دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۷
رقص، سماع و مواد مخدر؛ ابزارهای صوفیان برای رسیدن به حقیقت

حوزه/ رقص، سماع و استفاده از مواد مخدر از جمله روش‌هایی بود که برخی صوفیان برای رسیدن به حالات عرفانی و ادعای نزدیکی به حقیقت به کار می‌بردند. این شیوه‌ها که با نقدهای شدید ائمه اهل بیت(ع) مواجه شد، به مرور به یکی از ویژگی‌های جنجالی صوفیگری تبدیل شد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، صوفی‌گری از ترکیب اندیشه‌های باستانی درباره ریاضت و زهد اسلامی نشأت گرفت. شخصیت‌های کلیدی چون «قطب» در این جریان به ظهور رسیدند. این گروه با انحرافاتی روبرو شد که ائمه اهل بیت(ع) به انتقاد از آنها پرداختند.

در پرسش و پاسخ پیش رو به بررسی، زمان و چگونگی پیدایش صوفی گری در اسلام خواهیم پرداخت.

پرسش:

«صوفی گری» از چه زمانی در میان مسلمانان ظهور پیدا کرد؟

پاسخ اجمالی:

از هزاران سال قبل در یونان و هندوستان افرادی معتقد بودند که با ریاضت می توان به کارهای مهم و خارق العاده ای دست زد و یا به مقامات معنوی رسید.

هنگامی که اسلام گسترش یافت این افکار از کشورهای دیگر به محیط اسلام نفوذ کرد و جمعی آن را با زهد اسلامی و پاره ای از تعلیمات اسلام آمیختند و افکار انحرافی و التقاطی دیگری را برآن افزودند که «صوفیگری» نتیجه نهایی آن بود.

پاسخ تفصیلی:

از هزاران سال قبل در «یونان» و «هندوستان» افرادی معتقد بودند با ریاضت و سخت گرفتن بر خویشتن در لذتها، خوراک و پوشاک، می توان به کارهای مهم و خارق العاده ای دست زد و یا به مقامات معنوی رسید، زیرا ترک لذّات را سبب قوّت و قدرت نفس می دانستند. از سویی هنگامی که اسلام گسترش یافت این افکار از کشورهای دیگر به محیط اسلام نفوذ کرد و جمعی آن را با زهد اسلامی و پاره ای از تعلیمات اسلام آمیختند و افکارانحرافی والتقاطی دیگری را برآن افزودند که «صوفیگری» نتیجه نهایی آن بود.

صوفیان را در آغاز از این جهت صوفی می گفتند که لباسهای خشن پشمینه بر تن می کردند، هر چند بعضی از صوفیان مدّعی هستند این واژه از ریشه صفا گرفته شده (صفای نفس)، در حالی که این دو واژه هیچ ارتباطی با هم ندارند؛ یکی اجوف واوی است و دیگری ناقص واوی، همچنین کسانی که می گویند این واژه از واژه «اصحاب الصفّه» مشتق شده نیز گرفتار همین گونه اشتباهند، زیرا «صفّه» از ریشه «صفف»؛ (یعنی مضاعف) است و صوفی از ریشه «صوف» است، بنابراین تردید نباید داشت که این واژه به همان معنای پشمینه پوش است.به هر حال این گروه پیشوایانی برای خود به نام «قطب»، «پیر» و «مرشد» و امثال آن برگزیدند و برای آنها کراماتی قائل شدند و بر اثر اختلافات داخلی و هواپرستی سران، به شعبه های بسیار زیادی تقسیم شدند و هر یک برای خود، آداب و رسومی داشتند.

آنها با احکام دین که با نام شریعت می نامند به عنوان احکامی که قابل توجیه و تغییر و دگرگونی است نگاه می کنند و اساس را سیر باطنی می پندارند که آن را طریقت می نامند. به همین دلیل بسیاری از گناهان را مرتکب می شوند و به پیروان خود چراغ سبز برای درهم شکستن چارچوبهای احکام شرعی نشان می دهند و به تعبیر دیگر: شریعت را پوست و طریقت را مغز و حقیقت را «مغز مغز» می پندارند. به همین دلیل بسیاری از رجال فاسد و مفسد و افراد بی بند و بار را دور خود جمع کردند و مجالس رقص و سماع و استعمال موادّ مخدر فراهم ساختند و از نظر اعتقادی اصرار زیادی بر «وحدت وجود» به معنای «وحدت موجود» دارند و بسیاری از سران آنها گهگاه ادّعای اتحاد وجودشان با خدا را صراحتاً اظهار می دارند که این سخنان نامأنوس را «شطحیّات» می نامند.

به نظر می رسد که این گروه «صوفیه» از قرن دوم هجری کم کم در میان مسلمانان ظاهر شدند و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) شدیداً آنها را سرزنش و توبیخ کردند و مردم را از آنان برحذر داشتند.(۱)

پی نوشت:

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha