یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024
خسته شدن از زندگی

حوزه/ اگر جوان فرصتي پيدا کند و حاضر شود با خود بنشيند و کلاه خود را قاضي کند، به تفکر درباره امور و تدبر در آن بپردازد بسياري از حقايق براي او آشکار خواهد شد. در سايه آن، خواهد توانست به تلقين خويش بپردازد و روحيه خود را بسازد و تقويت کند.

به گزارش خبرگزاری«حوزه»، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.

* خسته شدن از زندگی

درباره علل و منشأ خستگي و ملال از زندگي، از مسائل و زمينه هاي متعددي بايد نام ببريم که اهم آن ها به قرار زير است:

1. حوادث زندگي: حوادث تلخ و پي آمد هاي ناگوار زندگي، خود مي تواند از علل پيدايش ملالت ها باشد. بسياري از افراد ملولند از آن بابت که همه زندگي شان با شکست همراه بوده است. به هر جا که پا گذاشته اند نکبت و بدبختي وجود داشته است. براي آن ها که ناتواني و ضعفي دارند و ساخته و پرورده نيستند حوادث ناگوار تلخي مي آفريند و زندگي را بر انسان تيره و طاقت فرسا مي سازد آنچنان که آدمي قادر به کنترل خود نيست.

2. احساس گناه: گاهي انسان به خاطر گناهي را که مرتکب شده نافرماني و عصياني را که انجام داده است، عملکرد ناروا و غلطي که داشته است دچار احساس ملال است. ناراحت است که چرا خداوند را از خود ناراضي کرده و يا فلان گناه کبيره اي را در رابطه با ديگران مرتکب شده است.

3. درد درون: زماني احساس ملالت ناشي از وجود دردهاي جانکاه است که در درون انسان است و او نمي تواند آن را به زبان آورد. دچار غم و رنج است ولي بيان آن موجب رسوائي و عقوبت است. افکار مخرب از هر سو بر او احاطه کرده اند و فکر و ذهن او را در غل و زنجير نهادند.

4. عجزها: جوان به مناسبت شور و نشاطي که دارد خواستار آن است خودي نشان دهد و مسائل دشواري را حل کند، عجز و ناتواني او از اين امر خود سبب اين امر مي شود. مي خواهد در مسابقات شرکت کند ولي ترس از آن دارد که چيزي نصيبش نشود، مي خواهد برنامه اي را تمام کند ولي در موقعيتي است که قادر به آن نيست.

5. نوميد و محروميت: آن ها که در موقعيت نااميد کننده اي هستند و راه پيشرفت را برخود مسدود مي بينند، آنها که در فکر حل مسائل لا ينحلي هستند و اين امر زجرشان مي دهد دچار ملالتند، حال اگر در اين حالت براي شان محروميتي پديد آيد ملالت شان افزون تر خواهد شد.

6. تخيلات ناروا: نوجوانان و جوانان خواب و خيال آشفته اي دارند، تصوير ديگري از دنيا را در ذهن خود مجسم کرده اند و به هنگامي که امري خلاف آن را مي بينند ملول مي شوند. يا مي دانيم که مفهوم مرگ و فنا تمام افکار و عقايد آنان را تحت الشعاع قرار مي دهد. دل به ملالت مي دهند که با اين حساب کار و تلاشم را چه فايده اي است.

7. کمبود عاطفي: نوجوان و جواني که به پدر و مادر و يا مربي و يا هر کسي ديگر دلبسته است و انتظار لطف دارد به هنگامي که با بي توجهي هاي آن ها مواجه مي شود از خود بي خود گشته و دل به ملالت مي دهد. هم چنين احساس اين امر که اطرافيان او افرادي خشن و بي محبت هستند براي او زجر دهنده است.

8. پر توقعي: گاهي علت ملالت پرتوقعي است. جهان بيني آن ها بگونه اي است که انتظار دارند همگان سر به اطاعت او بسپارند و زندگي را بر وفق مراد او بسازند. ديدن وضع خلاف و حتي بي توجهي به شخصيت او سب افزايش ملال و کدورت است.

9. خود كم بيني: گاهي نوجوان و جوان در موقعيتي است که نمي تواند ابراز وجود کند. در هر طريقي که بخواهد قدم بردارد راه آن را بر خود بسته مي بيند. در موقعيتي است که راه پيش و پس ندارد. از هر سو احساس محروميت مي کند، گمان دارد ديگران او را به حساب نمي آورند و جز نکبت آفريني کاري ندارند و اين امر خود سبب ملال آن هاست.

10. ضعف مذهب: و بالاخره ضعف زمينه مذهبي و عدم اتکال به خدا و سرسپردگي به او نيز عدم توکل به او و خوشبيني به عنايتش بدان صورت که احساس کند که همه امورش به سوي او بر مي گردد خود در اين امر مؤثر است. ضعف مذهبي خود سبب ضعف بنيه روحي است و انسان بر اثر آن نمي تواند خود را در اين جهان وجود سرپا نگه دارد.

* طرق درمان

در طريق نجات نوجوانان و جوانان از بيماري هاي ملالت مي توان از راه و روش هاي گوناگوني استفاده کرد که اهم آن ها به قرار زير است:

1. معاشرت نيکو: انسان ملول را نبايد به خود واگذار کرد بدان اميد که خود بخود به حال مي آيد. ملال بيش از آن که يک درد فردي باشد يک رنج اجتماعي است. بايد از طريق اجتماع درمان شود و از راه هاي آن، معاشرت و بيرون کشيدن او از تنهائي و انزواست. باب معاشرت را بايد به روي او گشود و دوستان و معاشران جديدي را بايد در سر راه او قرار داد.

2. القائات: تذکرات و القاء به او که حال خود را بايد عوض کند ديد و جهان بيني خود را بايد تغيير دهد، در اصلاح او موثر است. بايد به او القاء کرد که ضروري است امروزه روش و طرز سلوک خود را تغيير دهد و خوشبختي خود را تأمين کند و در راه اين القاء بايد وقت صرف کرد و ساعاتي از عمر را بدان اختصاص داد.

3. ايجاد زمينه براي موفقيت: از طرق مهم و سازنده ايجاد زمينه براي موفقيت است و بايد کاري کرد که او در جريان امور باشد. بايد ميدان براي او فراهم ديد تا در آن خود را نشان دهد. در مسابقه اي آسان شرکت کند تا در آن موفقيت به دست آورد و مزه پيروزي را بچشد. و بديهي است که در برابر هر پيروزي به تحسين و تشويق او خواهيم پرداخت.

4. ابراز مهر: دلجوئي از او، محبت به او بگونه اي که بتواند حرف خود را بزند، مطلب خود را با ما در ميان نهد، نظريات خود را در آنجا بازگو کند خود در اين امر موثر است. فرد ملول بايد احساس کند کسي هست که او را دوست دارد و براي او در نزد خود جائي در نظر گرفته است.

5. تغيير محيط: از طرق درمان، ايجاد تغيير محيط است. محيط کار و زندگي فردي اين چنين را به خصوص اگر در مراحل حادي از نظر ملالت باشد عوض مي کنند. او را به جائي ديگر کوچ مي دهند و از اين راه احساس خستگي او را از او مي زدايند و او را به زندگي دلگرم مي سازند.

6. ايجاد تنوع در زندگي: از ديگر راهها ايجاد تنوع در زندگي است. تنوع، خستگي و ملالت را از بين مي برد و بر نيروي فرد و نشاط باطني او مي افزايد. بسياري از ملالت ها بدان خاطر است که فرد زندگي را نوعي تکرار مکررات مي داند. هر روز همان برنامه و همان کار و اين امر براي افراد که تيزهوش ولي راکدند وجود دارد.

7. بازي و گردش: از راه هاي مهم و موثر اين است که پدر و مادر و يا مربيان و معاشران ذوق به گردش و تفريح را در او بر انگيزانند، او را با خود به گردشگاهي ببرند، پيک نيکي ترتيب دهند، ساعاتي او را گرم بازي و تفريح سازند. بگذارند که او هم در ميان جمع ساعاتي را بجهد، بگويد، بخندد تا بالاخره هواي آن از سرش بيفتد.

8. کار و اشتغال: يک کار سازنده و مثبت و اشتغالي مفيد، خود سبب رفع ملامت است و نگراني ها را از بين مي برد. بايد براي او کاري معين کرد، مثلا براي خود نجاري کند، چيزي ببافد، به کاري سرگرم شود تا دردهاي متعدد خود را فراموش کند و احساس سرور و خرسندي کند و وارد حيات جمع شود.

9. تقويت مذهبي: آموزش و مذهب و انتقال تعاليم مذهبي و آگاه کردن او از اسرار زندگي خود در اين امر مؤثر است معنويت و رابطه با خدا براي انسان يک سنگر است و زمينه را براي آرامش و تکامل افراد فراهم مي سازد، درماندگي و کوته انديشي ها را از بين مي برد.

10. واداشتن به تلقين: اگر جوان فرصتي پيدا کند و حاضر شود با خود بنشيند و کلاه خود را قاضي کند، به تفکر درباره امور و تدبر در آن بپردازد بسياري از حقايق براي او آشکار خواهد شد. در سايه آن، خواهد توانست به تلقين خويش بپردازد و روحيه خود را بسازد و تقويت کند آن چنان که برخود مسلط باشد و درد و مشکلش را دريابد و درمان کند.

منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

نویسنده: علي قائمي- خانواده و مسائل نوجوان و جوان، ص154

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نامدار AE ۲۳:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۳
    6 2
    به دردم نخورد این مطلب
  • پیمان IR ۱۴:۵۲ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۳
    11 3
    چرا پدر مادرم اینقدر نفهمن چرا پدر و مادرم دارد زندگی منو سیاه کردن می خوام خودمو بکشم دیگه به اینجام رسیده خداتونم که مثل بنده هاش نامرده و منو ول کرده اصلا چرا ما رو خلق کرده یه روزی از روی بیکاری برداشته ما خلق کرده خدافظ برای همیشه
  • الی IR ۱۸:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۳
    6 2
    من خستم خدا انگار من خودم نیستم برا خودم رندگی هیچ وقت نکردم مامان من این غدا دوست ندارم مامان پول میخوام مامان پیراهنم مامان ازصبح تا شب همش سرپاس واماده خدمت گداری حتی نمیتونه خستگیش ب زبون بیاره حتی هیچ وقت ب خواسته های خودش ک دوستشون داشت نرسید چون وقتش نداشت وشرایط براش جور تبود هنیشه خونه اگه میخواد جاییی هم بره باید یکی باهاش باشه دلم کمی تنهایی میخواد دلم میخوهد خودم بدا خودم خلوت کنم چتدروزی استراحت کنم حتی اگه بخوای استراحت کنی بازم دورت شلوعه لعنت ب این اسلامی ک ما داریم ودرحق زنها اینجوری رفتار میکنع من زنم زیبایم دلم مبخواست راحت بپوشم وازادانه بگردم
  • IR ۱۸:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۳
    4 2
    خستم از همه چیز کاش اسم زن روم تبود
  • IR ۱۸:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۳
    4 2
    خسته از همه چیز اصلا باید دل ب چی خوش کنیم وقتی آزادی نیست وقتی ک یه زن نمیتونه داحت لباس بپوشه راحت بیرون بره راحت کار گناه ما گردن کبست چ کسی در روز قیامت پاسخ گوس خدا لعنت کنه زالوهایی ک حق مردم میخورن ونمیدونن گ چطور با بدبختی دارن زندگی میکننن وچقدر جلو بچه هاشون شرمندع هستن درصورتی ک بچه های انها در ناز نعمتن ایا قانون اسلام همبن است من نمیخولهم چرا در کشور اسلامی ک نامش هست ولی کسی پیرو ش نیست ازبس ک ب مردم بد کردن وقتی زنی یا مردی ندارن تو زندگی کم اکردن گرونی بیداد میکنه هزار درگیری فکریچطور دیگه مبتونه ب نماز و این چیزا فک کنه چون وقتی عدالتی درکارنیست
  • IR ۰۰:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۷
    6 2
    زندگی مضخرف به اجبار باید زندگی کنیم
  • IR ۲۲:۲۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۵
    4 3
    مشکل بزرگ اینه که ایرانی ام ، همین ، مشکل دیگه ای ندارم
  • Ronaz IR ۱۳:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۲
    3 3
    خسته شدم از نفس کشیدن،دلم میخواد برم تو قبر بخوابم،به خدا بریدم،مامان بابام به همه چیم گیر میدن،چرا ۲تار موهات تو صورتته،نمیذارن ارایش کنم،نمیذارن با دوستام بیرون برم،نمیذازن اینستا نصب کنم،تا یکم به خودم تو خونه میزسم مثلا ناخن درست میکنم میگن تو آخرت هیچه ،این جلف بازیا چیه،انقد درد دارم،تا هرچی میشه میگن گوشیتو بده،خسته شدم خستههههه!!!!!!