سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۳ شوال ۱۴۴۵ | Apr 23, 2024
کد خبر: 889741
۱۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۶
سرکشی روحانیون از بیماران کرونایی بیمارستان فرقانی قم

حوزه/ آقای بشارتی -از کارشناسان اتاق عمل- میگفت اینقدر از آخوندها برایم بدگفته اند و در ذهنم تصویر بدی ازشون ساخته شده که وقتی این افراد که حتی از نصب اتیکت و انداختن عکس هم خودداری میکردن -که نکند لحضه ای غرور و تظاهر به سراغشان بیاید- را دیدم، به شدت حیرت کردم و تصویری از نهایت سادگی و بی ریایی یک طلبه در ذهنم نقش بست.

خبرگزاری حوزه،/ حمیدشیرانی از  اورژانس بیمارستان شهید بهشتی قم  نوشت: من کاری ندارم به اینکه چه قشری بودن و هستند و بدون هیچ سمت و سو گیری، وقتی به این فکر میکنم که من به عنوان یه درمانگر وزارت بهداشتی، خارج از شیفت کاری خودم، حتی اگر سه روز هم آف بودم، بازهم هیچ وقت حاضر نمی شدم خارج از شیفت، برم بیمارستان و با جدیت اقدام به خدمت کنم!

اما وقتی شرایط فرق کرد. وقتی بمب خبری گسترش شدید کرونا در قم منفجرشد، خانواده، دوستان و نزدیکان، همه واکنش نشان دادند و نگران حال من شدند.

واکنش ها متفاوت بود

تعدادی با توصیه رعایت حفاظت بهتر، بهم روحیه دادن.

خیلی ها بهم گفتن جانت مهمتر است از شغلت! و میخواستند که ترک پست کنم! از بس نگرانم بودند یادشان رفت که من نه تنها منبع درآمد و امرار معاش خانواده ام، دریافتی از این شغل درمانی است، بلکه متعهد هستم به حضور!

آنان به ذهنشان خطور نکرد که همه افراد مانند من، باید در خط مقدم به مردم کمک کنند و غیر کادر متخصص، افراد دیگر نمی توانند جای ما را آنچنان پر کنند که خود ما کارشناسان درمان می توانیم.

حرف آنها را بد برداشت نمیکنم که حتی میگفتن فرار کن! چون فقط به خود من در آن لحضه خاص فکر میکردند.

 اما در این روزها افرادی رو دیدم، که بدون نصب اتیکت و نام و نشان، بدون هیچ تظاهر و ریا و منت، کار و خانواده خودرا ترک کردند... اما بجای گریز از مهلکه و پناه بردن به فضای امن تر، به خط مقدم درگیری با بیماری کرونای بیمارستان‌های سانتر کرونا آمدند...

لباس جهاد پوشیدند و دوش به دوش خادمان سلامت، همت کردند، کمک نمودند، دلداری دادند...

هرکاری که از دستشان بر می آمد، از جابجایی بیماران کرونایی در تخت...تا بردن آنان برای انجام تصویربرداری ها و سی تی اسکن ها و جابجایی نمونه های آزمایشگاهی... تا گندزدایی تخت ها و فضا عمومی اتاق ها و تهیه ویلچر و  جابجایی بیماران و کمک به حراست و انتظامات بیمارستان و کمک به خدمات و دستگیری از بیماران نیازمند کرونایی و ایجاد ارتباط بین خانواده های نگران خارج از بخش قرنطینه بابیمار...( چون حضور همراه کنار بیمار ممنوع شده بود) تا رساندن وسایل و لوازم مورد نیاز برای بیماران در فضای قرنطینه...

این مجاهدان که همگی طلبه های حوزه های علمیه قم بودند، گاه که بیماران متوجه می شدند اینها که درسکوت و آرامش و با محبت، فقط دارند خدمت میکنند؛

کمک پرستار،

نیروی خدماتی

یا همراه بیمار...نیستند بلکه طلبه هستند، دست به دعا بر می داشتند و درحق ایشان دعای خیر میکردند ومتقابلا درخواست دعا داشتند...

دلداری این روحانیون، هم به بیمار وهم به خانواده ها، واقعا تاثیر شگرفی در اون لحضه بحرانی داشت.

به گونه ای به بیماران رسیدگی می کردند که از همراه واقعی بیمار هم دلسوزانه تر به نظر می رسید.

این درجه از تواضع و فروتنی و گذشت، در محیطی که واقعا آدم  از فردای خود و شاید مبتلا شدنش به این ویروس مهلک، خبر ندارد، فشار روانی بسیار زیادی را به انسان تحمیل می کند و تحملی سخت میطلبد.

بطور مثال دیدم و شنیدم :

بیمار، سرباز جوانی از پادگان قم بود که وقتی در این بحران دلگیر، خدمت طلاب جهادی رو میدید میگفت اگر اینگونه که شما مرا تحویل گرفتید و نازم را خریدین اگر مادرم اینگونه برایم وقت می گذاشت، الان من یه دکتر  بودم! (طنز سرباز برای تشکر)

بدور از همه تملق ها و اغراق ها، اصلا قصد چاپلوسی ندارم، اما در خدمت دکتر عاملی -متخصص طب اورژانس- بودم که میگفت درسهای زیادی از این عزیزان گرفتم، چقدر بی منت، ایثار رو به تصویر کشیدند.

حاضرم قسم بخورم که مواردی از خدمتگزاری این عزیزان شاهدبودم که اگر کسی جایی برایم تعریف میکرد که گروهی آخوند، اینچنین فداکاری میکردند، شاید تمام و کمال، حرفش را باورنمیکردم!

این دوستان که اکثرا" متاهل و صاحب فرزند هستند، شب تا صبح را -بدون استراحت، بدور از خانه و کاشانه گرم خود-در کنار بیماران کرونایی سپری کردند.

حال خانواده هایی که رضایت داده اند همسری، پدری، عزیزی، برای چنین جهادی، کمر همت ببندد و عازم خدمت شود چگونه است!؟

آقای بشارتی -از کارشناسان اتاق عمل- میگفت اینقدر از آخوندها برایم بدگفته اند و در ذهنم تصویر بدی ازشون ساخته شده که وقتی این افراد که حتی از نصب اتیکت و انداختن عکس هم خودداری میکردن -که نکند لحضه ای غرور و تظاهر به سراغشان بیاید- را دیدم، به شدت حیرت کردم و تصویری از نهایت سادگی و بی ریایی یک طلبه در ذهنم نقش بست.

کاش این فرهنگ احساس وظیفه و خدمت رسانی در دیگر اقشار هم به همین اندازه تقویت میشد.

زیرا مطمئن هستم این حس و حال جهادی از روی جوگیری و یا تظاهر، بوجود نیامده بلکه حاصل فرهنگ حوزوی و کار فرهنگی عزیزانی در آن محیط معنوی بوده است.

من بعنوان یکی از عوامل کادر درمان، از گروه جهادی طلاب جوان و امدادگران جهادی که در این ایام کنار ماهستند کمال تشکر رو دارم و بهشون دستمریزاد میگم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha