فاطمه میریطایفهفرد در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه عنوان کرد: یکی از دوران پر فراز و نشیب امامان معصوم (ع) دوران زندگانی امام صادق (ع) است. دورانی که تحولات خلافت و تغییر حکمرانی اموی به عباسی بر رفتار امام صادق (ع) نیز اثرگذار بودهاست.
وی ادامه داد: امام صادق (ع) با بهرهگیری از فضای آن دوران به تربیت شاگردانی از مکتب تشیع اهتمام ورزیدند. ایشان در این برهه از تاریخ رفتارها و کنشهایی با افراد مختلف با مبانی اعتقادی متفاوت داشتند که میتوان بهعنوان یک روش و الگوی تربیتی و آموزشی از هرکدام از این تعاملات بهره گرفت.
رویکرد امام صادق (ع) در مواجهه با اهل سنت
پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: همنشینی رؤسای مذاهب اهل سنت با امام صادق (ع) و شاگردی آنان از مسلمات تاریخی است. امام صادق (ع) به گونهای با علمای اهل سنت رفتار میکردند که آنان هیچگاه احساس نمیکردند با فردی از مذهب مخالف روبهرو هستند. بسیاری از شخصیتهای برجسته اهل سنت مانند ابوحنیفه و مالک بن انس از محضر علمی امام (ع) بهرهمند شدند و افتخار میکردند که شاگرد ایشان بودهاند.
وی افزود: ابوحنیفه که دو سال در مجالس درس امام صادق (ع) حضور یافته بود، میگوید: «اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنیفه) هلاک میشد». مالک بن انس نیز درباره امام صادق (ع) میگوید: «هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده است که کسی از نظر فضل و علم و عبادت برتر از امام صادق باشد.»
میریطایفهفرد اضافه کرد: ابو حنیفه پیشوای حنفیان از اهل سنت، معاصر امام صادق علیه السلام بوده و به اعتراف خود در حضور امام شاگردی کرده است. او امام را به عنوان فرزند و ذریه رسولالله (ص) قبول داشت و بارها می گفت که او داناترین مردم زمان است. حتی او حضرت را به عنوان امام قبول داشت و کسی از ابو حنیفه پرسید اگر چیزی را مطلق وقف کنم چه کسی استحقاق دارد ابو حنیفه گفت امام جعفر بن محمد. لذا ابو حنیفه امام را مورد احترام قرار می داد ابو حنیفه در قیام سادت و قیام زید علیه بنی امیه کمک کرد در واقع ابو حنیفه حقانیت اهل بیت علیهم السلام را درک کرده بود.
وی اظهار کرد: ارتباط علمی امام صادق علیهالسلام با دانشمندان ادیان و مذاهب دیگر در قالب مناظره بود. امام علیهالسلام ضمن اینکه خودشان برای روشنگری مناظره میکردند شاگردانی هم مانند هشام بن حکم مخصوص مناظره با دیگران تربیت نمودند. امام میفرمود بروید با پیروان ادیان و مذاهب دیگر مناظره کنید تا به حق و حقیقت راه پیدا کنند.
مناظرات با دوگانه پرستان
پژوهشگر تاریخ تشیع با بیان اینکه یکی از مناظرات مهم امام صادق (ع) مناظرات با دوگانه پرستان یا بزرگ ثنویها بود، تصریح کرد: ثنوی مذهبی به حضور امام صادق علیهالسلام آمد و از عقیده خود دفاع می کرد؛ عقیدهاش این بود که جهان هستی دارای دو خدا (خدای نیکیها و مدتی بدیها) است. امام صادق (ع) در رد عقیده او و هرگونه دوگانه پرستی چنین فرمود: اینکه تو میگویی خدا دوتا است؛ سه فرض دارد: هر دو نیرومند و قدیم هستند یا هر دو ناتوان هستند یا یکی قوی و دیگری ناتوان است.
وی اضافه کرد: امام صادق علیهالسلام در ادامه فرمودند در این شرایط پس چرا یکی از آنها دیگری را از صحنه خارج نمیکند؛ تا خود به تنهایی بر جهان حکومت کند؟ در مورد (ضعف هر دو خدا). در حالت دیگر آنها از جهتی با هم متفق هستند و از جهتی مختلف؛ در این صورت لازم است که بین آن دو، یک ما به الامتیاز (چیزی که یکی از آن خدایان دارد و دیگری ندارد) باشد همچنین لازم است که آن ما به الامتیاز امری وجودی قدیم باشد و از اول همراه آن دو خدا باشد تا دوئیت آنها صحیح باشد؛ در این صورت سه خدا به وجود می آید و به همین ترتیب چهار خدا و پنج خدا و بیشتر می شود و باید معتقد به بی نهایت خدا شد.
میریطایفه فرد اضافه کرد: هشام بن حکم که از شاگردان مطرح ایشان بودند، ناظر جلسه بود و از امام شیوه استدلال را یاد میگرفت.
ارتباط با ملحدان و آتئیستها
وی بیان کرد: ملحدان و آتئیست ها از زمان ائمه (ع) نیز بودند و پدیدهای منحصر به زمان ما نیست؛ لذا در آیات قرآن و آثار اهل بیت علیهم السلام و پیامبر (ص) استدلالهایی برای اثبات خدا و استدلالهای جداگانه برای نفی شرک وجود دارد.
پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: از آیات قرآن و روایات استنباط می شود این گروهها همواره وجود داشتهاند و الحاد چیز تازهای نیست که در جهان اسلام یا ایران پیدا شود. ائمه علیهم السلام در هدایت اینها روشهایی خاصی به کار می گرفتند که جالب و قابل اقتباس است.
ارتباط و مناظره با مسیحیان
وی اظهار کرد: امام صادق (ع) بیاناتی قاطع و حجتهایی رسا دارد که به این ابزار حق را آشکار ساخته و بر دیگران چیره شده است. قصد، نیت و هدف امام (ع) در این مناظرات روشنگری بوده است که در واقع گوشه دیگری از حیات علمی امام علیهالسلام است و سرشار از درس وحکمت هاست و آگاهی از این مسائل برای مردم لازم است.
میریطایفهفرد ادامه داد: ابوخنیس کوفی نقل کرده است: در مجلس امام صادق (ع) حضور داشتم. عدهای از مسیحیان هم در آنجا بودند. آنان مدعی بودند که موسی و عیسی علیهما السلام و محمد (ص) در فضیلت برابر هستند، چون هر سه دارای شریعت و کتاب آسمانی بودهاند. امام صادق (ع) فرمود: حضرت محمد (ص) با فضیلتتر و داناتر است و خداوند آنقدر که به او علم و دانش داده، به دیگران نداده است و او برترین انبیای و خاتم پیامبران در علوم و موضوعات دیگر است.
وی افزود: امام صادق علیه با ذکر آیاتی در این باره فرمودند: قرآن در رابطه با حضرت موسی میفرماید:«وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الْأَلْوَاحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً؛ برای او در لوحها راجع به همه چیز اندرزی نوشتیم.» و درباره عیسی می فرماید: «وَلِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ؛ من باید برای آنان برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارند توضیح دهم» و در باره رسول الله (ص) فرمود: «وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَیٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ؛ تو را بر اینان گواه آوردیم و بر تو کتاب فرو فرستادیم که بیان و توضیح همه چیز است.»
پژوهشگر حوزوی بیان کرد: امام صادق علیهالسلام در طول حیات مبارکشان همواره در مسیر رشد جامعه و روشنگری حرکت کردند و در این میان حتی از دیگر مذاهب و فرقهها هم غافل نشدند. اهتمام ایشان در بهکارگیری احکام الهی، یادگاری از مجاهدت ایشان در دست علما و اندیشمندان است.
انتهای پیام
نظر شما