پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۶
حمایت مالی پدران؛ آری، اما نه بی‌قیدوشرط! / راهکارهای تعادل در تربیت اقتصادی

حوزه/ حمایت مالی پدران از دختران، اگر نامحدود باشد، آسیب‌زاست! پس چه راهکارهای عملی برای تربیت نسلی مستقل و مسئولیت‌پذیر در اقتصاد خانواده وجود دارد؟

اشاره؛

در نظام خانواده اسلامی، پدران نقشی محوری در تربیت اقتصادی دختران ایفا می‌کنند که فراتر از صرف تأمین مالی است. بررسی های پژوهشی نشان می دهد که می توان با اشاره به الگوی تاریخی مدیریت فدک توسط حضرت فاطمه (س) به تبیین اهمیت پرورش استعدادهای اقتصادی دختران و نقش پدران در ایجاد تعادل میان حمایت مالی و استقلال اقتصادی آنها پرداخت.

گفت و گوی زیر حاصل سلسله نشست‌های مجازی «رابطه پدر_دختری در آینه علم و دین» پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم است و در این گفت و گو به موضوع نقش حمایت مالی پدر در زندگی دختران توسط دکتر فاطمه منتظری پژوهشگر امور دینی، تربیتی و خانواده پرداخته شده است و حوزه نیوز به انتشار متن این نشست خواهد پرداخت:

موضوعات مهم این نشست:

۱. راهکارهای حمایت مالی صحیح پدران از دختران

۲. اختصاص پول توجیبی مناسب و آموزش مدیریت هزینه‌ها

۳. ایجاد فرصت تجربه‌های اقتصادی سالم برای دختران

۴. هدایت استعدادهای اقتصادی دختران به مسیرهای صحیح

۵. حضور فعال پدران در تصمیمات مالی خانواده و آموزش عملی

بسم الله الرحمن الرحیم؛ در نظام خانواده اسلامی، مسئولیت تأمین خانواده بر عهده مردان قرار داده شده که در سه حوزه اصلی تجلی می‌یابد:

تأمین مالی

تأمین جانی

و تأمین روانی

در مقابل، همسران در جایگاه تمکین قرار می‌گیرند که شامل تمکین مالی، جانی و روانی می‌شود. این ساختار از ارکان اساسی نظام خانواده در اسلام است.

پژوهش‌های نوین در حوزه‌های روانشناسی، علوم تربیتی و فیزیولوژی انسانی به طور فزاینده‌ای حکمت‌های نهفته در احکام اسلامی را آشکار و تأیید می‌کنند.

حمایت مالی پدران؛ آری، اما نه بی‌قیدوشرط! / راهکارهای تعادل در تربیت اقتصادی

* قابلیت زن در مدیریت و بهره‌وری اقتصادی

مفهوم «قوام» در ادبیات اسلامی به معنای تکیه‌گاه بودن است؛ به این معنا که اعضای خانواده، به‌ویژه فرزندان و دختران که از لطافت و انعطاف‌پذیری بیشتری برخوردارند، باید بتوانند از حمایت و پشتیبانی پدر بهره‌مند شوند.

نکته قابل تأمل در این میان، اقدام پیشرو و تحول‌آفرین پیامبر اکرم (ص) در واگذاری مدیریت اقتصادی «فدک» به حضرت فاطمه (س) است.

این اقدام که حتی با معیارهای امروزی نیز پیشرفته محسوب می‌شود، پرسش مهمی را مطرح می‌کند:

آیا در نظام تربیتی معاصر، چه سنتی و چه مدرن، استعداد و توانمندی زنان در مدیریت اقتصادی به رسمیت شناخته می‌شود؟

آیا قابلیت آنان در مدیریت و بهره‌وری سرمایه مورد توجه قرار می‌گیرد؟

این رویکرد پیامبر (ص) نشان‌دهنده نگاه متعالی اسلام به توانمندی‌های زنان در عرصه مدیریت اقتصادی است که می‌تواند الگویی برای جوامع معاصر باشد.

واکاوی مدیریت اقتصادی حضرت فاطمه (س) در فدک به عنوان الگویی تاریخی، نکات ارزشمندی را آشکار می‌سازد.

مدیریت چهارساله ایشان بدون دخالت مستقیم پیامبر (ص) و حضرت علی (ع)، آن هم در شرایطی که مسئولیت‌های خانوادگی و اجتماعی متعددی داشتند، نشان‌دهنده توانمندی ذاتی زنان در عرصه مدیریت اقتصادی است.

* مدیریت فدک، پیامی برای شناسایی استعداد نهفته دختران در حوزه اقتصادی

آیه «و آتِ ذا القربی حقّه» و واگذاری مدیریت فدک، پیامی تاریخی برای شناسایی و پرورش استعدادهای نهفته دختران در حوزه اقتصادی است.

این مسئله نیازمند برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری متوازن است تا از افراط و تفریط در تربیت اقتصادی دختران جلوگیری شود.

در جامعه کنونی، موفقیت‌های اقتصادی زنان عمدتاً حاصل تجربیات شخصی یا تربیت خودجوش خانوادگی بوده است. در این میان، نقش پدران در آموزش مبانی اقتصادی به دختران از سنین پایین بسیار حائز اهمیت است. این آموزش باید متناسب با شرایط زمانی و مکانی و به شکلی تدریجی صورت گیرد.

انقلاب اسلامی تحولی عظیم در حضور اجتماعی و اقتصادی زنان ایجاد کرده است، به طوری که امروزه بیش از نیمی از فعالان اقتصادی و اجتماعی را زنان تشکیل می‌دهند. این پیشرفت چشمگیر را می‌توان جهشی بی‌نظیر در تاریخ اجتماعی ایران دانست.

تحولات موجود، اهمیت تربیت اقتصادی دختران را دوچندان می‌کند و نیازمند پدرانی آگاه و توانمند است که بتوانند راهنمای دختران خود در مسیر موفقیت‌های اقتصادی و اجتماعی باشند.

علی‌رغم افزایش چشمگیر حضور زنان در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی، حضور مدنظر، هنوز با معیارهای مطلوب اسلامی و چارچوب‌های ارزشی فاصله دارد و شکاف حاصل شده، عمدتاً ناشی از «فقدان حضور پدران مؤمن، فرهیخته و آگاه به مبانی اسلامی» است.

در واقع، با کنار گذاشتن کامل مسئولیت‌های اقتصادی از دوش زنان و واگذاری تمام این تکالیف به مردان، فرصت شکوفایی استعدادهای اقتصادی زنان را محدود می‌کنیم.

در باور عمومی جامعه، نقش زنان در موفقیت یا شکست اقتصادی خانواده به خوبی شناخته شده است. چنانکه در موارد شکست اقتصادی مردان، غالباً به نقش بالقوه همسری کاردان در جبران این شکست اشاره می‌شود و در موارد موفقیت نیز، حمایت و همراهی همسر عامل مهمی تلقی می‌شود.

در این زمینه، دیدگاه خانم «الفی هوراک»، اندیشمند آمریکایی منتقد فمینیسم، قابل توجه است.

او در بررسی مشکلات زنان در جهان غرب، تقسیم‌بندی جالبی ارائه می‌دهد:

مردان مسئول تأمین سرمایه هستند

زنان مسئول پردازش و به ثمر رساندن آن

این دیدگاه که برخاسته از مکاشفه‌ای عمیق و همسو با متون دینی است، بر توانمندی ذاتی زنان در حوزه‌های اقتصادی تأکید دارد.

کلید شکوفایی این استعداد در رابطه سالم پدر-دختری نهفته است.

پدران می‌توانند با پرورش شاکله استعداد اقتصادی دختران، آنها را برای حضوری مؤثر و پربرکت در جامعه آماده کنند.

الگوی این حضور را می‌توان در مدیریت موفق حضرت زهرا (س) در فدک مشاهده کرد که ضمن حفظ چارچوب‌های اصیل اسلامی، پشتوانه‌ای قوی برای فعالیت‌های اجتماعی و الهی ایجاد کرد.

در جامعه امروز، موفقیت‌های اقتصادی و اجتماعی زنان غالباً مشروط به عقب‌نشینی از ارزش‌های اسلامی و اخلاقی تلقی می‌شود. این چالش اساسی از دوران کودکی قابل مدیریت است، جایی که نقش پدر به عنوان «قوام»، پشتوانه و محل اطمینان اهمیت حیاتی می‌یابد.

پدر باید دارای ویژگی‌های کلیدی همچون راستگویی، وفای به عهد در وعده‌های اقتصادی، و واقع‌بینی در قول‌های مادی متناسب با توانایی‌هایش باشد. در شرایط بحران اقتصادی کنونی، تمایز بین اهداف قابل دسترس و آرزوهای دست‌نیافتنی اهمیت ویژه‌ای دارد. برخی پدران در دادن وعده‌های غیرقابل تحقق در کوتاه‌مدت، و برخی دیگر در خودداری از دادن وعده‌های قابل تحقق به دلیل وسواس‌های فکری، به خطا می‌روند.

در زمینه مهندسی ذهن، تفاوت‌های هورمونی و نوع فعالیت‌ها باعث می‌شود پدران شرایط متفاوتی نسبت به مادران داشته باشند. مردان به دلیل درگیری کمتر با جزئیات، ذهنی آماده‌تر برای برنامه‌ریزی دارند.

تمرکز آنها بر فعالیت‌های رقابتی، کارهای سنگین و معماهای کلان است، در حالی که زنان بیشتر درگیر کارهای ظریف، نظام‌مندی‌های جزئی و فعالیت‌های مراقبتی هستند.

این تفاوت به معنای نداشتن توانایی مهندسی ذهن در زنان نیست، بلکه نشان‌دهنده تفاوت در نوع مهندسی ذهن و درگیری بیشتر آنها با امور روزمره است. زنان با ذهنی پویا و چندوجهی، نوع متفاوتی از مدیریت و برنامه‌ریزی را به نمایش می‌گذارند.

پدران باید در امر تربیت، به‌ویژه تربیت دختران، رویکردی نظام‌مند داشته باشند و برای آینده اقتصادی فرزندانشان برنامه‌ریزی کنند. مطالعه تاریخ اسلام، خصوصاً سیره پیامبر اکرم (ص)، می‌تواند الگوی مناسبی برای این برنامه‌ریزی در شرایط کنونی باشد.

* وفاداری و پایبندی پدر به عهد و وعده‌ها

راهکارهای اساسی برای پدران شامل راستگویی، عمل به وعده‌ها، و دقت در نوع قول‌هایی است که می‌دهند. این قول‌ها باید متناسب با توانمندی‌هایشان باشد و از دادن وعده‌های توخالی پرهیز کنند.

شروع این فرآیند از دوران کودکی، زمانی که توقعات کودکان در حد پارک رفتن، سینما رفتن یا خرید یک شکلات است، کار را برای پدران آسان‌تر می‌کند.

دوران کودکی فرصتی ارزشمند است که نباید با غفلت یا وسواس‌های فکری از دست برود. وفاداری و پایبندی پدر به عهد و وعده‌هایش، موجب ایجاد اطمینان و اعتماد در فرزندان می‌شود. این اعتماد باعث می‌شود کودکان بتوانند آزادانه خواسته‌ها و آرزوهایشان را با پدر در میان بگذارند.

تغییرات رفتاری و خواسته‌های فرزندان در دوره‌های مختلف رشد متفاوت است. در دوران نوجوانی، با توجه به تغییرات هورمونی و مغزی، نوعی پراکندگی در افکار و گفتار طبیعی است. در دوران جوانی نیز خواسته‌ها و تمایلات تغییر شکل می‌دهند.

در عصر حاضر، با نفوذ گسترده رسانه‌ها و فضای مجازی در خصوصی‌ترین زوایای زندگی، نمی‌توان انتظار داشت فرزندان دقیقاً در چارچوب‌های آرمان‌گرایانه مذهبی فکر و عمل کنند.

ایجاد محدودیت‌ها و محرومیت‌های سخت‌گیرانه می‌تواند خطرناک باشد، زیرا ممکن است فرزندان را به سمت محیط‌های ناامن و ناشناخته، خصوصاً در فضای مجازی، سوق دهد.

نقش پدران در عصر حاضر نیازمند تجهیز به سواد رسانه‌ای و آشنایی با تکنیک‌های اقناعی و تربیت رسانه‌ای است.

این مهارت‌ها به پدران کمک می‌کند تا علاوه بر شناخت دنیای واقعی، با فضای مجازی و تأثیرات آن بر زندگی فرزندان نیز آشنا شوند.

توانایی تشخیص حقیقت از مجاز و شناسایی گلوگاه‌های انحرافی، به پدران امکان می‌دهد امنیت روانی و جانی لازم را برای خانواده، به‌ویژه دختران، فراهم کنند.

در مسیر رشد کودک، نقش‌های والدین در دوره‌های مختلف متفاوت است. یافته‌های روانشناسی معاصر نشان می‌دهد که مادر تا حدود دو سالگی کودک، نقش اصلی را در انتقال فرهنگ و تعیین جایگاه اجتماعی او ایفا می‌کند.

این دیدگاه در مقایسه با معیارهای سنتی اسلامی که دوره‌های دو و هفت سالگی را برای دختر و پسر مشخص می‌کند، تفاوت‌هایی دارد.

* نقش پدر در آموزش تفاوت میان «کوثر» و «تکاثر»

پس از این دوره، نقش پدر به تدریج پررنگ‌تر می‌شود. وظیفه اصلی پدر در این مرحله، هدایت کودک به سمت عرصه‌های اجتماعی و کمک به او در تجربه عملی آموخته‌های دریافتی از مادر است. این فرآیند شامل همراهی کودک در تجربیات میدانی و آشنایی با واقعیت‌های اجتماعی می‌شود.

مسئولیت خطیر پدران، نیازمند درک عمیق از تحولات اجتماعی و فرهنگی معاصر، همراه با حفظ اصول و ارزش‌های اسلامی است. پدران باید بتوانند پلی میان آموزه‌های خانوادگی و واقعیت‌های اجتماعی برای فرزندان خود ایجاد کنند.

پدر باید علاوه بر ایجاد امنیت روانی برای بیان آرزوها، امنیت مالی را نیز در حد توان خود برای دختران فراهم کند. اما چالش اصلی اینجاست که آیا سطح تأمین مالی موجود برای دختران کافی است، یا تحت تأثیر هجمه‌های فرهنگی و رسانه‌ای، سطح توقعات آنها فراتر از توان واقعی پدر رفته است.

در این شرایط، نقش پدر در آموزش تفاوت میان «کوثر» و «تکاثر» اهمیت می‌یابد.

«کوثر نماد برکت»، عمق و گوهریابی است - همچون غواصی در دریا - در حالی که تکاثر، که قرآن از آن با عبارت «الهاکم التکاثر» یاد می‌کند، نشان‌دهنده افزون‌طلبی بی‌حاصل است. این تمایز باید در تجربیات عملی به فرزندان نشان داده شود.

* آموزش مسیرهای درست و نادرست اقتصادی به فرزندان

در عصر حاضر، با گسترش دنیای مجازی و ظهور هوش مصنوعی، چالش تشخیص واقعیت از توهم پیچیده‌تر شده است. ذهن کودکان با تصاویر و صداهایی پر شده که ظاهری واقعی دارند اما حقیقی نیستند.

در این شرایط، یکی از مهارت‌های کلیدی پدران، «شکار لحظه‌ها» است؛ یعنی بهره‌برداری از موقعیت‌های واقعی برای نشان دادن نتایج مسیرهای درست و نادرست اقتصادی به فرزندان.

این مسئولیت خطیر، نیازمند هوشیاری مداوم پدر برای شناسایی و استفاده از فرصت‌های آموزشی در زندگی روزمره است، تا بتواند شکست‌های ناشی از انحراف از مسیر درست و برکت‌های حاصل از پیمودن راه صحیح را به شکلی ملموس به فرزندان نشان دهد.

مادر در فرآیند تربیت اقتصادی فرزندان، نقش «بال دوم» را ایفا می‌کند و با تأیید و تقویت دیدگاه‌های پدر، به این فرآیند کمک می‌کند.

نکته قابل توجه این است که در برخی موارد، پذیرش راهنمایی‌های پدر برای دختران آسان‌تر است، زیرا پدر به واسطه حضور در عرصه‌های اجتماعی، تجربیات عملی‌تری را منتقل می‌کند.

یکی از محورهای اصلی در این زمینه، فرهنگ‌سازی درباره «مال حلال» و «برکت» آن است.

این فرهنگ‌سازی اولیه باید توسط مادران انجام شود و فرزندان باید لذت حاصل از کسب مال حلال را در رضایت و خشنودی مادر مشاهده کنند. مادران باید از شکایت‌های اقتصادی و به رخ کشیدن کمبودها در حضور فرزندان خودداری کنند.

از منظر «هورمونولوژی»، پدران حساسیت خاصی نسبت به انتقادات مالی دارند. اگرچه ممکن است به انتقادات عادی گوش دهند، اما اشاره به شکست‌ها یا ناتوانی‌های اقتصادی می‌تواند انگیزه شنیدن را در آنها از بین ببرد. نگرش مادر می‌تواند رابطه پدر-دختری را به سمت سلامت یا تنش هدایت کند.

عدم اعتماد مادر به توانمندی‌های اقتصادی پدر می‌تواند تأثیر منفی عمیقی بر ذهنیت و اعتماد دختران نسبت به پدرانشان داشته باشد. بنابراین، نقش مادران در تمام مراحل تربیت اقتصادی فرزندان حائز اهمیت است و نباید نادیده گرفته شود.

این همکاری و هماهنگی بین والدین در تربیت اقتصادی فرزندان، به‌ویژه دختران، می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری نگرش صحیح اقتصادی و رشد متوازن شخصیت آنها شود.

* معیار و مکیال اسلامی در نیازهای زندگی اقتصادی چیست؟

در عرایض قبلی اشاره کردم که حضور پدر در کنار دختر در عرصه‌های میدانی اهمیت بسیاری دارد. این حضور باعث عقب‌نشینی افرادی می‌شود که قصد سوءاستفاده اقتصادی از دختران را دارند. آنها متوجه می‌شوند که حمایتگری مراقب و هوشیار وجود دارد.

یکی از راهکارهای مهم، قرار دادن پول توجیبی برای دختران متناسب با نیازهایشان است. از همان اوان کودکی باید مراودات اقتصادی را در مقیاس کوچک به آنها آموزش داد، مثلاً در خرید از فروشگاه‌های زنجیره‌ای یا مغازه‌های محلی. پول توجیبی باید از زمانی که کودک درک اقتصادی پیدا می‌کند، در نظر گرفته شود.

پدر باید مدام به فرزند یادآوری کند: «اگر این مقدار پول کافی نیست یا به پول بیشتری نیاز داری، بدون رودربایستی با من مطرح کن. با هم فکر می‌کنیم و اگر نیاز باشد، من برایت تأمین می‌کنم.»

زمانی که نزد پروفسور بینا مطرح کردم که از بحث‌های اقتصادی دخترم با همسرم ناراحت می‌شوم و آن را دون شأن می‌دانم، چون خودم هم از درخواست پول خوشم نمی‌آید. در خانه‌مان نظامی داشتیم که در یک کشو پول می‌گذاشتیم و من به اندازه نیاز برمی‌داشتم.

همسرم در آغاز زندگی جمله‌ای کلیدی به من گفت که «دست شما باز است، هر چه نیاز دارید بخرید.» این جمله برایم تبدیل به یک معیار و مکیال اسلامی شد که همیشه در حد نیاز برداشت کنم.

وقتی با یک روانشناس مشورت کردم، ایشان گفتند: «چرا در رابطه پدر و دختر دخالت می‌کنی؟ اجازه بده آنها با هم بحث اقتصادی داشته باشند تا هم دختر با توانمندی‌های پدرش آشنا شود و هم پدر مهارت قانع کردن دخترش را بیاموزد.»

پروفسور بینا تأکید داشتند که پدر باید محاسبه‌ای از نیازهای دختر داشته و در محلی مشخص (طاقچه یا کشو) به اندازه نیاز او بگذارد.

ایشان به دختران توصیه می‌کردند اگر مثلاً هشتاد هزار تومان نیاز دارند و پدر هفتاد هزار تومان گذاشته، شصت و پنج هزار تومان بردارند. این یک پیام محترمانه به پدر است که «شما لطف کردید و بیش از نیاز من گذاشته‌اید.»

* کرامت و قناعت در شکل گیری اقتصاد صحیح خانواده

من خاطره‌ای زیبا از پدرم دارم که همیشه جاکفشی و کمد لباسم را چک می‌کرد تا مطمئن شود کفش و لباس مناسب دارم؛ حتی در شرایط سخت مالی و ورشکستگی، هرگز مجبور نشدم از او درخواست لباس یا کفش کنم. این یک معادله دوطرفه بود - تعهد پدر به عنوان قوام خانواده و قناعت من برای کاهش فشار مالی. من اسم این را یک رابطه الهی می‌گذارم.

به نظر من زیباترین شکل اقتصادی در خانواده زمانی شکل می‌گیرد که کرامت و قناعت در کنار هم قرار بگیرند. در روایات، وقتی می‌خواهند پدر خوب را معرفی کنند، به شکل جالبی از کلمه «کریم» استفاده شده است.

این موضوع کنجکاوی مرا برانگیخت و وقتی به دنبالش رفتم، متوجه شدم در کرامت ویژگی‌ای هست که در سخاوت و جود وجود ندارد.

آن نکته این است که پدر به رغم توانمندی جسمانی و اقتصادی، عدالت را چاشنی رفتارش می‌کند و ضعیف‌کشی نمی‌کند. این رفتار در کنار خودش باعث می‌شود قناعت و متانت در رفتار خانم‌ها ایجاد شود.

سؤال مخاطبین:

سؤال اول:

* حمایت مالی مطلق پدران چه آسیب‌هایی می‌تواند به استقلال اقتصادی دختران در آینده وارد کند، و چگونه می‌توان تعادلی مناسب بین حمایت پدر و استقلال مالی دختر ایجاد کرد؟

من معتقدم پدرها باید از همان دوران کودکی، آموزش اقتصاد و نحوه سرمایه‌گذاری را شروع کنند. باید متناسب با موقعیت اجتماعی و شرایط موجود، به دختران نشان دهند که در چه حوزه‌های اقتصادی موفق‌تر خواهند بود.

وقتی این چشم‌انداز به تدریج از دوران کودکی شکل می‌گیرد و با مهارت‌آموزی همراه می‌شود، پدر می‌تواند با شناخت استعدادهای دخترش، او را به کلاس‌های مناسب ببرد و زمینه‌های رشد را فراهم کند.

در جستجویی که در حقوق جزای اسلامی داشتم، نکته جالبی دیدم که پدر تا زمانی که دختر صاحب شغل شود، متکفل اوست.

این همان چیزی است که من همیشه می‌گویم: از دوران کودکی باید زمینه‌سازی شود. در ادبیات تربیتی قدیم می‌گفتند «از هر انگشت دختر باید یک هنر بریزد» و امروز می‌بینیم چقدر زندگی‌ها با همین هنرها نجات پیدا کرده است.

من همیشه خانم‌ها را به این موضوع دعوت می‌کنم که متأسفانه یکی از تأثیرات منفی رسانه‌ها، گرفتن هنر از دختران ما بوده است. خودم به هنرهای دستی علاقه‌مندم و وقتی به خرازی‌ها می‌روم، می‌بینم بعضی خانم‌ها درآمدهای قابل توجهی از این راه دارند.

به نظر من وقتی استعداد دخترمان را شناسایی و از همان بازی‌های کودکی در مسیر رشد استعداد برنامه‌ریزی کنیم، فرزندانمان کارآمد و توانمند بار می‌آیند. حمایت پدر همیشه نباید مالی باشد؛ در جایی که لازم است در حد توان کمک می‌کنیم.

نکته زیبایی که در اسلام هست، تفاوت هوشی پدر و دختر است. پدرها آی‌کیوی بالاتر و دختران ای‌کیوی فعال‌تری دارند که این باعث می‌شود در مسائل مالی بی‌رودربایستی‌تر باشند.

گاهی مادرها از شکستن حریم پدر می‌ترسند و وارد میدان می‌شوند، اما نباید این کار را بکنند و باید اجازه دهند این تعامل شکل بگیرد.

سؤال دوم:

* محدودیت‌های مالی و یا حمایت‌های افراطی پدران چه آسیب‌هایی می‌تواند در زندگی شخصی و اجتماعی دختران ایجاد کند؟

محرومیت و محدودیت‌هایی که بعضی پدرها اعمال می‌کنند، متأسفانه می‌تواند فسادآور باشد. یعنی ممکن است بچه‌ها برای تأمین نیازهایشان به راه‌هایی متوسل شوند که خدا نکند برای هیچ خانواده‌ای پیش بیاید، ولی متأسفانه در جامعه‌مان کم و بیش شاهد این مسئله هستیم.

یکی از معضلات اقتصادی مملکت ما مربوط به خانم‌هایی است که وارد حوزه‌های اشتغال شده‌اند و در مشاغل حاشیه‌ای و تقریباً بی‌بازده کار می‌کنند.

من در مواجهه دائمی با این موارد، از حدود نود درصدشان که می‌پرسم چرا سر کار رفتید، می‌گویند: «چون پدرم پول نمی‌داد و من نیاز داشتم این و آن را تأمین کنم.»

اگر این افراد از حوزه اجتماع عقب‌نشینی کنند، بسیاری از مشکلات شغل‌یابی حل می‌شود و خیلی از آقایانی که الان به خاطر حضور این خانم‌ها خانه‌نشین شده‌اند، می‌توانند از بن‌بست اقتصادی خارج شوند.

البته تأثیر فضای مجازی هم که عرض کردم توقعات خانم‌ها را بالا برده، در جای خودش قابل بحث است. اما افراط پدر در حمایت و اینکه هر چه دختر می‌خواهد به پایش بریزد، نازپروری را به دنبال دارد که بعدها حتماً باعث اختلال و تنش در روابط با همسر خواهد شد.

در این حالت، پدر با دختر خانم در حوزه اقتصاد زندگی می‌کند و بعد از ازدواج، سرکوفت‌ها و سرزنش‌ها و اختلال در روابط با همسر را خواهیم داشت. دختر مدام پدر را به رخ می‌کشد که «بابام چنین و چنان می‌کرد» و مسلماً در این شرایط، قوامیت همسر کاملاً از دست می‌رود و خانم نمی‌تواند به همسرش اعتماد کند.

این همان صحنه‌هایی است که عرض کردم بچه‌ها نباید ببینند و در روانشناسی روابط، تأثیر بسیار بسزایی دارد.

سؤال سوم:

* پدران چگونه می‌توانند تعادل مناسبی بین حمایت مالی و استقلال اقتصادی دخترانشان برقرار کنند، به گونه‌ای که این حمایت به وابستگی مالی منجر نشود؟

من معتقدم از آغاز کودکی باید دخالت مستقیم وجود داشته باشد. سیر تربیتی در اسلام نیز همین است؛ ابتدا اختیار کاملاً با پدر و مادر است، سپس به تدریج انتقال مهارت‌ها صورت می‌گیرد و کم‌کم به مشاوره و وزارت و مراحلی که پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند، می‌رسد.

من می‌گویم اگر این سیر ایجاد شود، ابتدا پدر دخالت مستقیم خواهد داشت - چه در دادن سرمایه و چه در مهارت‌آموزی‌های مستقیم و غیرمستقیم.

پس از آن، نقش حمایتی و نظارتی پیدا می‌کند به این معنا که «من حواسم هست دخترم داری پیش می‌روی و اگر به چالش یا مشکلی برخورد کردی، من هستم.»

روانشناسان می‌گویند در رابطه پدر-دختری، اعتماد به نفس یکی از مهم‌ترین ثمرات رابطه سالم است.

حمایت و پشتوانه بودن پدر باعث می‌شود دختر اعتماد به نفس لازم - یا به تعبیر اسلامی، توانایی لازم - را برای حضور در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی داشته باشد.

پس از دوران کودکی و دخالت مستقیم، وقتی به دوران نوجوانی و جوانی می‌رسیم - که البته در ادبیات امروزی روانشناسی تعریف متفاوتی دارد، ولی برای ما از یازده تا هجده سال و از هجده به بعد شناخته شده است - حمایت مهم‌تر از دخالت است، البته به شرط آنکه آن مهارت‌آموزی‌ها در دوران کودکی اتفاق افتاده باشد.

سؤال چهارم:

* آیا حمایت مالی گسترده پدر از دختر می‌تواند بر تمایل او به ازدواج و تشکیل خانواده تأثیر منفی بگذارد، و این حمایت چه آسیب‌هایی می‌تواند در روابط آینده دختر با همسرش ایجاد کند؟

می‌تواند تأثیرگذار باشد، ولی شاید درصد بالایی نباشد. چون حوزه بحث من چیز دیگری است، این نکته را در بحث ازدواج سالم مطرح می‌کنم که ما باید دختران قانع و پسران ماهر تربیت کنیم - پسرانی که جنم اقتصادی داشته باشند، نه صرفاً جیب پر پول. پدر باید به دختر بگوید از این به بعد باید به همسر تکیه کند.

دخترانی که شاغل هستند یا سرمایه‌ای دارند، باید تکلیفشان را با همسر روشن کنند. می‌توانند بگویند می‌خواهند سرمایه‌شان مال خودشان باشد و روی آن سرمایه‌گذاری کنند - که از نظر اسلام هم به استناد آیه نوزده سوره نساء منعی ندارد. اما اگر می‌خواهند با همسرشان شریک باشند، دیگر بعد از ازدواج نباید بحث اقتصادی داشته باشند.

متأسفانه می‌بینیم مادرها همه خلأهای اقتصادی‌شان را موقع ازدواج دختران مطرح می‌کنند و می‌گویند «حواست باشه مثل من نشی!»، اینها حرف‌های بی‌اساس است. چهارچوب شرع به ما می‌گوید خانم اجازه فعالیت مستقل اقتصادی دارد.

به نظر من نقش پدرها در این مرحله کنار کشیدن است. حتی اگر قرار است به آن خانواده کمکی بشود، باید همسر دخیل باشد و بدانند دیگر با یک «ما» طرف هستند، نه یک «من». آنجا دیگر «من»ی وجود ندارد.

سؤال پنجم:

* می‌توانید تجربه‌ای شخصی از رابطه پدر-دختری، چه از تجربه خودتان با پدرتان و چه از رابطه همسرتان با پدرش، به‌عنوان نمونه‌ای عینی از آنچه در این گفتگو مطرح شد، بیان کنید؟

من الان تجربه‌ای از همسرم دارم که به سبب شرایط زندگی دخترمان، در حال کمک‌رسانی هستند، اما این را بدانید که حتماً در ازای کاری است.

یعنی از استعداد دخترم استفاده می‌کنند و می‌گویند «پدر جان، این کار را انجام بده» یا «من این پروژه را برای شما گرفتم» و در ازای آن حقوق دریافت می‌کنند، اما پول و سرمایه بلاعوض خیلی کم داده می‌شود، مگر در قالب هدایا به بهانه‌های مختلف.

این هدیه دادن هم می‌تواند یکی از تکنیک‌ها و روش‌هایی باشد که برای رابطه سالم با دخترهایمان می‌توانیم استفاده کنیم.

ماحصل زندگی خودم را عرض می‌کنم. پدر ما از کاشی‌کاری تا آهنگری و تعمیر موتور را به ما یاد داده بود. ما سه دختر بودیم و ایشان در سال‌های آخر زندگی‌شان در تصادف از دنیا رفتند. همیشه می‌گفتند هر نوع مهارتی یک روزی به کار می‌آید.

امروز بعد از حدود بیست و شش هفت سال از فوت ایشان، در هر لحظه زندگی‌ام احساس می‌کنم ممنونم که این مهارت‌ها را به ما آموختی.

امروز سرفرازیم که می‌توانیم بگوییم با هنر، یقین و عزم و اراده‌مان توانستیم به جایی برسیم.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha