پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ |۱۰ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 12, 2024
کد خبر: 969143
۲۸ تیر ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۳
یادداشت

حوزه/ طالبان قسمتی از مردم افغانستان، که سنی حنفی با آمیختگی ای از صوفی گری، ماتریدیه اشعری، و سلفی هستند. از جهت نژادی متشکل از قومیت ها و گروه‌های مختلف که بیشتر پشتو می باشند. بنابراین هم خودشان متفاوتند و هم مردم نیز با آنها متفاوت رفتار می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری حوزه،حجت الاسلام سید مصطفی دریاباری معاون پژوهش مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه، طی یادداشتی نوشت: طالبان بیان داشته است که با شیعیان کاری ندارد، اما آیا این به این معناست که شیعیان را به رسمیت می‌شناسد؟
لزوماً خیر.
رفتار طالبان تغییراتی داشته است. بیان های صلح جویانه در میان آنها نسبت به قبل پر رنگ تر شده است. به روابط دیپلماتیک اهمیت بیشتری می دهند.
اما آیا طالبان باید تطهیر شود؟
خیر؛ زیرا جنایت و اعمال زشت تروریستی از هر نوعش مردود است و طالبان تغییر ایدئولوژی ندادند بلکه صرفاً یک تغییر تاکتیک داده اند و هنوز همان مرام سلفی گری و کمی نژادی را دارند با کمی چاشنی سیاست ورزی.

رویکرد جدید طالبان، دادن یک جایگاه ویژه به فضای مجازی و رسانه ها است. با کمک رسانه‌ای سعی در بهره برداری کامل از سیاست های خود و مدیریت مردم دارند.
یکی از سیاست های طالبان گرفتن بسیاری از شهرها با سیاست ارعاب است. با این سیاست بدون هیچ درگیری بسیاری از شهرها تسلیم آنها می شوند. دیگر اینکه طالبان از فقر شدید مردم سوء استفاده کرده و برخی را با پول خریداری می کند.

طالبان تنها متشکل از نژاد پشتو نیست هرچند پشتو بالاترین نژاد در میان طالبان است اما علاوه بر پشتو، تاجیک، ازبک، هزاره و تعداد کمی هم داعشی خارجی درمیان آنها دیده می شود و همین امر باعث درگیری و حذف یکدیگر در میان خودشان هم شده است.  حتی پشتو های زیادی نیز طالبانی نیستند.
بر اساس آنچه نقل شده است در حال حاضر حدود ۶۰ درصد از مساحت کشور و شهرها در دست طالبان است اما بحث فرمانداری‌ها حدود ۴۰ درصد می‌باشد و ۳۰ درصد در دست دولت و ۳۰ درصد نیز اختلافی است.
 
 تغییر طالبان نه در بحث مذهبی سلفی دیوبندیه و نه در بحث ارتباط با پاکستان و عربستان و نه در بحث تامین منافع آمریکا و غرب و نه در بحث غالبیت نژاد پشتو بلکه صرفاً مقدار کمی در بحث تلطیف و کاهش خشونت و برخورد سخت با زنان می باشد که این امری تاکتیکی است و البته در همین زمینه هم به صورت کامل نمی باشد.

از طرفی خروج آمریکا به معنای خروج ناتو نیست. به خصوص ترکیه در ذیل ناتو کنترل خیلی از قسمتهای افغانستان به عنوان مثال فرودگاه کابل را در دست دارد و حتی طبق برخی گزارش‌ها در حال اعزام برخی از نیروهای معارض خود به افغانستان است. مسلح شدن گروه ها کار درستی نیست و این منجر به درگیری نظامی خواهد شد.
دولتمردان غربی و استکبار می‌خواهند افغانستان را به یک کشور کانون بحران  تبدیل کنند و آمریکا به دنبال این است که فرار خود را به یک نقشه جدیدی تبدیل کند، نقشه ای که با آن اولاً طالبان را جایگزین بخشی از حاکمیت فعلی کند، و از طرفی آواره ها را به کشورهای همسایه سوق دهد و سوما از بسیج مردمی برای حمایت از کشور خودشان جلوگیری کنند و چهارم اینکه به دنبال درگیر کردن مردم به خصوص سنی و شیعه مخالف خود با طالبان است.
درحال حاضر براساس آمارهای رسمی، ماموریت «حمایت قاطع» که مسئولیت آموزش، کمک و مشاوره به نیروهای امنیتی و دفاعی افغان را دارد، در مجموع ۹ هزار و ۵۹۲ نظامی از ۳۶ کشور در افغانستان است.  بیشترین شمار نیروها با ۲۵۰۰ نفر متعلق به آمریکا است.
این نظامیان آمریکایی باقیمانده که قبلاً ۲۰ هزار نفر بودند، تا پیش از فرارسیدن بیستمین سالگرد حملات ۱۱ سپتامبر (۲۰ شهریور) خاک افغانستان را ترک خواهند کرد اما این به معنای خروج همه جانبه آنها نیست زیرا همین امسال چهار میلیارد دلار بودجه برای افغانستان در نظر گرفته اند و پرونده را از وزارت دفاع پنتاگون به سی آی ای منتقل کردند.
 
در این میان رویکرد ما مهم است.
مقدمه آنکه ما در افغانستان نباید دچار دوگانگی و دو حرفی شویم. زیرا چنین سخن گفتن نه تنها باعث تقویت و کمک نمی شود بلکه ایجاد سردرگمی می کند.


موارد ذیل را می توان به عنوان رویکردهای حداقلی در نظر گرفت:

یک: ما به دنبال وحدت همه افغانستان هستیم. همه افغان ها باید همه افغانها را در هر گونه تصمیمی در نظر بگیرند. چنین نگاهی نگاه منصفانه، انسانی و اسلامی خواهد بود.

دو: ما به دنبال وحدت اسلامی و وحدت همه مذاهب هستیم و تقریب مذاهب، جان کلام ما است.

سه: هیچ کس نباید به دنبال مذهبی سازی مشکلات و درگیری مذهبی در افغانستان باشد. لذا دوگانه طالبان و شیعه مطرود است.

چهار: شیعه به عنوان یک خانواده باید وحدت خود را حفظ کند. این خانواده با همه سلایق و کوچک و بزرگ باید در مسائل مهم یکصدا باشد تا بتواند به مصالح بزرگتر و اصلی برسد.

پنج: علمای افغانستان باید در بالاترین سطح تعامل با یکدیگر به گفتگو بپردازند. در این گفتگوها ضمن به پختگی رسیدن همه مسائل با جزئیات آن، هماهنگی هر چه بیشتر به وجود می آید.

شش: بین طالبان و داعش تمایز قائل شویم و آنها را مانند یکدیگر ندانیم. اشتراکات سلفی ای وجود دارد مانند شرک دانستن استغاثه به همه اولیاء، اما افتراقات صوفی گری طالبان با داعش از قبیل زیارت قبور اولیاء و عدم تخریب قبور، طرز تفکر دیوبندی اشعری طالبان با داعش و نوع سیاست ورزی رفتاری فعلی آنها این تفاوت ها را آشکار می کند.

هفت: نقش استکبار و دولت‌های غربی و آمریکا در از بین بردن ثروت مسلمانان، ایجاد تفرقه و ظلم به مردم افغانستان مطرود است و افغانستان باید خود، دولت مستقلش را تشکیل دهد. هر نوع دخالت خارجی در افغانستان ممنوع می باشد.

هشت: آمریکا نباید از یک درب خارج شود و از درب دیگر وارد شود. خروج نظامی نباید منجر به ورود استعماری شرکتی و نهادی شود. این مهم نیاز به آگاهی و تصمیم قاطع همه افغان ها دارد.

نه: افراطی گری و تکفیر باید مورد مذمت واقع شده و از آن پرهیز شود. با تکفیر به هیچ راه حلی نمی رسیم. بالعکس این امر از نظر تئوری و عملی باعث تشدید اوضاع و درگیری و قتل و غارت است.
امید است که همه گروه ها به این بلوغ برسند که چنین طرز تفکری، به ضرر همه و حتی خودشان است.

ده: صلح افغانی مهمترین نکته استراتژیک می باشد که زندگی مسالمت آمیز برای همه مردم و  قوم ها را در پی دارد. اولا خود صلح که حرف اول و آخر در ارتباط با منافع مردم است و سپس افغانی بودن صلح که ضامن اجرا و بلند مدت بودن آن است.

یازده: پرهیز از تقویت داعش و جلوگیری از ورود نیروهای نظامی خارجی. این سیاست باید مقدمه هر گونه فعل و انفعالاتی باشد.

دوازده: حفظ و امنیت مرزها برای ایران و دیگر کشورهای همسایه مهم است. ایران مانند هر کشور دیگری به مرز خود اهمیت امنیتی و انتظامی می دهد.

همه باید بدانند حمایت ایران، مراجع و حوزه علمیه ذاتا از خود مردم مظلوم افغانستان است. و جان و عرض و مال مردم باید حفظ شود. بر این اساس طالبان باید بداند این خط قرمز، انسانی و اسلامی است و زمانی طالبان مورد اقبال جهان قرار خواهد گرفت که رابطه خود را با القاعده، داعش و تکفیری ها قطع کرده و تعاملات خود را با آنها به صفر برساند.

آنچه توصیه عقل است دیپلماسی فعال درمیان نیروهای افغانستانیست و گفتگوی آنها با یکدیگر بسیار مهم است. سختگیری نسبت به یکدیگر، با خشونت رفتار کردن نسبت به یکدیگر مطرود است. از نظر ایران تعصبات وحشی گرانه مطرود است.
در آخر مجددا تاکید می شود هم برای ایران همه مردم افغانستان مهم هستند چه شیعه چه غیر شیعه. خواست مردم مهم است چه خواست دینی و چه خواسته ملی. برای ایران احترام به همه اقوام مهم است چه پشتو چه تاجیک چه نژاد دیگر. برای ایران هم امنیت مردم افغانستان مهم است و هم آزادی آنها و هم امنیت و آزادی که با هم و در کنار یکدیگر باشد.
از نظر ایران تصمیم افغانی - افغانی، در حقیقت برد - برد برای افغانستان است و نه تصمیم خارجی.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha