جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
نشست رابطه فقه واخلاق

حوزه/ نشست علمی- تخصصی با عنوان"رابطه فقه و اخلاق" با حضور آیت الله اعرافی و آیت الله اراکی در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت در قم برگزار شد.

به گزارش خبرنگارخبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام هدایتی دبیر این نشست  با بیان اینکه اگر رابطه فقه و اخلاق درست تبیین شود برای آینده نظام معرفتی شیعه بسیار مفید خواهد بود که می تواند مولودهای مبارکی را به نظام ایدولوژیکی اسلام تقدیم کند.

وی در ادامه گفت: هرگز بنا به دلائل تاریخی که باید واکاوی شود ارتباط علمی بین فقه و اخلاق برقرار نشده است.

مقدمه آیت الله اعرافی:

مدیرحوزه‌های عملیه با بیان اینکه مقوله های فقه و اخلاق از مقوله هایی است که کمتر در آنها کاوش شده است و ما با نداشتن فقه قوی در راه سازماندهی علوم دینی ره به جائی نخواهیم برد، افزود: آنچه مسلم است فقه نیاز به گسترش و بازمهندسی و توسعه مرزهای دانشی دارد و بنده نیز دربیست سال دهه اخیرت مرکز به این معنا داشتم که بر اساس همان اصول مورد قبول فقهاء، فقه را گسترش دهیم.

حتی با تکیه بر مبانی فلسفی«فقه العقیده‌» باید بنا شود و ما این گروه را  در موسسه اشراق تشکیل دادیم و در واقع باید از فلسفه و کلام مایه بگیریم و فقه را توسعه دهیم و در همه قلمروهای سبک زندگی ما نیاز به ورود فقه داریم البته این گسترش باید با بهره گیری از سایر علوم انجام می‌پذیرد.

نشست علمی- تخصصی با عنوان"رابطه فقه و اخلاق"

چیستی «فقه الأخلاق»

یکی از این حوزه‌ها اخلاق است و باید بر اساس مبانی اسلامی که داریم از این منبع اخلاقی به فقه برگردیم و کم وبیش هم سابقه دارد هم مرحوم نراقی در کتاب«جامع السعادات» و هم مرحوم فیض کاشانی در کتاب«مهجة البیضا» و«الحقائق» این بحث را دارند یعنی در جای جای مباحث اخلاقی رد فقه وجود دارد. و این گسترده را باید در حوزه علوم اجتماعی و کلام نیز داشته باشیم.

البته توجه به این معنی ضروری است که  واژه «فقه» برای دو معنا و اصطلاح به کار می‌رود؛ معنی اول همان تحصیل حجت بر حکم کلی شرعی فرعی می باشد این فقه به معنای خاص را مبین است و به این معنا فقه مقابل اخلاق و سائر علوم است که هدف در آن اکتشاف محققانه احکام شرعی است.

معنی دوم فقه؛ فقه اصطلاح عام‌تری نیز دارد که به معنی کاربرد روش اجتهادی برای کشف گزاره های دینی اعم از گزاره های اجتماعی و اخلاقی و عقیدتی و معرفتی می‌باشد.

آنچه ما در فقه الأخلاق دنبال آن هستیم این نیست که بخواهیم اخلاق را با روش اجتهادی استنباط کنیم، بلکه می خواهیم فقه به معنی استنبط احکام شرعی را گسترش دهیم و در حوزه اخلاق وارد کنیم. البته هر دو نوع واکاوی درباره علم اخلاق نیاز است و به هردو فقه الأخلاق گفته می‌شود.

هر واقعیتی حکم شرعی دارد

مطلب بعدی اینکه همان فقه خاص که در بالا معنی کردیم نسبت به هر واقعیتی حکمی دارد و شامل همه واقعیات عالم می شود و اینکه ما در فقه خاص معتقد به قاعده‌ای هستیم که «لکل واقعةٍ حکمٌ» که در بیانات گذشتگان فقهاء بوده است. البته در موسسه اشراق روی این پروژه و این اصل کار می‌کنند.

یکی از این نمود‌های سیطره فقه در شمول این قاعده بر همه افعال جوارحی و جوانحی می‌باشد. هم افعال آشکار و فیزیکال و هم افکار غیرآشکار نیز تحت سیطره احکام شرعی می باشند هم باورها و هم ‌دانش‌ها و هم گرایش‌ها مادامی که در حوزه اختیار توصیف می شود تحت عنوان فقهی قرار می‌گیرند.

رابطه فقه و اخلاق

فقه الاخلاق به معنی عام باید یک خلأ که تا کنون در اخلاق دینی وجود دارد که باید در این روش دینی ارتقاء یابد متأسفانه اخلاق رشد خود را نداشته است و اخلاق که موضوعش صفات روحی و کیفیات نفسانی و رفتارها و محمولش هم حسن وقبح عقلی است و در این حوزه ما وقتی نگاه می کنیم می بینیم که قواع تحت تاثیر از دوره یونان است تا می رسد به  کتب«إحیاء علوم و محجة البیضاء و جامع السعادات» که مقداری آیات و روایات هم در آنها دخالت داده شده‌است، ولی چارچوب ها طراحی های نو ندارد و اسلامی نشده است و اینکه مراجعه به آیات و روایات به طور کامل نیست و البته هرچه به جلو می‌آییم إشراب أدلّه دینی بیشتر شده‌است ولی این إشراب کاملا اجتهادی نیست.

خلاء های مباحث اخلاقی موجود از نظر دینی

اگر بخواهیم فقه‌الأخلاق با همان شکل خودش باشد، باید چند اتفاق بیافتد اینکه روش اجتهادی درآن به کار ببریم و ببینیم عقل و کتاب و سنت در این مسائل چه چیزی را بیان می‌کنند.

البته این نکته را بیان کنیم که علم اصول موجود ما نیاز به تقسیم بندی دارد که ما یک روشی برای فهم همه گزاره‌های اخلاقی وفقهی و معارفی و کلامی موجود است که اینها قواعد عامی‌است و در همه به کار می‌رود این می‌شود «اصول عام».و یک اصول خاص هم در حوزه فقه و یک اصول خاص هم در معارف و اخلاق نیازمندیم که شرایط خاص خود را دارد.

البته بعد از تدوین این اصول نیازمند به تطبیق آن گزاره های اخلاقی و مباحث آنها هستیم. یعنی بعد اینکه فهمیدیم درعلم‌اخلاق مثلا «دروغ قبیح است عقلا» یا «عدالت حسن است عقلا» باید ببینیم این عقل به چه معنی است و این عقلا از منظر شرعی چه کسانی هستند و تا چه حد حرفشان حجت است!؟ بخشی از این در اصول ما هست ولی برخی را باید پایه ریزی کنیم. البته اینجا محمول نیز قابل بررسی است که این «حسنٌ» به چه معنی است؟

پس در «فقه الأخلاق» به معنی اول خلأ‌ هست که ما استنباط به معنی دینی آن را انجام نمی‌دهیم.

شما وقتی مثلا در بحث "غرور" سراغ روایات می‌روید، می‌بینید که چقدر مباحث دقیق است و همه جهات لحاظ شده است که گاه در مباحث اخلاقی که نوشته شده چنین چیزی توجه نشده است و با صرف نگاه به یک حدیثی مطلبی بیان شده است.

نشست علمی- تخصصی با عنوان"رابطه فقه و اخلاق"

تأثیر فقه بر اخلاق و صفات انسانی

گفتیم فقه الأخلاق دو معنی دارد و به معنی اول آن پرداختیم اما در بخش دوم و «فقه‌الأخلاق» به معنی «تحصیل حجة علی الحکم الشرعی» باید گفت؛ صفات در اخلاق موضع است اعم از حال و ملکه باشد و البته حسن و قبح چه معنی دارد نیز باید بررسی شود که آیا یک معنی اعتبار کشکی است یا معقول اولی و یا معقول ثانی که به نظر ما معقول ثانی می‌باشند.

در فقه ما به طور مستقیم نمی توانیم از صفات بحث کنیم چون مقوله های درونی هستند ولی با یک واسطه می‌گوییم باید از صفات نیز بحث کنیم. زدودن آنها و کاهش و افزایش آنها اگر اختیاری شد در دایره فقه قرار می‌گیرد هرچند اگر در طبع باشد و منوط به اختیار نباشد در دائره فقه جای ندارد؛ ولی می توان با مجموعه تمرینها صفتی را ایجاد کرد یا از بین برد یا افزایش یا آن‌را کاهش داد. اینجا باید با همان روش اجتهادی جواهری پیش رفت، البته اکتساب اخلاقی همیشه با روش‌های خارجی نیست گاه با روش های جوانجی است.

ما نمی خواهیم اخلاق را فرو بریزیم بلکه فقه الأخلاق می خواهد اکتساب و اجتناب آن روحیات را داوری فقهی کند که حرام است یا واجب یا مستحب و یا مکروه و یا مباح است.

مقدمه آیت الله اراکی

وی در ابتدا سخنان خود با اشاره به تعریف فقه گفت: اگر انسان بخواهد حاکمیت خداوند را بپذیرد در حوزه رفتارهای فردی و اجتماعی مکلف به انجام یک سلسله اعمالی خواهد بود که مورد دستور پروردگار قرار گرفته است به این رفتارهای فردی و اجتماعی اصطلاحا فقه گفته می شود.

دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی همچنین در ادامه مباحث خود اخلاق را در اندیشه اسلامی هیأت درونی انسانها نامید و خاطر نشان کرد: همانگونه که ظاهر انسان ها یک سلسله صفاتی دارد،هیأت باطنی نیز شامل صفاتی است که مجموعه آنها اخلاق نام دارد.

انسان در ورای هر عضو ظاهری، یک عضو روحانی و باطنی دارد، که بسا شخص به لحاظ ظاهر بینا، ولی از جهت چشم باطنی نابینا بوده و حقائق هستی را درنیابد.

آیت الله اراکی برای اثبات باطن بشریت به آیه شریفه «یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساق وَ یُدْعَوْنَ اِلَى السُّجُودِ فَلا یَسْتَطیعُونَ» استناد کرد و اظهار داشت: ‌مراد از واژه «ساق» حقیقت و پشت پرده بشر است که در زندگی دنیایی پوشانیده شده است، اما در آخرت از آن پرده برداری می شود.

تهیه و تنظیم: حامد حسن زاده

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha