یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۹ شوال ۱۴۴۵ | Apr 28, 2024
مهدویت

حوزه/ نقطه قوت شیعه در این است که برخلاف ادعای سایر گروه‌ها و مکاتب، عاشورا حرکتی مقطعی و گذرا نبوده است، بلکه شیعه در لوای مکتب سرخ حسینی، معتقد به آمدن مصلح جهانی است که قوام بخش و در نهایت سرانجام بخش این هدف والا خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مهدویت، عاشورا و انتظار و رجعیت از جمله مسائلی بوده که همیشه ذهن های افراد را درگیر کرده است و هر کسی براساس اطلاعات و یافته های خود در این رابطه رفتار می کرده است، به دلیل اهمیت موضوع و قرار گرفتن در آستانه نیمه شعبان سالروز ولادت حضرت بقیة الله(عج)، خبرنگار خبرگزاری حوزه گفت و گویی  با حجت الاسلام والمسلمین محمد رضا نصوری، معاون تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم انجام داده است که مشروح آن در ذیل می خوانید:

چه رابطه ای بین عاشورا، انتظار   وجود دارد؟

نقطه قوت شیعه در این است که برخلاف ادعای سایر گروهها و مکاتب، عاشورا حرکتی مقطعی و گذرا نبوده است، بلکه شیعه در لوای مکتب سرخ حسینی، معتقد به آمدن مصلح جهانی است که قوام بخش و در نهایت سرانجام بخش این هدف والا خواهد بود.

۱: اهداف

۱-۱: مبارزه با ظلم و ستمگری

امام حسین (ع) حکومت یزید را سبب نابودی دین می داند و می فرماید:« عَلَی‏ الْإِسْلَامِ‏ السَّلَامُ‏ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید «۱»آنگاه که امت گرفتار فرمانروایی چون یزید گردند باید فاتحه اسلام را خواند. به همین جهت امام با قاطعیت می‏گوید: «مثلی لایبایع مثلها «۲»حضرت مهدی (ع) نیز با هیچ‏کس سر سازش ندارد، چنانکه در بیان علل غیبت حضرت، یکی از علل را هم مقابله با طاغوت و نداشتن بعیتی از آنها را ذکر کرده اند. «ما منّا احدٌ الاَّ و یقع فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه الاّ القائم... لئلا یکون لاحد فی عنقه بیعة اذا خرج»«۳» امام حسن(ع) فرمود: هر کدام ازما (اهل بیت(ع)) در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوت‏های زمان را (از روی تقیه) به عهده داریم، مگر قائم... تا هنگامی که قیام می‏کند بر گردنش بیعت حاکمی نباشد.

حسین (ع)، باشهادت خود، باعث رسوایی و درنتیجه نابودی دولت بنی امیه شد. مهدی (ع) نیز با ظهور خود، باعث رسوایی و تزلزل تمامی دولت‏های مستکبر، خواهد شد؛ «اذا قام القائم ذهب دولة الباطل»«۴»هنگامی که قائم قیام کند، هردولت باطلی از بین می‏رود.

دردعای ندبه می خوانیم : « أینَ قاسم شوکه المعتدین أینَ هادم ابنیه الشّرک و النّفاق أینَ مبید اهل الفسوق و العصیان و الطّغیان ...أینَ مبید العتاه و المرده» «کجاست درهم شکننده شوکت؟ ستمگران کجاست ویران کننده بناهای شرک و نفاق؟ کجاست هلاک کننده اهل فسق و گناه و طغیان؟... کجاست هلاک کننده مستکبران و سرکشان؟»«۵»درروایات نیز آمده است: «یبلغ سلطانه المشرق و المغرب»«۶» دولت مهدی (عج) شرق وغرب جهان را فرا گیرد. «اذا قام القائم لایبقی ارض الاّ نودی فیها شهادة انلا اله الا الله و ان محمداً رسول الله«۷» هنگامی که مهدی (عج) قیام کند زمینی باقی نمی‏ماند مگر آن که گلبانگ توحید و رسالت پیامبر در آن بلند گردد.

امام حسین (ع) می فرماید: خدا قائم ما آل محمد (ص) را آشکار می کند تا از ستمگران انتقام بگیرد… او همان کسی است که زمانی طولانی غائب می شود، سپس ظهور می کند و زمین را پر از عدل و داد می سازد همانسان که از ظلم و جور پر شده باشد.«۸»

  ۲-۱ ، اصلاحگری

امام حسین(ع) و مهدی(ع) دو اصلاح‏گرانی سترگ‏اند. امام حسین(ع) می‏فرماید: انِّی لَمْ‎اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً ولا مُفْسِد‎اً وَ لاظالِماً، وَ ‎اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الِاصلاحِ فِی اُمةِ جَدِّی محمد ˆاُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و اَنْهی عَنِ المُنْکَرِ و اَسیرَ بِسیرةِ جَدِّی محمدˆو اَبی عَلیِّ بنِ‌ اَبِی‌ طالِبٍ»«۹» من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستم‎گری حرکت کردم بلکه تنها برای طلب اصلاح در امّت جدم حرکت کردم می‎خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیرة جدم و پدرم علی بن‌ابی‌طالب عمل کنم. در مورد حضرت مهدی نیز آمده است: «لیصلح الامة بعد فسادها«۱۰» خداوند به وسیله حضرت مهدی(ع) این امت را پس از آن‏که تباه شده‏اند، اصلاح می‏کند.

۳-۱: بیداری امّت

هدف مهدی(ع)، نجات انسان‏ها از بردگی فکری و برداشتن زنجیرهای اسارت از آنان است. امام باقر (ع) می‏فرماید: «اذا قام القائم ذهب دولةالباطل»«۱۱» هنگامی که قائم قیام کند، هر آینه باطل از بین می‏رود. هدف امامحسین (ع) نیز در «زیارت اربعین» چنین بیان شده است: «و بذل مهجة فیکلیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضالة» خون خود را تقدیم تو کرد، تا انسان‏ها را از نادانی و گمراهی رهایی بخشد. پس هدف هر دو، احیای دین و جلوگیری از انحطاط ارزش‏ها است.

۴-۱: برگرداندن عزّتدین

عزّت اساس حرکت حسینی و مهدوی است و می‏تواند اساس سیاست راهبردی حکومت دینی در سطح روابط بین المللی باشد. حکومت دینی - به عنوان زمینه ساز دولت کریمه مهدوی - از هرگونه رابطه و مذاکره‏ای که شائبه ذلّت داشته باشد، پرهیزمی‏کند. منتظر «دولت عزیز»، خود باید عزیز باشد، چرا که حکومت جهانی حضرت مهدی را عزّت بخش حقیقی دین معرفی کرده اند. در فرازهای پایانی دعای افتتاح آمده است: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّبِهَاالْإِسْلَامَ‏وَأَهْلَهُ‏ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَی طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ فِی سَبِیلِکَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ»«۱۲»

امام در روز عاشورا فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السَّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللَّهُ ذَلِکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنُوفٌ حَمِیَّةٌ وَ نُفُوسٌ أَبِیَّةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَی مَصَارِعِ الْکِرَامِ»«۱۳»فرمود: این زنازاده‏ پسر زنازاده مرا در بین دو امر ثابت نگاه داشته است: ۱- شمشیر کشیدن، ۲- ذلّت و خواری (یعنی انتظار دارد که ما با آنان جنگ کنیم یا تسلیم و دلیل آنها شویم) ولی چقدر بعید است که ما ذلّت و خواری را قبول نمائیم؟! خدا و رسول و مؤمنین و عقلهای پاک و پاکیزه پذیرفتن این امر را برای من قبول نخواهند کرد، ما قتلگاه‏ها را بر فرمانبرداری ناکسان مقدّم میداریم.«۱۴»

بزرگ فلسفه قتــــــل شاه دین این است        که مرگ ســـــــرخ به از زندگی ننگیــــــــن است

نه ظلم کن به کسی، نی به زیر ظلم رو        که این مرام حسین است و منطق دین است

امام حسین(ع) می‏فرماید: «والله لا‎اعطیکم بیدی اعطاءَالذلیلِ و لا اَفِرُّ فِرارَ العبید» «۱۵» به خدا قسم دستم را (به نشانة بیعت) از روی خواری و ذلّت به شما نمی دهم و مانند بردگان فرار نمی‏کنم. باز فرمود: «موتٌ فی عِزٍّ خیرٌ من حیاةٍ فی ذُلٍّ»«۱۶» مرگ در عزت، بهتر از زندگی در ذلّت است.

۵-۱: احیاء حقیقی سنت

عصرامام حسین(ع)، عصر غربت دین بود و عصر انتظار نیز چنین است. قیام حسین و فرزندش مهدی(ع)برای احیای دین است. منتظر مهدی، باید از دین و ضرورت، قلمرو، و زبان آن و... تحلیلی عمیق داشته باشد؛ تا در این عصر - که عصر شبهات و فتنه‏ها است – بتواند زمینه ساز حرکت مهدی (عج) باشد.

حسین بن‌علی در نامه‎ای که ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همیاری و همراهی با وی کرده است، علّت و هدف از نهضت خویش را چنین بیان می‎کند: «اَنَا اَدْعُوکُمْاِلی کِتابِ الله ِوَ سُنَّةِ نَبِیِّهˆفَاِنَّ الْسُنَّةَ قَدْ اُمیتَتْ وَ اِنَّالْبِدْعَةَ قَدْ اُحْیِیَتْ «۱۷»من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش می‎خوانم. همانا سنّت پیامبر(ص) به کلی از بین رفته است و بدعتها زنده شده است‎، اگر سخـن مرا بـشنوید، شما را بـه راه راسـت هدایت خـواهم کرد.

در مورد حضرت مهدی(عج) هم آمده است: «یحیی میّت الکتاب والسنة» چون مهدی قیام کند، آنچه را که از کتاب و سنت متروک مانده، زنده خواهدساخت.«۱۸»او دین را نه تنها احیاء می نماید، بلکه آنرا جهانی و فراگیر می سازد؛ «اذا قام القائم لایبقی ارض الاّ نودی فیها شهادة ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله»«۱۹» هنگامی که مهدی (عج) قیام کند زمینی باقی نمی‏ماند مگر آن که گلبانگ توحید و رسالت پیامبر در آن بلند گردد.

یکسانی اهداف و آرمانها وقتی جلوه بیشتری می یابد که می بینیم شرائط زمانی و اوضاع زمان هر دو قیام و یاران اصلی هر دو قیام شباهت فراوانی به یکدیگر دارند.

۱-۲ مشابهت در اوضاع و زمانه: امام حسین (ع) اوضاع زمان قیام را چنین توصیف می‏کند: «الا ترون انّ الحق لایعمل به و انّ الهوی لایترک عنه» آیا نمی‏‌بینید که به حق عمل نمی‏شود و از باطل خودداری نمی‏گردد.«۲۰»«فان السنة قد امیتت و انّ البدعة قد احییت» همانا در شرایطی هستیم که سنت پیامبر، از بین رفته و بدعت‏ها زنده شده است، « وعلی الاسلام السلام اذا قد بلیت الامة براعٍ مثل یزید» اگر حاکم امت، فردی همچون یزید باشد، پس باید فاتحه اسلام را خواند.

زمانه حضرت مهدی (ع) نیز چنین است: «یعطف الهوی علی الهدی، اذا عطفوا الهدی علی الهوی و یعطف الرأی علی القرآن، اذا عطفوا القرآن علی الرأی... و یحیی میّت الکتاب والسنة» چون مهدی قیام کند، خواهش‏های نفسانی را به هدایت آسمانی، باز گرداند؛ پس از آنکه رستگاری را به هواینفس بازگردانده باشند. آرا و افکار را پیرو قرآن کند، پس از آنکه قرآن را تابع رأی خود گردانده باشند... پس مهدی به شما نشان خواهد داد که روش عادلانه در حکومت، چگونه است و آنچه را که از کتاب و سنت متروک مانده، زنده خواهدساخت.«۲۱»

زمانه حضرت مهدی(ع) و امام حسین(ع)، در انحراف فکری، فساد اجتماعی، رواج بی‏دینی و بدعت در سطح جهانی، مشابه یکدیگر است. مشابهت در زمانه، ابعاد متعددی دارد؛ از تبلیغات جبهه باطل گرفته تا حاکمیت خلفای جور و غربت دین در عرصه زندگی وجامعه. تبلیغات بنی‏امیه و معاویه«۲۲»علیه اهل بیت(ع) و امام حسین (ع) ، شباهت زیادی به تبلیغات کشورهای استکباری و صهیونیست‏ها، علیه ایران اسلامی دارد.

براساس روایات متواتر حضرت زمای ظهور می کنند که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، یعنی در عصر ظهور ظلم و جور فراگیر و سخت خواهد بود، چنانکه در زمان حضرت سیدالشهداء(ع) ظلم و جور و بی دینی به جایی رسید که یزید به عنوان خلیفه مسلمین بصورت آشکارا مسلّمات دین را زیر سؤال میبرد و بی هیچ واهمه ای به میگساری و شهوت رانی و تمسخر واجبات دین می پردازد، تا بجائیکه امام حسین(ع) قیام خونین کربلارا تنها راه نجات دین و امّت می بیند.

 ۲-۲ مشابهت در یاران

در مورد یاران شیدای قیام نیز به اعتراف تاریخ باید گفت، یاران امام حسین (ع) بهترین یاران و فدایی او بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسلیم نسبت به امام خود و سبقت در اجرای خواسته‏ها و فرامین او برخوردارند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت یگانه دوران بودند. گفتگوی امام و یارانشان در شب و روز عاشورا، گوشه ای از این شیدایی را به تصویر کشیده است. البته این کلمات خود گویای عُمق ایمان و معرفت آنها نسبت به هدف قیام و شخص امام و ایمانی است که به خالق هستی و سعادت اخروی دارند.

امام حسین(ع) در خطبه شب عاشورا خطاب به یارانشان فرمودند: «فإنّی لا أعلم أصحابا [ اوفی و لا ]«۲۳» خیرا منکم، و لا أهل بیت، أفضل و أبرّ من أهل بیتی، فجزاکم اللَّه عنّی جمیعا خیرا، و هذا اللیل قد غشیکم فاتّخذوه جملا، و لیأخذ کل رجل منکم بید رجل من أهل بیتی و تفرّقوا فی سواد هذا اللیل و ذرونی و هؤلاء القوم، فإنّهم لا یریدون غیری»«۲۴»

حقّا که من اصحابی باوفا و‏ بهتر از شما، و نه اهل بیتی برتر و نیکوکارتر از اهل بیتم نمی‏شناسم، خداوند از من به شما پاداش نیکو دهد، این شب است که سیاهی و تاریکی آن شما را فرا گرفته، پس آن را چون شتر رهواری گرفته، و هر یک از شما دست یکی از اهل بیتم را گرفته و در این تاریکی شب پراکنده شده از صحنه بیرون شتابید، و مرا با دشمن واگذارید چه آنان جز مرا نخواهند».

در این زمان بود که برادران و تمام اهل بیت امام حسین علیه السّلام به سخن در آمده گفتند: جانهای ما پاسبان جان شریفت بوده تا در پیش رویت در خون خود غلتیده، آنچه بر تو وارد آید بر ما نیز وارد گردد، وه چه زشت است زندگی بعد از تو.«۲۵»

سپس سعید بن عبد اللَّه حنفیّ برخاست و به عرض رسانید: نه، به خدا ای فرزند رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله، هرگز تنهایت نگذارم، تا خدا بداند که ما وصیّت پیامبرش محمّد را در باره تو حفظ و رعایت نمودیم، و اگر می‏دانستم که در راه تو کشته می‏شدم و بعد زنده به آتش کشیده می‏شدم و خاکسترم به باد داده می‏شد و هفتاد بار این وضع تکرار می‏شد، هرگز از حضرتت جدا نشده تا در پیش رویت شاهد مرگ و شهادت را در آغوش کشم، چرا نه، حال که این یک کشته شدن بیش نیست و بعد هم به کرامت ابدی و جاویدان خدا میرسم«۲۶»

آن گاه زهیر بن قین بجلی برخاست و به عرض رسانید: به خدا ای فرزند رسول‏خدا چقدر دوست داشتم که هزار بار کشته شده، زنده گردم تا خدا با این کار تو و برادران و فرزندان و اهل بیت جوانت را از کشته شدن حفظ می‏فرمود.«۲۷»

اوج این وفاداری و دیانت یاران زمانی است که شمر برای فرزندان ام البنین(س) امان نامه می آورد. حضرت ابوالفضل(ع) بعنوان کسی که آنقدر توانایی داشت که در صورت پذیرش امان نامه در سپاه یزید جزو فرماندهان ارشد قرار گیرد و دنیایش بعد از این تضمین شود، اما با این وجود در جواب شمر می فرماید: دستهایت بریده و امان نامه‏ات ملعون بادا، ای دشمن خدا، ما را می‏خوانی که برادر و سرورمان حسین بن فاطمه علیهما السّلام را رها کرده در خط فرمان مطرودان و ملعونان فرزندان ملائمین خدا درآییم. که شمر خشمگین به لشکرش برگشت.«۲۸»

قَالَ الرَّاوِی وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ (ع) وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِدٍ»«۲۹» راوی گوید: در شب عاشورا امام حسین(علیه السّلام) و همراهان در حالت رکوع و سجود و قیام و قعود به عبادت حقّ پرداختند زمزمه رقیق مناجات و دعاهایشان چون زمزمه برخاسته از زنبور عسل بود.«۳۰»کوتاه اینکه یاران‏ امام حسین(ع) آنچنان شیفته شهادت و لقاء معبود خویش بودند که‏ قبل از شهید شدن جا و مکان خود را در بهشت دیدند.«۳۰»

یاران حضرت مهدی(ع) نیز چنین‏اند؛ چنان که امام باقرعلیه السلام می فرماید: بدانید که آنها مؤ منان حقیقی اند «اَلا هُمُ المُؤمِنُونَ حَقّاً…». حضرت علی (علیه السلام) در توصیف آنان می فرمایند: مردانی که خدا را به حقّ شناخته اند، آنها یاوران حضرت مهدی علیه السلام در آخرالزمان هستند «…رِجالٌ عرَفوا اللّهَ حقَّ معرِفتهِ،وَهمْ اَنْصارُ المَهْدِی فی آخِرِ الزَّمانِ»

امام جواد علیه السلام از پدران بزرگوارش عبودیت و بندگی آنان را این گونه توصیف می کند: آنان سلحشورانی هستند که در اطاعت خدا بسیار سخت کوش اند (هم کَرّارُونَ مُجِدُّونَ فی طاعَةِ اللّه…)«۳۱»«آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاشند.»

از بارزترین نشانه های این گروه تعادل در شخصیت، تعادل میان دنیا وآخرت و تعادل میان قدرت و بصیرت است و همین راز نیرومندی و نفوذ آنان می باشد. خدای تعالی این موازنه وتعادل را دوست می دارد وافراط و تفریط را ناپسند می دارد .روایت با جمله­ی«رهبانٌِِِِ بالیل، لیوث بالنهار» به چنین موازنه ای اشاره کرده است. در ساختار شخصیت انسان، شب وروز نقش های گوناگونی را ایفا می کنند. گردش شب و روز، یک گردش تکاملی است، هر کدام دیگری را کامل می کند و با مشارکت یکدیگر در بنای شخصیت انسان مؤمن دعوت گر و مجاهد نقش دارند. اگر تهجد وعبادت شب نباشد،انسان در رویارویی با گردنه های دشوار روز، استواری لازم را نمی یابد.

امام صادق علیه السلام شب زنده داری وتضرّع آنان به درگاه خداوند را این گونه توصیف می کند: آنان مردانی هستند که شبها نمی خوابند و زمزمه نمازشان چون نغمه زنبوران از کندو به گوش می رسد. شب ها را با شب زنده داری سپری می کنند و برفراز اسب ها، خدا را تسبیح می گویند، (رِجالٌ لا ینامُونَ اللَّیلَ، لَهُمْ دَوِی فی صلَواتهِمْ کَدَوِی النَّحْلِ، یبیتُونَ قِیاما عَلی اَطْرافِهِمْ و یسبّحون علی خیولهم»؛ «۳۳»ازاین گونه روایات استفاده می شود که یاران مهدی علیه السلام در انقلاب جهانی اش، عاشوراییانی هستند که عرفان و معنویت را با حماسه در هم آمیخته اند: امام علی (علیه السلام، عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی (علیهالسلام) را این گونه ترسیم میکنند: آنان در دل شب، ناله هایی از خشیت خدا دارند چون ناله مادران داغ پسر دیده. آنها شب زنده داران در دل شب و روزه داران در طول روز هستند گویی داءب و روش همه آنان یکی است؛ (لَهمْ فی اللَّیلِ اَصْواتٌ کَاَصْواتِ الثَّواکِلِ حُزْناً مِنْ خَشْیةِ اللّهِ، قُوّامٌ بِاللَّیلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ کَاَنَّما دَاءْبُهَمْ دَاءْبُ واحِدٌ…) «۳۴»

یاران حضرت مهدی(ع) چنانکه در پیشگاه معبود خویش جزو برگزیدگانند، نسبت به امام و راهبر خویش کامل ایمان دارند و مطیع محض اند. «کدّادون جاحدون فی طاعته»«۳۵» یاران حضرت مهدی(عج) درفرمانبرداری از حضرتش، بسیار کوشا و مصمم‏اند. «هم اطوع له من الامة لسیدها»«۳۶»آنها مطیع‏تر از کنیز نسبت به مولای خود هستند. «لهم یسبهم الاولون ولایدرکهم الآخرون»«۳۷» آنان [در شایستگی‏ها و امتیازات بر اوج رفیعی‏اند] نه ازنسل‏های گذشته، کسی از آنان پیشی گرفته و نه از آیندگان، کسی به مقام والای آنان نمی‏رسد. «رهبان باللیل لیوث بالنهار، کَاَنَّ قلوبهم زبر الحدید»«۳۸» عابدان شب و شیران روزند، [در شجاعت‏] قلوبشان همچون پاره‏های آهن است.

۳-۲  ریزش ها و رویش ها در یاران

ریزش»یعنی فروافتادن کسی که از او انتظار افتادن نیست. ریزش یعنی این که انسان در جایی سقوط کند که در آن‌جا انتظارش را ندارد. اما «رویش» نیز یعنی رشد انسان‌هایی که از آن‌ها انتظار صعود نمی‌رود. همین‌طور یعنی انسان در مقطع و جایی رشد کند و اوج بگیرد که در آن‌جا انتظار ندارد. اصلا جامعه ‌دینی بدون ریزش و رویش وجود ندارد. برخی افراد فکر می‌کنند که این ضعف جامعه‌ی دینی است. در حالی که بر عکس این نقطه‌ی قوت و زیبایی دین است. که با هیچ کسی عقد اخوت نبسته است. حتی اگر پسر پیامبر هم باشد باید بداند که این ملاکی محسوب نمی‌شود. که «پسر نوح با بدان بنشست خاندن نبوتش گم شد». کربلا مظهر ریزش‌ها و رویش‌ها است. در روز عاشورا لحظه به لحظه به ایمان اصحاب سیدالشهداء (ع) افزوده می‌شد. از آن طرف در سپاه مقابل شاهد ریزش‌های شدید هستیم. این نکته مهم است افرادی که در کربلا مقابل امام حسین (ع) قرار گرفتند کافر و ملحد و رومی و ... نبودند بلکه همه جزو کسانی بودند که نماز می‌خواندند و روزه می‌گرفتند و حج می‌گذاردند. بنابراین کربلا مواجهه‌ی سپاه امام حسین (ع) با «بد»ها نیست، با «ریزش»‌ها است زهیربن‌قین در ماجرای قتل عثمان از علی علیه‌السلام فاصله گرفت و فاصله‌ی خود را با معاویه کم کرد اما پس از صلح امام حسن علیه‌السلام و فرونشستن بسیاری از غبارها، زهیربن‌قین بصیرت خود را بازیافت و به حسین‌بن‌علی علیه‌السلام در کربلا پیوست. پیوستن زهیرها برای حرکت اسلام یک رویش است، همان‌گونه که فاصله گرفتن زهیرها از کانون اصلی اسلام یعنی اهل‌بیت، یک ریزش است.

به کاروان امام حسین(ع) کسانی پیوستند که امید پیوستنشان نبود، همچون زهیر و حرّ که یکی عثمانی بود و در صفین بر علیه علی(ع) شمشیر زده و دیگری فرمانده سپاه عمر سعد بود. و کسانی به بهانه‏های واهی نپیوستند، همچون طرماح بن عدی و یا پیوستند و جدا شدند و سعادت شهادت در کنار حسین(ع) را نداشتند؛ چه آنانی که درمیانه راه جدا شدند و چه آنانی که در کربلا، ازمیدان معرکه گریختند.

در مورد یاران مهدی(ع) نیز داریم: قال الصادق(ع): «اذا خرج القائم یخرج من هذا الامر من کان یُری انه من اهله و دخل فیه شبه عبدة الشمس والقمر»«۴۰»هنگامی که قائم قیام کند از امر [ولایت‏] او کسانی بیرون می‏روند که همواره چنین به نظر می‏رسید از یاران او باشند. و به امر [ولایت‏] او در می‏آیند آنانی که شبیه خورشید پرستان وماه پرستانند.

به نظر می رسد در عصر حاضرباید افزایش معرفت خویش و تلاش برای  ایجاد شور و نشاط لازم در جامعه شرایط و زمینه را برای ظهور حضرتش فراهم سازیم و سعی کنیم از روایات و دعاهای وارد شده وظایف خود را به دست آوریم و در انجام شان کوشا باشیم و خود رادر صف منتظران حقیقی حضرتش قرار دهیم، مخصوصاً دعای شریف «الهی عظم البلا»، «عهد» و «ندبه» که باید مضطرّانه زمزمه کرد و عرضه داشت؛ «اللّهمّ اکشف هذه الغمّة عن هذه الامّة بحضوره و عجل لنا ظهوره» خدایا! این غم و اندوه را [که بر اثر غیبت او به ما رسیده] با حضور حضرت حجّت(ع)برطرف نما و در ظهور او شتاب کن.

حضرت ولی‌عصر(عج) در توقیع شریفی، خطاب به شیخ مفید(ره) می‌فرمایند: اگر شیعیان ما - که خداوند متعال ایشان را به اطاعتخویش موفّق بدارد- با دل های متّحد و یکپارچه بر وفای به عهد و پیمان خویش اجتماع می‌کردند، ملاقات ما از آنها به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار و مشاهدة با معرفتبرای آن‌ها به زودی حاصل می‌شد و زودتر از این به دیدار ما نایل می‌شدند.«۵۷»

امام صادق (ع) فرمود: «ان لنا دولة یجی‏ء بها اللهاذا شاء ثم قال: من سرّه ان یکون من اصحاب القائم (ع) فلینتظر و لیعمل بالورع ومحاسن الاخلاق و هو منتظر»«۵۸» ما دولت و حکومتی داریم و خداوند، هرگاه بخواهد این دولت ظهور خواهد کرد و اگر کسی خوشحال و خشنود می‏شود که از یاران مهدی (ع) باشد؛پس منتظر باشد و در حال انتظار، اهل ورع و اجتناب از گناهان و اهل محاسن و مکارم اخلاق باشد.

رجعت به چه معنی است و  رجعت امام حسین(ع)  چگونه این قضیه اتفاق خواهد افتاد؟

اصل رجعت ائمه(ع) یعنی این که امامان بعد از ظهور امام زمان(ع) برخواهند گشت. امری است که در بسیاری از روایات و دعاهای ما وارد شده. به طوری که ما در زیارات اهل بیت علیهم السلام می گوییم ایمان داریم به رجعت شما و اینکه امامان برخواهند گشت واقعیتی است که از سوی ما پذیرفته شده است.

طبیعی است که وقتی امام به دنیا برگردد، باید حکومت از آن امام باشد، در بعضی از بحث ها افراد می گویند که در روایات به حکومت امامان اشاره نشده اما این از واضحات است یعنی وقتی امام به دنیا برگردند معنای اینکه حکومت نکند چه خواهد بود؟ یعنی اینکه امام در یک جهان متعالی بعد از ظهور که کاملا دینی و اسلامی است، زندگی کند ولی حکومت از آن دیگری باشد.

عملا چنین چیزی امکان ندارد. یعنی کسی که دارد حکومت می کند، از تقوا و علم و توانایی از امام پایین تر است، بنابراین هر جایی که می گوید ائمه علیهم السلام برمی گردند قطعا بر می گردند که حکومت کنند وگرنه در جامعه ای با حضور امام اگر شخصی غیر امام حکومت کند، معلوم می شود که آن جامعه ایده آل نیست.

از این روایت معلوم می شود، بعد از حکومت امام زمان(عج) کسی که عهده دار حکومت می شود امام حسین(ع) است. اما اینکه این آخرین حکومت باشد، نمی توان گفت زیرا بعد از امام حسین(ع) امامان دیگر رجعت می کنند و حکومتی که امام زمان(عج) با ظهورشان تاسیس کردند. توسط امامان دیگر ادامه پیدا می کند.

از ظاهر روایات معلوم می شود که آخرین امامی که حکومت می کند امام علی(ع) است و با از دنیا رفتن امام علی(ع) آثار قیامت پیدا می شود و بساط حیات از روی زمین برچیده می شود و قیامت رخ می دهد.

نیاز به توضیح تفصیلی دارد :

مفهوم رجعت

رجعت در لغت به معنی بازگشت است و در فرهنگ دینی مقصود از آن عبارتست از بازگشت حجّت‌های الهی و امامان معصوم: و گروهی از مومنان خالص و کفار و منافقان به عالم دنیا یعنی ایشان به امر خداوند بار دیگر زنده می‌شوند و به دنیا برمی گردند و این دورنمایی از رستاخیز است که پیش از قیامت در همین عالم اتفاق می‌افتد.

فلسفه رجعت

امام باقر در ضمن روایتی که دربارۀ رجعت آمده است فرموده‌اند: «مومنان برمی گردند تا عزیز شوند و چشمان آنان روشن گردد و تبهکاران برمی گردند تا خداوند آنها را خوار کند.«۱»

درست است که جایگاه اصلی برای پاداش و کیفر انسانها، عالم آخرت است ولی خداوند اراده فرموده است که بخشی از اجر و کیفر آنها را در همین دنیا عملی کند.

هدف دیگر از رجعت برخورداری مومنان از سعادت یاری حضرت ولی عصر بیان گردیده. این مهم در ضمن دعاها و نیز بیانات بعضی از علما مطرح شده است.

مرحوم سید مرتضی (متوفی۴۳۶ ق) گفته است:

«همانا خداوند هنگام ظهور حضرت مهدی گروهی از شیعیان آن حضرت را که قبلاً از دنیا رفته اند برمی گرداند تا به ثواب یاری آن حضرت نائل شوند...».«۲»

و در زیارت امام عصر در سرداب مقدس سامراء آمده است:

«مولای، فان ادرکنی الموت قبل ظهورک فانّی اتوسّل بک و با بائک الطاهرین الی الله تعالی و اسئله ان یصلی علی محمد و آل محمد و ان یجعل لی کرّۀ فی ظهورک و رجعۀ فی ایامک لابلغ من طاعتک مرادی و اشفی من اعدائک فوأدی.«۳»

اگر پیش از ظهور تو مرگ، مرا دریابد، به وسیله تو و پدران پاکت به خدای بزرگ متوسل می‌شوم و از او می‌خواهم که بر محمد و خاندان او درود بفرستد و برای من بازگشتی در ظهور تو و روزگار [دولت] تو قرار دهد تا به مقصود خود در زمینه اطاعت تو نائل شوم و سینه ام را از [خواری] دشمنانت شفا دهم.»

جایگاه رجعت در متون دینی

رجعت از عقاید مسلم شیعه است که پشتوانه آن دهها آیه قرآن و صدها روایت از پیامبر و ائمه معصومین است.

محدث بزرگ مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب خود «ایقاظ» ۵۲۰ حدیث درباره رجعت نقل کرده است و مرحوم مجلسی; می‌فرماید:

«اگر احادیث رجعت متواتر«۴» نباشد دیگر در هیچ موردی نمی‌توان ادعای تواتر کرد.»«۵»

گذشته از آیات و روایات فراوان، همه علمای شیعه بر این حقیقت اتفاق نظر دارند چنانکه مرحوم شیخ حرّ عاملی; به این مطلب تصریح کرده و بلکه ثبوت رجعت را از ضروریات مذهب شیعه دانسته است.«۶»

رجعت در قرآن و روایات

در آیات متعددی از قرآن، آشکارا جریان بازگشت افرادی از مردگان به دنیا مطرح شده است و روایات زیادی از اهل بیت: در تفسیر این آیات وارد شده است.

از نمونه‌های بسیار روشن رجعت و بازگشت به دنیا جریان عزیر است. او پس از این که صد سال مرده بود، به ارادۀ الهی زنده شده و به دنیا بازگشت و سالیان زیادی زندگی کرد

خداوند در آیه ۵۶ سوره بقره فرموده است:

ثم بعثناکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون؛

آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم تا شاید سپاس‌گزار باشید.

این آیه در مورد هفتاد نفر از برگزیدگان قوم موسی است که همراه آن حضرت به کوه طور رفتند تا گفت و گوی موسی با خداوند را ببینند و گرفتن الواح از جانب خدا را شاهد باشند. وقتی گفت و گوی موسی را با خدا دیدند گفتند: «ای موسی ما به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه خداوند را آشکارا ببینیم»

موسی(ع) آنها را از این خواسته بی جا و غیرممکن باز داشت ولی آنها اصرار کردند و سرانجام به صاعقه الهی گرفتار شده و همگی مردند. موسی(ع)  از این واقعه ناراحت شد و نسبت به پیامدهای آن در میان بنی‌اسرائیل نگران بود بنابراین از خداوند خواست که آنها را به زندگی برگرداند. درخواست او پذیرفته شد و مطابق آیه یاد شده خداوند آنها را به زندگی دنیا برگردانیدبه گونه‌ای که طبق روایتی از امام علی(ع) «۸»، این عدّه به خانه‌های خود بازگشتند و مدتی زندگی کردند و صاحب فرزند شدند و پس از رسیدن اجلشان از دنیا رفتند.«۹»

آیاتی از قرآن نیز، دلیل بر «رجعت به دنیا در آینده»است.

در آیه ۸۳ سوره نمل می‌فرماید:

و یوم نحشر من کل امۀ فوجاً ممن یکذب بایاتنا فهم یوزعون؛

روزی که از هر امتی گروهی را بر می‌انگیزیم از آنها که آیات ما را تکذیب می‌کردند، پس آنها بازداشته می‌شوند.

در این آیه سخن از روزی است که در آن گروهی از مردم برانگیخته می‌شوند بنابراین اشاره به روزی غیر از روز قیامت دارد زیرا که در قیامت همه انسانها از اولین و آخرین محشور می‌شوند. مرحوم طبرسی ; در تفسیر مجمع البیان نوشته است که براساس روایات بسیار از اهل بیت(ع) این آیه مربوطه به گروهی از شیعیان حضرت مهدی(ع) و نیز عده‌ای از دشمنان آن حضرت است که در دوران ظهور او به دنیا باز می‌گردند.«۱۰»

در یکی  از آن روایات آمده که از امام صادق(ع) دربارة این آیه سؤال شد؛ آن حضرت فرمود: مردم در مورد آن چه می‌گویند؟ راوی گفت: آنها می‌گویند: این آیه دربارۀ قیامت است. امام صادق(ع) فرمود: «آیا خداوند در روز قیامت گروهی را بر می‌انگیزد و گروه دیگر را رها می‌کند؟! [اینگونه نیست] این آیه دربارۀ رجعت است. اما آیه قیامت این آیه است[که خداوند می‌فرماید]: «و حشرنا هم فلم نغا در منهم احداً» [یعنی: آنان را برانگیختیم هیچ کس از آنها را وانگذاشتیم]».«۱۱»

در آیه ۹۵ سوره انبیاء آمده است: و حرام علی قریۀ اهلکناها أنّهم لایرجعون

ممتنع است ـ باز آمدن به دنیا ـ بر مردم شهری که آن را هلاک کردیم که آنها بر نمی‌گردند. این آیه نیز از مهم ترین دلیل‌های رجعت است، زیرا در قیامت همه مردمان و از جمله اقوام هلاک شده به عذاب الهی برمی‌گردند. این حقیقت در روایات متعدد بیان گردیده است.

امام باقر و امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمودند:

«هر قریه‌ای که خداوند اهل آن را با عذاب هلاک کرده است در رجعت باز نمی‌گردند. این آیه از بزرگترین دلائل رجعت است زیرا هیچ  کس از مسلمانان منکر آن نیست که همه مردم در قیامت بازمی گردند چه کسی که هلاک شده و چه کسی که هلاک نشده است پس سخن خداوند[که فرموده] لایرجعون [= باز نمی‌گردند] مربوط به رجعت است اما در قیامت [هلاک شدگان به عذاب الهی هم] باز می‌گردند تا در آتش داخل شوند.»«۱۲»

رجعت در  ادعیه و زیارات

 قابل ذکر است موضوع رجعت در دعاها و زیاراتی که از امامان معصوم: نقل شده نیز مطرح گردیده است. در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی۷ روایت شده می‌خوانیم.

«معترف بکم، مومن بایابکم، مصدق برجعتکم، منتظر لامرکم«۱۳»

(ای امامان و حجت‌های خدا) من به شما [و امامت شما] اعتراف می‌کنیم و بازگشت شما را [به این دنیا] باور دارم و رجعت شما را تصدیق می‌کنم و امر شما را انتظار می‌کشم.»

در بعضی از زیارت‌های مخصوص به حضرت مهدی(ع) از جمله زیارت آل یاسین نیز این موضوع با صراحت بیان گردیده است.

ویژگی های رجعت

از میان روایات فراوان می‌توان این مطالب را درباره رجعت بیان کرد.

۱. رجعت از روزهای بزرگ و مهم عالم است که از آن در قرآن به «ایام الله» [= روزهای خدا] یاد شده است.

امام صادق(ع) فرمود: «ایام الله سه روز است: روز قیام قائم ۴، روز رجعت و روز قیامت. «۱۴»

۲. اعتقاد به رجعت از نشانه‌های شیعیان اهل بیت(ع) است.

امام صادق(ع) فرمود: «از ما نیست کسی که به رجعت ما ایمان نداشته باشد.»«۱۵»

۳. رجعت برای همه مردم نیست بلکه مخصوص مؤمنان خالص و کفار و منافقان خالص است.«۱۶»

۴. از جمله مؤمنان رجعت کننده، پیامبران و امامان معصوم(ع) هستند و اولین امامی که در زمان رجعت و پس از امام مهدی(ع) حکومت عدل جهانی را برعهده می‌گیرد، حضرت امام حسین(ع) است که سال‌های بسیار حکومت خواهد کرد.«۱۷»

۵. برای همه مومنان و منتظران واقعی ظهور مهدی (ع) که پیش از ظهور آن عزیز از دنیا رفتند امکان رجعت به دنیا و یاری آن امام وجود دارد.

از امام صادق(ع) روایت شده که هر کس چهل بامداد خدا را با [دعای] عهد بخواند از یاوران قائم، خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبرش بیرون آورد [و قائم(ع) را یاری دهد] «۱۸»...

۶. کفار و منافقان هرگز به میل و ارادۀ خود به دنیا باز نمی‌گردند بلکه از روی اجبار به رجعت تن می‌دهند ولی رجعت مؤمنین اختیاری به نظر می‌رسد. امام صادق(ع) می‌فرماید: هنگامی که حضرت مهدی(ع) قیام کند مأمورین الهی در قبر با اشخاص مؤمن تماس می‌گیرند و به آنها می‌گویند: ‌ای بندۀ خدا! مولایت ظهور کرده است اگر می‌خواهی به او بپیوندی آزاد هستی و اگر می‌خواهی در نعمت‌های الهی (برزخی) متنعم بمانی باز هم آزاد هستی. «۱۹»

رجعت کنندگان

براساس روایات، گروه پیامبران:، امامان معصوم:، مؤمنان خالص و نیز کفار خالص، جزء کسانی اند که در زمان رجعت، به این دنیا باز می‌گردند.

۱. رجعت پیامبران  و امامان

روایات مربوط به انبیاء

الف) روایاتی که بطور عام از بازگشت پیامبران و ائمه : سخن به میان آورده اند مثل کلام امام صادق(ع)در تفسیر آیه إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیوْمَ یقُومُ الْأَشْهَادُ

حضرت فرمود: به خدا سوگندد این آیه در زمان رجعت عملی خواهند شد آیا نمی‌دانید که پیامبران: در دنیا یاری نشدند و کشته شدند و نیز ائمه: کشته شدند اما این یاری و پیروزی در رجعت تحقق خواهند یافت.«۲۰»

ب) روایاتی که با ذکر عدد، رجعت انبیاء را یاد آور شده است. امام صادق(ع) می‌فرماید: هنگامی که امام حسین(ع) همراه با یاران شهیدش رجعت می‌کنند، هفتاد نفر از پیامبران نیز با او رجعت می‌نمایند چنانکه با موسی بن عمران هفتاد نفر از پیامبران همراه بودند.«۲۱»

ج) روایاتی که بطور خاص از رجعت بعضی از پیامبران و امامان: با ذکر نام آنان، سخن به میان آورده‌اند.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «همانا دانیال و یونس۸ هر دو در زمان رجعت امیرالمؤمین به دنیا باز می‌گردند و اقرار به رسالت پیامبر ۶ می‌نمایند و همراه آنان هفتاد نفر برانگیخته می‌شوند.» «۲۲»

امام زین العابدین(ع) می‌فرماید: «یرجع الیکم نبیکم و امیرالمؤمنین و الائمه«۲۳»؛ پیامبر شما و امیرالمؤمنین و امامان معصوم(ع) به سوی شما مجدداً باز می‌گردد. در مورد اینکه اولین فرد رجعت کننده کیست؟»

امام صادق(ع) می‌فرماید: «اول من یرجع الی الدنیا الحسین بن علی«۲۴» اولین کسی که به دنیا باز می‌گردد حسین بن علی است.»

د) روایاتی که از بازگشت افراد صالح از امت‌های گذشته و امت اسلام، خبر داده‌اند. براساس این روایات از میان امت‌های پیشین رجعت اصحاب کهف و مؤمن آل‌فرعون نام برده شده است. همچنین از میان اصحاب پیامبر و ائمه: افرادی مثل: سلمان فارسی، مقداد، مالک اشتر، ابو دجانه انصاری، مفضل بن عمر، عبدالله بن شریک عامری، اسماعیل بن جعفر، حارث، عقیل، جبیر و... نام برده شده است.«۲۵»

آدرس سوال اول:

«۱» ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف / ترجمه فهری، ۱جلد، جهان - تهران، چاپ: اول، ۱۳۴۸ش.ص ۲۴.

«۲» بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵.

«۳». بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲ و نیز ر.ک: همان، ص ۱۳۵و کمال الدین، ص ۴۸۰.

«۴». کافی، ج ۸، ص ۳۸ (امام باقر (ع)

«۵» مفاتیح الجنان، دعای ندبه.

«۶» کمالالدین، ج ۱، ص ۳۳۱ (امام باقر (ع)

«۷». بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۰ (امام صادق (ع)

«۸» اثبات الهداه ج۷ ص۱۳۸ ح۶۸۱، معجم احادیث امام مهدی ج۳ ص۱۸۱ ح۷۰۴

«۹». ابن‌اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج۵، ص۲۱؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین، ج۱، ص۱۸۹ ـ ۱۸۸؛ ونزدیک به این تعابیر: ابوجعفر محمّد بن‌علی بن‌شهراشوب ، مناقب آل‌ابی‌طالب ، ج۴،ص۹۷‎.

«۱۰». بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۸۳ (به نقل از رسول اکرم(ص)

«۱۱» کافی، ج ۸، ص ۲۷۸.

«۱۲» مفاتیحالجنان، دعای افتتاح.

«۱۳»بن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف / ترجمه فهری، ۱جلد، جهان - تهران، چاپ: اول، ۱۳۴۸ش. ص۹۷ - ۹۸

«۱۴»مسعودی، علی بن حسین، ترجمه إثبات الوصیة لعلیّ بن أبی طالب علیه السلام، ۱جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۶۲ ش.ص۳۰۷

«۱۵». شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۹۸؛ طبرسی، إعْلامُ الوَرَی بِأعْلامِالهُدَی،ص۲۳۸؛خوارزمی،پیشین،ج۱،ص۲۵۳؛ابن‌شهراشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ج۴،ص۷۵؛ ابن‌نما، مُثِیرُ‌الاحزان، ص۵۱.

«۱۶». ابن‌شهراشوب، پیشین، ج۴، ص ۷۵.

«۱۷»طبری، همان، ج ۵، ص۳۵۷‎‎؛بَلاذُری، انساب‌الاشراف، ج۲، ص۳۳۵‎.

«۱۸». نهج البلاغه، خ ۱۳۸.

«۱۹». بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۴۰ (امام صادق (ع)

«۲۰» تحفالعقول، ص ۲۴۵.

«۲۱» نهج البلاغه، خ ۱۳۸.

«۲۲». ابن‏ابی‏الحدید، از امام باقر (ع) نقل می‏کند: سخت‏ترین زمان برای شیعیان ما زمان معاویه بود که در هر شهری آنها را می‏یافتند بهقتل می‏رساندند و دست و پای آنها را می‏بریدند تا در زمان حاکمیت عبیدالله بن زیادو حجاج در کوفه که مردم بیشتر دوست داشتند به آنها کافر و زندیق بگویند تا شیعه علی(ع). زمینه‏های قیام امام حسین (ع)، ص ۲۵۰.

۲۳بن نما حلی، جعفر بن محمد، در سوگ امیر آزادی ( ترجمه مثیر الأحزان )، ۱جلد، حاذق - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۸۰ ش. ص ۱۹۲

۲۴ ابن طاووس، علی بن موسی، لهوف / ترجمه میر ابو طالبی، ۱جلد، دلیل ما - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۸۰ ش.ص۱۳۴- ۱۳۵

۲۵. همان .ص۱۳۶- ۱۳۵

۲۶ همان .ص۱۳۶- ۱۳۷

۲۷ همان. ص ۱۳۶ – ۱۳۷.

۲۸ همان .ص۱۳۴

۲۹. همان ص۹۴

۳۰. همان .ص۱۳۷

۳۱مسعودی، علی بن حسین، ترجمه إثبات الوصیة لعلیّ بن أبی طالب علیه السلام، ۱جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۶۲ ش.ص۳۰۷ پاورقی.

۳۲. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۰۷.

۳۳ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.

۳۴. کامل سلیمان، یوم الخلاص، ج ۱، ص ۲۲۴

۳۵. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۱۱.

۳۶ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸.

۳۷. معجماحادیث الامام المهدی (ع)، ج ۳، ص ۱۰۰ (به نقل از مستدرک حاکم، ج ۴،

۳۸ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۶.

۳۹. برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در دهه محرم.

۴۰. الغیبةنعمانی، ص ۱۷۱؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۴.

۴۱. تحف العقول، ص ۲۴۹؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۲

۴۲ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۵.

۴۳. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۵.

۴۴. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۳۵.

۴۵. همان،ج ۵۲، ص ۱۲۴.

۴۶. برشطی از حماسه و حضور، ص ۲۸۳، به نقل از مجله بصائر، ش ۷ و ۸، ویژه‌نامه محرّم، ص ۴۴۷.

۴۷. برای کسب اصلاعات بیشتر، ر.ک: بلخاری حسن، تهاجم یا تفاوت فرهنگی، تهران - حسن افزا، ۱۳۷۸ش، چاپ دوم، سه فصل آخر و مقاله انقلاب و انتظار در کتاب جستارهایی از مهدویت، نوشته رحیم کارگر.

۴۸. فاجعللنا من امرنا فرجاً و مخرجاً یا ارحم الراحمین)) دعای امام حسین(ع).

۴۹. پایان نامه بررسی اجمالی پیوند عاشورا و انتظار- راضیه حسینی فهرجی

۵۱ برای کسب اطلاعات بیشتر ر.ک: ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا / ترجمه وقعة الطفّ، ۱جلد، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی - قم، چاپ: دوم، ۱۳۸۰ ش، و سایر مقاتل و کتب مربوطه.

۵۲. «کل یوم عاشورا و کل أرضٍ کربلا»

۵۳. صدوق، کمال الدین، ترجمه کمره ای، ج‏۱ ص۴۲۱ ح۲۳ باب ۲۷، اخبار امیر المؤمنین(ع).

۵۴دوانی‏، مهدی موعود، ص ۷۵۰ – ۷۴۹.

۵۵. صدوق، کمال الدین، ج‏۲ ص۴۰۹ ح۹ «فَقَالَ ابْنِی مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِی مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»

۵۶. صدوق،کمال الدین،ترجمه کمره‏ای، ج۲ ص ۲۱ ح ۵۰، باب ۳۴، روایات امام صادق(ع).

۵۷. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ترجمه جعفری، ۲جلد، تهران - اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. ج‏۲، ص ۶۵۵.

۵۸ منتخب الاثر، ص ۴۹۷، فصل ۱۰، باب ۲، ح ۹.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۱۰:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۶
    0 0
    ممنون