جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ |۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 19, 2024
کد خبر: 464149
۱۳ مهر ۱۳۹۷ - ۱۶:۵۸
صبر

حوزه/ امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: «صبر براي ايمان به منزله سر براي بدن است؛ همچنان كه اگر سر برود بدن هم از بين مي رود، اگر صبر از كف رود، ايمان نيز از كف مي رود».

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.

* صبر

عام ترين و مهم ترين صفت انساني بازدارنده «صبر» است. «صبر» در لغت عرب به معناي حبس و در تنگنا و محدوديت قرار دادن است.[1] و برخي نيز آن را بازداشتن نفس از اظهار بي تابي و بي قراري دانسته اند.[2] در فرهنگ اخلاقي، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه كه عقل و شرع اقتضا مي كنند و باز داشتن از آنچه عقل و شرع نهي مي كنند.[3] با توجه به تعاريف مذكور، «صبر» يك صفت نفساني بازدارنده و عامي است كه داراي دو جهت عمده است: از يك سو گرايش ها و تمايلات غريزي و نفساني انسان را حبس و در قلمرو عقل و شرع محدود مي كند. از سوي ديگر نفس را از مسئوليت گريزي در برابر عقل و شرع باز داشته و آن را وادرا مي كند كه زحمت و دشواري پايبندي به وظايف الهي را بر خود هموار سازد. البته اين حالت اگر به سهولت و آساني در انسان تحقّق يابد، به آن «صبر» و هر گاه فرد خود را با زحمت و مشقّت بدان وادار سازد، «تصبّر» مي گويند.

الف) انواع صبر: بر مبناي مفهوم عام و گسترده اي كه براي صبر بيان شد، عالمان اخلاق از جهات مختلف انواع متعددي براي صبر بيان داشته اند كه مهم ترين آنها به اختصار بيان مي گردد.

1 . از جهت مفهوم: بر طبق تعاريف پيش گفته، گاهي مراد از صبر، ايجاد هر نوع محدوديت در جاذبه ها و دافعه هاي نفساني است كه مفهومي عام است و گاهي مراد از آن صرفاً بازداشتن نفس از اظهار بي تابي و عدم رضايت نسبت به امور ناخوشايند و سختي ها است. بنابراين صبر داراي دو مفهوم است كه گاهي در مفهوم خاص به كار مي رود.

2 . از جهت موضوع: صبر در مفهوم عام خود، از حيث موضوع داراي انواع متعددي است: گاهي صبر بر سختي ها و مصيبت ها و عدم اضطراب و پريشاني و حفظ سعه صدر در مقابل آنها است، كه به آن «صبر بر مكروهات» مي گويند و در مقابل آن «جزع» و بي قراري وجود دارد. نوع شايع و رايج آن همين قسم است.صبر بر دشواري هاي جنگ «شجاعت» نام دارد و در مقابل آن «جُبن» و ترس قرار دارد. گاهي در مقابل سركشي و طغيان غضب و خشم است، كه «حِلم» و «كظم غيظ» نام دارد. گاهي صبر، در انجام عبادت است كه در مقابل آن «فسق» قرار داد و به مفهوم عدم پايبندي به عبادات شرعي است. گاهي صبر در برابر شهوات شكم و غريزه جنسي است كه «عفت» نام دارد و در مقابل غريزه دنياطلبي و زياده خواهي است كه «زُهد» نام دارد و در مقابل آن «حرص» قرار مي گيرد. گاهي نيز صبر بر كتمان اسرار است كه «رازداري» نام دارد.[4]

پيامبر اكرم ـصلي الله عليه واله ـ مي فرمايند: صبر سه قسم است 1. صبر به هنگام ديدن مصيبت 2. صبر بر طاعت خدا

3. صبر به هنگام معصيت. بنابراين هركس بر مصيبتي صبر كند و سختي آن را به نيكوئي تحمل نمايد خداي متعال براي وي 300 درجه مي نويسد بطوري كه ما بين هر درجه فاصله اي هست به مقدار فاصله موجود ميان آسمان و زمين. و هر كس بر طاعت خدا صبر نمايد خداي متعال براي وي 600 درجه عطا مي كند كه ما بين هر درجه فاصله اي هست مثل فاصله موجود ميان پائين ترين نقطه زمين تا عرش خدا . و هر كس بر معصيت خدا صبر كند (معصيت خدا را انجام ندهد) خداي متعال براي وي نهصد درجه عنايت مي فرمايد كه ما بين هر درجه فاصله اي هست مثل مقدار فاصله موجود از پائين ترين نقطه زمين تا منتهاي عرش خدا.

