دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۲۰ شوال ۱۴۴۵ | Apr 29, 2024
میلاد حضرت فاطمه

حوزه/سید فضل الله طباطبایی ندوشن«امید» جدید ترین غزل خود را در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها سرود.

سید فضل الله طباطبایی ندوشن«امید»، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری«حوزه» در یزد، با تبریک ایام الله دهه مبارک فجر و نیز میلاد سراسر نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از آخرین سروده خود تقدیم به بانوی دو عالم، مادران این مرز و بوم  و همه مادران آسمانی خبر داد.

وی این غزل ناب و داغ را که همزمان با میلاد سلاله هستی سروده است به همه دوستداران حضرت زهرا سلام الله علیها تقدیم کرد و برای انتشار در اختیار خبرگزاری حوزه قرار داد:

کوری چشم «عاص بن وائل» ؛ ماهِ تابان تر از قمر آمد
مادر آسمانی هستی، دختر  سیّد البشر (ص)» آمد                                  

همسر «مصطفای خوبی ها»فخر عالم «خدیجه الغرّاء (س)»
عرشیان را سزد اگر گوید: بهترین گوهرم به بر آمد

تا ببیند جمال زهرا (س) را عرشی نامدار -- جبرائیل (ع)--
تا برین خانه رسول الله(ص)، دست افشان به پای سر آمد

تاجداران قدسی از خجلت سر خود را به زیر آوردند
زانکه بر فرق اشرفُ الاَنفاس تاجی از حیّ دادگر آمد

گوهری قدر گوهر خود را خوب داند؛ جناب پیغمبر(ص)
سجده ها می برد خدایش را زانکه او را بهین گهر آمد

بی ولای جناب فاطمه نیست حُسنِ منظر بهشت رضوان را
آنکه چشم بهشت مشتاق است تا نماید بر او نظر آمد

آنکه وقتی به خشم می آید خشم حق را شود به خشمش دید
آنکه خوشنودی اش به محضر حق باشد امضای معتبر آمد

با طلوع ستاره کوثر ؛ خواب «بوجهل ها» نشد تعبیر
وز  «یدالله فوق ایدیهم» بر بت نحسشان تبر آمد        

از حسد مثل مارِ زخمی شد همسر فاجرِ ابوسفیان
حمزه(ع) شادست زانکه احمد(ص) را بهترین پاره ی جگرآمد 

از تبارعلی(ع) و فاطمه(س)اند یازده ماه مصطفی(ص)منظر
هر یکی را به صورت و سیرت نورِ «الله» جلوه گر آمد

سیم و زر های عالم خاکی ست کمتر از خاک چادر زهرا(س)
آنکه خوشنودی خدا او راست برتر از هرچه سیم و زر ؛ آمد

آنکه فرموده ابتدا «الجار...» ؛  تا محقق کند کلامش را
حق همسایه را رعایت کرد؛ گر چه  ز آنان بر او ضرر آمد

عاقلان را اشارتی کافی ست؛ می زند بر دل پدر آتش
آنچه بر«بضعة النّبی»زهرا(س) چون که آمد به پشت در ؛ آمد

با عروج رسول خوبی ها؛ خصلت و خوی جاهلان بر گشت
بودشان کینه از پدر در دل ؛ ظلمشان بر سر پسر آمد

داستان فضایل زهرا (س) مثلِ لطفِ خداست بی پایان
 زآنکه در سایه سار الطافش آنچه باشد به برّ و بحر آمد

چون که نتوان به کوزه آوردن آب دریا ؛ «امید» را نظمی
از برای «شفیعه محشر» ؛ گرچه ناچیز و مختصر آمد

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha