جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |۱۸ رمضان ۱۴۴۵ | Mar 29, 2024
کد خبر: 924237
۳۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۵
یامین پور

حوزه/ رمان «ارتداد» نوشته وحید یامین‌پور با گذشت هفت ماه از انتشار آن به چاپ هفدهم رسید.

به گزارش خبرگزاری حوزه،  رمان «ارتداد» نوشته وحید یامین پور با گذشت هفت ماه از انتشار آن به چاپ هفدهم رسید. 

بر اساس این گزارش، یامین​ پور در رمان «ارتداد» به سراغ سیاست رفته و کوشیده یک عاشقانه سیاسی را برای علاقه‌مندان تدارک ببیند. «ارتداد» که حدود ۲۵۰ صفحه دارد، در سه بخش «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» نوشته شده است.

کتاب فقط یک داستان عاشقانه پرسوز و گداز نیست. عشق بهانه ای است برای تلطیف فضا و دلیل برای بقا و زندگی. کتاب یک درون مایۀ سیاسی ـ اجتماعی دارد. داستان از روزهای بعد از فرار شاه شروع می‌شود و در روز بیست و یک بهمن ماه به اوج می‌رسد. در این روز حادثه ای رخ می‌دهد که همۀ رشته‌ها پنبه می‌شود و نهضت مسیر متفاوتی را طی می‌کند.

این کتاب شاید یکی از ساختارشکنانه‌ترین کتاب‌هایی است که پس از انقلاب منتشر شده است. اگر روز بیست و یک بهمن سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت اتفاق دیگری رخ می‌داد، سرنوشت این انقلاب به کجا می‌رسید؟

نویسنده در این کتاب نه تنها در داستان پردازی ساختارشکنی کرده و با تخیلِ قوی سرنوشت دیگری را بعد از بیست و یک بهمن پنجاه و هفت ترسیم کرده، بلکه با نگاه کلان به مسئلۀ انقلاب نیز باعث تمایز «ارتداد» با کتاب‌هایی شده است که قصد داشتند لزوم انقلاب را به مخاطب بقبولانند.

یکی از ترفندهای نویسنده حضور شخصیت‌هایی است که شاید به نظر ناشناس بیایند، اما با کدگذاری‌ها، مخاطب را در دنیای واقعی متوجه افراد خاصی می‌کند. مثل سیدعلی خراسانی ، یا «احمد» نامی که در لبنان ناپدید می‌شود.

گنجاندن مضمون و محتوای والا در لابه لای سطور داستان کار راحتی نیست، اما وحید یامین پور تا حد زیادی در این امر موفق بوده است. شروع خوب همراه با حس کنجکاوی، نقطۀ اوج، رفت و برگشت‌های حساب شده، همه از نقاط قوت این کتاب محسوب می شود، به علاوۀ پایان خوب؛ یک پایان با توجه به نشانه‌ها و پیرنگ داستان ـ پایان خوب لزوماً پایان خوش نیست- یامین پور در ترسیم فضای سرد و بی روح نیز بسیار موفق عمل کرده است.

در بخشی از این رمان می​خوانیم: «بلا را ما انتخاب نمی‌‏کنیم. بلا غالباً خودش سرزده می‌‏آید و ماهیچه‌‏های کرخت و خواب‌‏آلود تاریخ را به تحرک وا‏می‌‏دارد. بلا می‌‏آید تا تاریخ زخم بستر نگیرد. دقیقاً لحظه‏‌ای که همگان در شهری پرپیچ‌‏وخم و خاموش گم‌‏وگور شده‏‌اند و بی‌‏مقصد به دیوارهای بلند روزمرگی می‏‌خورند، فتنه‏‌ای جرقه می‌‏زند و «وقت» و هنگامه‌‏ای تجلی می‌‏کند تا چشم‏‌ها برای لحظاتی مبدأ و مقصد را ببینند و راه را از سر بگیرند.

فتنه ترفند خداوند است برای ورق زدن تاریخ، برای زیرورو کردن همه چیز، از ارباب و رعیت، ظالم و مظلوم، گمراه و هدایت‏‌شده، دارا و ندار، غمگین و سرخوش، نگران و امیدوار

ـ پس تاریخ خیلی هم تنبل نیست. پدیده‏‌ها سریع‏‌تر از تصور ما رخ می‌‏دهند...»

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha