جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024
نماز

حوزه/ «آیت‌الله بهجت;»، معتقد بودند یکی از امور مؤثر در تحصیل خشوع، اجتناب از لغو است و در این باره، به آیات سورۀ مؤمنون استناد می‌کردند که بعد از بیان صفت خشوع در نماز می‌فرماید: «وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛[۱] همان کسانی که از (کار و سخن) بیهوده ‌روی‌گردان هستند.»

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در شماره 156 کتاب «ره توشه راهیان نور» ویژه ماه رمضان ۱۴۳۹، به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.

* راهکارهای ایجاد خشوع در نماز

اشاره

«نماز»، یکی از ارکان دین و دارای اهمیت ویژه است؛ از این رو خداوند به اهل ایمان دستور می‌دهد که در مسائل زندگی، از نماز کمک بگیرند: «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ.»[2] همچنین اقامۀ نماز، از خصوصیات مهم اهل ایمان و تقواست: «الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ یُقيمُونَ الصَّلاةَ.»[3] همچنین نماز، انسان را از فحشا و منکر بازمی‌دارد. بازدارندگی نماز از گناه، مطلق نبوده و به شرایطی چند بستگی دارد؛ از جملۀ مهم‌ترین شرایط اثربخشی نماز، خشوع در آن است. در این نوشتار، به راهکارهایی برای ایجاد خشوع در نماز پرداخته‌ایم.

مفهوم خشوع

«خشوع»، مصدری عربی از ریشۀ «خشع» است؛ به‌معنای «پایین‌آوردن». علامه طباطبایی در تفسیر این کلمه می‌فرماید: «خشوع به‌معنای تأثر خاصّی‌ست و به افراد مقهور دست می‌دهد که در برابر سلطانی قاهر قرار گرفته‌اند؛ طوری که همۀ توجه‌شان معطوف او گشته و از هر جای دیگر قطع می‌شود.»[4]

جایگاه خشوع در نماز

اگر اذکار و اعمال نماز را به‌منزلۀ جسم و ظاهر آن بدانیم، این ظاهر، باطن و روحی دارد که اهمیت بسزایی در ارزش‌گذاری نماز دارد؛ حضور قلب و خشوع. جایگاه ویژۀ خشوع در نماز را، می‌توان در این آیه دید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ‌ الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ.»[5] خداوند با این استناد، رستگاری را منوط به خشوع در نماز می‌داند؛ بنابراین از عوامل سعادت دنیایی و اخروی و به‌عبارتی مادی و معنوی، با تمام جوانب آن که مطلق آمده، خشوع در نماز است.

از پیامبر اکرم9، دربارۀ معنای خشوع در نماز پرسیدند؛ حضرت فرمودند: «التَّواضُعُ فِي الصَّلاةِ وَ أَنْ يُقْبِلَ الْعَبْدُ بِقَلْبِهِ كُلِّهِ عَلَى رَبِّه؛[6] فروتنی در نماز است و این‌که بنده با تمام قلب، به پروردگارش روی آورد.»

امام علی7 فرمودند: «... لِيَخْشَعِ الرَّجُلُ في صَلاتِهِ فَإنَّهُ مَنْ خَشَعَ قَلْبُهُ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَشَعَتْ جَوارِحُهُ؛[7] انسان باید در نمازش خاشع باشد. به‌راستی قلبی که برای خدا خاشع (و رام) باشد، با چیزی بازی نمی‌کند (و جوارحش حالت خضوع خواهد گرفت.)»

