دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ |۱۴ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 16, 2024
خانم علاسوند

حوزه/ خانم علاسوند گفت: زدن برچسب فمینیست به تمام کسانی که در دفاع از حقوق زنان صحبت می‌کنند موجب می‌شود آنها به نتایجی ملتزم شوند که آن نتایج را نخواهند پسندید.

به گزارش خبرگزاری حوزه، خانم فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده در نشست تخصصی بین‌المللی «فمینیسم، چالش‌ها و پیامدها» که به همت نمایندگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پاریس و با همکاری اداره ارتباطات فرهنگی بین‌المللی زنان برگزار شد به سخنرانی در خصوص مسئله فمینیسم و چالش‌های پیشروی دنیای فعلی با جایگاه زنان پرداخت.

می‌شود مدافع حقوق زنان بود، اما فمینیست نبود

عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با رویکرد انتقادی به مسئله فمینیسم، در خصوص جایگاه زن مسلمان ایرانی اظهار داشت: نگاه انتقادی به فمینیسم به معنای نفی حقوق زنان و یا باور به تبعیض نیست؛ اتفاقاً موضوع اصلی این است که نباید تمام کسانی که در دفاع از حقوق زنان صحبت می‌کنند، را فمینیست خواند و اندیشه دفاع از حقوق زنان را در قرائتی فمبنیستی محدود کرد. می‌شود مدافع حقوق زنان بود اما فمینیست نبود، زدن برچسب فمینیست به تمام کسانی که در دفاع از حقوق زنان صحبت می‌کنند موجب می‌شود آنها به نتایجی ملتزم شوند که آن نتایج را نخواهند پسندید.

وی گفت: برای دفاع از حقوق زنان می‌شود به الگوهای مختلف در کنار الگوی فمنیستی اندیشید، در این صورت می‌توانیم جهان اندیشه را بهتر دیده و با رصد جهان کنشگر برای دفاع از حقوق زنان در فضایی گسترده‌تر، آنها را به رسمیت شناخته و از حرف‌هایشان استفاده کنیم؛ رعایت این اصل باعث می‌شود عرصه مسائل زنان از مونولوگ و جاده یک‌طرفه که فمینیسم تعریف می‌کند و بر اساس آن تحلیل وضعیت و راهکار ارائه می‌دهد و انتقاد می‌کند، خارج شود.

خانم علاسوند با اشاره به اینکه فمنیست‌ها هرگز نتوانستند در الگویی بلامنازع حرکت کنند، بیان کرد: به عنوان مثال از همان نخست، در قرن ۱۹ که لیبرالیست‌ها، فمینیسم را مطرح کردند، قرائت‌های رادیکال از حل مسائل زنان هم وجود داشت؛ مدتی بعد فمنیست‌های مارکسیست، به میدان آمده و دیدگاهشان را مطرح کردند، سپس های سوسیالیست شکل گرفتند که معتقد بودند نه لیبرالیست‌ها و نه مارکسیست‌ها مسائل زنان را نمی‌توانند حل کنند و باید به سمت نگرش‌های سوسیالیستی حرکت کرد، این موضوع نشان داد یک چشم‌انداز خاص نمی‌تواند برای حل مسائل زنان وجود داشته باشد.

وی با اشاره به اینکه تمام رویکردهای ذکر شده، تمامیت خواه بوده و هستند، اضافه کرد: زمانی که لیبرالیست‌ها مسائل و وضعیت زنان را تحلیل کردند و برای حل آن راه ارائه دادند، بر این باور بودند که مسائل، تحلیل‌ها و راه‌حل‌ها فقط همین است؛ زمانی که مارکسیست‌های فمینیست روی کار آمدند اعتقادشان بر این بود که علت وضعیت زنان یک موضوع و معضل است و راه حل آن نیز فقط یک روش دارد، سوسیالیست‌ها نیز به سبک آنان تحلیل می‌کردند؛ بدین صورت که ضمن اعتراف به اینکه این الگو ناکارآمد است، در عین حال تمام افراد معتقد بودند که الگوی برتری وجود داشته و آن الگوی برتر، همان الگوی خودشان هستند.

تبدیل تمامیت خواهی مقدس به تفاوت مقدس با تغییر فضای مدرن به پست مدرن / علت پایداری توتالیته در اندیشه فمنیستی

عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده ضمن بیان این نکته که"این اتفاق ناشی از ذات فمینیسم یا برخاسته از تجربه زیسته زنان نبوده بلکه ناشی از باور به کلان تفکرهای دوره مدرن بود"، ادامه داد: کسانی که کلان اندیشه و کلان تفکر معینی داشتند و از تمامیت آن دفاع می‌کردند همان کلان تفکر را زنانه کردند؛ بدین صورت که شخص لیبرالیست از همان پایگاه فکری، به زنان اندیشیده است؛ در حقیقت او همان قدر که معتقد است راه نجات جهان در لیبرالیسم و سرمایه‌داری است، معتقد است راه نجات زنان در فمینیست لیبرالیستی است.

خانم علاسوند در ادامه گفت: تغییر فضای مدرن به پست مدرن و احترام به تنوع و تکثر، تمامیت خواهی مقدس را به تفاوت مقدس تبدیل کرد، در این شرایط این گزاره اهمیت یافت که هر فردی چشم‌انداز خود را در تحلیل مسائل زنان ارائه دهد.

این استاد حوزه در ادامه با اشاره به شکل‌گیری فمینیست‌های مضاف در فضای پست مدرنیسم، اعم از "بلک فمینیست، اسلامیک فمینیست و اکو فمینیست"گفت: شکل گیری فمینیست‌های مضاف ارتباطی به خود فمینیسم ندارد. در فضای پست مدرنیته فمینیست‌ها ناچار هستند به این تنوع و تفاوت اهمیت دهند، زیرا خودشان متوجه شدند با فمینیست امریکایی یا اروپایی نمی‌توانند مشکل زنان آفریقایی یا آسیایی را حل کنند، یا با فمینیست آمریکای شمالی مشکلات زنان در آمریکای جنوبی حل نمی‌شود، پس تنوع انعطاف‌پذیرتری را پذیرفتند، مسئله اصلی اینجاست که تئوریسین‌های فمینیست در کنار خط مشی‌گذاران، معتقد بودند تنها باید در ادبیات معینی به فمینیست های متنوع اندیشید. به عبارت دیگر اگرچه تا حدی تفکرها متنوع شد اما چون در اندیشه فمنیستی مفاهیم بنیادین و لازمی وجود دارد که پایه و اساسی وجود دارد که اجازه دخل و تصرف و اندیشه‌ورزی متفاوت را به هیچکس نخواهد داد، در نتیجه باز هم توتالیته در اندیشه فمینیستی پایدار مانده است.

مفاهیم بنیادین اندیشه فمینیستی

خانم علاسوند در ادامه و در تشریح مفاهیم بنیادین اندیشه فمینیستی، گفت: مطالعات ما نشان می‌دهد اندیشه فمنیستی دست کم روی این چند مفهوم sex، gender، justice، discrimination دارای تمامیت خواهی بوده و اجازه نخواهد داد کسی این مفاهیم را به نوع دیگری بفهمد.

وی در توضیح این نکته گفت: دو مفهوم sex، gender، از سایر مفاهیم بنیادی فمینیست مهم‌تر هستند، تا قبل از دهه شصت میلادی زمانی که در ادبیات فمینیستی گفته می‌شد sex quality و gender quality، منظور از sex و gender ، ویژگی‌های مردانه و زنانه بود، اما زمانی که فمینیسم تبدیل به یک نظریه می‌شود و به یک سری مفاهیم، گزاره و راهبرد نیاز دارد از جمله اینکه نیاز داشت بخشی از هویت مردانه و زنانه را برساخت بنامد از مفهوم gender استفاده کرد و sex تنها شامل تفاوت‌های بیولوژیک شد.

وی ادامه داد: بر اساس باور آنها زن قطعیت بیولوژیک دارد و نقش زن در بارداری به عنوان یک ویژگی طبیعی است که موجب می‌شود یک فرد، زن نام گیرد، بدین معنا که بارداری و به دنیا آوردن بچه، نقشی صرفاً زنانه محسوب می‌شود و حتی مادری و شیردهی نیز نقش قطعی زنانه محسوب نمی‌شود. به همین دلیل در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، به صراحت آمده است که مادری نقش اجتماعی است. در متون فمنیستی پذیرفته شده است که مادر بیولوژیک زنی است که بچه را به دنیا آورده و مادر اجتماعی زنی است که بچه را بزرگ کرده یا به او شیر می‌دهد، غیر از اینها هر ویژگی یا هر خصوصیت روحی و رفتاری و ذهنی مثل عاطفی بودن یا چند وجهی بودن ذهن، توانمندی‌های زنانه و ویژگی‌های مادری برای تربیت فرزند، "برساخت" بوده و مشمول واژه gender است.

به چه دلیل باید انسان‌ها صرفاً بر پایه گرایش جنسی تعریف شوند؟

عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده تاکید کرد: فرهنگ، رسانه، خانواده، عناصر تربیت کننده، آموزش و پرورش رسمی و هر چیز دیگری که هنجارها را بسط می‌دهد، زنانگی و مردانگی را برساخت می‌کند؛ امر برساختی قابل تغییر است و باید هم تغییر بکند؛ البته این مساله با وجود تأثیر زیادی که در حوزه فرهنگی و آموزشی گذاشت، در دهه هشتاد با شوکی که مطالعات و تحقیقات جدید ایجاد کرد، مورد خدشه واقع و مناقشه پذیر شد.

وی با بیان اینکه فمینیست‌ها به دانشگاه‌های بزرگی مانند استنفورد تحقیقات مجدد و بازخوانی دانش زیست‌شناسی و روانشناسی درباره زنان را سفارش دادند افزود: فمینیست‌ها که تا آن زمان مدعی کار ویژه زیستی مربوط به زنان یعنی قطعیت‌های بیولوژیک آنها که فقط ناشی از اندام رحم و تخمدان‌ها در زن است، بودند، اما تحقیقات استنفورد نشان داد که بسیاری از تفاوت‌های روحی، رفتاری، گزینشی و گرایشی، منشأ مغزی دارد و بر این اساس کتابی به نام the sex brain "مغزی که واقعاً جنسی عمل می‌کند" نوشتند.

خانم علاسوند در ادامه سخنرانی خود با اشاره به ادامه تحول معنایی در مفهوم " gender " گفت: از دهه نود به بعد واژه LGBT مطرح شده است،از سال ۲۰۰۰ به بعد LGBTQ مطرح می‌شود، در دو سه سال اخیر واژه LGBTQ+ مطرح می‌شود، اگر پیش‌تر می‌گفتند man و woman داریم یا male و female داریم، از آن به بعد گفتند چرا زن و مرد، چرا مونث و مذکر؟ هر کسی بر پایه گرایش جنسی خودش می‌تواند خودش را در یکی از این دسته‌ها قرار بدهد LGBTQ+.

تفاوت‌ها در کنار برابری‌ها مشخص می‌شوند/ واژه برابری برای برابری و واژه عدالت برای دیدن برابری‌ها و نابرابری‌ها هر دو با هم است

عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه عدالت مفهوم دیگری است که دچار تحول شد، گفت: عدالت همیشه مفهومی بسیار مهم بوده است و در سنت فلسفی، اقتصادی و حکمرانی، معنای روشنی داشته است و حتی در اندیشه‌های فیلسوفان لیبرالیسم عدالت یک معنای فرمال دارد: دادن حق برابر به افراد و مراعات نابرابری‌ها و تفاوت‌های واقعی؛ با این نگرش، هم مردم جهان به برابری‌های منطقی می‌رسند و هم نابرابری‌های واقعی، مورد توجه قانونگذار قرار خواهد گرفت. وقتی میان فرد معلول و سالم تفاوت است، وقتی بین یک کودک و فرد بالغ تفاوت است، به این نتیجه می‌رسیم که تفاوت‌ها در کنار برابری‌ها مشخص می‌شوند، واژه برابری برای برابری است ولی واژه عدالت برای دیدن برابری‌ها و نابرابری‌ها هر دو با هم است.

فمنیست‌ها هر نوع تفاوت بین مرد و زن را تبعیض می‌دانند

وی عنوان کرد: فیلسوفان در این مسئله که در جامعه عادلانه، آزادی مقدم است یا برابری، اختلاف نظرهایی دارند، اما باید دقت کرد که واژه عدالت با واژه برابری متفاوت است؛ فمنیست‌ها منظور از عدالت را تغییر دادند، هدف آنها دادن امتیاز ویژه و بیشتر به زنان است؛ انکار نمی‌کنم که زنان برای رسیدن به سطحی از برابری و رفع عقب ماندگی‌های تاریخی نیاز به امتیاز بیشتر دارند، ولی اگر بخواهیم از عدالت بین زن و مرد و رعایت حقوق هر دو صنف و نه در قرائت فمنیستی از gender دفاع کنیم، فمنیست‌ها این اندیشه را تبعیض‌آمیز دانسته و به عنوان یک شخص مخالف حقوق انسانی و حقوق بشر معرفی می‌کنند و من بر این مصادره و توتالیته نقد دارم.

خانم علاسوند افزود: در تعریف فمنیست‌ها هر نوع تفاوت بین مرد و زن تبعیض است، به نوعی که در ماده ۱۱ کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان آنجایی که می‌خواهد بگوید کارفرمایان حقوق زنان را در دوره شیردهی و بارداری تأمین کنند اسمش را تبعیض مثبت می‌گذارد نه ملاحظه تفاوت‌های بیولوژیک بین زنان و مردان؛ و از آنجایی که اینها را تبعیض می‌داند هیچ وقت تلاش برای حراست از چارچوب‌های مادری به صورت ایدئولوژیک نمی‌کند بلکه با آن می‌جنگد. اگر من به عنوان زن مسلمان در پی حقوق فردی و اجتماعی خود، نهاد طبیعی خانواده، مادری یا نقش استثنایی پدری تلاش کنم به عنوان فردی زن ستیز یا فمینیست ستیز معرفی خواهم شد.

نخستین چالش من با فمنیست‌، چالش مذهب است

وی اظهار داشت: نکته مهمی که به آن نقد وارد است، یکسانی راه‌حل‌ها برای حل مسائل زنان است؛ فمینیست‌ها سالانه در کمیسیون مقام زن یک یا چند مسئله را که غالباً مرتبط با کشورهای مسلمان با راه‌حل‌های معین است به عنوان مسائل زنان جهان معرفی می‌کنند، این در حالی است که من به عنوان زن مسلمان ایرانی با این نوع نگرش و این نوع چشم‌انداز دو چالش دارم. معتقدم اگر بنا باشد در فضای پست مدرن، چشم‌اندازهای زنانه را در هر کجای جهان به رسمیت بشناسیم، من به عنوان یک زن مسلمان شیعه ایرانی باید چشم‌انداز خودم را ارائه کنم، بنابراین نخستین چالش من با فمینیسم چالش مذهب است. من و میلیون‌ها زن مانند من در تنفس در فضای مذهب اسلامی با گرایش شیعی توانستیم با تمام آن چیزی که شاید برخی اسمش را محدودیت بگذارند و برای من محدودیتی ایجاد نکرده است، تا بالاترین سطوحی که در این کشور و جهان وجود دارد، تحصیل و کار کرده و در فضای اجتماعی، کنش داشته باشم، ضمن اینکه قوانین مربوط به خانواده نیز محدودیتی ایجاد نکرده است.

عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده گفت: می‌توان نتیجه گرفت قرائتی که من ذیل آن کنشگری دارم، قرائتی صحیح از مذهب است، نه قرائت طالبانی، داعشی و قرائتی که در افغانستان و پاکستان، کشورهای حوزه خلیج فارس، عربستان سعودی؛ در حقیقت قرائتی متفاوت برای زن مسلمان و آزاد ایرانی است و قوانینی که آن را محدودیت می‌نامند، اسمش قانون اسلامی است. قانونی به نام حجاب، قانونی به نام سلسله مراتب در خانواده مسلمان یعنی اینکه خانواده مسلمان مسئولی دارد، مسئولی که برای من به عنوان زن مسلمان هیچ محدودیتی در فعالیت‌های اجتماعی ایجاد نکرده است، البته این به معنای این نیست که کسانی از اسلام و در داخل ایران از احکام اسلامی، سو استفاده نمی‌کنند و در خانواده‌های ایرانی خشونت نیست و مشکلاتی برای زنان وجود ندارد و مسائلشان حل شده است؛ ولی به این معناست که اگر مردان و زنان فهم درستی از قوانین و اهداف اسلامی از آنها داشته باشند از قوانین برای ظلم به یکدیگر استفاده نمی‌کنند.

همواره برای کاهش مشکلات زنان و خانواده‌های ایرانی تلاش می‌کنیم / توتالیته فمنیستی مانع از اجرای دستاوردها در زیست بوم ایرانی است

وی اضافه کرد: در این چارچوب یاد شده درصدد حل مشکلات زنان ایرانی هستیم. در کتابی تمام این قوانین را نوشته‌ام که از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ تا به امروز، در دفاع از حقوق زنان چه تلاش‌هایی صورت گرفته است، که باید بهتر و درست‌تر دنبال و اجرا شوند. برای کاهش مشکلات زنان و خانواده‌های ایرانی تلاش شده است تا در کشور با مقوله خشونت و محدودیت‌های غیرمنطقی علیه زنان و فرهنگ‌هایی که زنان را به عنوان جنس درجه دو می‌شناسند، مواجه نباشیم.

عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به اینکه بین حقوق و دستمزد زنان و مردان اختلاف خیلی محدود است، عنوان کرد: علت این تفاوت حقوق به این موضوع باز می‌گردد که براساس قانون، مردان باید در زمان ازدواج به زنان مهریه دهند و نفقه آنان را تأمین کنند؛ در کشور ایران مخارج خانواده کاملاٌ بر عهده شوهر است. البته زنان از درآمدهایشان خرج می‌کنند ولی هیچ الزام قانونی و حقوقی و شرعی برای این مسئله نیست و عدم این فشار خودش نوعی امنیت روانی برای زنان محسوب می‌شود. در زیست بوم ایرانی مسائل خودمان و راه‌حل‌های مربوط به خود را داریم، توتالیته فمینیستی که از طریق نهادهای مختلف مثل سازمان ملل متحد و UNWOMEN القا می‌شود مانع از اجرای دستاوردها و رسیدن به اهداف در زیست بوم ایرانی است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha