به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، چندی است که شاهد تنشهای متعددی میان برخی مقامات پاکستانی و آمریکایی در خصوص مبارزه با تروریسم در منطقه شبه قاره هستیم. وجود چنین تنشهایی لزوم یک تحلیل کوتاه درباره تروریسم در پاکستان و روابط این کشور با آمریکا در سایه پدیده تروریسم را ایجاب میکند:
تروریسم در پاکستان
تروریسم و سازمانهای تروریستی در کشور تقریباً ورشکسته پاکستان ساختاری نهادمند و دیرینه دارند. وجود احزاب و جریانهایی مانند جماعت التبلیغ سپاه صحابه لشکر طیبه و صدها و بلکه هزاران گروه و سازمان کوچک و بزرگ تکفیری و تروریستی مقوله تروریسم در این کشور پرجمعیت شبه قاره را به مسئلهای بغرنج و تقریباً لاینحل تبدیل کرده است.
اهمیت مبارزه با تروریسم در پاکستان به حدی است که این کشور مجبور است چنان که مدعی است سالانه بخش زیادی از بودجه خود را صرف مبارزه با تروریسم کند، اما حقیقت این است که پاکستان از زمان تاسیس امارت اسلامی افغانستان توسط طالبان تا به امروز بیش از آن که نابود کننده تروریسم در کشورهایی مانند افغانستان باشد، بی اعتنا از کنار این پدیده خطرناک رد شده است و همین بی اعتنایی دولت پاکستان به شدت به ضرر پدیده شوم گسترش تروریسم در شبه قاره و آسیای مرکزی تمام شده است.
حضور طالبان در افغانستان نیز بیش از این که به ضرر پاکستان تمام شود، به نفع این کشور تمام شده، زیرا جدای از این که بسیاری از طالبان موجود در افغانستان ریشه پاکستانی دارند ایدئولوژی و طرز تفکر این گروه افراط گرای مذهبی نیز نشأت گرفته از مدارس علوم دینی موسوم به دارالعلوم حقانیه است و باید گفت بسیاری از رهبران درجه اول طالبان شاگردان مولوی سمیع الحق بودند که این نکته به خوبی می تواند پیوند میان گروههایی مانند طالبان افغان را با احزاب و جریانهای همسو مانند تحریک لبیک و جماعت اسلامی(شاخه مولوی سمیع الحق) را نشان دهد.
تهدیدهای اخیر آمریکا و سیاست مبارزه با تروریسم در پاکستان
پس از تهدیدهای اخیر آمریکا در باب عدم ارائه کمک های مالی بیشتر به پاکستان در صورت عدم مبارزه مؤثر با تروریسم توسط پاکستان مقامات پاکستانی ابتدا واکنش های نسبتاً تندی به سخنان ترامپ نشان دادند، اما پس از برهه ای نسبتاً کوتاه مقامات پاکستانی مانند شاه محمود قریشی و حتی عمران خان سعی در معرفی پاکستان له عنوان یکی از طرفهای مذاکره کننده با طالبان در فرایند مذاکرات صلح افغانستان داشتهاند اظهارات اخیر آقای قریشی در خصوص مجبور شدن آمریکا به پذیرش راه حل دیکته شده از سوی پاکستان درباره ی مذاکرات صلح با طالبان افغانستان دهنده تلاش روزافزون پاکستان برای مهم تر جلوه دادن نقش مهم خود در مذاکرات صلح کشور همسایه خویش است. پاکستان به دو دلیل به این تلاشهای شبه تبلیغاتی نیاز مبرم دارد:
1. از یک سو بدهی های سرسام آور مالی این کشور تقریباً به طور کامل ورشکسته مقامات پاکستانی را مجبور نموده تا نقش پاکستان را بیش از اندازه در نزد آمریکایی ها بزرگ جلوه دهند تا بتوانند از مواهب مالی ترامپ و متحدانش بیش از پیش بهره مند شوند.
2. تلاش های بی شائبه ی دولت مردان پاکستان در دوره های پیشین برای گسترش عمق استراتژیک کشور خود در آسیای میانه از طریق تربیت و انتقال طالبان به افغانستان چهره ی این کشور را نزد افکار عمومی این کشور مسلمان به شدت تیره کرده شاید بتوان گفت هدف دیگر پاکستان از تحرکات اخیر دیپلماتیک خود در فرایند صلح افغانستان ترمیم این چهره به شدت منفور نزد مردم افغانستان است.
علی رحمانی