شرح کامل ماجرای ضرب و شتم روحانی ملایری توسط اراذل و اوباش

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در همدان، روز پنج شنبه 4 مرداد ماه در یکی از محلات پایین شهر ملایر حجت الاسلام محمد صفایی، معاون پژوهش مدرسه علمیه سفیران ملایر زمانی که در مقابل فردی که برای یک خانم محجبه ایجاد مزاحمت کرده بود و به وظیفه دینی خود در اجرای امر به معروف و نهی از منکر پرداخت توسط این افراد مورد ضرب و شتم قرار گرفت و مصدوم شد.

برای اطلاع از جزئیات قضیه در گفتگویی با حجت الاسلام صفایی، طلبه آمر به معروف ملایری از لحظه وقوع این اتفاق پرسیدم و او هم از اتفاقات و مشکلاتی که برای او ایجاد شده است، گفت.

* روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟

زمانی که در خیابان به سمت منزل برادرم که در محدوده خیابان امام رضا(ع) ملایر قرار دارد، در حال حرکت بودم که جوانی در کنار ایستاده بود، شروع به فحاشی و توهین به من کرد، اما توجهی به کارهای او نکردم و رد شدم. پس از این که ما عبور کردیم، همین شخص برای خانم محجبه ای که پشت سر ما راه می آمد نیز ایجاد مزاحمت کرد که من نتوانستم ساکت بمانم و به سمت او رفتم و گفتم «چه مشکلی داری که به همه توهین می کنی؟» با این سؤال، دوباره شروع به فحاشی کرد و چند نفر از دوستان خودش را هم صدا زد.

وقتی این شرایط را دیدم به منزل برادرم رفتم و پس از چند دقیقه برای آن که در محله نباشیم و آنها مزاحمتی برای خانواده من و برادرم ایجاد نکنند، به منزل یکی از دوستانم که از طلاب ملایری است، رفتم.

این تمام ماجرا نبود حدود یک ساعت گذشته بود که همسر برادرم تماس گرفت و گفت یک عده جلوی منزل ما آمده اند و شروع به داد و بیدا می کنند و یک مسئله شخصی را مطرح می کنند.

با همان دوستم که در منزل او بودیم به سمت منزل برادرم حرکت کردیم و زمانی که به نزدیکی منزل برادرم رسیدم و این افراد من را دیدند، دوباره شروع به فحاشی و داد و بیداد کردند، در همین حین یکی از خانم هایی که در آنجا حضور داشت و بنده را می شناخت به من گفت از شما به عنوان یک روحانی و یک مدافع حرم و جانباز، دعوا بعید است.

با این اعتراض، زمانی که این افراد متوجه شدند بنده روحانی و افتخار مدافع حرم بودن را دارم این بار به روحانیت شروع کردند توهین کردن و اینکه "اگر از این به بعد کسی را در این منطقه با ریش ببینیم ریشش رو می تراشیم".

برادرم برای این که اتفاقی نیفتد دست من را گرفت و به سمت منزل رفتیم، اما قبل از رسیدن به داخل خانه یکی از این افراد با مشت به صورت من زد و عینکم شکست و از ناحیه صورت دچار جراحت شدم و پس از آن هم بی حال بر روی زمین افتادم و دوستانم من را به خانه بردند.

*گفتید که این افراد زمانی که جلوی منزل آمدند گفتند که مسئله شخصی است در این مورد هم اگر ممکن است توضیح بدهید؟

متاسفانه الان این افراد به دنبال آن هستند که بحث امر به معروف و نهی از منکر را تکذیب کنند و این اتفاق را موضوعی شخصی جلوه دهند، در صورتی که من هیچ یک از این افراد را از قبل نمی شناختم و این که شخصی بودن قضیه نیازمند یک سابقه دارد، در حالی که حتی اسم آنها را هم نیروی انتظامی به من گفتند.

*شما از روحانیونی هستید که در دفاع حرم هم حضور داشته اید؟

بله، در سال 95 با بچه های فاطمیون به منطقه اعزام شدم و در شهر حلب و شهرک‌های نبل و الزهراء حاضر بودم که بر اثر موج انفجار مجروح شدم.

*در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید؟

اگر برخورد جدی با این افراد نشود باید بدانیم که امروز نوبت من بوده و فردا نوبت دوستان و هم لباسی های من خواهد بود، و لذا باید با این افراد برخورد جدی شود.