون دستور خداست و چون سلام کردن، عمل به قرآن است.

نکته دیگر اینکه خداوند متعال در آیات ۱۸۰ و ۱۸۱ سوره مبارکه صافّات بر مرسلین خودش سلام فرستاده است: «سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ». همچنین در آیه ۵۹ سوره نمل، خدا بر بندگان برگزیده خودش که «مصطفی» شده‌اند نیز سلام فرستاده است: «قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ».

سلام در آغاز زیارت یعنی کسی که او را زیارت می‌کنید، ادامه خط رسالت و از بندگان برگزیده خداست؛ چنانکه خداوند متعال در آیات ۳۳ و ۳۴ سوره مبارکه آل عمران می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ (۳۳) ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».

خلاصه بحث تا اینجا چنین شد که سلام تحیت است، اذن دخول است و همچنین یکی از آداب ملاقات و زیارت محسوب می‌شود و به همین سبب، زیارت را با سلام آغاز می‌کنیم.

*یک نکته مهم دیگر

نکته مهم دیگر این است که تحیت از کلمه «حیّ» می‌آید. به کسی تحیّت می‌گوییم که از حیات برخوردار باشد. وقتی به کسی سلام می‌دهید، نشان‌دهنده این است که قائل به حیات او هستید. با دقت در آداب زیارت و آداب اذن دخول به حرم اهل بیت نیز می‌توان همین نکته موجود در آیات قرآن را به دست آورد. هنگام ورود می‌گویید: «اللهم إنی وقفت علی باب من أبواب بیوت نبیک صلواتک علیه و آله و قد منعت الناس أن یدخلوا إلا بإذنه فقلت یاأیها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبی إلا أن یؤذن لکم».

شما در این دعا می‌گویید:«خدایا من بر در یکی از درهای خانه نبی تو ایستاده‌ام که مردم را منع کرده‌ای از اینکه بدون اذن وارد آن شوند و گفتی ای کسانی که ایمان آورده‌اید! وارد خانه نبی نشوید مگر اینکه به شما اذن دهد.» من هم اینجا ایستاده‌ام که اذن بگیرم. اذن گرفتن به این است که اهل بودن خود را ثابت کنی و نشان دهی که اهل خانه‌ای. اهلیت خانه هم به داشتن معرفت است. پس باید معرفتت را نشان دهی و اعتقاداتت را بگویی. به همین جهت در ادامه اذن دخول می‌گویی: «اللهم إنی أعتقد حرمة صاحب هذا المشهد الشریف فی غیبته کما اعتقدها فی حضرته و أعلم أن رسولک و خلفائک علیهم السلام أحیاء عندک یرزقون یرون مقامی و یسمعون کلامی و یردّون سلامی و أنّک حجبت عن سمعی کلامهم و فتحت باب فهمی بلذید مناجاتهم». یعنی غیبت و حضرت اینها برای من یکی است؛چون اینها زنده‌‌اند. گفتن این عبارت‌ها یعنی می‌دانم رسول تو و خلفای تو زنده‌اند. از کجا می‌دانم؟ چون می‌بینند، می‌شنوند و سلام من را جواب می‌دهند. هرچند من جوابشان را نمی‌شنوم، ولی اشکالی ندارد.

در اینجا نکته بسیار فاخری وجود دارد. خدایا اگر گوش من را بستی و محجوب کردی اشکالی ندارد؛ چون اگر این در را بسته‌ای، در دیگری را گشوده‌ای و باب فهم من را باز کرده‌ای. شایسته است که زائر به این نکته به خوبی دقت کند. تعبیر «لذیذ مناجاتهم» یعنی من از مناجات با اینها لذت می‌برم. هر زائری هر کجا رفت، این نکته را به خاطر داشته باشد که وقتی در حرم نشسته است، لحظاتی وارد لذت مناجات می‌شود. آن لحظات، لحظات فتح باب فهم است. برای بعضی ۵ دقیقه است، برای بعضی کمتر، برای بعضی بیشتر. این باب، مدام باز و بسته می‌شود. اگر کسی همین لحظات را خوب استفاده کند، آرام آرام آن باب محجوب هم برایش باز می‌شود. اگر به این در باز توجه نکنیم، چه توقعی هست که آن در بسته باز شود؟ فعلا باید از همین در باز استفاده کرد. البته هر کسی هم سقفی دارد. ۵ دقیقه یا ۱۰ دقیقه، کمتر یا بیشتر؛تمام که شد،حالش برمی‌گردد و از آن لذت خارج می‌شود،کم‌کم حواسش متوجه اطراف می‌شود و اینکه ساعت چند است وچه ساعتی باید برویم وچه زمانی ناهار می‌دهند. این اتفاق می‌افتد و باید به آن توجه داشت.

در ادامه اذن دخول می‌گوییم: «و إنّی أستأذنک یا ربّ اولاً و أستأذن رسولک صلی الله علیه و آله ثانیاً و أستأذن خلیفتک الإمام المفروض علیّ طاعته فلان بن فلان و الملائکة الموکّلین بهذه البقعة المبارکة ثالثاً».

اکنون که اعتقاد، علم و معرفت خود را بیان کرده‌ای، می‌گویی: «ءأدخل یا رسول الله؟ ءأدخل یا حجة‌ الله؟ ءأدخل یا ملائکة الله المقرّبین المقیمین فی هذا المشهد؟ فأذن لی یا مولای فی الدخول أفضل ما أذنت لأحد من أولیائک.»

«بفرما»هایی که صاحب‌خانه‌ها می‌گویند، برای هر کسی فرق دارد. مثلا اگر مالک اشتر در خانه علی بن ابیطالب (ع) را بکوبد، ایشان یک طور می‌گوید «بفرمایید!»، اگر سلمان که «منّا أهل البیت»در وصف اوست، یا ابوذر یا حذیفه در بزنند، طور دیگری پاسخ می‌شنوند. و اگر کسی مثل من باشد، طور دیگری به خانه دعوت می‌شود.

در اذن دخول می‌گوییم: من از تو می‌خواهم همچون افضل اذن‌هایی که به اولیاء خودت داده‌ای، به من نیز اذن دهی». چنین اذنی شایستگی می‌خواهد. شایستگی‌اش کجاست؟ در ادامه می‌گوید: «فإن لم أکن أهلا لذلک، فأنت أهل لذلک»، اگر من اهلیتش را ندارم، تو اهلیت و شایستگی‌اش را داری.

بنابراین، از اذن دخول معلوم می‌شود که اینها احیا هستند. شما به کسی سلام می‌کنید که سلامتان را پاسخ دهد. کسی که ردّ سلام می‌کند، نمی‌تواند مرده باشد. باز به سؤال برمی‌گردیم. چرا زیارت با سلام شروع می‌شود؟ یکی از دلایلش این است که سلام تحیت است و تحیت یعنی کسی که به او سلام می‌کنیم، دارای حیات است.

تا اینجای صحبت، پاسخ‌هایی بود که می‌شد از لغت، آیات قرآن و ادعیه به دست آورد. نکته دیگر اینکه در سوره مبارکه شعرا بحث عمیق‌تری درباره سلام وجود دارد که بحث دوم ما درباره چیستی سلام را کامل‌ می‌کند. إن شاء الله در جلسه دیگری به آن خواهیم پرداخت. اللهم صل علی محمد و آل محمد.

 

*نویسنده: حجت الاسلام بهاء الدین ضیائی

 

خلاصه

۱- سلام چیست؟

۲- چرا زیارت با سلام آغاز می شود؟

بحث لغوی:

۱- سَلمٌ از باب نَصَرَ یَنصُرُ

 نیش زدن: سَلَمَتهُ الحَیَّةُ سَلماً : لَدَغَتهُ.

دباغی کردن: سَلَمَ الجِلدَ سَلماً: دَبَغَهُ بِالسَّلَم ( با درختی شبیه سدر مخصوص دباغی)

ساختن دلو: سَلَمَ الدَّلوَ سَلماً: فَرغَ من عملها و اَحکَمَها

 

۲- سَلامٌ و سَلامَهٌ از باب عَلِمَ یَعلَمُ

پاکی و رهایی از عیب ها و امت ها: سَلِمَ من العیوب و الآنات سَلاماً و سَلامةً: نَجا وَ بَرِیءَ منها.

اختصاص دادن : سَلِمَت له الضَّیعةُ: خَلَصَت.

۳- تَسلیمٌ از باب تفعیل

تحویل دادن و تسلیم کردن : سَلَّمَهُ الی فُلانٍ : اعطاه ایّاه.

قبول کردن راضی شدن: سَلَمَ به : رضی.

تسلیم شدن : سَلَمَ الیه : انقاد.

 

۴- سَلامٌ از باب تفعیل

سلام کردن: سَلَمَهُ و سَلَّمَ علیه: قال له سلامٌ علیک.

حفظ کردن از آفت و بلا: سَلَّمَهُ اللهُ من الآفة : وَقاهُ ایاها.

۵- سلام:

مصدر : از ثلاثی مجرد و ثلاثی مزید که گذشت.

اسم مصدر تسلیم: سلام حاصل تسلیم است.

اسم : تسلیم شدن برای فرمانبرداری و اطاعت. گزیده شود . نام درختی تلخ

اسم : از نام های خداوند.

اسم : تحیتِ مسلمانان

 بحث قرآنی :

۱- هنگام ورود به خانه ها بر اهل آن سلام کنید. ۲۷/نور.

۲- هنگام ورود به خانه بر خودتان سلام کنید. ۶۱/نور.

۳- خدا و ملائکه بر پیامبر صلوات می فرستند. شما مومنین بر او صلوات بفرستید و تسلیم و مطیع باشید. ۵۶/احزاب . ۶۵/نساء.

۴- سلام تحیت اهل بهشت است.۱۰/یونس، ۲۳/ ابراهیم.

۵- سلام از آداب ملاقات است. ۴۴/احزاب.

۶- خداوند بر مرسلین سلام فرستاده است. ۱۸۱/صافات.

۷- خداوند بر بندگان برگزیده ی خود سلام فرستاده است.۵۹/نمل.

 بحث روایی(اذن دخول)

۱- دخول در خانه های پیامبر بدون اذن ممنوع است.

۲- رسول و خلفاء اش زنده هستند.

 نتیجه:

۱- پیامبر و جانشینان ایشان احیاء و زنده هستند.

۲- سلام تحیت است. و تحیت برای زندگان است.

۳- سلام تحیت و درود اهل بهشت است.

۴- پیامبر و ذریه ی ایشان برگزیدگان و مورد سلام خدا هستند.

۵- سلام برای رسول الله صلی الله علیه و آله و برگزیدگان است و تأسی به خداست.

۶- سلام پاکی و دوری از عیب ها و بدی هاست و برای کسانی است که  چنین اند.

 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • محمود IR ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۳
    1 0
    سلام یک سوآل داشتم فرق کلمه سلام و السلام چیست؟
  • Nszanin IR ۰۱:۰۰ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۱
    0 0
    خوبه yes
  • حسین IR ۱۶:۳۶ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۱
    0 0
    سلام به معنی این هست:وقتی نفر اول سلام به نفر دوم یا یک جمع میکند یعنی دارد با واژه سلام میفهماند که من انسان برای انسان ماندنم وحفظ روحم تسلیم ومطیع اون وضعیتی هستم که رضای خداراتامین کند(به عبارت ساده ترتسلیم دربرابرخداهستم)و ازنفر دوم انتظار دارد که او هم با جواب دادن با واژه سلام اظهار این رابکند که بله من هم مانند تو در این برخوردی که باهم کردیم وتاهرلحظه که باهم بودیم تسلیم امرخداوندهستم،(بنابراین دونفرکه دربرخوردبایکدیگرازهمان ابتداباگفتن واژه سلام اعلام موضوع فوق را بکنند)یعنی ما هدفمان وتکلیفمان درزندگی هر دویمان یک هدف است و ان تسلیم واطاعت ازخدا،حالا فایده چیست؟اینست که این دو در مورد هرچه که بخواهندباهم مبادله یاتبادل یا معامله یاگفتگو یامذاکره یا هرمقابله دیگری داشته باشند،چون تکلیفشان را یک چیزو ان اطاعت ازخدااعلام کرده اند پس بنابراین به بهترین نتایج ممکن میرسندکه خداوندرا راضی میکندچون انسان هدفی جزکسب رضای او ندارد..پس اینگونه هر دو سالم وصالح وسعادتمندخواهندشد.