3 . از جهت حكم: صبر به اعتبار حكمِ تكليفي اش به پنج نوع تقسيم مي شود: صبر واجب كه در مقابل شهوات و گرايش هاي حرام است و صبر مستحب كه بر دشواري هاي انجام مستحبات، است. صبرِ حرام كه بر بعضي آزار و اذيّت ها است؛ مانند صبر در مقابل تجاوز ديگران بر مال، جان و ناموس انسان. صبر در مقابل امور مكروه و ناخوشايند، مانند صبر بر سختي روزه گرفتن در روز عاشورا كه مكروه مي باشد. در غير اين موارد صبر مباح است. بنابراين «صبر» همواره امري است پسنديده نيست، بلكه گاهي حرام و مكروه هم مي شود.[5]

ب)‌مراتب صبر: برخي از عالمان اخلاق و اهل معرفت براي صبر بر امور ناخوشايند (صبر خاص) سه مرتبه قائل شده اند:

1 . صبر توبه كنندگان، و آن عبارت است از ترك شِكْوه، بي تابي و بي قراري و رفتار غير طبيعي و پريشان نداشتن؛ 2 . صبر زاهدان؛ يعني علاوه بر مرتبه اول، بر آنچه نسبت به انسان مقدّر شده از سختي ها و درد و رنج ها، رضايت قلبي داشتن؛ 3 . صبر صدّيقان؛ يعني علاوه بر دو مرتبه قبل، نسبت به‌ آنچه خداوند در حق انسان مقرر داشته، عشق ورزيدن و آن را دوست داشتن.[6]

ج) ارزش صبر: واژه «صبر» در شكل هاي مختلف بيش از صدبار در قرآن به كار رفته است كه خود به خود بيانگر اهميّت اين موضوع است. قرآن كريم در بيان علت رسيدن بعضي از بني اسرائيل به مقام امامت و هدايت مردم مي فرمايد:

« وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بآياتِنا يُوقِنُونَ »

و چون شكيبايي كردند و به آيات ما يقين داشتند، برخي از آنان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مي كردند.[7]

و در باب چگونگي پاداش صابران در آخرت، در جايي به‌ آنها وعده پاداشي بهتر از آنچه عمل كرده اند، مي دهد:

« وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ »

«و قطعاً كساني را كه شكيبايي كردند به بهتر از آنچه عمل كردند، پاداش خواهيم داد.»[8] در آيات ديگر در تعيين مقدار پاداش صابران مي فرمايد:

« أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ »

آنان اند كه به (پاس) آنكه صبر كردند و (براي آنكه) بدي را با نيكي دفع مي نمايند و از آنچه روزي شان داده ايم انفاق مي كنند، دوبار پاداش خواهند يافت.[9]

در جاي ديگر اعلام مي دارد كه اجر و پاداش صابران از حدّ و شمارش خارج است و آنها بدون حساب، پاداش دريافت مي دارند:

« إِنَّما يُوَفَّي الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ »

«بي ترديد، شكيبايان پاداش خود را بي حساب (و) به تمام خواهند يافت.»[10] همچنين خداوند به صابران وعده همراهي داده است:

« وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ »

«و صبر كنيد كه خداوند با شكيبايان است»[11]

« بَلي إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ »

نصرت و پيروزي را تنها در سايه صبر و شكيبايي ميسّر مي داند.[12]

« أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ »

هدايت، درود و رحمت پروردگار را به صابران ارزاني مي دارد. . [13]

« و الله يحِب الصبرِينَ »

صابران را در زمره دوستان و محبوبان خود ياد مي كند.[14]

« فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ »

بارها و بارها به فرستادگان خود و همه انسان ها سفارش به صبر مي نمايد.[15]

از بندگان خاص خود نقل مي كند كه همواره از خداوند درخواست توفيق صبر و شكيبايي مي كرده اند.[16] و ده ها مورد ديگر كه همگي بيانگر ارزش والاي صبر در نظام اخلاقي اسلام است. امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز مي فرمايد: «صبر براي ايمان به منزله سر براي بدن است؛ همچنان كه اگر سر برود بدن هم از بين مي رود، اگر صبر از كف رود، ايمان نيز از كف مي رود.» [17]

از امام باقر ـ عليه السّلام ـ در باب اهميت صبر نقل شده است: «بهشت در پوششي از ناملايمات (و بردباري) است؛ پس هر كه در دنيا بر ناملايمات صبر كند به بهشت رود. و دوزخ در پوشش لذت ها و خواهش هاي نفس است؛ پس هر كه لذت و خواهش نفس را برآورد، به دوزخ مي رود.»[18]

د) آثار صبر: براي صبر آثار فراوان دنيوي و اخروي مي توان بر شمرد؛ از جمله امام علي ـ عليه السّلام ـ در بخشي از تحليل خود نسبت به عزّت و ذلّت برخي اُمم گذشته مي فرمايد:

چون خدا ديد چگونه در راه دوستي او بر آزار شكيبايي اند، و چسان از بيم او ناخوشايندي را تحمّل مي نمايند، از تنگناهاي بلا، گشايشي برايشان پديد آورد، و از پسِ خواري ارجمندشان فرمود و آرامش را جايگزين بيم كرد.پس پادشاهانِ حكمران شدند و پيشوايان با فرّ و شأن ‌و كرامتِ خدا در حق آنان تا بدان جا رسيد كه ديده آرزو نهايت آن را نديد.»[19]

بعضي از عالمان اخلاق صبر را دروازه ورود به مقام رضايت به مقدّرات الهي و مقام رضا را باب رسيدن به وادي محبت پروردگار دانسته اند.[20] بنابراين از آثار مهم صبر در همين دنيا مي توان از دستيابي به مقام «رضا» و «محبت» نام برد.

محورهاي متعدد ديگري درباره «صبر» قابل طرح است؛ از قبيل مناسبات صبر و شكر، راه هاي دستيابي به شكيبايي و مانند آن كه به دليل اختصار از طرح آنها خودداري مي شود.

[1] . ر.ك: زيبدي: تاج العروس، ج 7، ص 71؛ راغب اصفهاني:‌مفردات، ص 474؛ ابن منظور: لسان العرب، ح 4، ص 438

[2] . ر.ك: جوهري: صحاح اللغة، ح 2، ص 706 و طريحي: مجمع البحرين: ج 2، ص 1004

[3] . راغب اصفهاني: مفردات، ص 474

[4] . (ر.ك:‌نراقي، محمدمهدي: جامع السعادات، ج 3، ص 280 ـ 281) و هم چنين برخي از عالمان اخلاق، صبر را از اين جهت به صبر بر متاع دنيا (سرّاء) و صبر بر بلا (ضرّاء) تقسيم كرده اند. (ر.ك: نراقي: همان، ج 3، ص 293 و 294)

[5] . همان، ج 3، ص 285

[6] همان،‌ص 284

[7] . سوره سجده، آيه 24

[8] . سوره نحل، آيه 96

[9] . سوره قصص، آيه 54

[10] . سوره زمر، آيه 10

[11] . سوره انفال، آيه 46

[12] . سوره آل عمران، آيه 125

[13] . سوره بقره، آيه 157

[14] . سوره آل عمران، آيه 146

[15] . ر.ك: سوره احقاف، آيه 35

[16] . ر.ك: سوره بقره، آيه 250-، و سوره اعراف. آيه 126

[17] . كليني: كافي، ج 2، ص 89، ح 5

[18] . همان، ح 7

[19] . نهج‌البلاغه، خطبه 192

[20] . ر.ك:‌نراقي، محمدمهدي، جامع السعادات، ج 3، ص 283

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۲۱:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۱
    0 0
    «الله بالغ امره»