ممکن است عده‌ای به ظاهر نماز بسنده کرده باشند؛ اما باید دانست آنچه ضرورت کسب خشوع را بر انسان روشن می‌سازد، فرمایش امیرالمؤمنین7 خطاب به کمیل است که فرمودند: «ای کمیل، مهم این نیست که (زیاد) نماز بخوانی، روزه بگیری و صدقه بدهی! مهم این است که نماز با عمل پاک و خداپسندانه و خشوع راستین صورت گیرد.»[8]

شخصى از امام على7 سؤال کرد: «چرا ما در هر رکعت نماز، دوبار سجده مى‌کنیم؟ همین‌طور که یک‌بار رکوع مى‌کنیم، یک‌بار هم سجده نماییم. چه خصوصیتى در خاک است؟»

اميرالمؤمنين7 اين آيه را خواند: «مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً اُخْرى.»[9]

یعنی حضرت او را متوجه این مضامین کرد که وقتی سر بر سجده مى‌گذاریم و برمى‌داریم، یعنى همه از خاک آفریده شده‌ایم و تمام پیکرمان از خاک است. باری دیگر که سر بر خاک می‌نهیم، باید یادمان بیاید که خواهیم مرد و باز به خاک برخواهیم گشت. دوباره که سرمان را برمی‌داریم، بدین معناست که یک‌بار دیگر از همین خاک محشور و مبعوث خواهیم شد.[10]

امام صادق7 فرمود: «خداوند به حضرت موسى وحى کرد که اى موسى، آیا مى‌دانى چرا تو را براى هم‌کلامى خود برگزیدم و به کلیم الله ملقب شدى؟ موسى عرض کرد: «نه؛ راز این مطلب را نمى‌دانم.» خداوند به او وحى کرد که بندگانم را بررسى کامل کردم و در میان آنان، هیچ‌کس را به‌اندازۀ تو در برابر خود متواضع و فروتن نیافتم. اى موسى، تو هرگاه نماز مى‌گزارى، گونه‌ات را روى خاک مى‌نهى و چهره­ات را بر زمین مى‌گذاری.»[11]

راهکارهای ظاهری ایجاد خشوع

خشوع درونی‌ست و از درون به بیرون سرایت می‌کند؛ اما درونی‌بودن خشوع با اسباب ظاهری داشتن هیچ مغایرتی ندارد و تأثیر ظاهر و باطن بر یک‌دیگر غیرقابل انکار است؛ یعنی همان‌گونه که باطن بر ظاهر اثر می‌کند، ظواهر هم می‌توانند آثار مثبت یا منفی بر روح نماز داشته باشند.

1. مکان مناسب

باید دانست که مستحبات مکان نمازگزار و رعایت آن‌ها، در حالت روحی نمازگزار تأثیر مستقیم دارد. توصیه شده است که مکان‌های نماز و مساجد مسلمانان، از زرق و برق خالی بوده و بدون تشریفات باشند. امام خمینی; در توضیح‌المسائل‌شان آورده‌اند که خواندن نماز در چند جا مکروه است؛ از آن جمله: «... مقابل انسان، مقابل دری که باز است، در جاده و خیابان و کوچه اگر برای کسانی که عبور می‌کنند زحمت نباشد و چنانچه زحمت باشد، حرام است؛ ولی باطل نیست، مقابل آتش و چراغ، در آشپزخانه و هرجا که کورۀ آتش باشد، مقابل چاه و چاله‌ای که محل بول باشد و روبه‌روی عکس و مجسمۀ چیزی که روح دارد.»[12] در نتیجه نمازخواندن نهی شده است در برابر چیزهایی که ذهن انسان را به خود مشغول می‌کنند. رعایت این موارد، باعث می‌شود که نمازگزار از تمرکز روحی و فکری بهتری برخوردار شده و بتواند با خشوع بیشتری نماز را اقامه کند.

 2. نشاط

نشاط جسمی، از عوامل ایجاد شور و شوق به نماز و در نتیجه، یکی از زمینه‌های خشوع در آن است. بی‌گمان کسی که در حالت خستگی یا گرسنگی مفرط نماز می‌خواند، از توجه کافی برخوردار نیست. در تفسیر آیۀ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولونَ؛[13] ای کسانی که ایمان آورده‌اید، در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می‌گویید» درمی‌یابیم نمازخواندن، در حالاتی که انسان از هوشیاری کامل برخوردار نباشد، ممنوع است؛ خواه حالت مستی باشد یا باقی‌ماندۀ حالت خواب. بنابراین باید گفت که شرایط بدنی انسان، تأثیر مستقیم بر روح او و چگونگی نمازش دارد.

راهکارهای باطنی ایجاد خشوع

از آن‌جا که خشوع امری باطنی‌ست و از درون انسان مؤمن سرچشمه می‌گیرد، راهکارهای باطنی جایگاه ویژه‌ای دارد که در این بخش به آن‌ها می‌پردازیم.

1. درک حضور خدا

شایسته است که نمازگزار در نمازش، چنان غرق در عبادت و توجه باشد که غیر از خدا را هیچ بداند و اگر به این مقام دست نیابد، حداقل باید خود را در محضر خداوند متعال یافته و مخاطب خویش را وجود ذی‌جود حضرت احدیت بیابد.

رسول اکرم9 به ابوذر فرمودند: «كَأَنَّكَ تَراهُ فَإنْ لَمْ تَكُنْ تَراهُ فَإنَّهُ يَراكَ؛[14] خدا را آن‌گونه عبادت کن که گویا او را می‌بینی. پس اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند.»

2. توجه به عظمت الهی

نماز با «الله اکبر» شروع می‌شود و در جای‌جایش، این ذکر شریف تکرار می‌شود تا نمازگزار را متوجه عظمت الهی و معترف به آن نماید. نمازگزار باید سعی کند که عظمت خدای متعال را درک کرده و کوچکی و ناچیزی خویش را در درگاه الهی بسنجد؛ این درک، می‌تواند در او حالت انکسار و فروتنی ایجاد کرده و خاشعش نماید.

در این‌جا سؤال اصلی این است که چگونه می‌توان به این درک دست یافت و راه عملی چنین خشوعی چیست؟ تفکر در عظمت و مخلوقات هستی، برای دریافت بزرگی آفرینندۀ آن، اولین گام است. باید جایگاه خود را در خلقت خداوند بررسی‌کرد. خداوند متعال چقدر مخلوق دارد؟ چه تعداد انسان در کرۀ خاکی زندگی می‌کنند؟ زمین در مقایسه با انسان چه اندازه بزرگ‌تر است؟ چه تعداد ستاره و سیاره در منظومۀ شمسی وجود دارد؟ ستارگان دیگر در مقایسه با زمین، چقدر بزرگ‌تر هستند؟ خارج از کهکشان، چه مقدار ستاره یا سیاره وجود دارد؟ و...

یافتن جواب‌های علمی برای این سؤالات یا حتی جواب‌های تاحدودی علمی (غیردقیق)، انسان را در درک عظمت هستی که گوشه‌ای از خلقت خداوند است، یاری خواهد کرد و از عظمت مخلوقات، به عظمت و قدرت خالق پی خواهد برد. وقتی «زینب عطاره (عطرفروش)» از رسول گرامی اسلام9 دربارۀ بزرگی خداوند سؤال کرد، آن حضرت برای به تصویر کشیدن عظمت پروردگار متعال، از خلقت آسمان‌ها و زمین فرمودند: «إنَّ هذِهِ الأرْضَ بِمَنْ عَلَيْها عِنْدَ الَّتي تَحْتَها كَحَلْقَةٍ مُلْقاةٍ في فَلاةٍ قِیٍّ وَ هاتانِ بِمَنْ فيهِما وَ مَنْ عَلَيْهِما عِنْدَ الَّتي تَحْتَها كَحَلْقَةٍ مُلْقاةٍ في فَلاةٍ قِیٍّ وَ الثّالِثَةُ حَتَّى انْتَهَى إلَى السّابِعَة....؛[15] به‌راستی که این زمین و هرچه در زیر آن قرار دارد (ستارگان و کواکب) مانند حلقه‌ای (کوچک) است که در بیابان پهناوری افتاده باشد و آن‌دو باهم و هرچه با آن‌هاست، در برابر آنچه در زیر آن‌دو قرار گرفته، چون حلقه‌ای است که در بیابان تهی و پهناور افتاده و سومی نیز (این چنین است)، تا برسد به هفتمین زمین.»

حضرت پیامبر9 در ادامۀ حدیث، آیه‌ای را شاهد آورده و فرمودند: «اللهُ الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الأرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الأمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أنَّ اللهَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ قَديرٌ وَ أنَّ اللهَ قَدْ أحاطَ بِكُلِّ شَیْءٍ عِلْماً.»[16]

سپس آن حضرت باز به وصف آسمان‌ها پرداختند که هر آسمان در برابر آسمان بعد از خودش، مثل حلقۀ کوچکی در برابر بیابان پهناور است و این روش، در درک عظمت هستی و درک خالق هستی، یکی از بهترین روش‌هاست.

بعد از معرفت به عظمت خداوند متعال، شناخت دیگری در اثر این تفکر در انسان مؤمن ایجاد می‌شود و آن، آگاهی بر کوچکی و ناچیزی بنده در برابر مولا و کوتاهی او در امر بندگی خداوند متعال است که این شناخت، موجب انکسار و شکستگی دل شده، او را خاشع می‌نماید.

3. ترس از مقام خداوند

یکی از راه‌های خشوع در نماز، رسیدن به حالت خوف از خداست؛ البته خوف افراد از خداوند، برحسب مراتب ایمان و معرفت آن‌ها بسیار متفاوت است.

بالاترین مرتبۀ خوف، خوف از فراق الهی‌ست. کسانی که مرتبه‌ای از محبت الهی را چشیده باشند، هیچ‌چیز دیگری برای آن‌ها ارزش ندارد، می‌خواهند به وصال محبوب برسند و در مقابل بالاترین ترس‌شان نیز، این است که به فراقش مبتلا شوند. خوف از این‌که به آرزوی دیرینۀ خود نرسند که مراتبی از آن را در دنیا تحصیل کرده‌اند؛ اما مرتبۀ کاملش در آخرت حاصل می‌شود. برای همین مولا امیرالمؤمنین7، در دعای کمیل می‌فرمایند: «صَبَرْتُ عَلَى عَذابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِراقِكَ؛ گیرم که بر عذاب تو صبر کنم، چگونه بر فراقت صبر نمایم؟»

نوع دیگر خوف این است که فرد، می‌ترسد از نعمت‌های الهی و آخرت موعود مؤمنین محروم شود.

پایین‌ترین مرتبۀ خوف نیز، آن است که فرد از عواقب کارهای خود و گناهانش بترسد و در دل، خوف از عذاب الهی داشته باشد. توجه به آیات و روایات در مرحلۀ اول، تأثیر بسزایی خواهد داشت. سالک باید در آیات و روایات بهشت و جهنم و ثواب و عقاب تدبر نماید و آن‌ها را صادق دانسته و خطاب آن‌ها را بر خود بعید نداند.

کم‌کم با توجهات بیشتر و حصول مقدمات دیگر، انسان به مراحل بالاتر نیز دست می‌یابد و روز به روز بر خشوع نمازگزار اضافه می‌شود.

4. افزایش محبت

بهترین راه برای عموم مؤمنان که ابتدای راه تحصیل خشوع هستند و مایل‌اند به محبت الهی دست پیدا کنند، همان راهی‌ست که خداوند متعال آموزش داده است. در حدیث قدسی، خداوند خطاب به موسی7 می‌فرماید: «حَبِّبْني إلَى خَلْقي وَ حَبِّبْ خَلْقي إلَیَّ؛[17] ای موسی، مرا پیش خلقم محبوب ساز و خلقم را نزد من محبوب نما.» گفت: «چگونه؟» خداوند فرمود: «ذَكِّرْهُمْ آلائي وَ نَعْمائي؛ مواهب و نعمت‌های مرا به یادشان بیاور.»

توجه به نعمت‌های الهی و بزرگ‌ترین آن‌ها که همان هدایت انسان به سبیل بندگی‌ست، باعث می‌شود که انسان در عبادت الهی شاکر خداوند متعال گردد تا او را در درگاه خود راه داده و به او اجازۀ سخن‌گفتن در برابر مقام کبریایی خویش را عنایت کرده است و این شکرگزاری با شوق و عشق آمیخته شده، نمازگزار را خاشع می‌گرداند.

5. پرهیز از گناه و امور لغو

دست‌یافتن به حضور قلب و خشوع برای انسان گناه‌کاری که توبه نمی‌کند، چیزی نزدیک به محال است؛ چراکه ظرف آلودۀ وجود، با نورانیت و انکسار، هماهنگی و نسبتی ندارد. هرچه انسان در ترک معاصی موفق‌تر گردد، جلوۀ رحمت پروردگار در دلش بیشتر، قلبش صاف‌تر و خشوعش بیشتر خواهد شد.

«آیت‌الله بهجت;»، معتقد بودند یکی از امور مؤثر در تحصیل خشوع، اجتناب از لغو است و در این باره، به آیات سورۀ مؤمنون استناد می‌کردند که بعد از بیان صفت خشوع در نماز می‌فرماید: «وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛[18] همان کسانی که از (کار و سخن) بیهوده ‌روی‌گردان هستند.» ایشان معتقد بودند که ممکن است راز آمدن «خشوع در نماز» در کنار «اجتناب از لغو» در این آیه، نقش اجتناب از لغو در تحصیل خشوع باشد؛ بدین معنا که تا انسان از لغو (بیهوده‌گویی و بیهوده کاری) اجتناب نکند، نمی‌تواند در نمازش خاشع باشد.[19]

عوامل دیگری همچون خواندن دعاهای پیش از نماز، توجه به معانی الفاظ نماز، کم‌کردن مشغله‌ها و دل‌مشغولی‌ها، پرهیز از وسواس، توسل به حضرات معصومین: و...، در ازدیاد خشوع نقش دارند که ما برای رعایت اختصار به آن نپرداخته‌ایم؛ ان‌شاءالله خداوند متعال ما را از خاشعان قرار دهد!

6. آخرین نماز

توجه به این نکته که شاید این آخرین نماز ما باشد، برای ایجاد خشوع در نماز نقش بسزایی دارد. در این باره امام صادق7 می‌فرماید: «إذا صَلَّيْتَ صَلاةً فَريضَةً فَصَلِّها لِوَقْتِها صَلاةَ مُوَدِّعٍ يَخافُ أَنْ لايَعُودَ إلَيْها أَبَداً؛[20] اگر نماز واجبی خواندی، آن را در وقتش بخوان و آن‌گونه بخوان که گویا نماز آخر توست و هرگز به آن برنمی‌گردی. یعنی مانند کسی باش که بعد از این نماز، می‌میرد. پس گویا لازم است تا نهایت تلاش خود را برای تقرب به خداوند متعال بنماید که این، آخرین توشۀ او از این دنیا خواهد بود.»

نویسنده: زهره سادات یاسینی

 

 

 

[1]. سوره مؤمنون، آیۀ 3.

[2]. سوره بقره، آیۀ 45 و ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 1، ص 216.

[3]. سوره بقره، آیۀ 3.

[4]. سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 15، ص 8.

[5]. سوره مؤمنون، آیۀ 1 و 2.

[6]. مغربی، دعائم الإسلام، ج 1، ص 158.

[7]. شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 628.

[8]. مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 273.

[9]. سوره طه، آیۀ 55.

[10]. مرتضی مطهری، مجموعۀ ‌آثار، ج 23، ص 529.

[11]. کلینی، الکافی، ج 2، ص 123.

[12]. روح‌الله خمینی، رسالۀ توضیح ‌المسائل، ص 143.

[13]. سوره نساء، آیۀ 43.

[14]. مجلسی، بحارالانوار، ج 69، ص 280.

[15]. کلینی، الکافی، ج 8، ص 155.

[16]. سوره طلاق، آیۀ 12.

[17]. مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 4.

[18]. سوره مؤمنون، آیۀ 3.

[19]. محمد محمدی ری‌شهری، زمزم عرفان، ص 87.

[20]. شیخ صدوق، أمالی، ص 256.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • kazim jamani IR ۱۶:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
    0 0
    علی است۔ خدا بہ شما از خاشعین قرار بدھد۔ آمین